«دانشمند»‌کُشی، رسمی از رسوم زمانه

ملیحه محمدی

هر چقدر تأسف‌بار اما خیلی غریب نیست چرا که باز بزنگاهی بود! باز وقتش بود که دست کسی از آستین کسی در بیاید. دستی و آستینی از بی‌شمارانی که در قبای خودی‌هاست و هر روز انگار خودی‌تر و محرم‌تر و نزدیک‌تر به دل و دیده‌ی صاحبان قدرت!

فکر می‌کنم بیشترمان نه فقط نگران که شوربختانه منتظر بودیم. چرا؟ چون درست چهل سال است در وسط یک معرکه‌ی بی‌نظیر، معرکه‌ی دلخواه آن دست‌های پوشیده در آستین خودی‌ها و آن چهره‌های نورانی هستیم که صاحبانشان در لباس‌های مقدس از یونیفورم نظامی تا عبای روحانی ایضا میان مهم‌ترین دفتر و دیوان‌ها در رفت‌وآمد هستند تا کی، کِی نوبت هنرنمایی‌اش برسد. البته که کشوری مانند ایران را نمی‌توان با جاسوس و نفوذی برانداخت؛ اما این خطر مدام است که در هر بزنگاه نفس‌گیری یکی از این افعی‌ها را به میان معرکه بیاندازند و آن‌وقت می‌ماند که میدان‌دار کیست و تدبیر چیست!

این‌بار هم نگرانی همه از این بابت‌ها بود. میان هنگامه‌ای که آمریکای بی‌صاحب و معطل میان رفتن ترامپ و آمدن بایدن باقی ناو و ناوچه‌هایش را «در اقدامی تحریک آمیز» ـ بعضی وقت‌ها از اینگونه عبارات استفاده می‌شود ـ به منطقه مشتعل ما راهی کرده است. وقت و هنگامی است که پمپئو و نتانیاهو نیمه‌شبانه و سراسیمه خود را در دامن فراخ بن سلمان می‌اندازند تا ببیند کدام کارت را تا فرصتی هست می‌توانند بازی کنند! و همه می بینیم از روزی که آن باخت و این برد رقم خورده است چگونه اپوزیسیون ِ مثلا برانداز دخیل بسته به ترامپ، در سکوت ناشی از افسردگی، چشمان پر التماسش را میان تل‌آویو و واشنگتن به دو دو انداخته ست! و شاهد بودیم که از این‌سو هم‌پیمانان داخلی این مجموعه، چگونه نگران از اینکه نکند بایدن واقعا امکانی برای تفاهم، صلح و یا اندکی ارامش برای مردم ایران به‌وجود آمده باشد، گریبان خویش را چاک می‌کنند که اگر موشک مرگ بر اسرائیلی دم دست ندارند، اگر دستگیری مفصلی از شهروندان نمی‌توانند راه بیاندازند، عنقریب یک اعدام سیاسی دیگر صورت بدهند. خوب تلاش‌های همیشه هماهنگ‌شان ثمر داد یکی از شاهکارهای‌شان را که برای یکی از روزهای مبادا شاید هم مبادای بزرگتری گذاشته بودند، رو کردند و محسن فخری‌زاده دانشمند هسته‌ای را ترور کردند، به امید احیای همه آن آرزوها و امیدها که نگران از کف رفتنشان هستند و کشتن آن فرصت‌ها که نگران رسیدنشان.

حالا آغاز شده و شدت می‌گیرد نعره‌های تقاص و تلافی و مسابقه رجز خوانی توسط مسئول و غیر مسئول. از نخستین دقایق آغاز کردند البته پس از رشته تأیید و تکذیب‌های محکم و با اطمینان و سرانجام بر باد همیشگی. از اظهارات نبوغ‌آمیز جناب سلامی فرمانده سپاه پاسداران که فرموده بودند، صهیونیست‌ها خودشان می‌دانند که ما کجا به آنها پاسخ داده‌ایم! تا فرمایشات شگفتی‌آفرین امیر حاتمی وزیر دفاع محترم که با چه افتخاری توضیح می‌داد که دشمن قسم‌خورده ی شناخته‌شده، معاونش را به دلیل چه امتیازاتی ترور کرده است و فقط مانده بود آفرین بگوید به این‌همه دقت و کاردانی به‌نوعی که بی اختیار می‌خواستی بگویی پس خاک بر سرتان. همه‌ی اینها انسان را از باقیمانده نبوغی که می‌تواند در راه باشد می‌ترساند.

اما! و علیرغم این نگرانی باید امیدوار بود که حکومت ایران که قطعا خوب می‌داند چرا در چنین موقعیت ویژه‌ای یکی از بی‌شمار نفوذی‌های پنهان زیر نقاب‌های رنگارنگ دست به چنین حرکت بزرگی زده است، بسیار محتاط و عاقلانه عمل کند.

شک نیست که برخورد با چنین تروریسم وقیحانه‌ای را نمی‌توان نادیده گرفت اما قطعا هیچ حرکت شتابزده و صرفا تهییجی هرگز پاسخ درستی نیست به‌ویژه در شرایطی چنین خطیر و بحرانی که در مجموعه جهان آمادگی نادیده گرفتن هر جنایتی و وارونه جلوه دادن هر واقعیتی اگر حکم اولیا باشد، وجود دارد.

حاکمان ایران اگر ذره‌ای به امنیت و مصلحت کشور می‌اندیشند باید منتظر بمانند تا روند جابجایی رسمی قدرت در کاخ سفید طی شود. همان امری که دارو دسته خارجی و داخلی باند نتانیاهو، ترامپ را به این عصبیت رسانده است.

در اینکه دارو دسته ویران‌گر آن‌سو و این‌سوی کره، قطعا نگران ارامکوها و و عین الاسدها هستند، شکی نیست و می‌توانند در این نگرانی ها بمانند و ارام نداشته باشند. اما ایران اگر این دوران پر از توطئه‌های داخلی و خارجی را به دوران استقرار ریاست جمهوری جدید امریکا پیوند ندهد، قطعا اصلی‌ترین نگرانی این باندها را از میان برخواهد داشت.

هیچ شک نباید داشت که این جریان شریر هزینه چنین اقدام خطیری را که بر خلاف ترور سردار سلیمانی با ریسک به‌خطر انداختن مهره‌های داخلی بسیار ذی‌قیمتی همراه است، به این امید پذیرفته است که امکان اجراهای پلان‌های بعدی را برای او فراهم کند. پلان‌هایی که به بهانه اقدام تلافی‌جویانه ایران، این‌بار دیگر آشکارا و با حمایت باند هنوز حاکم بر کاخ سفید بتواند اجرایی کند.

بهانه‌های بی‌منطقی که می‌شود با تکیه بر یک مانور دریایی یا آزمایش موشکی به دست هر زنگی مستی بیاید. یعنی همه امید چنین نیروی مخربی در احتمال به کارگیری هر حرکتی از جانب ایران است که بتواند با منطق پمپئو و نتانیاهو و تأیید همیشگی متوسلان ایرانی‌الاصل‌شان انتقام نام بگیرد و راست یا دروغ تهدید منافع آمریکا و وابسته‌گان سیاسی نظامی‌شان در منطقه نام‌گذاری شود.

همه این نگرانی‌ها و هشدارها به این معنا نیست که آمریکا یا اسرائیل قادر هستند در برخورد با ایران به موفقیت قاطعی دست پیدا کنند یا نبردی را به پایان ببرند. می‌تواند چنین درگیری‌هایی کشور بزرگی مانند ایران را سالیان سال درگیر جنگ و ناآرامی کند و هر از گاه ضربات کاری هم بر منافع آنها بزند. اما ایران اینک فرصتی دارد که بخشی از بارهای سنگینی را که عمدتا بر دوش مردم خسته و نگران است، بر زمین بگذارد و به تکرار اما ناچار می‌گویم که این همان احتمالی است حال نتانیاهو و امیران سرسپرده منطقه را بد کرده است.

از سوی دیگر این دروغ نیست که مردم ایران امروز دیگر مردم دوران جنگ تحمیلی نیستند. نه آن امیدها را به اینده دارند و نه آن پیوندها را با حکومت. کشاندن چنین مردمی به سختی‌هایی بیش از این با این توجیه که جریان مقابل بر حق نیست، یا نیرویی معینی جان بر کف وجود دارد، دشمنی با ایران و ایرانی است. باری، دریغ است ایران که ویران شود…

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

20 پاسخ

  1. متاسفانه کلاس کامنت نویس های زیتون ترقی معکوس کرده، با چاشنی هائی از توهین و …
    منطق و اندیشه و دلیل و استناد به سند و مدرک هم کلا تعطیل!

    1. مگر نویسنده برای ادعاهایش سند آورده که کامنت گزاران برای رد کردن آن موارد سند و مدرک بیاورند کجا نویسنده سند آورده که فخری زاده دانشمند بوده کجا سند آورده که وجود سلیمانی برای ایران مفید بوده که لقب سردار به این اقا میدهد بر طبق کدام سند و مدرک و اندیشه ای!با آمدن بایدن ملت ایران نفس راحت می کشند نویسنده خواسته یا ناخواسته داره القا میکنه که مشکلات و بدبختیهای ملت ایران به خاطر وجود ترامپ و نتانیاهو است نه آدمکشان و غارتگران جمهوری اسلامی خیلی ایرادی بر کامنت گزاران نیست شما عمق نفرت و کینه ملت از اشغالگران جمهوری اسلامی رو درک نمی کنید حضرت استاد

  2. این دومین کامنت من است و امیدوارم که مثی کامنت قبلی سانسور نشود!!! خوشحالم که خانم‌محمدی عقیده اش را در مورد پشتیبانی از جمهوری اسلامی در چهل و دو سال گذشته تغییر نداده . ایشان کماکان همه بدی های دنیا را از امریکا و اسراییل میبینند و با تحلیل مسایل ایران برای بی بی سی به مبارزه جانانه خود با امپریالیسم ادامه میدهند!!!

  3. مسئولین محترم ” زیتون ”
    میدانم که دشمنی با یهودیان و کشور اسرائیل ، درست مثل دست اندرکاران غیر مسئول جمهوری اسلامی در خون شماست . پس جای بحثی با شما ، نیست . هر نوشته ای که این فرض عقیدتی شما را زیر سئوال ببرد ، در نظر شما حق خوانده شدن ندارد . مبحث ملیت و منافع ملی هم در نظر شما ، همه در سایه اسلامیت معنا پیدا میکند .
    بحثی نیست . شما اینطور فکر میکنید . اما مطلبی را بخاطر بسپارید ، وقتی شما در چنین مقاطع حساسی در کنار رژیم ضد ایرانی ( بگو ضد انسان – در هر شکل و شمایلی ) جمهوری اسلامی میمانید ، در فردای ایران ( که نمیدانیم در چه تصویر و جغرافیایی خواهد بود ) ، حرفی برای زدن نخواهید داشت .
    اگر نسلی روی کار آمد که مسلمان و مسلمان زاده را شایسته برخورداری از حق شهروندی ایرانزمین ندانست ، مقصر نیست . این شما هستید که در زمانی که میتوانستید ( قدرت داشتید ) نسلی را به صرف باور نداشتن به باورهای شما ، از حق حیات محروم دانستید .

  4. سرکار خانم، در دل دوست به هر حیله رهی می جویید. از همان زمان که می خواستید پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و هلهله میکردید از اعدام جوانان مردم تا به امروز رسمتان تغییر نکرده. حداقل ایکاش در این چهل سال چیزی می خواندید که نوشته هایتان این اندازه سبک و مفت نباشد. حیف وقت.

  5. اولین کامنت را من درج نشد.
    با وجود این دومی را هم برای درج نکردن میفرستم.
    اینکه از ایشان مرید رهبری از تباری است که از قدیم با دانش و عقل دشمنی داشته اند و از ابتدای بقدرت رسیدن معزهای واقعی را داغان کردند یا فراری دارند،نخبه کشی تخصص این جماعت بوده است.
    در کامنت قبلی از مقاله علمی نوشتم که تا بهحال هیچ مقاله علمی از ایشان منتشر نگردیده است،

  6. کاملا درست می فرمایید خانم محمدی, برزخی است که با کوچکترین جرقه ای از جانب حکومت خودشیفته ایران, همان خواهد گشت که نتانیاهو و ترامپیسم حامی با گیجی محض ناشی از شکست انتخابات در واپسین روزهای اردوی نئو فاشیستی حاکم, دیوانه وار می طلبد, این می تواند عراق ۲۰۰۳ را تداعی کند.

    نفسی بی نهایت عمیق در اکنون لازم می باید تا این‌چند هفته به انجام رسد.

    سرزمین عزیزمان حیف تر از آنست که پاره پاره شود.

  7. شما رساله دکترای ایشان را مطالعه کرده اید که دانشمند (دانشمند معمولا در اینجا صحیح نیست این تنها لفظ تبلیغاتی عقب مانده حکومتیسیت) خطاب میکنید؟
    “اصولا” درمدیریت در جمهوری اسلامی مشروط به تعهد است قطعا این بابا هم واقعا متخصص نبوده اند و درانجا تنها متخصصینی اگر بوده اند را کنترل میکرده اند(بخوان تفتیش رفتار و عقاید).
    باز هم میتوانید تشخیص بدهید که اینها چه “دانشمندانی”هستند که یک مملکت را به خاک سیاه نشانده اند نه بمبی تولید شده است و موشکها را هم اگر گوگلا کنید کپی نوع طراحی شده برای کره شمالی توسط شوروی سابق میباشند.

  8. یک سناریو دیگر هم برای قتل فخری زاده می توان درنظر گرفت: از همان آغاز بالا گرفتن کار برنامه هسته ای ج.ا، گفته می شد که آژانس انرژی اتمی به شدت خواهان مصاحبه با کارشناسان هسته ای به ویژه فخری زاده بود و ج.ا مخالفت می کرد. گفته می شد حتا روحانی به او توصیه کرده بود که با بازرسان آژانس صحبت کند- که نکرد. حال پس از مدتی خود فخری زاده به این صرافت افتاد که بی اطلاع مقامات امنیتی و هسته ای با مقامات آژانس بطور محرمانه صحبت کند. آقایان قضیه را فهمیدند و پیشاپیش کلکش را کندند و قتل را به گردن اسرائیل همیشه مظنون انداختند! این سناریو را می توان به قتل سایر “دانشمندان” هسته ای از ۱۳۸۸ ببعد نیز تعمیم داد.

  9. شما برای چی اومدی خارج تو سایت زیتون مطلب می نویسی این چیزهایی که شما نوشتی که خیلی مصرف داخلی داره برای خر کردن مردم خیلی عالیه دانشمند هسته ای _ سردار سلیمانی عجبا از چند چهره بودن ما ایرانیها احتمالا راجع به قتلهای زنجیرهای یا قتل پسر ۹ ساله به همراه پدرش در کرمان (حمید و کارون حاجی زاده) چیزی نمی خواهی بنویسی شما ها با خودتون چند چندین عاملان و آمران همون قتلها و هزاران قتل دیگر در طول این ۴۰ سال همین ها و اربابانشان بودند شماها واقعا فکر میکنید اگر مشکل ایران و آمریکا حل بشه و اینها با هم رفیق بشند جمهوری اسلامی حکومتی است که به ایران و ایرانی خدمت کنه؟؟؟؟وای چه خیال خامی

  10. شعبده عجیبی است . هم جمهوری اسلامی و هم کسانیکه دل به هدایت زعمای قوم خوش کرده اند ، بوقت حرف زدن ، روی به دیوار میکنند . لابد تا شنونده حالات متغیر چهره گوینده را نبیند ، والّا چه دلیل دیگری دارد اینکار ؟ !
    ۴۲ سال است که میگویند مرگ بر اسرائیل . حد اقل روزانه بعد از نمازهای پنجگانه چند بار مرگ بر اسرائیل میگوند . در مراسم مختلف میهنی از روی پرچم اسرائیل رد میشوند و رویای پاک کردن نقشه کشور اسرائیل را از روی کره زمین ، می بینند . سالانه ملیونها دلار به گروه های افراطی فلسطینی و یا هر دشمن اسرائیل ، کمک میکنند . در لبنان پشت مرزهای اسرائیل ، نیروی مخصوص دارند .
    مگر موشک نمیسازید تا اسرائیل را نابود کنید ؟ . آیا انتظار دارید آنها صبر کنند که موشکهای شما ساخته شود و از مراحل آزمایشی بگذرد و چنانچه شما علیه آنها وارد عمل شدید ، آنها عکس العمل نشان دهند ؟ !
    شما چنین دشمنی را برای کشور ایران در نظر بگیرید . بزرگوارانه جواب بدهید . آیا هر روز از بخاک افتادن دشمنان میهن ، شاد نمیشوید ؟ .
    آیا فقط یکبار و فقط یکبار شده است که حاکمان جمهوری اسلامی پیامی به حاکمان اسرائیل بدهند که بیایید سر میز بنشینیم و ریشه های این خصومت خونین را ، عالمانه جستجو کنیم ؟ !
    در جبین این کشتی ، نور رستگاری نیست .

  11. جای تاسف و تعجب است که اولا به این آقا لفظ دانشمند اطلاق میکنید ثانیا فکر میکنید با آمدن بایدم ملت ایران کمی نفس راحت می کشند ثالثا فکر میکنید وجود این حکومت ایران را انقدز که یک جنگ به نابودی میکشاند به نابودی نمیکشاند غافل از اینکه هر یک روز که این عارتگران و ادمکشان بر ایران حکومت میکنند خسارتهای جبران ناپدیر به این سرزمین وارد میکنند رابعا واقعا شما فکر میکنید جمهوری اسلامی مثلا دست به تلافی میزنه. شما مطمعن باش اگر ۵ تا ادم دیگه مثل این هم ترور بشند جمهوری اسلامی هیچ غلطی نمی تواند بکند.نمیدونم شماها تحصیلات خبر نگاری دارید میزان سوادتان چقدر است که از حوادث و وقایع تحلیلهای آبکی ارابه میدید. البته من دیگه از شورش ۵۷ دیگه روی سوربن درس خونده ها هم حساب نمیکنم شماها که دیگه جای خود دارید.

  12. با سلام. نویسنده محترم فراموش کرده ا‌ند که مسٔله خیر و شر در پیش است. ایشان دانشمند موشکی- هسته‌ای بوده و هدف نهایی نظام مقدس اسلامی محو شر است. لذا موشک هسته‌ای بهترین گزینه است. همان طور که رفیق لنین فرموده، بدیهی است که هر نبردی هزینه دارد ولی برای نابودی، غرب جنایتکار، اسرأییل، و امریکا، این هزینه لازم است. شکی نیست که رفقا نوشته‌های لنین را روزانه مرور میکنند.

    1. شما علاوه بر اینکه به غایت خسته کننده و تکراری هستید, بسیار بی مززه اید. تردید ندارم سنی از شما گذشته. بنابرین امیدی به شما نیست …

      1. ” سلام . قضاوتی یا نظر در موردنظر شما ندارم فقط یک سوال دارم باران
        واقعا معتقدید که کسی که سنی از او گذشته دیگر امیدی به او نیست؟ اگر اینچنین است لطفا مراقب باشید پیر نشوید ( محض مزاح ) . گاهی پیرها منشا ومولد امید وحتی تغییر هستند همچنین کینه ، نفرت، ناخالصی را درون خویش پالایش میکنند و سراسر عشق و نوعدوستی میشوند ، سلامت باشید”

    2. و هر چه هست, صادقانه بگویم, کامنت های شما احترام بر نمی انگیزد. فکردر خاصی نیست. خیلی آشکار تکراری و خالی از محتوای جدیست. چیزی شبیه انتقام است. تاسف بار است حقیقتا

  13. خانم جان زدن مرحوم فخری نفوذی نمی خواد که عزیزم، یک رصد ماهواره ای کوچولو ، دو سه تا شنود ساده ،چند تا کالیبر بالا، دو سه تا نیمه خودکار دو تا کوماندو بگی ،نگی نسبتا ورزیده و خلاص.
    شلوغش نکن .

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »