ترور محسن فخریزاده٬ همچون ترور قاسم سلیمانی٬ حداقل از سوی بخشی از شهروندان ایرانی٬ مورد استقبال واقع شد.
این بخش از مردم جامعه برخلاف تمامی آنچه که انتظار میرفت از کشته شدن یک ایرانی٬ فارغ از جایگاه و رتبه علمی او٬ به دست٬ احتمالا یک کشور خارجی٬ استقبال کردند.
میزان این استقبال بهحدی بود که برخی از چهرههای شناخته شده در فضایی مجازی٬ خشنودان از این ترور را مورد نکوهش قرار داده و بر لزوم همدلی در زمانی همچون ترور یک ایرانی توسط قدرت خارجی٬ تاکید کردند.
در این میان اما آنچه نادیده انگاشته شد علل این شادی در زمانهایی از این دست٬ همچون زمان ترور قاسم سلیمانی یا حمله به سفارتخانههای ایران در کشورهای همسایه٬ بود.
بیشتر بخوانید: وقتی از شعار «مرگ بر ایران» شاد میشویم
به راستی چرا باید یک ایرانی از کشته شدن یک «دانشمند» هستهای خوشحال شود؟
تقطه بحرانی تضاد حکومت-ملت
محسن فخریزاده٬ قاسم سلیمانی٬ نیروگاه هستهای نطنز و … هر کدام نمادی برای جمهوری اسلامی و سیاستهای منطقهای٬ موشکی و هستهای آن هستند و نمیتوانند یا نخواستند که خواست عمومی را نمایندگی کنند.
بهرغم سالها تبلیغِ لزوم دفاع از «عمق استراتژیک نظام»، این سیاست نتوانست تبدیل به مطالبه عمومی شود؛ شهروندانی که لمس کردند چطور سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه موجب انزوا٬ فشار اقتصادی و حتی بدنامی ایرانیان در بین ملتهای منطقه شده است٬ طبیعی است که با این سیاستها احساس همدلی نکنند و چهره اصلی آن٬ قاسم سلیمانی٬ را نه قهرمان خود که نمادی از تضاد منافع جمهوری اسلامی با ملت ایران بدانند.
سیاستهای موشکی و هستهای نیز همچون سیاست منطقهای جمهوری اسلامی نه عرصه عزت ایرانیان که تبدیل به لجبازی رهبر جمهوری اسلامی با منافع ملت ایران و نرمهای جهانی شده است.
سالها هزینهای که ملت ایران برای پیشرفت صنعت هستهای پرداختهاند هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. پس از گذشت نزدیک به ۱۵ سال٬ صدور قطعنامههای پیدرپی علیه ایران٬ وضع تحریمهای کشورهای غربی و سازمان ملل هنوز مشخص نیست که صنعت هستهای چه دستاورد مشخصی برای ایران داشته است؟ جمهوری اسلامی در طی تمامی این سالها هزینههای هنگفتی را از جیب مردم ایران پرداخته است اما در مقابل هیچ، «دقیقا هیچ»٬ آورده مشخصی نداشته تا بتوان با تاکید برآن پرداخت این هزینهها را منطقی جلوه داد.
صنایع موشکی نیز همچون صنعت هستهای هیاهویی بر سر هیچ بود. گذشته از توان نظامی جمهوری اسلامی که بر سر آن چند و چون بسیار است٬ مشخص نیست که ملت ایران با کدام کشور در جنگ هستند که باید برای تجهیز در مقابل آن هزینه تحریمها را بپردازند تا به توانایی موشکی مجهز شوند.
صنایع موشکی و هستهای ایران حتی برخلاف تبلیغات رسمی نظام ، نقش بازدارنده نیز ندارند که اگر داشتند بر روی موشکها شعار «محو اسرائیل» نوشته نمیشد و از تریبونهای رسمی و غیر رسمی برای کشورهای دیگر منطقه شاخه و شانه کشیده نمیشد و تمامی این بلندپروازیهای تسلیحاتی نظام در تضاد کامل با منافع مشخص مردم قرار دارد.
برای مردمی که درگیر معیشت خود هستند و هر روز با بحران جدیدی اعم از کمبود دارو تا نان مواجه میشوند٬ پیشرفت نظامی٬ حتی اگر حاصل هم شود٬ علی السویه است.
تنها تاثیر واقعی و ملموس صنعت موشکی در زندگی مردم ایران بهمن ماه سال گذشته رخ داد؛ زمانی که سپاه پاسداران با موشک به هواپیمای مسافربری اکراینی شلیک و تمامی سرنشینان آن را کشت.
با توجه به تمامی این شرایط چرا باید انتظار داشت محسن فخریزاده نماد صنایع هستهای نظام تبدیل به «قهرمان ملت» شود و عامه مردم از کشته شدن او پریشان شوند؟
امروز مردم ایران در شرایطی قرار دارند که منافع اکثریت آنان٬ یعنی ثبات اقتصادی و آزادی اجتماعی٬ در تضاد با منافع نظام٬ یعنی پیشرفت در صنایع موشکی و هستهای و افزوده شدن به عمق نفوذ استراتژیک٬ قرار دارد؛ و قهرمانان نظام٬ لزوما قهرمانان ملت نیستند.
ترور خوب٬ ترور بد
در واقعیت مذموم بودن ترور شکی وجود ندارد؛ اما نظامی که نام تروریستهای داخلی و خارجی را بر کوی و برزن خود نهاده آخرین نظامی است که حق دارد منتقد ترور باشد.
شهروندان ایرانی سالهاست که نام تروریستهایی مانند خالد استانبولی و نواب صفوی را بر در و دیوار شهرها میبینند؛ جمهوری اسلامی زمانی میتواند منتقد ترور باشد که برای بزرگداشت تروریستی دیگر نام او را بر خیابانهای شهر نگذارند.
از سوی دیگر مردمی که سالهاست حمایت نظام از یک تروریست را میبینند چرا باید بین خالد استانبولی یا نواب صفوی و تروریستی که محسن فخریزاده را کشته است٬ فرقی قائل شوند؟
جمهوری اسلامی هفته گذشته یک استاد دانشگاه را با سه تروریست که طرح توطئه ترور یک دیپلمات اسرائیلی را چیده بودند٬ معاوضه کرد؛ اما نه آن زمان و نه پس از ترور فخریزاده برای افکار عمومی روشن نساخت که چه تفاوتی بین این دو تروریست است جز آن که یکی در جهت منافع نظام ترور میکند دیگری در خلاف آن؟
یعنی عمل ترور از منظر جمهوری اسلامی بهخودی خود ناپسند نیست٬ بلکه اتفاقا امریست مبارک که از تروریستهایی که قصد ترور دیپلمات اسرائیلی را داشتند با گل استقبال کرد٬ اگر به فرموده نظام یا حداقل در جهت منافع آن باشد.
همین تضاد در عملکرد است که جمهوری اسلامی را از حق تقبیح عمل ترور ساقط میکند.
سپاه مقابل مردم
قاسم سلیمانی همچون محسن فخریزاده٬ فارغ از دانشمند بودن یا نبودن او٬ چهرههای سپاهی هستند؛ همان سپاهی که با تیغ آخته روبهروی دگراندیشان ایران ایستاده است.
طی روزهای منتهی به ترور فخریزاده حداقل سه چهره رسانهای و فعال حقوق بشری٬ ویدا ربانی٬ مهدی محمودیان و مهرداد گریوانی به دست سپاه پاسداران یا با شکایت این نهاد بازداشت شدند.
این یعنی سپاه نه تنها نمیتواند از نیروهای باارزش خود محافظت کند٬ که زمان لازم برای محافظ از ایشان را صرف ایجاد مشکل برای دیگر شهروندان میکند.
طی سالهای گذشته نیز دهها و صدها تن از تحول خواهان به همین سرنوشت محکوم شده با اتهامهای گوناگونی از سوی این نهاد نظامی و امنیتی مواجه شدند.
سپاه پاسداران هرگز در کنار مردم ایران نایستاد که چنین روزی انتظار رخت عزا برتن کردن از سوی مردم به دلیل مرگ یکی از چهرههای کلیدیاش را داشته باشد. این نهاد در ذهن طبقه الیت جامعه ایران یادآور انفرادی٬ بازجویی و زندان است یا حداقل در عمل به وظیفه سرکوب دگر اندیشان بسیار بهتر از دیگر وظایفش عمل کرده است.
در طی تمامی سالهایی که از تشکیل سپاه میگذرد٬ از سرکوب مردم کردستان٬ تا امروز که دانشجو٬ معلم٬ روزنامهنگار و کارگر از زندان و بازجوییهای سپاه در امان نیستند٬ این نهاد نظامی و امنیتی روبهروی مردم ایستاده است.
گذشته از آن مردم درگیر حداقلهای معیشتی شاهد صرف بودجههای آنچنانی برای پروژههای غیر عاقلانه سپاه ماننده مستعان ۱۱۰ یا انتقام قاسم سلیمانی یا پژوهشکده زیر نظر فخریزاده بودند.
نظام دروغگو
کسانی که هفته گذشته و در زمان اوج شیوع ویروس کرونا مجبور شدند برای خرید مرغ با نرخ دولتی ساعتها در صف به ایستند٬ چرا باید برای کشته شدن کسی دل بسوزانند که معلوم نیست با بودجه نهادهای زیر نظرش چه کرده است؛ حال هر چقدر بازوی رسانهای نظام سعی کند از او چهرهای همه فن حریف بسازد و مدعی شود که از موشکی تا کیت تشخیص کرونا و واکسن کرونا زیر نظر او ساخته میشد.
شاید چنین توصیفاتی در مورد علمای قرون گذشته قابل باور باشد اما در دنیای تخصصی شده امروز٬ حتی «استاد فیزیک» به تنهایی نیز کافی نیست و افکار عمومی میخواهد بداند دقیقا در کدام گرایش؟ با کدام تخصص؟ و …. اما بازوی رسانهای نظام سعی میکند برای فخریزاده با عنوانین استاد دانشگاه٬ پدر صنعت هستهای٬ مبدع صنایع موشکی٬ سازنده کیت تشخیص کرونا و واکسن کرونا وجاهت بخرد٬ غافل از اینکه سالها بلکه قرنها از روزی که افکار عمومی وجود چنین «همه فن حریفهایی» را میپذیرفت گذشته است.
سپاه پاسداران و رسانههای وابسته به آن در حوزههای دیگر نیز دروغهای عجیب گفتهاند از ساخت دستگاه کرونا یاب تا حضور تاثیرگذار در عرصه سازندگی و دروغ بزرگ در رابطه با نحوه و چرایی شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اکراینی؛ دروغهایی که به سرعت خلاف آن برای افکار عمومی آشکار میشد اما نه تنها سپاه حتی نظام نیز به عنوان کلیتی بزرگتر به خود زحمت پوزشخواهی یا حتی توجیه این دروغها را نمیداد که حال انتظار داشته باشد افکار عمومی ادعاهایش در مورد فخریزاده را باور کند.
نظام جمهوری اسلامی پس از گذشت نزدیک به چهار روز حتی نتوانسته یک روایت یکدست و قابل استناد را از نحوهی کشته شدن قهرمان صنایع هستهای و موشکیاش منتشر کند. زمانی که روایتها زیر سوال میروند٬ باقی ادعاها نیز زیر سوال خواهند رفت. در چنین شرایطی چه جای انتظار برای عزاداری برای قهرمانی احتمالا پوشالی؟
14 پاسخ
نه اصلا نباید مسائل داخلی و خارجی نه ایران که تمام کشورهای جهان با افکار و سخنان و یا رفتارهای گروهی از شهروندان یک کشور تجزیه و تحلیل کرد حتی اگر اون گروه در اکثریت یک شهر یا استان یا اکثریت در تمام کشور باشند مصلحت یک کشور با سران اون کشور هست نه مردمی که بسته به کنش رفتاری و کم اموزی در یک نظام و فارغ از اونچه در اینده برای زیستگاه و بقای نسلشان تهدید بزرگی بشمار میرود همه چیز امروز برای خود میخواهد این گروه از مردم یک کشور چنان توقعات دنیوی افسارشان گردیده که هر که به راحتی با تگه نانی افسار بدستشان میگردد همین تکه نان شلاقیست بر ایندگانشان پس نباید به این گونه از شهروندان اهمیت چندانی داد شما ببینید در فرانسه بعد از خروج المانها مردم فرانسه نروژ و … با زنان و دخترانی که با افسران و سربازان نازی دوست بودند با چه شکلی انان را تحقیر و شکنجه و بقتل رساندند اما دخترانی را که با امریکاییان دوستی کردند هیچ اسیبی نرسید چرا؟چون یکی دشمن اشغالگر و دیگر دوست نجات بخش بود این گفته در انروز مورد قبول بسیاری بود اما در نفس عمل اینگونه بود ؟ چرا هیچیک از دختران و زنانی که با المانها دوستی برقرار کردند حاضر به شهادت دروغ نشدند تا جانشان را حفظ نمایند و ابراز پشیمانی نکردند چرا در پلیس فرانسه هیچ شکایتی از المانها مبنی بر تجاوز ثبت نگردید اما بعد خروج امریکاییان از فرانسه انهمه شکایت و اقرار به حاملگی و تجاوز و فریب دادن از سوی زنان و دختران فرانسوی به .پلیس ارائه شد ؟وقتی ادولف هیتلر به نیروهایش دستور داده بود حتی یک گلوله به سوی پاریس شلیک نشود یک هفته در پشت دروازه های پاریس معطل شدند که در اخر با نطق پیشوا برای مردم پاریس که از رادیو و بلند گوهای شهر خطاب به مردم پاریس و درک وی از مقاومت مردم از انان میخواهد تا دست از تیراندازی بردارند زیرا بنظر وی حیف از زیبایی پاریس مباشد که حتی جای یک گلوله بر دیوارش بماند با نطقی خالصانه وارد پاریس میشود و در بدو ورود با دسته بزرگی ابتدا به مقبره ناپلئون بناپارت رفته ادای احترام میکند و خطاب به همراهانش از بناپارت تعریف میکند سربازان چنین شخصی پیداست چگونه رفتار میکنند اما امروز فرانسه تحت نفوذ فرهنگ و دموکراسی امریکایی همان فرانسه تحت سلطه المانهاست.خانواده اهمیتش برق اسا در فرانسه از بین رفت حجاب دخترانش با همان روسری کوچک و مانتو و بارانی پوشهایش که حتی امروزه مردانشان در حسرت ان دختران بسر میبرند بسرعت و پیش ۱۹۶۰ از بین رفت در حالیکه در المان تا ابتدای دهه ۹۰ م در شهرهای بزرگ به وفور دیده میشد تا به امروز که در شهرهای کوچکتر و لااقل در زمستان هنوز دیده میشود با اینکه شاید هیچکس نداند یا نگوید که دختران و زنان فرانسوی که بعد از خروج المانها به قتل رسیدند هر کدامشان یک ماری انتوانت قرن بیستم بودند همانگونه که قاتلانشان درست مانند قاتلان ملکه انتوانت بودند
خانم نویسنده و حضرات خوشحال! شما احتمالا مراسم سوگواری قاسم سلیمانی را با مراسم جشن و پایکوبی اشتباه نگرفتید؟ از کدام ایران و کدام مردم صحبت می کنید؟
نویسنده تمام کوشش و زمین و زمان را به هم بافته تا خوشحالی خودش را از ترور آقای فخریزاده نشان دهد.راستش دنبال جواب دادن نیستم و فقط میگم خانم عزیز .بگو زنده باد اسراییل و تمام کن.
من البته بسیار عزادارم! من دلشکسته ام! میدانید چرا!؟ برای اینکه کشورم در اشغال کسانیست که وقتی یک ایران گول خورده در سطح حاج قاسم سلیمانی و حاج محسن فخری زاده را در آن ترور می کنند من شاد می شوم! در هر دو ترور همسرم به من گفت برو از زیر زمین آن بطری سرخ فام را بیار. بعد از آنی که شراب سه ساله را نوشیدیم با فرزندانم و دامادمان من زدم زیر گریه، مستی و راستی! دیدم چرا باید در کشورم کسانی حکومت کنند که وقتی حتا یک کارگرش را هم اجنبی میکشد من گریان نشوم، چه برسد به کسی که باو را دانشمندش نامیده اند! چرا که واقعا دشمنان ایران بر ایران حاکم شده اند. و هر روز که میگذرد بر این تنفر افزوده می شود. چرا که ۴۲ سال است اینان ایران را بدتر از مغلان و بدتر از اعر اب صدر اسلام از هر نظر، از نظر تاریخی تمدنی روحی اجتماعی فرهنگی معیشتی حتا از نظر پاکی و درستی و عفت مورد تخریب اساسی و جانکاهی قرار داده اند. برای همین اگر امروز خبر بیاورند که تمامی مکانهای مقدس و تمامی بیوت روحانیون و مداحان و طلاب و پاسداران و بسیج را منهدم کرده اند درصد بزرگی از ایرانیان شاد خواهند شد. اما این شادی، شادی بسیار دردناک و غم انگیزی ست. چرا که اغلب اینها در ایران زاده شده اند. اما چطور ممکن است که ایران ما اینهعمه غیر ایرانی در دامانش پروریده است! اینهمه غارتگر و تخریبگر و ضد ایران!؟
در این فضای مشکوک و پر ابهام و بلکه پر تناقض، مواظب باشیم که به دو ورطه ی افراط و یا تفریط نیفتیم.
هرچند که گاهی رادیکالیسم و خیالبافی تحریک آمیز تر است و آدم را میتواند به توهم بیندازد که روشنفکر و یا به اصطلاح مترقی است! و از عوام و امل و مذهبی ها فاصله گرفته است!
” آقای تبریزی دشمنی ورقابت های جناحی وکشت وکشتار و ترور یک مشت آدمکش که از تمام نقاط دنیا در ایران جمع شده اند را به ملت ایران تعمیم ندهید ، دشمنان ملت ایران کسانی هستند که یکشبه روغن وبرنج و دارو را غیب میکنند دو روز بعد توی فروشگاه های زنجیره ای خودشان با چهار برابر قیمت میفروشند حتی پوشک بچه و شیرخشک را هم غیب میکنند ترور فقط کشتن نیست “
عجیبه شما فکر میکنید نویسنده مقاله داره افراط میکنه ولی تفریط خودتان را برای رژیم آخوندی نمی بینید ۴۰ سال ترور و آدمکشی در داخل و خارج رو نمی بینید بند کرده اید به نتانیاهو اگر نتانیاهو تروریست است که آخوندها از اون بیشتر آدم کشتن در ضمن آخوندها بیشتر ترور و آدمکشی و جنایاتشان بر سر هم وطنان خودشان است شما یا خوابی یا خودت رو به خواب زده ای استاد
متاسفانه کینه و نفرت از این مقاله و نویسنده اش می بارد!
دعوای مردم با حکومت و ظلم هایش یکطرف، ازادیخواهان دروغین و مبلغ نتانیاهو و دنباله های بوغ تبلیغاتی رجوی و بولتون و پمپئو و ترامپ، هم یک طرف!
مصاحبه ی دکترشاپور اعتماد اولین رییس انرژی اتمی ایران با بی بی سی، عنایت فانی را ببینید. یا حتی مصاحبه ی وزیر خارجه ی کتک خورده و فرزند ژنرال کودتای علیه مصدق، اردشیر زاهدی را ببینید، آنگاه قضاوت کنید!
حتی بزرگان رژیم شاه انصافشان از شما حقیر های حامی ترور و تروریست بیشتر است.
حتی مورفی و پلوسی و جان برنان(ئیس اسق سازمان سیا)، این اقدام بی شرمانه و ناجوانمردانه را محکوم کردند!
دشمنی با ملت ایران تا چه حد؟؟
چه این رژیم ایران بماند یا نماند، این دانشمندان، همچون ارتش دوران شاه، پاسداران ادامه ی حیات تاریخی ایران در دنیای جنگلی امروز دنیا هستند.
جناب علی تبریزی اتفاقا اکبر اعتماد (و نه شاپور اعتماد) و اردشیر زاهدی را رژیم اسلامی تهران خرید یا بهتر است بگوئیم خودشان را به حکومت الله فروختند تا به روز شهریار شفیق و شاپور بختیار، سروش کتیبه، و قاسملو و شرف کندی و خلعت بری و خسروداد و هویدا، رحیمی، نصیری، امین افشار، نعمتالله معتمدی، ملک، همدانیان،و خوشنامترین رئیس ساواک سپهبد ناصر مقدم که بعضی از آقایون را هم با او دوست بودند و…و… هزاران قتل سیاسی نیفتند. و اما رجوی تروریست و سازمان منخوف مجاهدین به کنار که پایه گذار آمریکائی کشی در ایران هستند و دوستان قدیمی کسانیکه که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند، سرکار از « نتانیاهو و دنباله های بوغ تبلیغاتی بولتون و پمپئو و ترامپ» نام برده اید. جناب بالاغیرتا بفرمائید نتانیاهو و ترامپ و هر دشمن دیگر حتا صدام حسین به ایران و منطقه بیشتر ضربه زدند بیشتر ایرانی کشتند و تخریب کردند و غارت کردند و حیثیت و شرف ایران و ایرانی را بر باد دادند و پولهای مردم را به همان کشورهائی که مرگ برشان می گفتند فرستادند، آقا و آقازاده تپولید کردند یا این نظام سرتاپا مقدس و این حکومت الله!؟ اصلا شما فکر کرده ای که اگر مثلا یک کشور دیگر روی زمینش ، روی باندرولهایش و در دانشگاههایش و در فروشگاهایش و در فرودگاهایش در مدارسش و به صورت سراسری بنویسند که مثلا «ایران باید از صحنه ی روزگار حذف شود» و یا ساعت شماطه دار رو به صفر در میادنیش بگذارد بنویسد که ایران در ده سال دیگر نابود خواهد شد چه خواهد شد!؟ یا نزدیک نیم قرن پرچم ایران بسوزاند، و روی موشکهایش بنپویسد مرگ بر ایران و… سرکار نمی دانی اما بدان که هر ایرانی هر شهروند آن کشور را هر جا پیدا کند خواهد کشت. تازه آن کشور شهروندان خودش را هم زیر رگبار بگیرد، تجاوزشان کند، ازاله بکارتشان کند، از یک سو حجاب اجباری سرشان کند و از دیگر سو با دخترهای نوجوان تجارت سکس هم بکند، قاری انجیل بیت رهبر آن کشور به نوجوانان کاخش تجاوز کند و با دخالت مستقیم رهبر برای تجاوزکار اعاده ی حیثیت شود آنوقت شهروندان آن کشور با ایرانیها همدست خواهند شد، برای آنها جاسوسی خواهند کرد، هرملیتدار آن کشور را خواهند کشت. . من البته از نتانیاهو و پمپئو خوشم نمی آید و از کشته شدن سلیمانی و فخریزاده هم به عنوان انسان ناراخت شدم. اما اسناد کشتار وحشتناک سوریه ایها تجاوزات به دختران و حتا پسران آنها شکنجه های فرعونی و غیرقابل نامگذاری در سوریه در عراق و کشتارهای یمن و کشتار ایرانیان حمامهای خون، قتلهای مذهبی، قتلهای عقیدتی، قتلعای زنجیره ای که به فرماندهی فرماندهان پاسدار و شخص آمام خامنه ای که اجرای آن به فرماندهی حاج قاسم انجام شده و توسط سازمان ملل و عفو بین الملل و خبرنگاران بدون مرز و کسانیکه از این ماجرا جان بدر برده اند تصدیق شده، باعث تجدید نظرم در غم این ترور است. به همین صورت در مورد مرگ فخریزاده که با هزار کلک او را از رتبه ی یک تکنسین به درجه یک دانشمند ارتقاعش دادند. بنده اگر گریان هستم بیشتر به خاطر این است که کشورم در اشغال این ناپاکان و این گروه تبهکار است. البته من مطمئن نیستم که نظرم منتشر شود. اما اگر حتا یکنفر و خصوصا این خانم شجاع و محترم سولماز ایکدر هم بخواند برای من کافی ست. در اینجا بگویم که از آنجا که امنیت ندارم این مطلب را بسیار تند نوشتم و بنا به دلائلی اصلا فرصت بازخوانی ندارم امیدوارم لغزشی درش نباشد. اگر هست از خواننده پوزش میخواهم. با احترام کمینه چی سابق کمیته ی امام تا سال ۶۱در تهران و الان مقیم قم هستم.
جناب کمیته چی سابق تند نویس و ترسان و…بفرمائید نتانیاهو و ترامپ و بولتون وبنسلمان و پمپئو . …. در نظر شما چه جایگاهی دارند؟
شما که خریده نشده اید؟
در پاسخ به دراز نویسی شما
با سلام. پیش بینی میکنم که به روال همیشه اسلامیستها و چپ گرایان کوبا پرست به شما ایراد خواهند گرفت. اینقدر در مورد زندگی، تحصیلات، شغل، و فوت ایشان گزارشات ضد و نقیض خواندیم که گیج شده ایم و هنوز هم نمیدانیم که ایشان واقعا ترور شده و یا این یک قتل سیاسی بوده است. واکسن کرونا و داروی ایدز چه ربطی به فیزیک هسته ایی دارد؟ و فیزیک هسته ایی چه ربطی به کلاهک و موشک دارد. خیلی از ما نه خوشحال شدیم و نه غمناک، بلکه مهبوت که این ماجرا چه بوده است؟
با درود
من اسم آقای فخری زاده را قبلاً نشنیده بودم و از جزئیات این عملیات اطلاعی ندارم. اما تقریباً مطمئن هستم که تمام اعضای باند این ترور ایرانی الاصل بوده اند چون در کشور ما خارجی ها زود نشان میشوند. و از آنجا که چنین عملیاتی به افراد جوان نیاز دارد به احتمال بسیار زیاد سن آنها کمتر از ۴۲ سال بوده است. یعنی متولد جمهوری اسلامی و بزگ شده در مهد کودکها، دبستانها، دبیرستانها و احتمالاً دانشگاههای همین رژیم هستند. با آن فشار تبلیغاتی شبانه روزی و هزینه هایی که میدانیم. و نمیدانم چرا هیچکس از این جنبه قضیه صحبت نمیکند. آیا دلیل آن شرم است ؟ یا حیا ؟
در زمان شاه آقای خمینی بر بالای منبر میگفت فقط رادیو تلویزیون را به ما بدهید تا جامعه را اصلاح کنیم. در نامه ای به هویدا مینوشت فقط آموزش و پرورش را به ما بدهید تا فرهنگ جامعه را اصلاح کنیم و در فرصت دیگری بر منبر ادعا میکرد که اگر فقط اوقاف را به او و هم صنفانش بدهند ارکان اقتصاد جامعه را اصلاح خواهند کرد ! حاصل این ادعاهای توخالی و مردم فریبانه این شد که اکنون، پس از ۴۲ سال که او و شاگردانش نه فقط آموزش و پرورش و رادیو تلویزیون و اوقاف که همه چیز و همه چیز، حتی زندگی خصوصی مردم این کشور، را در کنترل دارند، وضع جامعه از هر لحاظ هزاران بار از دوران پهلوی بدتر است.
آیا فکر میکنید ایران یا هر کشور دیگری میتوانست چنین عملیاتی را در اسرائیل اجرا کند ؟ منظورم از لحاظ کاردانی و امکانات فنی و امنیتی نیست بلکه از نظر یافتن داوطلب های بومی اسرائیلی که حاضر به چنین عملی، آنهم در جهت منافع یک کشور خارجی دشمن باشند ؟ با توجه به اینکه جامعه اسرائیل مجموعه رنگارنگی است متشکل از افراد و گروههایی که هر یک از گوشه ای از جهان آمده اند و مردم کشور ما بومیان چند هزار ساله ریشه دار در این سرزمینند و این اصولاً باید در جهت استحکام شیرازه جامعه ما عمل میکرد !
وقت آنست که از خود بپرسیم تفاوت جمهوری اسلامی با رژیم های عادی جهان چیست ؟ چرا با اندیشه واهی و قرون وسطایی برقراری امت شیعی، ملت ما و روحیه ملی مردم مارا را تا این حد تضعیف کرده است ؟ چرا اکثر شهروندانش را دشمن به شمار میاورد و عمده نیروی خود را صرف کنترل و سرکوب آنان میکند تا جایی که حتی از حفاظت مهره های خودش غافل میماند ؟
و تازه امروز، در راستای گام دوم انقلاب، به ما نوید آمدن رئیس جمهوری سپاهی میدهند !
مبارک باد بر شما این گام دوم، آقای نتانیاهو ! متاسفانه اینروزها جهان به کام شماست.
دیدگاهها بستهاند.