سالهاست که جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران ادعا میکنند که اسلحههای پیشرفته نظامی تولید کردهاند؛ اسلحههایی که میتوانند نقش بازدارندگی در دفاع از امنیت کشور ایفا کند. اما در دنیای واقعی و در صحنه «امنیت ملی»٬ حقیقت چیز دیگری است٬ حقیقتی که ادعای توان نظامی بازدارندگی کشور را سخت به چالش میکشد.
در روابط بین الملل دو مفهوم در این رابطه استفاده میشوند که اولی پیشگیری (Preemption) یا از بین بردن خطری است که پتانسیل وقوع دارد و دومی جلوگیری و یا بازدارندگی (Prevention) برای عدم وقوع یک خطر که بالقوه وجود دارد. دولت جورج بوش با توجیه اینکه صدام در حال ایجاد سلاحهای کشتار جمعیست، با یک عمل پیشگیرانه در عراق مداخله نظامی کرد تا با سقوط دولت این کشور، نظم سیاسی جدیدی ایجاد کند و به اصطلاح آمریکا و غرب را از این خطر مصون دارد. ترامپ در ابتدای اولین هفته سال ۲۰۲۰ میلادی دست به ترور قاسم سلیمانی زد با این توجیه که قصد داشته از حمله قریبالوقوع سپاه قدس در عراق بر ضد نیروهای آمریکایی جلوگیری به عمل آورد. کاری که اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای کشور و یا خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران کرده و یا اصولا ساختن نرم افزارهایی برای بهم ریختن سیستم کامپیوتری تسهیلات هسته ای کشور، همه در چهارچوب عملی پیشگیرایانه توجیه و عملی شدهاند.
۲– جمهوری اسلامی بعد از دخالت نظامی در سوریه که در ابتدا با توجیه گسترش «عمق استراتژی» ضد اسرائیلی و برای ازدیاد دامنه نفوذ نظامی در آن کشور صورت گرفته بود، به یکباره توجیه دیگری پیدا کرد: «اگر در سوریه نجنگیم باید در مرزهای خود بجنگیم.»
این توجیه جدید بر یک عمل «پیشگیرانه» تکیه میکرد که در کنار گسترش «عمق استراتژی» و یا «دفاع از حرم» عرضه میشد. با این توجیه جدید، جمهوری اسلامی میخواست دخالت نظامی خود در سوریه را توجیه کند٬ اگر چه پر واضح بود که جمهوری اسلامی به سوریه رفته است تا با حفظ اسد آن هلال و یا مدار شیعی را از عراق تا به لبنان پر کند و دامنه نفوذ نظامی خود را گسترش دهد.
اگرچه جمهوری اسلامی یکبار از مفهوم پیشگیرانه در دخالت نظامی خود در سوریه استفاده کرده اما هرگز قادر نبوده است که در حیطه جلوگیری و بازدارندگی توفیقی حاصل کند. کاریکه ترامپ با ترور قاسم سلیمانی کرد یک ریسک بزرگ نظامی در منطقه بود اما نظامیان آمریکا بر این باور بودند که در مقابل هر عکس العملی از طرف ایران آمادهاند و اصولا جمهوری اسلامی قادر نخواهد بود از خود عکسالعملی نشان دهد. هر عکسالعملی از طرف ایران، شروع تنش و جنگ بزرگی را در خاورمیانه رقم میزد که اولین قربانی آن کشور ما ایران بود.
۳– جمهوری اسلامی در حال حاضر نه به لحاظ داخلی و نه خارجی در شرایطی نیست که بتواند در یک جنگ از خود دفاع کند؛ به همین دلیل نیز جمهوری اسلامی زمانی که قصد داشت در مقابل ترور قاسم سلیمانی واکنشی از خود نشان دهد، شش ساعت زودتر از حمله موشکی به پایگاه نظامی امریکایی عین الاسد در عراق، از دولت عراق خواسته بود تا آن کشور را مطلع کرده تا سربازان آمریکائی کشته نشوند. بدون شک اگر در این حمله سربازان آمریکائی کشته میشدند، جنگ با ایران و حمله به تاسیسات اقتصادی، نظامی و هستهای شروع میشد.
اینکه اسرائیل مرتبا پایگاهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه بمباران میکند و یا برای چندمین بار دانشمندان هستهای را ترور میکند، دلیل روشنی است برای عدم توان بازدارندگی جمهوری اسلامی. توان بازدارندگی به این معنیست که اگر کشوری امنیت ملی شما را به چالش کشید مطمئن خواهد بود که بلافاصله تلافی میکنید و میزان خسارت واکنش شما یا باندازه خسارت وارد و یا بیشتر از آن است. لذا کشوری که میخواهد امنیت یک کشور را به چالش بکشد در مورد خطرات احتمالی آن فکر کرده و دست به این خطا نمیزند. اما اینکه رییس جمهوری کشور و یا نیروهای نظامی اعلام میکنند که در زمان مناسب عمل تلافیگرایانه خود را انجام میدهند، درست به این معنیست که جمهوری اسلامی توان بازدارندگی ندارد و مرتب امنیت ملی ایران با تهدید روبرو میشود. توان بازدارندگی به معنی اینست که دشمن آن توان را میفهمد، برای آن حساب دقیقی باز میکند و بعد از آن کوشش میکند که امنیت کشور دیگری را تهدید نکند. اگر تهدید دشمن عملی شد، بعنی که توان بازدارندگی جمهوری اسلامی نتوانسته تصویری درستی در ذهن دشمن ایجاد کند. اگر چندین بار دشمن تهدید خود را عملی کرد و عکس العملی از جمهوری اسلامی ندید، میفهمد که توان بازدارندگی ایران ذهنی است و قادر به بازدارندگی نخواهد بود.
۴– غیر از نداشتنِ توان بازدارندگیِ نظامی جمهوری اسلامی، آنچه امنیت ملی ایران را سخت با چالش روبرو کرده است، ایجاد شبکههای جاسوسی در نیروهای امنیتی ایران است. در ماجرای ترور محسن فخری زاده، ابتدا رییس شورای امنیت کشور، آقای شمخانی، که در گذشته ادعا کرده بود که کشور مشکل امنیتی ندارد، از اینکه دستگاههای امنیتی کشور میدانستند که محسن فخریزاده هدف ترور اسرائیل است پرده برداشت. اما از همه شگفت انگیزتر این بود که او ادعا کرد که نیروهای امنیتی حتی از مکان ترور هم اطلاع داشتند. آقای شمخانی نهایتا میخواست بگوید که اطلاع و خبر داشتیم اما از این اطلاعات برای دفع خطر نتوانسته و یا نخواستهایم استفاده کنیم!
این ادعا بر بغرنجی مشکل و اینکه اگر دستگاه امنیتی کشور اطلاعات کافی برای این حمله احتمالی داشته و از آن استفاده نکرده است افزود. اما این پایان ماجرا برای نیروهای امنیتی کشور نیست. دبیر شورای تشخیص مصلحت نظام گفت: «چون جاسازی دقیقی از محل عبور شهید انجام شده بود و تیرها صدا خفه کن داشته و خانواده شهید و محافظان صدای گلوله را نمیشنیدند.» تیرهای صدا خفه کن طبق گفته آقای رضایی باعث این شده که محافظین فخری زاده نتوانند جلوی ترور را بگیرند. آیا پوچ تر از این استدلال میتوان یافت و بیعملی گروهی را توجیه کرد؟ علی نصیری فرمانده وقت حفاظت سپاه پاسداران، در تاریخ ۲۹ خرداد ۹۷گفته بود: «شما میبینید وقتی دانشمندان هستهای زیر چتر حفاظت سپاه قرار میگیرند دیگر ترور آنها را نداریم.» این حرف او و محافظتی که او از آن صحبت میکند با حرف آقای رضایی که تیرهای صدا خفه کن اجازه توقف این ترور را نداده است کاملا مغایر است.
یکی از آخرین روایاتی که از ترور آقای فخری زاده ارائه شده است، جانشین فرمانده کل سپاه، سردار فدوی گفت؛ «پاسدار همراه شهید فخریزاده به عنوان تیم حفاظتی بودند و انفجار نیسان برای از بین بردن مجموعه حفاظت بود… تیربار ماهوارهای و آنلاین کنترل میشد و تروریستی در صحنه نبود. تیر از تیربار شلیک شد و تیربار با دوربین پیشرفته روی چهره شهید فخریزاده زوم بود و از هوش مصنوعی کمک گرفته بودند. این تیربار فقط روی چهره شهید فخریزاده متمرکز بود و همسر شهید با وجود اینکه در فاصله ۲۵ سانتیمتری شهید بود، تیر نخورده است. سر تیم حفاظت شهید فخریزاده به دلیل اینکه خود را روی شهید فخریزاده انداخته بود، ۴ تیر خورد و فردی از دشمنان در صحنه نبود تا به محافظان شلیک کند. از ۱۳ تیر تیربار، ۴ – ۵ تیر به شهید فخریزاده و یک تیر به کمر شهید برخورد کرد و شهید فخری زاده بر اثر قطع نخاع و خونریزی تا رسیدن به بیمارستان بقیه الله به شهادت میرسند.» آنچه آقای فدوی در مورد آن کاملا جاهل و بیاطلاع است این است که در این حمله نه ماهوارهای در کار بوده و نه کنترل آنلاین. سپس سخنگوی سپاه نتیجه میگیرد که «ترور یک دانشمند در خیابان آن هم با دستگاه ماهوارهای نمیتواند امنیت ما را خدشهدار کند.» معلوم نیست که یک ترور باید چه مشخصاتی داشته باشد تا امنیت کشور را خدشه دارد کند.
۵-اما آنچه سپاه یا از آن اطلاع ندارد، یا میخواهد ماجرای ترور را هیولایی کند تا مردم آنرا نفهمند و یا به مردم اطلاعات غلط بدهد تا مسئولیت این ترور را از خود و سیستم امنیتی سپاه که درون آن جاسوسان خارجی رخنه کردهاند سلب کند این است که این ترور با اسلحههای کنترل شده از راه دور و توسط کشوری، اسرائیل، که یکی از سازندگان مشهور آن در دنیاست عملی شده است.
یکی از انواع این اسلحه پایگاه اسلحه کنترل شده از راه دور سمسون (Samson Remote Controlled Weapon Station-RCWS) گفته میشود. اسلحههایی با کالیبر ۵.۵۶ میلی متر، ۷.۶۲ میلی متر و ۱۲.۷ میلی متر از این نوع پایگاه اسلحه کنترل شده هدایت میشوند. یک نوع از این اسلحه کنترل شده برای اسلحه های ۳۰ میلیمتری و سوار شدن بر روی ماشینهای متحرک استفاده میشود. این اسلحه میتواند در جایی نصب شود و از فاصله چند صد متری کنترل و هدایت شود. در حال حاضر کمپانی رفایل برای تولید اسلحههای پیشرفته که یک کمپانی اسرائیلی است و در سال ۲۰۰۲ میلادی تاسیس شده است نوع پیشرفته RCWS 30 انرا میسازد و به دنیا صادر میکند.
در سالهای گذشته، دولت اسرائیل بسیاری از این نوع اسلحههای کنترل شونده از راه دور را در مرز اسرائیل و نوار غزه نصب کرده است. ارتش آمریکا، ناتو و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا نیز به این نوع اسلحه مجهز هستند و انواع مختلف آن را در آمریکا و اروپا تولید میکنند. سردار سپاه باقری ادعا کرده است که اسلحهای که اسرائیلیها در این ترور استفاده کردهاند متعلق به ناتوست. محسن رضایی هم همین ادعارا تکرار کرده است. اما معلوم نیست که اگر اسرائیل یکی از پیشرفتهترین انوع این سلاحها را میسازد و به دنیا صادر میکند چرا باید این اسلحه را از اروپا خریداری کند.
این موضوع بر میگردد به اینکه یا اطلاعی از این تکنولوژی ندارند و یا اینکه میخواهند مردم را اغفال کنند و به آنها اطلاعات غلط میدهند. اخیرا سردار سپاه تقیزاده، جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ادعا کرده است: «که امروز در حوزه موشکهای ضد زره جزو سه کشور برتر دنیا و در حوزه سلاحهای انفرادی جزو دو کشور برتر دنیا قرار داریم.» معلوم نیست چگونه با این همه ادعا و غلو جمهوری اسلامی مرتبا مورد هجوم امنیتی قرار گرفته و امنیتش به تهدید کشیده میشود.
اما آنچه اکنون کاملا مشخص شده است این است که اسرائیلیها در ازمایشگاه سوریه جمهوری اسلامی را بارها آزمودهاند و از آن درسهای فراوانی گرفتهاند. اسرائیل توان ادعایی امنیتی و بازدارندگی جمهوری اسلامی را در سوریه از طریق بمبارانهای پایگاه نظامیش بارها آزموده است. اسرائیل به اعراب گفته است که با آنها در برنامه های امنیتشان شریک شده و آنها را در مقابل تهدیدات ایران محافظت میکنند. اسرائیل ادعا کرده است که تنها کشوریست که به لحاظ نظامی در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده است و از تهدیدات موشکی آن ترسی بدل راه نمیدهد. اسرائیل نه تنها در صنعت نظامی از تکنولوژی بسیار برتری در مقایسه با جمهوری اسلامی برخوردار است که از اسلحه بازدارندهای نیز برخوردارند که برای ایران کارایی ندارد و آن اسلحه اتمیست. اسرائیلیها اگر فکر کنند که روزی صدها موشک از طرف ایران به طرف آنها شلیک خواهد شد، برای استفاده کردن از بمب اتم خود در مقابل و جنگ اتمی محدود برنامه ریزی کردهاند. بدون شک توان نظامی اسرائیل عامل بازدارندهای در مقابل احتمال حمله جمهوری اسلامی است. ایران در سالهای گذشته از گروههای نیابتی برای نیل اهداف نظامی خود استفاده کرده است اما اکنون نیروهای نیابتی هم یا رو به اضمحلال هستند و یا با خطر جدی از سوی اسرائیل روبرو هستند. فقط کافیست به جنوب لبنان توجه کرد و دید چگونه اسرائیل به تهدیدات حزب الله پاسخ میگوید.
۶– کیهان در سرمقاله چند روز گذشته خود به قلم حسین شریعتمداری نوشت: «اگر ایران ضربهای زمینگیرکننده به اسرائیل بزند معنای آن این است که پایگاههای آمریکا در منطقه هیچ امنیتی ندارند. اقدام قاطع ایران جمعیتهای عرب را به خیابان میکشاند و سبب تغییرات مهمی در سطح دولتهای منطقه میشود.» پاسخ به بخش اول توصیه حسین شریعتمداری که از کوته فکری او سرچشمه میگیرد کاملا روشن است اما در مورد پیشنهاد و یا ادعای دوم او باید گفت که این انسان جاهل کوچکترین اطلاع و خبری از مردم خاورمیانه و همسایگان ایران ندارد. از سالهای ۲۰۰۷ میلادی، سازمان نظر سنجی پیو در خاورمیانه نظر سنجیهای مفصلی از مردم عرب در مورد ایران انجام داده است. اکثرا اعراب ایران را دشمن بزرگ کشور خود در خاورمیانه دانسته اما آرام آرام این نگرش منفی با ترور سلیمانی تقلیل یافت اما از بین نرفت. در نظر سنجی جدیدی، بهترین کشور برای زندگی را جوانهای عرب، امارات تشخیص دادهاند. آنها ایران را دشمن خود میدانند. جناب شریعتمداری که دائم در شیپور غرب ستیزی میدمد و آمریکا را دشمن ایران میداند، از همسایگان جمهوری اسلامی٬ مردم و جوانانش در منطقه کاملا بیخبر بوده و در غفلت مطلق به سر میبرد. او فکر میکند که آنها منتظرند تا مردم این کشورها به کمک جمهوری اسلامی یک حکومت خودکامه دینی در کشورشان ایجاد کنند.
توهم قدرت در ایران و دروغگویی در مورد قدرتی که وجود ندارد، جمهوری اسلامی را در این جایگاه قرار داده است. محافظه کاران افراطی که مذاکره با غرب را رد میکنند، به صورت طبیعی جنگ را انتخاب کردهاند. اما این انتخاب، انتخاب بسیار خطرناکیست و درست آنچیزیست که دشمنان منطقهای کشور ما نظیر اسرائیل سالهاست به دنبال آن بودهاند. توهم قدرت همراه با شعارهای کاملا توخالی ما را از تحریمی به تحریم دیگری برده است. در نتیجه آنچه در ایران از دست داده و میدهد، سرمایه گذاری در اقتصادی رو به توسعه، ایجاد بازار کار و متخصصینی برای این بازار کار تا رشد و ذخیره سرمایه در درون کشور است. آنچه دیروز و امروز از دست داده و میدهیم در آینده ما را با مشکلات عدیدهای روبرو خواهد کرد. اگر به بودجه چند برابری بخش نظامی کشور برای سال آینده نگاه کنیم میفهمیم که تقدم برای جمهوری اسلامی٬ اقتصادی پویا نیست بلکه سرمایه گذاری در قدرت نظامی و توهمیست که پیرامون آن ایجاد شده است. نمونههای اتحاد جماهیر شوروی سابق و شکست میلیتاریزم در مقابل چشمان ماست اما این نظام هرگز بدنبال درس آموزی از تاریخ بقیه کشورهای دنیا نیست.
2 پاسخ
با تشکر از آقای نوربخش ،تحلیل جامع و دقیق و صادق است.
علیهذا ،معادله دو طرف دارد ،
ملت و حاکمیت هردو نقاط ضعف و قوت دارند.
حاکمیت باید ازاری بیان را دستور کار خود قرار دهد.
شکنجه بطور کامل حذف شود.
شروع به تصفیه افراد ضد
دین و منافع ملی بنماید.
نظارت استصوابی را خاتمه دهد.
عمق راهبردی را پایان دهد و دستش را بگذارد روی کلاهش که باد نبرد.
اکپانسیونیم و عمق راهبردی.
حاکمیت مملی و ملت ،از پایین بالا
نه از بالا به پایین حکومتکری
حکومتگران خدمه ملت و کشور گرداند.
رهبری مادامالعمر و شاه بازی و ولایت مطلقه و
مجاهد اکبر بازی همه استبداد
و استکبار ،استعمار، استحمار ،
استثمار آفرین است.
ترکیه
پاکستان
بنی سعود
اسراییل
مصر
هم مانند ایران
میخواهند امپریالیست منطقه باشند.
امپراطوری های منطقه
همه آرزو دارند.
با عرض سلام. مثل همیشه تحلیل شما آموزنده و واقع گرا است. در پایان فرموده اید که ” اما این نظام هرگز بدنبال درس آموزی از تاریخ بقیه کشورهای دنیا نیست. ” . سئوأل این است که چرا؟ چرا ما نمیتوانیم مثل اردن، بحرین، کویت یا مراکش، یا مالزی یک زندگی آرام داشته باشیم. چرا باید با همه دشمن باشیم. متاسفانه جواب آن را بد کسی داده است که:
حتی اگر دشمن نداری، وانمود کن که کشور در خطر است. زیرا مردم اگر بترسند، برای برده شدن آماده میشوند. وقتی مردم در ترس و وحشت باشند، آماده اند تا از هر سیاستی پیروی کننند. آدلف هیتلر
دیدگاهها بستهاند.