آقای محمد حسینی در نوشتاری با عنوان «نواندیشان دینی و غرابت مفهومی یک حدیث» که در سایت زیتون منتشر شده است، ضمن اشاره به نوشتار نگارنده دربارهی خبر واحد «اُمرت أن اقاتلَ الناس…» با استناد به سخن برخی محدثان عصر مملوکی و دوران متأخر مدعی شدهاند که این روایت متواتر بوده و در صدور آن نباید شک کرد. میکوشم در چند نکته این ادعا را راستیآزمایی کنم.
الف) معنای تواتر
حقیقت این است که فقها در تحدید و تعیین معنای متواتر و نیز در تعیین مصادیق آن هیچ اتفاق نظری ندارند. غلوها و زیادهرویهای برخی محدثین در متواتر خواندن بسیاری از احادیث نیز این موضوع را تغییر نخواهد داد. برای تبیین این موضوع میشود به شافعی (۲۰۴هـ) مراجعه کرد. شافعی معارف دینی را منحیث ارزش و اعتبار معرفتشناسانه به دو بخش تقسیم میکند: علم عامه یا اخبار عامه، و اخبار خاصه. این نوعی تقسیمبندیست که میتوان آن را معادل تقسیمبندی اصولیان بعد از شافعی دربارهی دوگانهی خبر واحد و خبر متواتر دانست؛ چراکه شافعی در تعریف علم عامه میگوید: «علم عامه که هیچ بالغ عاقلی راهی به جهل نسبت به آن ندارد… مثل نمازهای پنجگانه، وجوب روزه ماه رمضان، حج در صورت استطاعت، زکات در اموال، حرمت زنا و قتل و سرقت و خمر و هرآنچه که شبیه به این موارد باشد…»[۱]. شافعی سپس دربارهی علم عامه میگوید: «این علم عام، مجال نقل غلط یا تأویل و نزاع را ندارد»[۲].
بنابراین علم عامه که متواترات هم جزیی از آن هستند مجال شک و چون و چرا ندارند چنانکه خطیب بغدادی (۴۶۳هـ) در تعریف متواتر میگوید: «خبر متواتر آن است که عدهای آن را گزارش کنند به طوری که تعداد آنها به حدی باشد که عادتاً، اتفاق همگیشان بر کذب مُحال باشد»[۳].
اما آیا میتوان هر حدیثی را به صرف اینکه در قرن سوم و چهارم هجری مشهور شده متواتر خواند؟ غزالی (۵۰۵هـ) میگوید: «درجهی تواتر چنین است که امکان شک در [صحتِ] آن وجود نداشته باشد مثل علم به وجود انبیا و شهرهای معروف و غیره. ضمن این که متواتر در تمام اعصار یکی پس از دیگری تا عصر نبوت جاری باشد پس آیا میتوان گمان کرد که در یکی از این دورهها عدد تواتر [راویان] دچار نقص شود؟ شرط تواتر چنین نقصی را نمیپذیرد چنانکه در مورد قرآن چنین تواتری وجود دارد اما در مورد غیرقرآن، درک چنین تواتری مبهم است»[۴].
بنابراین برخلاف غلو محدثین در تعداد احادیث متواتر، این احادیث بسیار کمیاب هستند چنانکه فقیه و محدث برجستهی شافعی، نَوَوی (۶۷۶هـ)، میگوید: «حدیث متواتر بسیار کمیاب است به حدی که تقریباً در روایات محدّثین یافت نمیشود»[۵] و شاطبی (۷۹۰هـ) نیز بر این نکته تأکید میکند: «دشوار است که حدیثی متواتر از رسول الله (ص)، پیدا شود»[۶].
ب) ادعای تواتر حدیث «امرت ان اقاتل الناس…»
پیش از ورود به بررسی این ادعا، اجازه دهید تعریف هوشمندانهای که شیخ محمود شلتوت (۱۹۶۳م) مفتی فقید مصر از حد متواتر میدهد را مرور کنیم. شلتوت میگوید:
«حدیثی که تمام کتب متداولِ مشهور آن را ثبت نکرده باشند، یا این که ثبت کرده باشند لکن نه از راویان مختلف، یا این که از راویان مختلف ثبت کرده باشند لکن این رویه در تمام طبقات راویان وجود نداشته باشد بلکه در بعضی طبقات راویان چنین باشد، چنین حدیثی به اتفاق جمیع علما متواتر نیست»[۷].
اما آیا خبر «امرت ان اقاتل الناس…» این ویژگی را دارد؟ پیشتر گفته شد که این حدیث در مشهورترین روایات موطأ مالک (۱۷۹هـ) ـ روایت شیبانی و روایت لیثی ـ وجود ندارد. نیز در هیچیک از مصنفات بنیانگذاران فقه حنفی ـ قاضی شیبانی و ابویوسف ـ نیست. این یک اصل قُدَمایی و صد البته فراموششده است که برخی محدثان دستکم تا دورهی شافعی، احادیثی را که در مصادر حجازی وجود نداشت قبول نمیکردند[۸]. آنها بهدرستی معتقد بودند که امکان ندارد حدیثی فی المثل در حجاز و در سال ۱۷۰هـ به گوش کسی نخورده باشد اما در عراق یا در بخارا یا در شامات در سال ۲۵۰هــ ظاهر شود.
جناب محمد حسینی برای اثبات تواتر این روایت به کتاب «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» ارجاع میدهد که الکتانی (۱۹۲۷م) در قرن بیستم تألیف کرده و به شکل غلوآمیزی صدها حدیث گاه ضعیف را نیز به عنوان احادیث متواتر معرفی کرده است. برای اثبات این موضوع سه نمونه از مدعیات این کتاب را به ترازوی محدثان و فقهای بزرگ اهل سنت خواهم بُرد.
مثلاً کتّانی ادعا کرده که حدیث حرمت ازدواج همزمان با زن و عمهاش یا خالهاش، از متواترات است و از ۱۶نفر از صحابه نقل شده است[۹]؛ این در حالی است که ۱۲۰۰سال قبل از الکتانی، شافعی در انتهای قرن دوم و ابتدای قرن سوم دربارهی این حدیث مینویسد: «نقل این روایت از پیامبر (ص) ، از احدی جز ابوهریره ثابت نیست»[۱۰]. همین یک مثال نشان میدهد که سیر زایش روایت و حدیث، قرین دائمی زایش سند و سلسلهی راویان بوده نیز بوده است؛ وگرنه چگونه ممکن است محدث و فقیه چیرهدستی چون شافعی که حجاز و عراق و مصر عصر عباسی را دیده و با بزرگان محدثان و فقهای آن اعصار گفتگو کرده است، تواتر حدیثی از چشمش افتاده باشد که قرنها پس از وی، این تواتر کشف شده است؟ چنانکه در نوشتار دیگری نیز با استناد به خود شافعی نشان دادیم، نظیر همین تولید سند، برای حدیث مشهور قتل مرتد هم در قرن سوم رخ داد.
اما در سستی منطق پشت کتاب الکتانی همین بس که او گاه دو حدیث ضد و نقیض را هم متواتر خوانده است! برای مثال کتانی میگوید احادیث قرائت بسم الله در نماز متواترند[۱۱] و از آن سو میگوید احادیث عدم قرائت بسم الله در نماز هم متواترند[۱۲].
نیز کتانی میگوید حدیث «من کنت مولاه…» متواتر بوده و از بیش از ۲۰نفر از صحابه نقل شده است[۱۳]. این در حالی است که محدث و فقیه اندلسی ابن حزم (۴۵۶هـ) دربارهی این حدیث میگوید: «این روایت اصلاً از طریق راویان ثقه به درجهی صحیح نرسیده است»[۱۴].
با این تفاضیل و توضیحات، و ارجاع مدعیات کتانی به علمای قدما، مشخص میشود که ارزش مدعیات وی دال بر تواتر صدها حدیث تا چه حد است. خاصه که فقیه، محدث و اصولدانِ طراز اولی چون عبدالوهاب خلّاف (۱۹۵۶م) که از معاصران کتانی بود مینویسد: «بسیار نادر است که در میان سنن قولی، حدیث متواتری پیدا شود»[۱۵].
پ) سخن پایانی در مورد خبر واحد «امرت ان اقاتل…»
نگارنده در نوشتار قبلی نگفت که این روایت یقیناً باطل است. بلکه آورده شد که متن این روایت دچار اضطراب است و صدالبته از دورهی شافعی مشهور شد چراکه در هیچیک از آثار حجیم بنیانگذاران فقه حنفی ـ از جمله در کتاب مفصل «الأصل» شیبانی ـ چنین حدیثی نیامده است؛ چنانکه روایت آن از جانب مالک بن انس هم محل شک و شبههی جدی است. با این وجود این حدیث در آثار محدثان قرن سوم مشهور شد و رواج یافت.
نکتهی دیگر اینکه گفتهشد اگر این حدیث حظی از حقیقت داشته باشد لاجرم باید طوری تفسیر شود که با آیات قرآن و نیز سایر احادیثی که در همین کتب آمده است از در تضاد درنیاید. فلذا در اینجا اختلافی بین نگارنده و تفسیر آقای حسینی از این حدیث نیست [۱۶].
ـــــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[۱]. الشافعی، الرساله، ص۳۵۶، مکتبه الحلبی، مصر.
[۲]. همانجا.
[۳]. الخطیب البغدادی، الکفایه فی علم الروایه، ص۱۶، المکتبه العلمیه المدینه
[۴]. الغزالی، رساله “فیصل التفرقه بین الإسلام والزندقه”، الفصل العاشر
[۵]. النووی، التقریب والتیسیر فی اصول الحدیث، ترجمه عدنان فلاحی، ص۱۲۰، نشر احسان.
[۶]. الشاطبی، الاعتصام، ۱/۱۹۳، دار ابن الجوزی السعودیه طـ۱.
[۷]. شلتوت، الإسلام عقیده و شریعه، ص۶۲، دار الشروق القاهره طـ۱۸.
[۸]. برای مطالعهی بیشتر نک «روشهای فراموششده: “تاریخگذاری” احادیث نزد شافعی و قُدَما» منتشر شده در کانال تلگرامی بنده به آدرس: https://t.me/AdnanFallahi/412
[۹]. الکتّانی، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ص۱۴۸، دار الکتب السلفیه مصر.
[۱۰]. الشافعی، الأم، ۳/۲۱۸، دار المعرفه بیروت
[۱۱]. الکتانی، نظم المتناثر، ص۸۷
[۱۲]. همان، ص۹۰
[۱۳]. همان، ص۱۹۴
[۱۴]. ابن حزم، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ۴/۱۱۶، مکتبه الخانجی القاهره.
[۱۵]. خَلّاف، علم اصول الفقه، ص۴۱، مکتبه الدعوه شباب الأزهر طـ۸.
[۱۶]. انشاءالله در نوشتار دیگری که به زودی منتشر خواهد شد، آغاز تاریخ جعل حدیث را بررسی خواهم کرد.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…