زیتون ـ یلدا امیری: فروید به عنوان مبدع علم روانکاوی برای درمان بیمارانش از آنها میخواست که بر روی کاناپه دراز بکشند. دیکتاتورها یا حاکمان تمامیت خواه سوژه جذاب روانکاوان هستند. اما دیکتاتورها حاضر نیستند بر کاناپه روانکاو بنشینند، البته روانکاوان نیز بیکار ننشسته اند و بسیاری از دیکتاتورها را بر اساس رفتار و سخنانشان تحلیل کرده اند.
در سال ۱۹۳۹ کارل گوستاو یونگ فیلسوف و روانکاو سوئیسی در برلین با هیتلر و موسولینی ملاقات کرد و شاهد روابط میان آنها بود. به گفته یونگ، هیتلر حتی یک بار هم نخندید و به نظر میرسید که بدخلق است. یونگ او را فردی خالی از جنسیت و خالی از انسانیت دید که تنها یک هدف در سر داشت: ایجاد رایش سوم، یک آلمان قادر مطلق و اسرارآمیز که بر تمام تهدیدهایی که هیتلر احساس میکرد، غلبه میکند و توهینهایی که در طول تاریخ به آلمان شده بود را پاسخ میدهد. هیتلر در یونگ تنها حس ترس را برانگیخت. در عوض، موسولینی به چشم یونگ ظاهرا مردی اصیل آمد که گرما و انرژی داشت.
فردریک کولیج و دانیل سگال، روانشناسان شخصیت دانشگاه کلورادو در سال ۲۰۰۹ شخصیت چند تن از حاکمان تمامیت خواه را مورد بررسی قرار دادند و فرضیه ای به نام «۶ بیماری بزرگ» را مطرح کردند که شامل بیماری های روانی پارانویا، خودشیفتگی، ضداجتماعی، سادیسم، اسکیزوفرنی و زیر شاخه اسکیزوفرنیک گونه بود.
بارزترین بیماری حاکمان تمامیت خواه پارانویا یا بدگمانی است، حالتی روانی که اضطراب یا ترس به توهم غیرمنطقی تبدیل میشود. افراد پارانوئید فکر میکنند که دیگران به دنبال آزار و اذیت یا توطئه علیه آنها هستند وارد کردن اتهامات غیرواقعی و عدم اعتماد و خودبزرگ بینی و برخورد خصمانه و تهاجمی معمولا از دیگر نشانههای پارانویا است. پارانویا با اعتقاد به تئوریهای توطئه ارتباط مستقیم دارد.
رهبر جمهوری اسلامی را هم نمیشود بر روی کاناپه نشاند انا بر همین منوال میتوان در سخنرانیهای متعدد و غالبا طولانی آیت الله خامنهای، روش حکمرانی و نحوه برخورد او با مخالفانش و یا به گفته او «دشمنان»، نشانههایی را یافت و تفسیر و تحلیل این نشانهها را به متخصصان روانکاوی سپرد.
بیاعتمادی و تکثر سازمانهای امنیتی
رهبر جمهوری اسلامی آنچنان نسبت اتفاقاتی که در ایران و حکومت جمهوری اسلامی تحت رهبری اش میافتد، بی اعتماد است که تلاش کرده با کثرت سازمانهای امنیتی همه چیز را کنترل کند، بازتاب عدم اعتماد افراطی او به هرآنچه در اطرافش است را میتوان در تعدد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دید. نهادهایی که گفته میشود مسئولیت دارند مستقیما به آیتالله خامنهای گزارش دهند.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران ایران، در مهر ماه ۱۳۹۳ گزارشی قابل تامل منتشر کرد، فارس نوشت که نهادهای «اطلاعاتی- حفاظتی» در جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۸ تاکنون از ۵ نهاد به ۱۶ نهاد افزایش یافته است. البته این تنها آمار نهادهای امنیتی تا سال ۱۳۹۳ است و مشخص نیست تا به امروز چند نهاد دیگر اضافه شده است.
فارس در گزارش خود نوشت که بر اساس قانون تاسیس وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ و قانون تمرکز اطلاعات، مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۱۳۶۸، «وزارت اطلاعات»، «واحد اطلاعات سپاه پاسداران»، «واحد اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی»، «واحد اطلاعات نیروی انتظامی» و «حفاظتـاطلاعات سپاه پاسداران» نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بودند. طی دو دهه اخیر نهادهای اطلاعاتی و حفاظتی جدیدی نیز تاسیس شده و تعداد نهادهای اطلاعاتی و حفاظتی کشور به ۱۶ نهاد افزایش یافته است.
در تصویری که ضمیمه گزارش خبرگزاری فارس منتشر شد، اسامی ۴ نهادهای اطلاعاتی دیگر نیز وجود داشت: «دفتر عمومی حفاظت اطلاعات فرماندهی کل قوا ( که مسئول آن مستقیما توسط آیت الله خامنه ای منصوب می شود)، سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح، پلیس امنیت عمومی (موسوم به پاوا که وابسته به نیروی انتظامی است) و سازمان حفاظت اطلاعات وزارت دفاع ایران.»
نهادهای «اطلاعاتی- حفاظتی» در جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۸ تاکنون از ۵ نهاد به ۱۶ نهاد افزایش یافته است.
میتوان نهادهای دیگری نیز به این مجموعه اضافه کرد؛ «حفاظت اطلاعات بسیج»، «حفاظت اطلاعات سپاه قدس»، «حفاظت اطلاعات قوه قضائیه»، «مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه»، «سازمان حراست کل کشور»، «سازمان پدافند غیرعامل»، «معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور» و «کمیته های قضایی و محرمانه کمیسیون اصل ۹۰ مجلس».
وجود نهادهای اطلاعاتی موازی تا کنون بارها در پروندههای مختلف خصوصا در پرونده های فعالان سیاسی و مدنی مشکل ساز و باعث هرج و مرج اطلاعاتی شده حتی بارها اختلافاتی جدی میان دو نهاد بر سر یک پرونده ایجاد شده است. پرونده فعالان محیط زیست و اختلافات میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه یک نمونه از تداخل فعالیت این نهادها است. اختلاف بر سر اتهام جاسوسی عبدالرسول دری اصفهانی، نماینده بانک مرکزی و مسئول امور بانکی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با گروه ۵+۱ هم نمونه دیگر. با وجود این آیتالله خامنهای به دلیل فقدان اعتماد به نهاد ها و سازمان های تحت امر خود تلاش می کند با تعدد این نهاد ها اشراف کاملی بر فضای امنیتی کشور داشته باشد.
توطئه اندیشی
همواره دشمنانی خارجی و داخلی در سخنان رهبر جمهوری اسلامی حضور دارند که به ظن او در همه امور توطئه میکنند. آیتالله خامنهای طی سالهای طولانی رهبری خود به مرور حوزه دخالت خود را در امور کشور گسترش داده و اکنون در کوچکترین مسائل جامعه اظهارنظر می کند و از این رو بی جهت نیست که او تمامی انتقادات و مخالفت ها را دشمنی با شخص خود قلمداد میکند و به آنها پاسخ میدهد. او در اکثر سخنرانیهای خود از توطئه دشمن میگوید. از نظر او دشمن در کوچکترین مسائل از کمبود پوشک بچه و ویروس کرونا تا فضای انتخاباتی توطئه میکند.
آیتالله خامنهای چندی پیش در یک سخنرانی زنده تلویزیونی ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی کرونا را ممنوع کرد و بدون دلیل منطقی و تنها با توطئه اندیشی این فرضیه را مطرح کرد که «شاید اینها میخواهند واکسن را روی ملتهای دیگر آزمایش کنند.»
رهبر جمهوری اسلامی دو روز بعد از انتخابات یازدهمین دوره مجلس خبرگان رهبری که اتفاقا میزان مشارکت مردم در آن بسیار پایین بود با تشکر از درخشش ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات و ناکام گذاشتن فرصتطلبی و تبلیغات همهجانبه دشمنان، گفت: «در مقابل توطئه دشمن برای ضربه زدن به ارکان مختلف کشور، همه باید برای دفاع هوشیار، و آماده ضربه و حمله متقابل باشیم.»
شاید عجیبترین دشمن اندیشی آیتالله خامنه ای زمانی بود که او نایاب شدن لوازم بهداشتی از جمله پوشک بچه را «توطئه» نامید. او گفت که کمبود پوشک بچه مساله خرابکاری است و تاکید کرد: «ناگهان در تهران و یا در شهرهای بزرگ پوشک بچه نایاب شده است. دشمن میخواهد مردم عصبانی شوند از دستگاه دولتی و دستگاه حکومت».
توهم توطئه رهبر جمهوری اسلامی تا آنجا پیش رفته که از دشمنان «جن و انس» نیز سخن گفته است، او ۳ فروردین ۱۳۹۹ با اشاره به دشمنی ها با حکومت ایران گفت: «هم دشمنان جنی هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم میکنند، سیستمهای اطلاعاتی خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری میکنند.»
خودبزرگ بینی با کلید واژه اقتدار
در کنار تمامی ترسها و توهمات، آیتالله خامنهای خود را رهبر بزرگی میداند، او حکومت تحت رهبری خود را در بسیاری از عرصهها مقتدر میداند و کلمه اقتدار را در مورد در توصیف اقدامات جمهوری اسلامی بارها تکرار کرده است. رهبر جمهوری اسلامی به گونهای سخن میگوید که گویی رهبر یکی از قدرتمندترین حکومتهای جهان است.
آیتالله خامنه ای تاکید خاصی بر اقتدار منطقهای جمهوری اسلامی دارد این در حالی است که جمهوری اسلامی عملا از بسیاری از کشورهای منطقه رانده شده است؛ سوریه را به روسیه واگذار کرده و مواضع باقیماندهاش درسوریه نیز بارها توسط اسرائیل بمباران شده است بی آنکه پاسخی بدهد، دولت عراق مشخصا اعلام کرده که نمیخواهد جمهوری اسلامی در امور کشورش دخالت کند و یمن نیز برای جمهوری اسلامی به زمین سوخته تبدیل شده است. اما آیت الله خامنه ای همچنان از اقتدار منطقهای سخن می گوید.
آیتالله خامنهای: «عظمت ایران، اقتدار جمهوری اسلامی و شکست ناپذیری ملت ایران.. و اینها رجزخوانی نیست».
او در مرداد ۱۳۹۹ به مناسبت عید قربان در سخنرانی تلویزیونی خود گفت که آمریکا میخواهد صنعت هستهای و برنامه موشکی را کنار بگذاریم و افزود که آمریکا میگوید: «اقتدار منطقهای خودتان را رها بکنید، ما یک عمق راهبردی در منطقه داریم که خیلی از ملت ها و دولت های منطقه طرفدار ما هستند، علاقهمند به ما هستند و حاضرند در خدمت هدف های ما تلاش کنند.»
آیتالله خامنهای در اردیبهشت امسال با تأکید بر اینکه یکی از شگردهای مهم قدرتهای استعماری و سلطه گر ایجاد حس «حقارت و بی هویتی» در ملتها است، از ایستادگی صریح و قدرتمندانه کشور در برابر زورگوییها و اقتدار ملی کنونی سخن گفت.
او پیش از این هم سخنرانیهای پرشوری در مورد اقتدار حکومت میکرد. در سال ۱۳۹۷ در جمع بسیجیان در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی «عظمت ایران، اقتدار جمهوری اسلامی و شکست ناپذیری ملت ایران» را سه واقعیت انکارناپذیر دانست و گفت: «اینها رجزخوانی نیست، واقعیاتی است که دشمنان آرزو می کنند ملت ایران آنها را نداند یا مورد غفلت قرار دهد تا درباره اوضاع کشور و توانایی های خود، دچار گمان غلط شود.»
توهم پیشرفت ایران و زوال تمدن غرب
جمهوری اسلامی مشکلات بسیاری در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد، مشکلاتی که هر سال بزرگ تر می شوند. باور به پیشرفت ارکان مختلف جمهوری اسلامی با وجود گزارشها و آمارهای منفی توهمی است که رهبر جمهوری اسلامی از آن سخن میگوید. او حتی تحریمها را عامل پیشرفت ایران میداند. این ادعاها را باید در کنار گزارشهای مختلف از سازمانهاى بینالمللى که کشورها را با یکدیگر مقایسه مىکنند قرار داد، ایران در بیشتر شاخصهای پیشرفت در پایین فهرست حدود ۲۰۰ کشور جهان قرار دارد.
آیت الله خامنه ای روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ در دیدار با دانشجویان گفت: «سرعت حرکت جمهوری اسلامی در زمینه پیشرفت مسائل علمی چندین برابر سرعت متوسط دنیا است که این خیلی موضوع مهمی بود و خوشبختانه هنوز هم ادامه دارد.»
او در ادامه سخنان خود خواست با کسانی که در مورد پیشرفت کشور تردید میکنند با مماشات رفتار نشود و گفت: «بعضیها هستند همه سعیشان این است که در مبانی انقلاب ایجاد تردید کنند و نشانههای پیشرفت کشور را انکار کنند؛ با اینها با قوت و با صراحت حرف بزنید، یعنی مرزتان را با اینها مشخص کنید. من هیچ توصیه نمی کنم با کسی که مبانی انقلاب را قبول ندارد و ایجاد تردید در این مبانی می کند و دشمن را تزئین می کند و راه غلط را در مقابل پای ما می گذارد، با مماشات رفتار کنیم.»
آیت الله خامنهای روز ۱۴ خرداد ۱۳۹۸ به مناسبت سالگرد مرگ آیت الله خمینی جبهه مقاومت را قویتر از گذشته دانست و گفت که شکستهای آمریکاییها در لبنان، عراق، سوریه و فلسطین، نمود اقتدار جبهه مقاومت است. او مقاومت بیوقفه ملت ایران و توفیق و پیشرفت جمهوری اسلامی را مشوق دیگر ملتها به مقاومت دانست و گفت: «صاحبنظران بین المللی و برخی تحلیلگران امریکایی نیز به این واقعیت اذعان کرده اند.»
از سوی دیگر آیتالله خامنه ای در خیال خود جمهوری اسلامی را عامل برپایی تمدن نوین اسلامی میداند. جنگهای نیابتی و اقدامات منطقهای جمهوری اسلامی در راستای تشکیل همین تمدن منطقه ای است. تمدنی که تا کنون هیچ دستاوردی نداشته تنها در میان هواداران او از آن سخن به میان میآید در مقابل رهبر جمهوری اسلامی از زوال تمدن غرب سخن میگوید.
آیت الله خامنه ای به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ بیانیه «گام دوم انقلاب» را خطاب به مردم ایران صادر کرد، و آن را دومین مرحله «خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» دانست.
رهبر جمهوری اسلامی: «امروز تمدن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعا در حال زوال است… لب گودال است؛ این جوری است. البته حوادث و تحولات جوامع بتدریج اتفاق میافتد؛ یعنی زود احساس نمی شود.»
او گفت: «انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگ ترین و مردمی ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسه هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است»
اما مشخص نیست او بر چه اساسی تمدن غرب را رو به زوال می داند، آیت الله خامنه ای ۱ خرداد ۱۳۹۸ در سخنرانی خود گفت: «امروز تمدن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعا در حال زوال است: عَلیٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم؛(۹) لب گودال است؛ این جوری است. البته حوادث و تحولات جوامع بتدریج اتفاق میافتد؛ یعنی زود احساس نمی شود. حتی خود اندیشمندان غربی این را احساس کردهاند و بر زبان میآورند و می گویند. این هم یکی از نقاط امید ما است. تمدن غربی، تمدن مادی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است. این هم یکی از نقاط امیدبخش است.»
برخورد خصمانه و تهاجمی با مخالفان
سال ۱۳۶۸ هنگامی که آیتالله خامنهای به رهبری رسید جنگ هشت ساله به پایان رسیده بود و مخالفان سیاسی فعال و مخالفان مسلح جمهوری اسلامی طی چند دوره اعدامهای خونبار حذف شده بودند. آیت الله خامنه ای با افزایش فشارها بر هواداران آیتالله منتظری و منتقدان حوزوی از یک سو و منتقدان سیاسی درون کشور مانند نهضت آزادی و حلقههای ملی-مذهبی و ملی از سوی دیگر برخوردی تهاجمی خصوصا در حوزه فرهنگ در پیش گرفت.
روز ۲۳ آبان سال ۱۳۷۶ پس از سخنرانی آیت الله منتظری که اهم آن حکومتی شدن مرجعیت و دخالت ارگانهای دولتی در آن، استقلال کامل قوای سهگانه و رد فراقانونی بودن رهبر و تاکید بر محدود بودن قدرت آن طبق قانون اساسی بود. نیروهایی از سپاه، اطلاعات و بسیج شهرستانهای مختلف با حمله به حسینیه محل سخنرانی، منزل مسکونی و دفتر آیت الله منتظری و با شکستن اثاثیه و پاره کردن اوراق و غارت مدارک خسارت زیادی وارد کردند.
پس از چند روز درهای ورودی منزل آیت الله منتظری مسدود و جوش داده شد و تنها در ورودی به قسمت داخلی منزل او را باز گذاشتند که البته نیروهای سپاه شبانه روز این در را نیز کنترل میکردند اینگونه آیت الله منتظری را به مدت بیش از ۵ سال و تا سال ۱۳۸۱ در حبس خانگی زندانی کردند.
آیت الله خامنهای علاقه زیادی دارد که خود را رهبری اهل شعر و ادب و مطالعه و حتی روشنفکر نشان بدهد و هرازگاهی جلساتی را با شاعرانی خاص برگزار میکند. شاعرانی که تقریبا همگی آنها در مدح او و حکومت شعر می سرایند، رهبر جمهوری اسلامی تا کنون بارها در سخنرانیهای خود از کتاب هایی که خوانده سخن گفته است. اما او در اوایل دهه هفتاد اولویت دستگاه های امنیتی را از گروههای مخالف مسلح به روشنفکران و مخالفان سیاسی دارای مشی مسالمت آمیز تغییر داد. آیت الله خامنهای با تئوریزه کردن «تهاجم فرهنگی» به برخوردهای حذفی با این گروهها مشروعیت داد.
قتلهای زنجیرهای و کشتار برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد شمسی یکی از دهشتناک ترین اقدامات جمهوری اسلامی در زمان رهبری آیتالله خامنهای است.
مجموعه برنامهای مانند «هویت» در سال ۱۳۷۵ که با همکاری روزنامه کیهان ساخته و از شبکه یک تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد برنامه ای در راستای بی اعتبار کردن روشنفکران و همراه نشان دادن آنها با «دشمنان نظام » بود. اعترافات روشنفکرانی که بازداشت شده بودند از آرشیو نهادهای امنیتی بیرون آمد و روی آنتن صدا و سیما رفت. اعترافاتی که به گفته این افراد زیر شدیدترین فشارهای امنیتی گرفته شده بود.
احمد پورنجاتی که در دوره ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، قائم مقام او بود در گفتوگو با ماهنامه گزارش در اسفند ۱۳۸۸ از جلسه مشترکی گفته است که با حضور او، علی لاریجانی و سعید امامی تشکیل شده و در این جلسه سعید امامی پیشنهاد میدهد برنامهای برای نقد جریانهای روشنفکری مخالف نظام ساخته شود. پورنجاتی در این مورد گفته که «مدتی گذشت و یک برنامه ساخته شده را به صوت نوار تحویل لاریجانی دادند. من با پخش این برنامه مخالفت جدی کردم البته لاریجانی گفت این برنامه «مورد تایید» است. حالا این که مورد تایید است یعنی چه، بگذارید سربسته بماند.»
ماجرای قتلهای زنجیرهای و کشتار برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد شمسی یکی از دهشتناک ترین اقدامات جمهوری اسلامی در زمان رهبری آیت الله خامنه ای است این جنایت از همان تفکری برمیخواست که مجموعه هایی مانند هویت را ساخته بود.
مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی اسبق وزارت کشور در دولت محمد خاتمی در شهریور ماه ۱۳۹۱ از نقش مستقیم آیت الله خامنه ای در دستگیری و سرکوب تعدادی از مخالفان پرده برداشت، تاجزاده در نامه خود رهبر جمهوری اسلامی را در مورد برخورد با طیف ملی-مذهبی و همچنین سرکوبهای پس از انتخابات ۱۳۸۸ مسئول دانسته بود.
معاون سیاسی اسبق وزارت کشور در نامه خود نقل کرده بود که آیتالله خامنهای مدتی پس از آغاز به کار مجلس ششم، در دیدار با محمد خاتمی، رییسجمهور وقت ایران، به او گفته که نهضت آزادی و ملی-مذهبیها در صدد براندازی هستند و باید با آنان برخورد شود. اما وزارت اطلاعات دولت خاتمی پس از بررسی فعالیتهای این گروها به این نتیجه رسیده بود که نمی توان آنها را برانداز دانست. اما آیتالله خامنه ای از این گزارش قانع نشد و کمیتهای زیر نظر یکی از مسئولان دفتر آیتالله خامنهای تشکیل میشود و به این مساله رسیدگی و نظر رهبر جمهوری اسلامی را تایید میکند. تاجزاده مینویسد که پس از آن که عزتالله سحابی و نزدیکانش بازداشت شدند. کمی بعد رهبر ایران در نماز جمعه علیه کسانی که در پی براندازی قانونی بودند سخن گفت.
تاجزاده از جریان بازداشت های سال ۱۳۸۸ نیز حدیث مفصلی دارد که همگی حکایت از تلاش آیتالله خامنه ای و نهادهای تحت امر او در قلع و قمع منتقدان دولت احمدی نژاد که مورد حمایت شخص آیتالله خامنه ای دارد. علاوه بر این حصر میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی که از سال ۱۳۸۹ تا کنون ادامه داشته نیز بخش مهمی از این اقدامات است. این برخورد تهاجمی با مخالفان تا به امروز ادامه دارد؛ از دستگیری فعالان سیاسی منتقد گرفته تا سرکوب خشن معترضان در دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ که شامل بازداشتهای وسیع و کشتار معترضان میشود.
علاوه بر این حکومت جمهوری اسلامی تحت لوای آیت الله خامنه ای سابقه ای طولانی در سرکوب و کشتار مخالفان در خارج از کشور دارد البته این سنتی است که از زمان آیت الله خمینی باقی مانده است. تلاش برای اقدام تروریستی در پاریس به راهبری اسدالله اسدی،دیپلمات ایرانی در اتریش، شاید تازه ترین اقدام جمهوری اسلامی علیه مخالفان خارجی خود باشد. اسدی به اتهام برنامهریزی برای حمله به گردهمایی مجاهدین خلق در سال ۲۰۱۸ به ۲۰ سال زندان محکوم شده است.
در خرداد ماه سال ۱۳۹۹ سی و یکمین سال رهبری آیت الله خامنه ای بر حکومت جمهوری اسلامی به پایان رسید. به نظر میرسد این ۳۱ سال به او تصور خدای گونه ای از خود داده است که از فراز جایگاه امن خود میتواند کوچکترین مسائل را در کنترل خود داشته باشد او نماد یک رهبر تمامیت خواه است که مانند هم مسلکان خود در تاریخ، دچار توهمات بیمارگونه ای شده شده است. همین وضعیت روانی و غیر عادی باعث گسست آیت الله خامنه ای از واقعیات حکومت و جامعه شده عاملی که می تواند خسارات بیشتری به دنبال داشته باشد.
8 پاسخ
ادیان الهی همه در طول زمان یکی است.
ودر عرض ، شرع بمثابه زمان های گوناگون و فرهنگ و هنر و علم و…متفاوت می باشد البته تقلب وتزویر،پر اثر است.
آنچه که مغایر با عقل انسان عادل و جامعه عادل است ،
از دین خدا نیست،
محک و میزان و معیار سنجش
حق ،عدالت است .
عزیزان ،جمهوری اسلامی ایران
یک فرقه خود ساخته است
و فقط ظاهر اسلام است.
هرچیز که ناپاک ،وبد است
از دین ،نیست ،
چه زرتشت ،مسیحیت ،موسویت،
اسلامیت.
ذهن خود را از اراجیفی که در
احادیث ساختگی است رها کنید.
خدا ورسولان بهترین یاران انسانند.
لعنت خدا بر کسانی که برای
شهوات نفسانی خود از دین
سوء استفاده کرده و میکنند.
خدا بهترین پناهگاه است .
دوستان بیائید یک بار هم که شده «به روز» باشید. آنچه را من از واژه «جنسیت» استفاده کردم و نوشتم مستند بوده و خودتان هم میدانید. و همه دست اندرکاران جدی داخل و خارج ایران و داخل و خارج بیت و بیوت روحانیت و مداحان میدانند، چرا که سکه ای رایج است. میدانند که درست است. هم آنچه را شیخ علی تهرانی در مورد رهبری گفته و هم داستان سعید طوسی و رابطه اش با آیت الله خامنه ای روشن است و هم رابطه سعید طوسی با قربانیان نوجوانش و خصوصا آن کودک سیزده ساله. و اما نوشتم «به روز باشید» معنیش چیست!؟ معنیش این است که همین مقاله را که امروز انتشار داده اید که شاید از قبلها نوشته باشید یا ایده ی نوشتنش را داشته اید اما اینکار را نکردید، می بایست سالها پیش نوشته و انتشارشمیدادید، ولی این کار را نکردید. همچنین آنچه را من در مدخل «دیدگاهتان را بنویسید» نوشتم و مستندات را اگر امروز منتشر کنید مفید فایده است و نه اینکه چند سال دیگر! اینرا بدانید که مسایل لواط و تجاوزات جنسی مطرح شده در رابطه با سعید طوسی خودش به عنوان قربانی، و نوجوانان قربانیش می توانست مثل بمب زیر شالوده ی نظام مقدس منفجر شود و بیماریهای پیدا و پنهان نه تنها رهبری بلکه آنچه زیر پوست قشر روحانیت و مداحان و این« سیستم کًست» اتفاق می افتد و و جزو اسرار مگوی این قشر است برملا شود. اما بدبختانه شاید بدلیل «خودافشائی» و در نتیجه عادی دانستن آن، کسی را پروای پرداختن عمیق به آن نبوده. ]واهش من این است که یکبار دیگر آنرا با جدی گرفتن این «دیدگاه» آنرا بخوانید و منتشرش کنید. من اگر در ایران نبودم با نام و نشان آنرا منتشر می کردم. اما بدبختان در این تهران غمگین دودیدن و عزادار از همه سو هستم و نمی توانم چنین ریسکی را بکنم.
ایشان قبلا و در جوانی بیمار بود، الان حرکات و گفتارش بیشتر شبیه زنجیری هاست
با عرض سلام. خواستم عرض کنم که ماهیت یک نظام دینی، استبدادی است و این مهم نیست که چه کسی رهبر آن باشد. رهبر چنین نظامی هر که باشد دیکتاتور و بیرحم میشود. هر چه از عمر یک دیکتاتور میگذرد، شقاوت، بد بینی و خود بینی او بیشتر میشود.
البته مطمئن نیستم و شاید تنها برای دلخوشی خودم به مغزم اجازه میدهم که فکر کند برپائی نظام اخوندی بنام جمهوری اسلامی کار خدا و حامل حکمتی پنهانی بوده که خواسته مارا از شر موجودی بنام اخوند خلاص کند” کم نیست هزار و چهارصد سال تحت فقر و ستمی که اخوند بعد از حمله اعراب به امپراتوری بزرگ ایران بر ما تحمیل کردند و از اوج قدرت به قعر ذلت مان کشاندند ” حتما ما گناه بزرگی مرتکب شده بودیم که میبایست عقوبتی سخت داشته باشیم” و از انجا که زندگی سراسر پستی و بلندیست شاید از نظر خداوند وقت ان رسیده باشد که به مجازاتمان پایان بدهد ” احمد کسروی گفته بود که کشور ما یک حکومت به اخوند بدهکار است! حرف او هوائی و شعار گونه نبود و اینرا براساس تحقیقات و مطالعه جامع برروی شخصیتی بنام اخوند و پس از سالها کنکاش به ان رسیده بود ” چهل و دوسال از این بدهی تا اینجای کار پرداخت شده و امیدوارم زمان زیادی تا زوال اینان باقی نباشد!
خانم یلدا امیریمحکمم و مستدل خود نو شته اند:
« در سال ۱۹۳۹ کارل گوستاو یونگ فیلسوف و روانکاو سوئیسی در برلین با هیتلر و موسولینی ملاقات کرد و شاهد روابط میان آنها بود. به گفته یونگ، هیتلر حتی یک بار هم نخندید و به نظر میرسید که بدخلق است. یونگ او را فردی خالی از جنسیت و خالی از انسانیت دید که تنها یک هدف در سر داشت: ایجاد رایش سوم، یک آلمان قادر مطلق و اسرارآمیز که بر تمام تهدیدهایی که هیتلر احساس میکرد، غلبه میکند و توهینهایی که در طول تاریخ به آلمان شده بود را پاسخ میدهد. هیتلر در یونگ تنها حس ترس را برانگیخت. در عوض، موسولینی به چشم یونگ ظاهرا مردی اصیل آمد که گرما و انرژی داشت.»
بله شما روی موضوعی بسیار حساس انگشت گذاشتید و به صورت پروازی از رویش رد شدید. موضوع جنسیت! به نظر بنده به عنوان کسی که اتفاقا روی این موضوع و هم فروید و هم یونگ کار کرده ام باید بگویم که کل مشکل رهبری مشکل جنسیت اوست. یعنی میل به همجنس در ایشان بسیار قوی ست ولی سرپوش گذاشتن برآن هم بسیار نیرومند است. بنا بر این این تضاد همچون یک نیروی انباشته باید در جائی بیرون بزند و تمامی خشونتهایش و خود برتر نموداریش (و نه حتا خود برتر بینیش، چرا که خود بر تر نمودار کردن و خود برتر دیدن دو مقوله ی متفاوت است) و همچنین بدبینی عمیق و توهماتش و خشونتش و همچنین شاعرنمودار کردن خود همه و همه از این تضاد می آید. اگر یک روانشناس حتا به ادا و اطوارهای او از جوانی تا به امروز نگاه کند نوعی «حرکات زنانه» (fiminist- movement) در دستها و در بدن او دیده می شود که ما را به حرکات همجنسگرایانه ایشان رهنون می کند. البته اگر ایشون در یک کشوری که از بند تقیدات مذهبی و سنتی آزاد شده می بود حتما می توانست مثلا یک هنرمند بسیار با ذوق باشد اما اینطور نبوده این از بدشانسی هم او و هم ما بوده. در اینجا البته لازم است تا ما از مستنداتی غیر از حرکات بدن و پیکر و دستهایش (macro-expression) و به حرکات ریز چهره و صورت ایشون (micro-expression) ای ایشون توجه کنیم. اما دلایل غیر قابلگریز و رد کردن هم وجود دارند همچون سخنان شیخ علی تهرانی شوهر خواهر سید علی خامنه ای در مورد مسائلی که او آنها را «مشکلات اخلاقی آسد علی آقا» میداند که از بچگی با آنها دست به گریبان بوده و از رادیوئی که از عراق برنامه پخش می کردی بارها شنیده شده …دیگری رابطه ی ایشون با سعید طوسی قاری بیتشان است. سعید طوسی در ۱۳ سالگی وارد بیت رهبری شده. جالب است که طبق اخبار موثق سعید طوسی هم به نوبه ی خود به چندین نوجوان و از جمله یک نوجوان ۱۳ ساله تجاوز کرده. در سایت BBC و VOA امده :
«چند روز پیش در برنامه “صفحه آخر” صدای آمریکا اتهامات سوءاستفاده جنسی علیه آقای طوسی مطرح شد و از جمله مصاحبه شوندهای که خود را شاگرد سابق آقای طوسی معرفی کرد گفت در ۱۳ سالگی آقای طوسی به او تجاوز کرده است»
البته در تهران بیشتر از ۱۰ نفر حاضر شدند تا شکایاتی را ارائه دهند. که البته حتما باید تعداد کسانیکه مورد این تعرض قرار گرفته اند بسیار بیشتر باشد اما بیشتر آنها حالا دیگر داری زن و فرزند هستند و نمی خواهند به قول شخصی که گفته «حالا دیگر بعد سالها ناموس بر باد رفته اش را افشا کند»، قربانی شدن و قربانی بودن خود را افشاء کنند! …
تمامی این شکایتها با تشر رهبری و دخالت مستقیم بیت او نقش بر آب گشت و سعید طوسی تبرئه شد. با اخبار موثقی که به دور نوه ی یک میلیون پوندی رهبر انقلاب و لقاح مصنوعی خانم فرزند ایشان حاج مجتبی از پرده برون افتاد و هم دفاعیات و پاسخ آقای دکتر حدادعادل عصبی به شایعه و فرو کاستن آن به تولد این آقا زاده در تهران نشان از آن دارد که این موضع نه یک شایعه بلکه واقعیت بوده چرا که از اول هم خبر، خبر تولد نبوده بلکه مسافرتهای متعدد حاج آقا مجتبی و خانمشان دختر دکتر حداد عادل بوده…
در ضمن دکتر حداد عادل در زمان شاه برای بنیاد فرح دیبا کار می کردند. خانم فرح پهلوی ایشون را با پدر بنده و چند نفر دیگر برای معرفی و نمایشگاه کارهای دستی و پاچه بافی گیوه بافی و قالی و گلیم و مینیاتورها و خطاطی به «انگلیس خبیث« فرستاده بود. و وقتی ایشون از انگلیس بدگوئی میکند پدرم میگوید که اگر تقی به توقی بخوره همین حداد عادل و آقا مجتبی و کل خانواده به لندن و نه کربلا و نه به مکه و سوریه فرار خواهند کرد. بنا بر این تمامی شواهد نشان از امری جنسیتی و وراثتی و ژنتیکی دارند. در پایان پدر م می گوید بنویس که من خودم شاهعد بودم که آقای حداد عادل دست خانم فرح را بوسید. بنده هم بوسیدم اما کتمان نمی کنم.
با سپاسگزاری از زیتون
خانم یلدا یا اپوزیسیون ورشکسته یا مامور سیا یا هر وطن فروشی که هستی
هزار دلیل آوردی که آیت الله خامنه ای
دچار پارانوئید است اما آیا یک بار از رهبران فاسد دائم الخمر جنایتکار آدمکشان مدرن کراواتی که تشنه
نفت و خون منابع انرژی و ذخایر معدنی جهان سوم هستند نام بردی
آیا فقط یک بار آنها زیر سوال بردی
نوشتهاید کمیتهای که زیر نظر یکی از مسئولان دفتر آقای خامنهای تشکیل شد نظر رهبر را تایید کرد. درحالی که در نامهی تاجزاده که آن را لینک کردهاید نوشته نظر وزارت اطلاعات را تایید کرد:
به گفته آقای تاجزاده وزارت اطلاعات دولت خاتمی پس از بررسی فعالیتهای این طیف سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان آنان را “برانداز” قلمداد کرد. اما از آنجا که این نتیجهگیری برای رهبر ایران اقناعکننده نبوده، کمیتهای زیر نظر یکی از مسئولان دفتر آیتالله خامنهای تشکیل میشود و به این مساله رسیدگی میکند که این کمیته نیز به نتیجه مشابهی میرسد.
آقای تاجزاده مینویسد که با این حال عزتالله سحابی و نزدیکانش بازداشت شدند. کمی بعد نیز رهبر ایران در نماز جمعه علیه کسانی که در پی “براندازی قانونی” بودند سخن گفت.
دیدگاهها بستهاند.