زیتون: ۲۶ فروردین ماه، زمانی که دو کولبر چالدرانی قصد عبور از مرز ترکیه و رفتن به این کشور را داشتند، توسط پلیس مرزی ترکیه دستگیر میشوند. حسن کچلانلو و بهنام صمدی اما روال عادی این بازداشتهای لب مرز را طی نمیکنند. بلکه در ادامه یک شب رو روز جهنمی را در شکنجه و سرما میگذرانند. حسن شکنجهها و سرما را تاب نمیآورد و جان میسپارد، بهنام هم نیمهجان و در حال مرگ خود را از مهلکه بیرون میکشد.
شلیک به کولبران در مرزهای ایران و کشتن و زخمی کردن آنان داستانی تکراری و دردآور است. این بار حالا همکاران ترک پلیس مرزی ایران هم دست به کار شدند. هر چند این رفتار غیرقانونی و غیرانسانی پلیس ترکیه هم پیش از این سابقه داشته و بر اساس گزارشها همین ۲ هفته پیش ۴ کولبر دیگر هم تجربه مشابهی را از سرگذارندند و بعد از تحقیر و شکنجه فراوان در نهایت توانستند به خانه بازگردند.
بهنام صمدی کولبری که زنده مانده هنوز یارای صحبت کردن ندارد، روز گذشته بعد از یک هفته کمی جراحتهایش بهبود یافته و از بیمارستان مرخص شد، از این رو «زیتون» با برادر او میلاد صمدی گفتگو کرده و از چند و چون این ماجرا پرسیده است.
میلاد صمدی ماجرا را اینگونه شرح میدهد:« من مرزنشینم و برادرم کولبر. اما من به جای او حرف میزنم چون او دندانهایش شکسته و لبش بریده و توان حرف زدن ندارد. روز ۲۶ فروردین برادرم و دوستش از مرز ایران رد میشوند و به ترکیه میروند و مطابق معمول به روستای بیدغان در ترکیه میرسند. در همان جا است که پلیس ترکیه آنها را بازداشت میکند. بهنام در ابتدا از دست پلیس فرار میکند اما با فریادهای دوستش که از او کمک میخواهد و میگوید برگردد چون او زبان ترکی نمیداند خودش را تسلیم میکند. وقتی تسلیم میشوند ۵_۶ نفر از روستاییان آنها را میبینند و به قصد وساطت به پلیس ترکیه التماس میکنند که آنها را رها کنند. اما این اتفاق نمیافتد. فقط اینکه در جلوی چشم روستاییان ضرب و شتمی اتفاق نمیافتد و آنها را به پاسگاه مرزی بیدغان میبرند. آنجا شروع میکنند به زدن آنها با چوب، و در سرمای آنجا به آنان آب میپاشند و شکنجهشان میکنند، بهنام هنوز به تلفنش دسترسی دارد با من تماس میگیرد اما تماس زود قطع میشود. بار هم در پاسگاه چون دوربین و اینها هست چندان نزدند و آنها را از آنجا خارج کردند.»
در ادامه به گفته برادر این کولبر چند نفر آنها را سوار ماشین میکنند و تا نزدیک مرز ایران و ترکیه میبرند. شکنجههای کشنده در این مکان اتفاق میافتد: «در آنجا با بیل آنها را میزنند، لباس های بهنام را در میآورند و آنقدر میزنند که بهنام بیهوش میشود و حسن را هم زیاد میزنند و او هم از هوش میرود، بعد چاقو در میآورند و در تمام پشتاش (مقعدش) فرو میکنند، رگهای پشت پای بهنام را از زانو به پایین با چاقو سوراخ سوراخ میکنند به این قصد که از خونریزی بمیرد و نتواند آنها را لو بدهد. لبهایشان را میبرند، دندانهایشان را میشکنند و با لگد به شکمشان میزنند.»
شکنجهگرها با این تصور که آنها زنده نمیمانند تا علیهشان شهادت بدهد، آنها را در همانجا رها میکنند و میروند.
شکنجهگرها با این تصور که آنها زنده نمیمانند تا علیهشان شهادت بدهد، آنها را در همانجا رها میکنند و میروند.
صمدی شرح این فاجعه را اینگونه ادامه میدهد: « شب ساعت یک بود که آنها را رها کردند و آنها تا صبح بیهوش آنجا میمانند، صبح که خورشید میزند. بهنام بلند میشود و چهاردست و پا خود را به یک دکه تازهساز پلیس ترکیه که در آن نزدیکی بود میرساند، ایران هم در حال ساختن یک دکه مرزی در آنجاست اما هنوز تکمیل نشده. بهنام خودش را به دکه پلیس میرساند، اینها کسانی که آنها را زدند نبودند، از آنها کمک میخواهد و میگوید دوستم مرده و من هم دارم میمیرم. پلیس ترکیه با وجود ناراحتی از زنده ماندن بهنام دیگر نمیتواند او را بکشد، به او لباس میدهند و آتشی درست میکنند تا خودش را گرم کند. پلیس مرزی ایران از وضعیت آنان باخبر میشود، خط تلفن بهنام که فعال شد من بلافاصله با او تماس گرفتم و از وضعیت مطلع شدم، از روستای مرزی ایران تا جایی که بهنام بود، فقط ده دقیقه راه بود، خودم را زود رساندم، اینجا از توابع چالدران محسوب میشود، بردمش بیمارستان چالدران، خون زیادی از بهنام رفته بود و احتمال مرگش بالا بود.»
به گفته میلاد صمدی برادرش مدام نگران جسد دوستش بود که داخل مرز ترکیه باقی مانده بود، او میگوید که « الان جنازه حسن هنوز توی ترکیه است و پلیس ایران جنازه را دید، اما تحویل نگرفت چون با شکنجه کشته شده بود. پلیس ایران میگوید ما که نگفتیم بکشید، گفتیم این افراد را تسلیم قانون کنید یا ترکیه یا ایران. این تازه در حالی بود که آنها هنوز چیزی با خود حمل نمیکردند. ۵_۶ نفر هم از روستاییان شاهد ما هستند.»
اینکه رفتار غیرقانونی پلیس ترکیه توسط ایران پیگیری خواهد شد یا نه جای سوال است اما بعید به نظر میرسد ایران چندان دغدغه حفظ جان کولبرانی را داشته باشد که خود گاه و بیگاه به آنان شلیک میکند. به گزارش وبسایت شبکه حقوق بشر کردستان، در سال ۹۸ دستکم ۷۰ کولبر با شلیک نیروهای مرزی ایران کشته و بیش از ۱۵۴ نفر زخمی شدند.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…