-مصطفی تاجزاده برای بسیاری از فعالین سیاسی و توده های مردم شخصیتی قابل احترام است. از احتمال کاندیداتوری وی در انتخابات آتی شادمان نشدم اما با فرض اینکه او تایید صلاحیت شود احتمالا به او رای خواهم داد اما علیرغم این رای احتمالی با کاندیداتوری وی به دلایلی که خواهم گفت ، مخالفم.
-اگر تحریم علنی انتخابات رویکردی تقابلی با نظام تلقی شود کاندیدا شدن مصطفی تاجزاده هم در حکم نوعی شمشیر کشیدن اصلاح طلبان علیه نظام است و بسیار بعید است که جریانات قدرتمند اصلاح طلبانِ محافظه کار و حتی شخص خاتمی کوچکترین همراهی با این اقدام به عمل آورد . این اقدام از سوی اصلاح طلبان در حکم بازگشت به سال ۸۸ و متهم شدن آنان به احیای «فتنه» است. بنابراین قطعا از جانب جناح محافظه کار اصلاح طلبان که در تمامی سالهای ۸۸ به بعد و علی الخصوص در انتخابات سالهای ما بین ۹۰ تا ۹۸ بدنبال جا انداختن استراتژی دیگری بوده مورد مخالفت جدی قرار می گیرد و چه بسا کار به انشعاب در جبهه موسوم به اصلاح طلبان کشیده شود.
اما با فرض پافشاری تاجزاده و دوستانش در اعلام کاندیداتوری ، بد نیست که ابتدا سناریوهای مقابله با این ابتکار عمل اصلاح طلبان پیشرو را از منظر نظام مرور کنیم و سپس دلایل مخالفت خود را بیان کنم :
۱) سناریوی اول : حکومت با تصویری که از فضای نومیدانۀ جامعه و تنزل محبوبیت اجتماعی اصلاح طلبان دارد و با اعتماد به این داده های تحلیلی از فضای اجتماعی ؛ دست به ریسک می زند و با تایید صلاحیت یکی از چهره های بارز و صریح جبهه اصلاح طلبان ؛ به زعم خود وارد بازی انتخاباتی دو سر برد می شود. به گمان حکومت ، پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان به حدی تقلیل پیدا نموده که قویترین شخصیت سیاسی شان نیز رای نخواهد آورد بنابراین حکومت با چنین اقدامی و با تکیه بر پیش بینی ها و نظرسنجی های خود اولا چهره ای دموکراتیک از انتخابات ترسیم می کند و هم اصلاح طلبان را در یک فرایند نسبتا دموکراتیک شکست می دهد و آنها را به شدت تحقیر می کند.
۲) سناریوی دوم : حکومت گرچه به این باور رسیده که پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان به شدت تنزل پیدا نموده و بخش عمده ای از جامعه به سکوت و انفعال مطلق رسیده اند اما با استناد به پیش بینی ناپذیری رفتاری ایرانیان در آستانه انتخابات ترجیح می دهد که همان رویکردهای قبلی خود را دنبال کند و به هیچ وجه ریسک نکند و با رد صلاحیت تاجزاده اولا بر شکاف میان جبهه اصلاح طلبان بیفزاید و از طرف دیگر با سهولت بسیار ؛ انتخابات را مهندسی و مدیریت کند .
۳) سناریوی سوم : حکومت به مانند سناریوی اول ریسک می کند و تاجزاده را برای انتخابات تایید صلاحیت می کند و بر خلاف تصور اولیه در فاصله زمانی اندک باقیمانده تا انتخابات ، جامعه یکبار دیگر برای انتخابات بسیج می شود و تاجزاده را انتخاب نموده و صاحب کرسی ریاست جمهوری می نماید . این فرایند گرچه پالس مثبتی از سوی حکومت به اصلاح طلبان است و آنها را اقناع می کند که هنوز جای امیدواری برای دموکراسی خواهان و همچنین امکان تعامل با حکومت وجود دارد اما احتمالا این روند مصالحه از سوی حکومت تاکتیکی و کوتاه مدت خواهد بود.
با واقعیت پیدا کردن چنین سناریویی و بسته به توان و موقعیت اصلاح طلبان و هسته سخت حکومت ، این دوجناح ناچارند که برای مدتی همدیگر را تحمل کرده و بنا به اقتضای شرایط ، رویکردهای تعاملی- تقابلی را دنبال نموده ؛ گاه مصالحه و گاه طرف مقابل را به عقب نشینی وادار کنند. اما با توجه به شکاف عمیق میان ملت – حکومت و عدم آمادگی ذهنی حکومتگران به تن دادن به تحولات عمیق و ساختاری در نظام سیاسی ؛ این رویکردهای تعاملی و مصالحه پس از مدتی نه چندان زیاد به بن بست خواهد خورد و تاجزاده ناگزیر است که بر مواضع سیاسی و صراحت لهجه خود در قبال بیت رهبری و هسته سخت حکومت ایستادگی کند و همین امر زمینه تقابل حکومت را دو چندان می کند . از این مقطع است که لایه های پنهان حکومت برای زمین گیر نمودن دولت نهایت تلاش خود را خواهند کرد و بعید نیست که در مراحل نهایی و بواسطه ی بن بست موجود ؛ تقابل با شکل گیری یک شبه کودتا در جهت ساقط نمودن دولت به اوج خود برسد هرچند پیدایش این سناریو ( شماره ۳ ) بسیار نامحتمل است .
شخصا معتقدم با کاندیداتوری تاجزاده سناریوی دوم یعنی رد صلاحیت وی در انتخابات رقم خواهد خورد و بعید می دانم که حکومت دست به ریسک یا ماجراجویی سیاسی با عواقب پیش بینی ناپذیر زند اما دلیل نگرانی و مخالفتم با کاندیداتوری تاجزاده از جنس دیگری و متکی به مفروضاتی است که در ذیل اشاره می کنم.
فرضم بر این بوده که در انتخابات اخیر این امکان و این فرصت هست که با همراهی برخی از شخصیتهای پرنفوذ سیاسی نوعی همدلی و هم صدایی در تحریم فعال انتخاباتی و نه به صندوق غیر آزاد میان تمامی گروههای سیاسی اپوزیسیون داخلی و خارجی پدید آید و اینبارامواج سیاست ورزی از نوع منفی آن جامعه را فرا بگیرد و بر اعتماد به نفس مخالفین در جنبش آفرینی مدنی بیفزاید اما متاسفانه چنین فرضی با کاندید شدن تاجزاده منتفی می شود و خطری که به همراه دارد این است که اصلاح طلبان رادیکال ( از جنس تاجزاده) بازی را نیمه تمام رها کنند ، بدین معنا که جامعه را تا روزهای منتهی به انتخابات و تا مشخص شدن صلاحیت یا عدم صلاحیت انتخاباتی تاجزاده به حالت بلاتکلیف رها کنند و در صورت رد صلاحیت تاجزاده یا به کاندیدای نیابتی رضایت دهند و یا به خانه ها و پستوهای خود هجرت کنند و در بهترین حالت به قهر یا تحریم منفعلانه انتخابات دست بزنند.
-بر این گمانم که اصلاح طلبان محافظه کار علیرغم مخالفتها و سنگ اندازی های مداوم ، تاجزاده را به عقب نشینی از مواضع انتخاباتی اش ترغیب کنند اما آنها این اختلافات را تا زمان مشخص شدن وضعیت تایید صلاحیت نهایی وی مسکوت می گذارند چرا که تقریبا برای این جناح مسجل است که حکومت به کاندیداتوری تاجزاده و تایید صلاحیتش رضایت نمی دهد و به همین جهت ضمن معرفی گزینه های میانه رو ومعتدل خود مانند جهانگیری ؛ عارف ؛ ظریف ؛ محسن هاشمی و یا علی لاریجانی در ابتدای امر بر شکاف میان اصلاح طلبی رادیکال – محافظه کار نمی دمند.
بازی از جایی آغاز خواهد شد که وضعیت صلاحیت یا عدم صلاحیت تاجزاده رقم بخورد . اگر تاجزاده بر خلاف همه پیش بینی ها تایید صلاحیت شود این جناح زیر میز زده و بازی را بر هم خواهد زد چرا که با کاندیداتوری تاجزاده هیچ شانسی برای پیروزی گزینه های معتدل خود نخواهند داشت . این روند البته به نفع تاجزاده خواهد شد و با سیاسی شدن حداکثری جامعه ، شانس پیروزی وی نیز بالا خواهد رفت و طبعا پیروزی تاجزاده تازه آغاز سناریوی سوم (رجوع به پاراگرافهای فوق الاشاره) خواهد بود اما این سویه کمرنگ و بسیار نامحتمل ماجراست و حکومت با در پیش گرفتن سناریوی اول فقط بخش رادیکال اصلاح طلبان را تا روزهای منتهی به انتخابات به حالت بلاتکلیف و معلق نگاه می دارد و با این کار نه تنها موجب می شود که صدای تحریم تا روزهای آخر انتخاباتی میان جناح های متفاوت اپوزیسیون ، واحد نشود بلکه به دلیل حملاتی که بسیاری از شخصیتهای اپوزیسون خارج از کشور و رسانه های برون مرزی به تاجزاده بابت حضور انتخاباتی اش خواهند کرد امکان هرگونه اتئلاف و اتحاد میان نیروهای سیاسی اپوزیسیون حتی پس از رد صلاحیت تاجزاده نیز ناممکن خواهد شد و در این فضای پر از سو تفاهم عملا تحریم فعال انتخاباتی نیز به حاشیه خواهد رفت.
-با اوصاف مذکور بنظرم تاجزاده برای ورود به عرصه انتخابات فقط یک راه دارد
اول اینکه رسما اعلام و استدلال کند حضورش به صحنه کاندیداتوری به معنای این نیست که تمایلی به انتخابات آزاد و حضور نیروهای دگراندیش ندارد بلکه با حضورش می کوشد که حکومت را در معرض آزمونی قرار دهد که آیا قصد مصالحه با جامعه و باز نمودن فضای سیاسی را دارد یا خیر؛ به عبارت دیگر تاجزاده با چنین بیانیه ای و با طرح استدلالهای شفاف خود می کوشد میان مصلحت گرایی سیاسی و دموکراسی خواهی واقعی مصالحه ای انجام دهد و سیاست ورزی را مجددا در شرایط انسدادی موجود احیا کند.
دوم اینکه کاندیداتوری خود را از همان ابتدا بصورت مشروط بیان نماید بدین معنا که اذعان کند در صورت رد صلاحیت خود ، تمامی نیروهای حامی خود را به تحریم فعال انتخاباتی دعوت می کند . تاجزاده با این شروط ، اولا نیروهای تحول خواه و ناامید به صندوق را از خود دور نمی سازد و امکان ائتلافات آتی را مسدود نمی کند و ثانیا صف بندی انتخاباتی میان خود و جناح محافظه کاراصلاح طلب را از همان ابتدا روشن می سازد و ثالثا این فرصت را به دست می آورد که حتی پس از رد صلاحیت ، همچنان ابتکار عمل را در دست نیروهای اپوزیسیون داخل کشور قرار دهد و اجازه فرصت طلبی را از نیروهای سلطنت طلب بگیرد . او و نیروهای حامی اش این فرصت را خواهند داشت که در همان مقطع نیز صدای تحریم را بلندتر کنند و موجب شکل گیری امواج و جنبشهایی در میان جامعه سیاسی شده ، گردند.
6 پاسخ
اگر آقای تاجزاده و اصلاح طلبان با هزار و یکی دلیل توجیه و بالا و پایین و چپ و راست،قصد کاندید شدن و شرکت کردن در انتخابات داشته باشند،باید گوشزد کرد که بوی کبابی در کار نیست،بلکه حکومت خر داغ می کند.امیدوارم با رد صلاحیت های گسترده ای که از الان حاکمیت در مورد شوراها به عمل آورده،حساب کار دست اصلاح طلبان و کاسبان اصلاحات آمده باشد.
چون کل سیستم بر تزویر استوار است هر کس با هر پتانسیل و صداقت که باشد و به این چرخه نزدیک شود اگر استخوان دار باشد دستگاه او را پس می زند و گر غیر این باشد دستگاه تزویر او را در خود حل میکند وخوراک دستگاه خواهد شد.تاج زاده سر در گم ولی هنوز دلگرم هوشیار باش که در در این نظام از شیخ و مفتی ومحتسب و…..
چون نیک نظر کنی همه تزویر می کنند.
نگاه برشی خوب است ،
نگاه برسی ناقص است اگر همه ابعاد را
در بر نگیرد ،
همه سوالات در باره انتخابات و کاندید ها را باید یکجا ارایه کرد ،
چه کسی این مهم را انجام خواهد داد ؟
ملت دارد تمرین دموکراسی میکند .
فوری قضاوت نکنیم ،
فقط یک چیزی مثل معجزه
کشور را از این وضع ناهنجار
بیرون میکشد .
آقای سعید، نظر شما راجع به مصدق کاملا درست است. (البته زنده یاد مصدق در روز کودتا متاسفانه از اهرم مردم استفاده نکرد و آنها را از حضور در خیابان منع کرد که این پیروزی کودتا را سهل تر کرد).
اما فرق های اساسی مصدق با خاتمی یا تاج زاده در درجه اول ملی بودن وی بود و در درجه دوم دارا بودن برنامه ای در خدمت منافع ملی و حاکمیت ملی.
خاتمی و تاج زاده بیشتر دل نگران نظامند تا ایران! حاکمیت ملی برای آنان الویت اصلی نبوده و لذا راه نجات نظام مقدسشان را تسلیم در برابر غرب به رهبری آمریکا می دانند.
آنها هیچ برنامه مشخص اقتصادی و سیاسی برای برون رفت از بحران های عمیق موجود در کشور ارائه نمی دهند و رفع همه مشکلات را به برچیده شدن تحریم ها موکول می کنند!
تو گویی خصوصی سازی، فساد، رانت خواری، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و … جملگی نتایج تحریم ها بوده و بلافاصله پس از رفع تحریم ها، صنایع ملی به بخش عمومی برگردانده شده، تعاونی ها جانی تازه گرفته، مزد و مزایای کارگران پرداخته شده، کارگران اخراجی به کار خود بازگشته، بیکاران صاحب کار شده و بیمه درمانی شامل همه مشاغل خواهد شد و و و.
برای همین معتقدم قیاس مصدق یا حتی موسوی با خاتمی یا تاج زاده قیاسی مع الفارق و با پوزش از انصاف به دور است.
موسوی هم علیرغم دلبستگی به نظام، دارای تمایلات ملی و عدالتخواهانه بوده و هست. و حتی معتقدم تمایلات ملی و عدالتخوهانه وی بر دلبستگی او به نظام می چربند.
اما حمایت میلیونی مردم از وی در سال ۸۸ به پاس برنامه مشخصی بود که وی ارائه داد و نه حمایت این یا آن شخص و جناح از وی.
امروز تاج زاده با کدام شعار می خواهد مردم را به خیابان بیاورد؟
کدامبرنامه را می خواهد کارپایه جنبشی در حد جنبش ۸۸ کند؟
با سپاس
گفت :where is the beef
یا مقلب القلوب ،آقای تاجزاده
تحول یافته است.
موانع هزار و یکی است
رییس جمهور باید همسطح رهبر باشد .
همسطح ،یعنی مرتبط .مانند ظروف
مر تبطه.
بازرگان ،منتظری،بنی صدر ،
با آقای خمینی ،شجاعت جدل کردن
داشتند ،و از او نمی ترسیدند ،
ایا کسی را میشناسیم که با شجاعت
در مقابل رهبر توان جدل داشته باشد .
رهبر ،صداقت محمد ص ،علی ع
را ندارد ،
صداقت طالقانی ،بازرگان را ندارد ،
رهبر بی تاب میشود
فرمان خلع میدهد .
ویا باید بله قربان گو بود .
تجربه تاریخی مبارزات مصدق وملی شدن صنعت نفت نشان می دهد ازسال ۷۶ وانتخاب خاتمی انچه مورد غفلت اصلاح طلبان بوده عدم استفاده ازنیروی مردم با به میدان کشیدن انها به خیابان ونیروی انها رااهرمی کردن برای مقابله باقدرت متمرکز هسته قدرت همانطور که مصدق بخوبی ازاین اهرم استفاده کرد وتوانست مجلس اکثرا زمیندارومرتجع وارتش زورگوی رضاشاهی وشاه وابسته به انگلیس رامغلوب کرده وبرخلاف خواسته همه انها نفت راملی کند وخود نیززمامدارشود.
البته احتمال اینکه اگراقای تاجزاده بخواهد ازروش مصدق استفاده کندبتواند مردم رادرصحنه حاضرکند نزدیک به صفراست اگرفرضا موسوی جای اوبود شاید می توانست همانطور که درسال ۸۸ تاحدودی چنین توفیقی پیداکرد.
دیدگاهها بستهاند.