زیتون ـ سولماز ایکدر: علی خامنهای٬ رهبر جمهوری اسلامی٬ روز گذشته برای دومین بار طی هفتههای اخیر یک سخنرانی عمومی داشت و در آن به «انتخابات» نپرداخت؛ گویی در آستانه آغاز سی و سومین سال زعامتش «دفتر انتخابات» را به تمامی بسته است.
آیتالله خامنهای عموما در هفتههای باقی مانده تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری طی چندین سخنرانی به بهانههای مختلف آدرس نامزد مورد حمایتش را به موافقان و مخالفان میدهد و در جهت رای جمع کردن برای «نظام» بازار گرمی میکند دیروز اما چنین نکرد.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز گذشتهاش٬ به مناسبت روز قدس تلاش برای «عادیسازی روابط در میان شماری از کشورهای عربی با اسرائیل» را «تلاش مذبوحانه» خواند و کشورهای عربی را «ضعیف و حقیر» دانست. او همچنین پیشبینی کرد: «قاطعانه میگویم این تلاشها به جایی نخواهد رسید.»
طی دو سال گذشته برای اولین بار پس از سالها به دلیل شیوع بیماری کرونا راهپیمای سالانه به مناسبت روز قدس٬ در آخرین جمعه ماه رمضان٬ برگزار نمیشود.
رهبر جمهوری اسلامی اما در این سخنرانی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد٬ مدعی شد که «طرح ناکام معامله قرن و سپس تلاش برای عادیسازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از کابوس [همافزایی مسلمین بر محور قدس] است.»
او همچنین در بخش عربی سخنرانیاش از علمای اسلامی خواست عادیسازی روابط با اسرائیل را «حرام شرعی» اعلام کنند. در این بخش علی خامنهای خطاب به «جوانان جهان عرب» و «مردم قدس٬ فلسطین و مرابطون در مسجد الاقصی» تاکید کرد: «دشمنان وحدت فلسطینی، رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی قدرت های سیاسی دیگرند، امّا اگر از درون خود جامعه فلسطینی وحدتشکنی نشود، دشمنان بیرونی نخواهند توانست کاری بکنند. محور این وحدت باید جهاد داخلی و عدم اعتماد به دشمنان باشد. دشمن اصلی فلسطینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیستهای خبیث را نباید تکیهگاه سیاستهای فلسطینی قرار داد.»
آیت الله خامنهای در سخنرانی روز ۱۲ اردیبهشتاش اما در فرازی کوتاه به انتخابات پرداخته و گفته بود: «البته برخی اوقات هم از برخی افراد حرف هایی صادر میشود که گویا قانون اساسی را قبول ندارند، در حالیکه کسی که می خواهد وارد عرصه انتخابات شود باید معتقد به اسلام، قانون اساسی و رای مردم باشد لذا مطالبه جدی داریم که این موضوع رعایت شود.»
علی خامنهای با این سخنان پیشاپیش ردصلاحیت محمود احمدینژاد٬ مصطفی تاجزاده و احتمالا سعید محمد را اعلام کرده بود.
سخنرانیهای انتخاباتی
پیش از این، در سالهایی که انتخابات ریاست جمهوری پیش رو بود، رهبر جمهوری اسلامی عموما از سخنرانی روز اول فروردین در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد٬ سخنرانیهای انتخاباتیاش را آغاز میکرد و این روند را تا سخنرانی مراسم ۱۴ و ۱۵ خرداد در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ادامه میداد.
این بار اما به رغم پراهمیت بودن انتخابات پیش رو٬ تا کنون سکوت پیشه کرده است و به عتاب و خطابی بسنده.
انتخابات ریاست جمهوی سیزدهم از این رو مهم است که در هشتاد و دو سالگی رهبر جمهوری اسلامی برگزار میشود و فرد پیروز این رقابت ممکن است نقش پررنگی در تعیین جانشین او ایفا کند.
بهخصوص آنکه طی چند ماه اخیر بارها خبر-شایعه وخامت حال آیتالله خامنهای مطرح شده است؛ گرچه این خبرها هر بار به واسطه سخنرانیهای از قبل ضبط شده رهبر جمهوری اسلامی تکذیب شدهاند٬ اما رهبر هشتاد و دوساله جمهوری اسلامی به وضوح توانایی سابق خود را ندارد و به رغم اینکه سالها معروف بود به توانایی در سخنوری٬ روز گذشته برای ایراد سخنرانی ویژه روز قدسش مجبور به خواندن از روی متن از پیش آماده شده بود.
طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی «در صورت فوت یا کنارهگیری یا عزل رهبر، مجلس خبرگان موظف هستند در اسرع وقت، نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند. تا هنگام معرفی رهبر، شورایی مرکب از رییسجمهور، رییس قوه قضائیه و یکی از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه وظایف رهبری را بهطور موقت به عهده میگیرد.»
انتخابات ریاست جمهوی سیزدهم از این رو مهم است که در هشتاد و دو سالگی رهبر جمهوری اسلامی برگزار میشود و فرد پیروز این رقابت ممکن است نقش پررنگی در تعیین جانشین او ایفا کند.
مهم این است که در این اصل از قانون اساسی «سقف زمانی» برای مسئولیت شورای سه نفره رهبری ذکر نشده است. هرچند مطابق این اصل، اعضای مجلس خبرگان باید در «اسرع وقت» رهبر جدید را تعیین کنند، اما تعریف نشده که این اعضا، حداکثر چقدر برای این انتخاب مهلت دارند و اگر بر روی فردی به نتیجه نرسیدند چه خواهد شد.
در حقیقت اگر دو سوم اعضای مجلس خبرگان رهبری بر روی یک نامزد واحد برای تصدی این سمت توافق نکنند٬ شورای سه نفره رهبری میتواند به صورت نامحدود به ایفای وظایف رهبری بپردازد.
از اعضای سه نفره این شورا دو نفر آن یعنی رییس قوه قضاییه و عضو فقیه شورای نگهبان به صورت مستقیم توسط رهبر فعلی جمهوری اسلامی منصوب شدهاند لذا دور از ذهن نیست که علی خامنهای برای تعیین عضو سوم نیز تمامی تلاش خود را به کار ببندد. او اما در خصوص انتخابات پیش رو تا به امروز سکوت پیشه کرده است. هرچند همچنان حداقل دو سخنرانی مهم و از پیش تعیین شده تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در پیش دارد: نماز عید فطر و مراسم ۱۴ و ۱۵ خرداد و ممکن در هر کدام از این دو مراسم یا هر دوی آنها همچون گذشته فعالانه به عرصه انتخابات ورود کند.
شورایِ نگهبانِ رهبر
یکی از دلایل سکوت رهبر جمهوری اسلامی را شاید بتوان خودداری از «ایجاد دو قطبی» دانست. دوقطبی میان کسی که «نظرش به نظر او نزدیکتر است» و هر کس دیگری. در انتخابات سال ۷۶ گزینه مدنظر علی خامنهای علیاکبر ناطق نوری بود٬ مردم به محمد خاتمی رای دادند. در سال ۸۸ او تمام قد در حمایت از محمود احمدینژاد به میدان آمد اما تعرفههای زیادی به نام میرحسین موسوی به صندوق ریخته شد و «جنبش سبز» شکل گرفت. در انتخابات مجلس خبرگان پنجم نیز تمامی لیستی رای آورد که او آن را انگلیسی خوانده بود.
سکوت علی خامنهای اما به معنای بیتفاوتی او نسبت به انتخابات نیست؛ منصوبانش خط به خط مشغول اجرای منویات رهبر جمهوری اسلامی هستند.
سکوت علی خامنهای اما به معنای بیتفاوتی او نسبت به انتخابات نیست؛ منصوبانش خط به خط مشغول اجرای منویات رهبر جمهوری اسلامی هستند.
روز پانزدهم این ماه شورای نگهبان دست به ابلاغ بخشنامهای جدید زد و به روایتی قانونگذاری کرد. آییننامه جدیدی که این شورا به وزارت کشور ابلاغ کرده است، شرایط ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری را معین کرده است.
بر اساس آیین نامه جدید که از سوی شورای نگهبان مصوب و به وزارت کشور ابلاغ شده، از این پس داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری برای ثبت نام باید؛ در بازه سنی ۴۰ تا ۷۵ سال باشند، حداقل دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا معادل آن بوده، سابقه تصدی حداقل ۴ ساله در سمتهای مدیریتی کشور را که به طور کامل مصادیق آن از جمله برای وزرا ذکر شده را داشته باشد، وزرا، استانداران، شهرداران شهرهای بالای دو میلیون نفر جمعیت، فرماندهان عالی نیروهای مسلح با جایگاه سرلشگری و بالاتر میتوانند کاندیدا شوند، تمام نامزدها باید عدم سوء پیشینه ارایه دهند و سابقه محکومیت کیفری نداشته باشند.
با توجه به این شروط به نظر میرسد که علاوه بر تعداد زیادی از ثبتنام کنندگانی که شورای نگهبان خود را از زحمت بررسی پروفایل آنها خلاص کرده؛ افرادی مانند محمد جواد جهرمی، به دلیل پایین بودن سن و مصطفی تاجزاده، به دلیل داشتن سابقه کیفری قبل از شروع رقابت حذف شوند. نکته دیگر این مصوبه این است که بر اساس آن نامزدی سرداران سپاه برای انتخابات بلامانع شده است.
اقدام شورای نگهبان اگرچه «قانون گذاری» و فراتر از اختیار این نهاد به نظر میرسد و در تضاد با نص صریح اصل ۱۱۵ قانون اساسی است که تاکید دارد شروط کافی برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور٬ بودن است٬ دقیقا در راستای خواستهای علی خامنهای است.
بیشتر بخوانید:
نگارشِ جدید «مهندسی انتخابات» ابلاغ شد
سال ۹۵ رهبر جمهوری اسلامی سیاستهای کلی انتخابات را به نوشته وب سایت رسمی شورای نگهبان «بر مبنای بند نخست اصل ۱۱۰ قانون اساسی» در قالب ۱۸ بند به این شورا ابلاغ کرد و در حقیفت این قدرت فرا قانونی را به این شورا داد تا با تکیه بر «ارتقاء شایستهگزینی» راه را برای خارج شدن نام کسی که «نظرش به نظر خامنهای» نزدیکتر است از صندوق محیا کنند.
همچنین در پی بالا گرفتن اعتراضات به این آیین نامه جدید٬ شورای نگهبان در بیانیهای رسمی تاکید کرد که رهبر جمهوری اسلامی بر مبنای «سیاستهای کلی انتخابات» این اختیار به این شورا واگذار شده است تا مصداق «رجل سیاسی و مذهبی» را تعیین و اعلام کند.
شورای نگهبان اما پا را این هم فراتر گذاشت و روز گذشته (جمعه) رسما اعلام کرد که این حق را برای خودش قائل است که تا اخیر لحظه انتخابات یک نامزد را رد صلاحیت کند.
علیرضا طحان نظیف، از حقوقدانان شورای نگهبان در این رابطه گفت: «شورای نگهبان ممکن است پس از مناظره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، آنها را رد صلاحیت کند.» او در این رابطه توضیح داد: «مبانی ما نظارت استصوابی شورای نگهبان است. اما اگر در خلال مناظرات مشخص شود که فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته اما الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیت خود را از دست داده است شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد.»
رد صلاحیت دیر هنگام یک نامزد البته بیسابقه نیست. پیشتر مینو خالقی٬ در فهرست نهایی نامزدان ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان: گام دوم برای انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و با کسب ۱۹۳٬۳۹۹ رأی از مجموع ۶۷۱٬۴۷۱ رأی مأخوذه شهر اصفهان به عنوان نماینده منتخب اعلام شد.
در آخرین روز اسفند ۱۳۹۴ شورای نگهبان با ارسال نامهای به استانداری اصفهان، از ابطال آرای مینو خالقی، پس از انتخاب شدن توسط مردم خبر داد.
در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان مشخص شد که دلیل ابطال آرای این منتخب مردم٬ چند عکس بیحجاب بوده است.
پس از آن نیز شورای نگهبان قصد کرد که با استناد به اصل فقهی که «یک غیر مسلمان حق تصمیمگری برای اکثریت مردم مسلمان را ندارد» و با استناد به نامهای از احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان جلوی عضویت او را در شورای شهر یزد بگیرند٬ هرچند در نهایت با دخالت مجمع تشخیص مصلحت نظام ناکام ماند.
این بار اما شورای نگهبان در آستانه انتخابات «مهم» ریاست جمهوری سیزدهم تمامی راههای «شگفت» زده شدن را بسته است تا همان نامی از صندوقهای رای بیرون بیاید که رهبر میخواهد؛ از همین روست که علی خامنهای میتواند با خیال راحت به سخنرانی برای جوانان کشورهای عرب بپردازد و در طی دو سخنرانی اخیرش در خصوص انتخابات تنها بگوید: «عدهای مردم را [برای انتخابات]دلسرد میکنند؛ خدشه کردن در کار مسئولان و شورای نگهبان غلط است.»
رهبری به اطاعت اعضای شورای نگهبان پشت گرم است و اعضای شورای نگهبان به حمایت رهبری تا صندوقهای رای مطلوب «حضرت آقا» مدیریت شود و عضو سوم شورای احتمالی رهبری همان رای را بدهد که رهبر فعلی از قبل برای آن برنامه ریزی کرده است.
4 پاسخ
یک موردمهم این است دراین دوره انتخابات ملت یک تجربه گرانقدرسال۷۶ رادارند ودراین دوره نقش میدان ونقش بیت رهبری دربه نتیچه رسیدن کاروان هم رباست جمهوری ریسی اگردرتشخیص گروه اصلاح طلبان وخصوصااقابهزادنبوی بتواند ملت رابسیچ کند وبیاورد پای صندوق واگرجهانگیری مانند سال۹۶ بتواندازپس ریسی دراین دوره براید بنطرنگارنده بازم خامنه ایی مانند سال۷۶ ناکام حواه ماند فقط باید ملت رااگاه کرد تاازنقسه های ومهندسی چندلایه ایی خصوصا مانندسال۸۸ امثال سردارانی مانند مشفق ها درپشت صحنه ناکام شوند بادردست بودن امکانات اطلاع رسانی نوین باید طوری شود که مردم راپای صندوق کشاند
همان بهتر که رییس جمهور را هم خودشان کشف کنند.
ما گول خوردیم ،
رهبر باید با رای مستقیم ملت انتخاب شود،و شورای حفاظت از قانون اساسی
هم همه انتخاب ملت باشد .
انتخابات در ایران یک دور باطل زدن است
پیش بینی انتخاب رئیس جمهور سیزدهم در سال ۱۴۰۰:
18 اردی بهشت ۱۴۰۰:
کاندید های نهایی جریان اصلاح طلب:
فیلتر اول:(به ترتیب اولویت شامل تایید صلاحیت):
1 – محمد رضا عارف(۶۰%)(بیش تر مصلحتی)
2 – اسحاق جهانگیری(۶۰%)%)(بیش تر مصلحتی)
3 – مصطفی سالاری(۵۵%)
توضیح مهم:
پیش شرط خیلی مهم هر کاندید، تائید صلاحیت او می باشد و این یعنی مجموعه ی حزب های زیر مجموعه ی جریان اصلاح طلب و به خصوص دبیر کل هر یک از آن ها، قبل از آن که به گمان خود، به صورت کیلویی، یک لیست شامل چند نام کاندید را، آن هم به صورت رسمی، به افکار عمومی اعلام کنند، باید با بررسی، دقت و تدبیر لازم، تصمیم های مهم را اتخاذ نمایند و با درک، فهم و باور به این که پیروزی قطعی یا حتی نسبی جریان اصلاح طلب، صرفا با یک کاندید نهایی، رقم خواهد خورد، پس سایر کاندید های احیانا مغرور را مجاب به عدم حتی ثبت نام کنند چون اصلا بحث عبور از سید محمد خاتمی یا اختلاف بنا بر دلیل های شخصی با محمد رضا عارف نبود و نیست و سر انجام عدم وحدت ولو مصلحتی یعنی فراموشی نزد حتی طرف دار ها و حذف از سیستم سیاسی – اجتماعی کشور و این سر انجام تذکر نهایی برای اتحاد، انسجام و تمرکز بر کاندید نهایی منتخب برای شانس آخر می باشد…
مصطفی سالاری نیروی از هر نظر قابل اعتماد، متخصص و کار آمد مستقل و در عین حال اصلاح گرا، اصلاح طلب، تحول گرا و تحول طلب بود و هست و قطعا در صورت پیروزی در انتخابات سال ۱۴۰۰، هم مانند اسحاق جهانگیری و محمد رضا عارف اما به صورت علمی، تخصصی و منطقی، مطالبات جریان اصلاح طلب را نیز به سر انجام مطلوب خواهد رساند.
جریان اصلاح طلب، هرگز نباید شخصی مثل علی لاریجانی را ولو مصلحتی که هر چند مصلحتی و حتی ائتلافی دیگر وجود ندارد و شانس آخر برای بقا یا حذف خواهد بود، به عنوان کاندید ائتلافی خود انتخاب کند چون جدا از آن که علی لاریجانی شانسی برای پیروزی حتی نسبی ندارد حتی موجب نفرت طرف دار ها و تضعیف و حذف جریان اصلاحات خواهد شد اما اگر علی لاریجانی یا حمید رضا حاجی بابایی، به طور مستقل یا کاندید اصلی یا پوششی جریان رقیب و هم چنین با حضور چند کاندید روحانی و نظامی(اصول گرا)نمایشی در انتخابات حاضر باشند، قطعا موجب پراکندگی در سبد آرای جریان اصول گرا و به سود کاندید نهایی جریان اصلاح طلب خواهد شد…
فیلتر دوم: (به ترتیب اولویت شامل شاخص عمل کرد مطلوب نزد ملت):
1 – مصطفی سالاری
2 – اسحاق جهانگیری
3 – محمد رضا عارف
توضیح مهم:
لازم است تا جریان اصلاحات، از دید ملت، به خصوص طرف دار های سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲ و ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰، عمل کرد کاندید ها را مورد ارزیابی واقعی و حقیقی قرار دهند…
توضیح مهم:
قطعا ملت ایثار محمد رضا عارف در انصراف ولو با نا رضایتی شخصی ناشی از تقاضا سید محمد خاتمی مبنی بر اجماع مصلحتی ولو تضمینی سال ۱۳۹۲ و حتی عدم ثبت نام در سال ۱۳۹۶ او را در خاطر دارند اما انتظارات طرف دار ها نسبت به ایجاد یک تشکیلات مشخص، منسجم و کار آمد جریان اصلاح طلب، در سراسر کشور، هرگز محقق نشد، به طوری که عدم توانایی در جلب، جذب و معرفی کاندید های اصلاح طلب واقعی و حقیقی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و مجلس ۱۳۹۴ و ۱۳۹۸ و معرفی لیست موثر، کاملا مشهود و حتی موجب عصبانیت، خشم، غضب و نفرت خیلی از طرف دار ها شد…
در خصوص چگونگی پذیرش کاندید پوششی اسحاق جهانگیری در سال ۱۳۹۶ به سود حسن روحانی و پذیرش معاون اول او و سکوت عملی او در مدت ۸ سال هم ابهامات فراوانی نزد طرف دار ها وجود دارد که هنوز توضیحات منطقی انجام نشد…
فیلتر سوم: (به ترتیب اولویت شامل طرح های نظری و عملی علمی، منطقی و کارآمد در تغییر وضعیت نا مناسب موجود و انجام اصلاحات لازم ):
1 – مصطفی سالاری
2 – اسحاق جهانگیری
3 – محمد رضا عارف
توضیح مهم:
نباید فراموش شود که محمد رضا عارف در طول ۴ سال، به عنوان نماینده ی مردم و مهم تر رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم و اسحاق جهانگیری در طول ۸ سال، به عنوان معاون اول رئیس جمهور، با توجه به سمت و اختیارات و نقش موثر ولو نسبی که داشتند اما در انجام اصلاحات اساسی به سود مطالبات اساسی حتی طرف دار ها، عمدتا منفعل عمل کردند و شاید حتی دفاع از عمل کرد در دوران مسئولیت، در مناظرات تلویزیونی، موثر باشد اما درک، فهم و باور ملت، راحت نخواهد بود…
فیلتر چهارم: (به ترتیب اولویت شامل اِجماع نزد احزاب اصلاح طلب):
1 – اسحاق جهانگیری
2 – محمد رضا عارف
3 – مصطفی سالاری
توضیح مهم:
لازم است که مدیر کل های حزب های زیر مجموعه ی جریان اصلاح طلب، اول یک سیلی به صورت خود بزنند تا آن لیست پیش فرض ۱۴ نفر را منتشر نمی کردند و بعد به خود بیایند و واقعیت و حقیقت عینی میدانی را درک، فهم و باور کنند و اختلافات حزبی را کنار بگذارند و از کاندید هایی حمایت و در قالب لیست، به طرف دار ها و ملت معرفی کنند که از هر نظر قطعی یا حتی نسبی باشند…
فیلتر پنجم: (به ترتیب اولویت شامل قدرت تسلط در مناظرات تلویزیونی):
1 – اسحاق جهانگیری
2 – مصطفی سالاری
3 – محمد رضا عارف
توضیح مهم:
بعد از حمایت مصلحتی جریان اصلاح طلب، از حسن روحانی، به عنوان کاندید مستقل که در مقابل کاندید اصلی جریان اصول گرا، در سال ۱۳۹۲، رقابت کرد و پیروز شد و به تبع آن اعتماد، رضایت و حمایت مبنی بر تکرار سید محمد خاتمی، مجددا در سال ۱۳۹۶، با آرای بیش تر، جریان رقیب را شکست داد اما به دلیل دخالت اثر تحریم های بین المللی بر ضد رفتار حکومت و شخص رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران انجام که بر ملت تحمیل و با دخالت عوامل و عناصر داخلی وصل به ستاد انتخاباتی سعید جلیلی، محمود احمدی نژاد، محمد باقر قالیباف، ابراهیم رئیسی، در جریان انتخابات های سال ۱۳۸۴ به بعد تا حالا که خواستند از طریق مافیا قدرت، ثروت و … دولت های حسن روحانی و به تبع آن جریان اصلاح طلب را به نوعی، نزد ملت، ناکارآمد معرفی کنند تا بر اهداف سیاسی مبتنی بر منفعت طلبی خود بیفزایند
اما با پدآفند غیر عامل دولت حسن روحانی و کنترل نسبی، به زیان حکومت متبوع آن ها تمام شد و موجب ایجاد شکاف عمیق سیاسی – اجتماعی نزد ملت، کاهش اعتماد عمومی و به عنوان مثال، مشارکت حداقلی ناشی از عدم اعتماد به حکومت از طرف ملت طرف دار جریان اصلاح طلب که عمدتا از قشر های موثر در کشور بودند و هستند، در انتخابات سال ۱۳۹۸، اما در این انتخابات، کاندید های اصلی و پوششی جریان اصلاح طلب، باید در جریان مناظرات تلویزیونی که انجام خواهد شد، با تمام توان از عمل کرد خود در مسئولیت هایی که داشتند دفاع کنند و آمار منطقی، به ملت اعلام کنند و طراحی های جریان های انحرافی متصل به جریان رقیب را برای ملت افشا کنند چون قطعا با روشن گری ولو چالشی بیش تر، آرای خاکستری ملت به سمت کاندید نهایی جریان اصلاح طلب گرایش پیدا خواهد کرد و اعتماد عمومی نیز، بیش تر خواهد شد.
قطعا اسحاق جهانگیری متخصص، مسلط و پیروز بر مناظرات تلویزیونی با کاندید های جریان رقیب خواهد بود و حتی قدرت آن را دارد که یک موج موثر مثبت را به سود خود جلب، جذب و مدیریت کند…
فیلتر ششم: (به ترتیب اولویت شامل شانس رای آوری نزد ملت):
1 – مصطفی سالاری
2 – اسحاق جهانگیری
3 – محمد رضا عارف
فیلتر هفتم: (به ترتیب اولویت شامل تاثیر موثر حمایت مستقیم سید محمد خاتمی و اعتماد ملت، به خصوص آرای خاکستری و زرد و نارنجی و قرمز از کاندید مورد تایید او):
1 تا ۳ یعنی ضمن این که سید محمد خاتمی، با توجه به وضعیت و شرایط بسیار متفاوت هر یک از آن ها در فیلتر های اول تا ششم و درک، فهم و باور شرایط جدید حال حاضر و به خصوص پیش رو، حتی اگر از کاندید مستقل قابل اعتماد، تخصص محور و کار آمد یعنی مصطفی سالاری، به صورت نیابتی هم حمایت کند، قطعا بسیار موثر و موجب پیروزی او خواهد شد اما در غیر این صورت، شانس پیروزی او حتی نسبی هم نخواهد بود…
آرا:
1 – مصطفی سالاری– ۳ رای
2 – اسحاق جهانگیری – ۲ رای
3 – محمد رضا عارف – ۱ رای
تصمیم منطقی نهایی:
1 – مصطفی سالاری – کاندید اصلی
2 – اسحاق جهانگیری – کاندید اصلی
3 – محمد رضا عارف – کاندید پوششی
توضیح مهم:
بعد از نظر سنجی میدانی، یکی از دو کاندید اصلی که مقبولیت بیش تری نزد ملت پیدا کرد، بماند و دیگری با یک کاندید پوششی به نفع کاندید نهایی اصلی انصراف دهند و حمایت صریح خود را نیز، از او اعلام کنند.
کاندید های نهایی جریان اصول گرا:
فیلتر اول تا هفتم: (به ترتیب اولویت شامل تایید صلاحیت، شاخص عمل کرد مطلوب نزد ملت، طرح های نظری و عملی علمی، منطقی و کارآمد در تغییر وضعیت نا مناسب موجود و انجام اصلاحات لازم، اِجماع نزد احزاب اصول گرا، قدرت تسلط در مناظرات تلویزیونی، شانس رای آوری نزد ملت و تاثیر موثر حمایت غیر مستقیم حکومت و اعتماد ملت از کاندید مورد تایید او):
1 – علی لاریجانی یا حمید رضا حاجی بابایی
2 – ابراهیم رئیسی یا محمد باقر قالیباف
توضیح مهم:
خیلی بعید به نظر می رسد که رهبر نظام با استعفا و انصراف ابراهیم رئیسی یا محمد باقر قالیباف، به عنوان دو مسئول مهم در دو قوّه ی مهم تر، موافقت کند چون در این دوره ی گذار سیاسی و با توجه به وضعیت بحرانی و حساس ملت، کشور و نظام، حضور کاندید های روحانی و نظامی، از طرف اکثریت ملت، نفی و بد تر آن که حتی فرصت طلبی، قدرت طلبی و منفعت طلبی، تلقی می شود و هم چنین، بر خلاف برخی پیش بینی های جهت دار سیاسی، حتی در صورت حضور ابراهیم رئیسی یا محمد باقر قالیباف، احتمال پیروزی آن ها نسبی و شانس بازگشت مجدد آن ها به قدرت سیاسی، تقریبا در حد خیلی کم می شود.
توضیح مهم:
ممکن است که خیلی از شخصیت ها، از دو جریان اصلی یعنی اصول گرا و اصلاح طلب و حتی به طور مستقل، جدا از تشریفات جریانی، در انتخابات رئیس جمهور سال ۱۴۰۰، اعلام حضور کنند که احتمالا اغلب آن ها عدم احراز و رد صلاحیت خواهند شد و اکثر کاندید هایی که سابقا در انتخابات رئیس جمهور شرکت کردند و مورد اعتماد اکثریت ملت قرار نگرفتند ولو این که روحانی یا نظامی یا حتی مستقل باشند اما در صورت عبور از فیلترهای مورد ذکر، شانس پیروزی آن ها حتی از نسبی هم کم تر و قطعا شکست خواهند خورد چون ملت تجربه ی کاندید ناشناس و شعار گرایی منجر به موج کاذب و غلط انداز اما موثر، جهت جلب آرای قشر مستضعف توسط محمود احمدی نژاد، را دیگر تکرار نخواهند کرد و با توجه به وضعیت خیلی حساس کشور، به کاندید شاخص رای خواهند داد.
توضیح مهم:
این که نظام جمهوری اسلامی ایران قائم به شخص رهبر نظام، بخواهد هم چنان به طور نسبی مقتدر باشد و بر ملت و کشور حکومت کند، قطعا لازم است که تعامل مثبت عملی با جریان اصلاحات، در دستور کار نظام و شخص رهبر نظام، به عنوان اولویت راهبردی باشد…
توضیح مهم:
قطعا ولو با هر شعار چالشی، از طرف سایر کاندید های جریان اصول گرا، آرای خاکستری، به سمت سبد رای آن ها نخواهد رفت و تمایل آرای خاکستری ملّت، به سمت کاندید نهایی جریان اصلاح طلب گرایش خواهد داشت.
نتیجه ی نهایی انتخابات رئیس جمهور سال ۱۴۰۰:
– در صورت حضور ابراهیم رئیسی و عدم حضور کاندید های هم سو جریان اصول گرا، رقابت با کاندید نهایی جریان اصلاح طلب، به دور دوم و در دور دوم، با پشتیبانی بیش تر آرای خاکستری، زرد، نارنجی و قرمز، منجر به پیروزی قطعی کاندید نهایی جریان اصلاح طلب خواهد شد.
– در صورت عدم حضور ابراهیم رئیسی و حضور محمد باقر قالیباف یا علی لاریجانی یا حمید رضا حاجی بابایی، رقابت در همان دور اول، منجر به پیروزی قطعی کاندید نهایی جریان اصلاح طلب خواهد شد.
توضیح مهم:
سبد رای یا آرای کاندید های جریان اصول گرا، ثابت است یعنی اگر کاندید های هم سو جریان اصول گرا بیش تر هم باشد، هیچ تفاوتی نخواهد داشت و همان رای ثابت بین آن ها توزیع خواهد شد و حتی حضور کاندید های روحانی و نظامی(اصول گرا)نمایشی، به زیان آن ها خواهد بود اما سبد رای جریان اصلاح طلب صرفا با کاندید واحد، متنوع خواهد بود و جدا از آرای سبز و آرای بنفش، آرای خاکستری و حتی زرد و نارنجی و قرمز را هم به مراتب بیش تر شامل خواهد شد که در پیروزی کاندید نهایی جریان اصلاح طلب بسیار موثر خواهد بود.
شعار انتخاباتی جریان اصلاح طلب در انتخابات سال ۱۴۰۰:
آزاد اندیشی، جامعه ی مدنی، خود کفایی مترادف استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است…
رنگ انتخاباتی جریان اصلاح طلب در انتخابات سال ۱۴۰۰:
رنگ سفید، رنگی که نماد سلامتی، شادابی و خوش بختی می باشد…
دیدگاهها بستهاند.