توضیح زیتون: آنچه در ادامه میخوانید، روایتی دردناک از وضعیت یکی از زندانیان است که کیوان صمیمی، زندانی سیاسی، در یکی از تماسهای تلفنی روایت کرده است.
***
بهزاد همایونی ۵۷ ساله، زندانی بند هشت اوین، ملی و مذهبی نواندیش، بسیار مهربان و فعال، پدرش به سرطان مبتلا شده بود و پزشکان از او قطع امید کرده بودند.
سه ماه پیش یعنی زمانی که تنها چهار ماه به پایان حبسش مانده بود درخواست کرد که از قانون مرخصی متصل به آزادی استفاده کند تا این مختصری که به پایان عمر پدر مانده در کنارش باشد. شرایط قانونی این اقدام را هم داشت ولی بازجویان (ضابطین قضایی) مخالفت میکردند. آقای همایونی از این ممانعت بسیار عصبانی بود و گاهی به مناسبتهایی، شعارهای تند میداد. چندین بار گفته بود اگر دو سه روز هم مرخصی بدهند تا به پدر سالخوردهام را ببینم، راضیام و یکبار هم با صدای بلند گفت اگر اینجا باشم و ایشان فوت کند، زندان را به هم میریزم. چند روز پیش وقتی پدرش به اغما رفت، بازهم درخواست مرخصی کرد ولی امنیتیها موافقت نکردند.
دیروز اما صدایش کردند و گفتند با مرخصی موافقت شده است. خیلی خوشحال شد و همهی دوستان هم خوشحال شدند و شادمانه بدرقهاش کردیم. عصر که به یکی از نزدیکانم زنگ زدم، از خبر تکان دهندهای مطلعم کرد. او گفت روز قبل از آزادی همایونی، پدرش فوت کرده بود و لذا فردایش برای اینکه او زندان را شلوغ نکند، نیروهای امنیتی سریعاً وی را به مرخصی فرستادند.
او فقط ۲۷ روز به پایان محکومیتش مانده بود. ظلمی که در حق آقای همایونی و پدرش نشان دادند، شگفتانگیز است. آمران این عمل ضد اخلاقی حتی اجازه ندادند پدری در حال مرگ، یکی دو روز پسرش را ببیند و پسر بر بالین پدر بنشیند. این منافقین که ادعای اسلامشان گوش فلک و دنیا را کَر کرده است حتماً میدانند که پیامبر این دین، اساس بعثت و رسالت خود را برپا کردن اخلاق قرار داده است.
۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…
در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…
امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندیها و خودآگاهیهایی است…
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…