زیتون-طاها پارسا: از امروز، دوم خرداد ۱۴۰۰، تا روز موعود، «روز مردم»، بیستوپنجم خرداد ۱۴۰۰، روزنوشتهایی را در زیتون با موضوع و محور جنبشهای اجتماعی منتشر خواهم کرد. در این سلسله نوشته، مفاهیم و مقدمات علمی جنبشهای اجتماعی معرفی میشوند و جنبشهای معاصر و نزدیک از جمله جنبش تنباکو، جنبش ۵۷، جنبش دوم خرداد، جنبش اصلاحات، جنبش سبز و… در مقام مثال و نمونه به صورت موردی مطالعه خواهند شد.
رویکرد این نوشتهها به جنبشهای اجتماعی جامعهشناسانه است و بخش اول و دوم که بهناچار اندکی طولانیتر از معمول خواهد بود، بهسان درآمدی است که بهمعرفی زبان و اصطلاحهای رایج در متن میپردازد. این زبان اختصاصی نیست و برگرفته از دانش و منابع پایه جامعهشناسی است اما تأکید بر آنها ضروری مینماید تا خواننده در ادامه سادهتر و دقیقتر به «خوانشِ متن» دست یابد.
عنوان اصلی این مجموعه «زندگی در خیابان» است اما عنوان فرعی هر روز متفاوت خواهد بود.
***
زندگی در خیابان | قسمت اول
معرفی زبان و مفاهیم پایه
کنش اجتماعی، برخورد، کنش متمرکز
این اتفاقهای ساده، هر روز میلیونها بار در جامعه رخ میدهد. هنگامی که رهگذران نگاهی سریع به یکدیگر میاندازند و یا آنگاه که با دزدیدن نگاه، بدون توجه از کنار هم میگذرند، یک «کنش اجتماعی» رخ داده است. این کنش اجتماعی، اگرچه با بی توجهی همراه است، اما بهمعنی نادیدهگرفتن دیگری نیست، بلکه یک بیتوجهی آگاهانه و اصطلاحاً یک بیتوجهی مدنی است.
دو نفر در پیادهرو از کنار هم میگذرند. یکی از این دو نفر، به هر دلیل، بیتوجهی را کنار میگذارد و با دیگری ارتباط برقرار میکند. در این حالت یک «برخورد» آغاز شده است. برخورد بهانهای برای آغاز ارتباط بیشتر است. سرآغاز این «برخوردِ اجتماعی» ممکن است یک سلام، یک لبخند و یا یک برخورد فیزیکی! باشد.
هنگامی که در یک میهمانی یا مراسم حاضر میشویم، هر لحظه در معرض انواع کنشهای اجتماعی هستیم. برخی از این کنشها منجر به برخورد میشوند و برخی ممکن است در همان بی توجهی باقی بمانند. کنشهایی که با برخورد همراه میشوند «کنشهای متمرکز»اند، چون مرکز و یا محوری مشترک برای ارتباط با دیگری ایجاد کردهاند. کنشهایی هم که منجر به برخورد نمیشوند، به شکل «کنشهای نامتمرکز» باقی میمانند. این کنشها اغلب به یک حالت چهره و یا یک حرکت جزئی محدود میشوند و به ارتباط موثر نمیرسند.
کنشِ متقابل، رابطه، رفتار، ساخت اجتماعی
هنگامی که ما از دیگران انتظار ِکنش داریم و دیگران هم متقابلاً از ما انتظاری دارند، یک «کنش متقابل» اتفاق میافتد. بخش بزرگی از زندگی روزمره ی «ما» در اجتماع، از کنشهای متقابل، متمرکز و یا غیر متمرکز، کلامی و غیر کلامی تشکیل میشود.
در بعضی از محیطهای اجتماعی، کنشهای متقابل، مدام تکرار میشوند. بر اثر تکرار این کنشها «رفتار» شکل میگیرد و «رابطه» بهوجود میآید و بهتدریج، یک ساخت اجتماعی ایجاد میشود. «ساخت اجتماعی» همان نظم بنیادین و الگوی رفتاری مردم و روابطی است که برقرار میشود .
سلام کردن، دست دادن، احوالپرسی روزانه و پاسخ دادن به نامهها و ایمیلها در اداره، کنشهای متقابلی هستند که در محیط کار، براثر تکرار به یک رفتار تبدیل شدهاند و محلِ کار، ساختاری است که این رفتارها را در بر میگیرد.
نهاد اجتماعی، فرهنگ، ارزش، هنجار
خانواده، نمونهای از یک نهاد اجتماعی است. «نهادهای اجتماعی» شیوههای اساسی فعالیت اجتماعیاند که اکثریت اعضای یک جامعه از آنها پیروی میکنند. «نهاد»ها، اساس یک جامعه را تشکیل میدهند و شیوههای نسبتا ثابت رفتار نهادیشده را ارائه میکنند.
رفتار نهادیشده توسط فرهنگ جامعه تائید میشود.«فرهنگ» عبارت است از مجموعه ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میشود. این عامترین تعریف از فرهنگ است. در این تعریف :
-«ارزش»ها آرمانهای انتزاعیاند.
-«هنجار»ها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم و نهادها انتظار میرود آنها را رعایت کنند.
-«کالا»ها محصولات تولیدی اعم از تکنولوژی، علم و هنراند.
هنجارهای اجتماعی با ضمانتهای اجرایی همراهاند تا از آنها در مقابل هنجارشکنی حمایت میکنند . «ضمانت اجرایی» واکنشی است از سوی دیگران نسبت به رفتار فردی یا جمعی. ضمانت اجرایی ممکن است یک ضمانت اجراییِ رسمی باشد که گروهی از مردم یا سازمانها وظیفهی ایفای آن را به عهده دارند و یا یک ضمانت اجرایی غیررسمی باشد که در واکنشهای کمتر سازمانیافته و خودجوش رخ میدهد .
مثلا: هنگامی که توسط همکاران از ما قدردانی میشود و یا دوستان بابت قبولی در دانشگاه به ما تبریک میگویند و حتی هنگامی که توسط خانواده به علتی سرزنش میشویم، در واقع رفتار ما با یک واکنش غیر رسمی مواجهه شده و این گونه تبریکها و سرزنشها نمونههایی از ضمانتهای اجرایی غیر رسمی برای رفتار به حساب میآیند. و وقتی نظام کیفری دادگاهها، مجازات مجرم را تضمین میکند و یا پرداخت دستمزد، انجام کار را ضمانت میبخشد، با نمونههایی از ضمانتهای اجرایی رسمی در حمایت از هنجارهای اجتماعی روبرو میشویم .
قانون، شهروند، حقوق مدنی، حقوق طبیعی
«قوانین» گروهی از هنجارها هستند که توسط حکومتها به عنوان اصولی که شهروندها باید از آنها پیروی کنند، تعریف میشوند.«شهروند» فردی است عضو یک اجتماع سیاسی، که چارچوب رفتار او، توسط قانون تعریف شده و فرد با پذیرش آن از حقوق مدنی برخوردار میگردد. «حقوق مدنی»، مزایای حضور در یک اجتماع محسوب میشوند و در کنار حقوق طبیعی فرد، قرار میگیرند و در تلفیق این دو، فرد به شهروند تبدیل میشود. حقوق طبیعی همان حقوقی هستند که هرکس در بدو تولد با خود میآورد فارغ از اینکه کجا و چگونه زندگی میکند مانند حق حیات، حق مالکیت و حق برابری.
شهروند نسبتاً به حقوق خود «آگاه» است و باید مسئولیت رفتار خود را در چارچوب ارزشها و هنجارهای جامعه بپذیرد. یعنی شهروند الزاما قانونی رفتار نمیکند اما نسبت به رفتار خود در اجتماع «مسئول» و «پاسخگو» است.
مثلا: هنگامی که با دیدن چراغ قرمز توقف میکنید ، شما شهروندی هستید که قانون را رعایت کردهاید. هنگامی که بدون توجه به چراغ قرمز و حق تقدم از چهار راه میگذرید، شما شهروندی هستید که قانون را شکستهاید و هنگامی که توسط پلیس راهنمایی رانندگی جریمه میشوید، توسط قانون مجازات شده و هنگامی که بر گهی جریمهی خود را پرداخت میکنید، یک شهروند مسئول و پاسخگو هستید. پرداختنکردن برگهی جریمه هم میتواند یک رفتار غیرمدنی توسط شما باشد که با مجازاتهای قانونی دیگری همراه خواهد شد. مادامی که در اجتماع زندگی میکنید، این چرخهی مسئولیتپذیری ادامه دارد و قانون ادای آنرا ضمانت میکند.
منازعه، اعتراض، عمل مستقیم
آنگاه که در حال سبقت از ماشین جلویی هستید، وارد یک منازعه شدهاید. «منازعه» یک رابطهی توأم با مخالفت میان اعضای اجتماع است و محور این رابطه، موضوعِ منازعه است. به بیانی دیگر منازعه نوعی رابطهی مخالفتآمیز (و غالبا توأم با رقابت) میان کنشگرانی است که به وسیلهی ارزشها و هنجارهایی مشترک، به هم پیوند خوردهاند.
مثلا: جام جهانی فوتبال، نوعی منازعه است که در آن تیمهای فوتبال به عنوان گروههای مختلف، برای تامین منافع خود، در زمینِ بازی با هم درگیر میشوند و بر سر تصاحب توپ به یک رابطهی مخالفتآمیز میپردازند. همهی تیمها با پذیرش ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعهی فوتبال، در این منازعه شرکت میکنند و منازعه تنها زمانی از بین خواهد رفت که موضوع منازعه منحل شده و یکی از تیمها به مقام قهرمانی دست یابد. انتخابات مجلس نیز نمونهای از یک منازعه است که بازیگران آن اشخاص، احزاب و گروههای سیاسیاند و حوزهی مشترک ِنزاع ، پارلمان است و طرفهای منازعه بر سر کرسیهای پارلمانی با هم رقابت میکنند.
«منازعه اجتماعی» هنگامی رخ میدهد که نظامهای اجتماعی، در یک حوزهی مشترک، به گونهای درگیر شوند که اگر منافع دستهای تحقق یابد، منافع دستهی دیگر از بین خواهد رفت. منازعات به اشکال گوناگون، در حوزههای مختلف و با درجههای متفاوت رخ میدهند. منازعه از هر نوع و در هر حوزه و با هر درجهای که باشد، با «جنگ» تفاوت بنیادی دارد. بازیگران درگیر در منازعه، همواره رقبا را به صورت «غیر/دیگری» میبینند و تامین منافع خود را منوط به شکست دیگری صرفا در «موضوع منازعه» میدانند ؛ اما در جنگ، رقبا دیگران را «دشمن» میبینند و پیروزی خود را منوط به شکست یا حذف دشمن در «تمام حوزهها» میدانند .
هنگامی که برای یادآوری نوبت خود در صف سینما، صدایتان را بلند میکنید، اعتراض کردهاید. «اعتراض» یک نوع رابطهی اجتماعی است، که مبتنی بر «عمل مستقیم» است و اعتراض اجتماعی، «یک رفتار نامتعارف» برای تاثیر بر گروههای موثر اجتماعی است. یعنی فرد معترض، با یک عمل مستقیم تلاش میکند تا بر دیگران تاثیر بگذارد. اعتراض اجتماعی، به روشهای مختلف رخ میدهد و از درجههای متفاوتی برخوردار است.(عمل مستقیم در مقابل عمل غیرمستقیم میآید. اگر بهجای آنکه صدای خود را در صف بلند کنید تا نوبتتان را یادآوری کنید، به کانال اصلی یا مرجع قانونی مراجعه کنید تا برای برقراری نوبت اقدام کند، عمل غیر مستقیم را انتخاب کردهاید)
مثلا: هنگامی که گروهی از دانشجویان در اعتراض به شیوهی تدریس استاد، از کلاس بیرون میروند، از یک شیوهی نامتعارف و غیر معمول برای تاثیر بر استاد و سیستم آموزشی استفاده کردهاند. و یا فردی که به یک مقام سیاسی به صورت سرگشاده نامه مینویسد، با یک عمل مستقیم اعتراض خود را به گوش حکومت میرساند تا در رفتار حاکمیت تأثیر بگذارد. حتی ترورها، بمبگذاری و هواپیماییرباییها نیز، اگر به قصد انتقال پیام و استفاده از یک کانال غیر مستقیم برای پیامرسانی صورت بگیرند، نمونههایی از اعتراض (ِخشونت آمیز) محسوب میشوند.
معمولا گروههایی از اعتراض استفاده میکنند که از قدرت کمتری برخوردارند و از کانالهای مستقیم برای دسترسی به تصمیمگیرندگان ِ اصلی، برخوردار نیستند و در حقیقت ، اعتراض، پناه و ملجاء سیاسیِ بی قدرتهاست.
پایان قسمت اول
(پایان بخش اول)
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…