زیتون: «کلابهاوس در زیتون» ستونی است روزانه که به اتاقهای سیاسی این شبکه اجتماعی سرک میکشد…
***
دیروز دوم خرداد بود و به رسم هر ساله در رسانهها و شبکههای احتماعی یادی میشود از ۲ خرداد ۷۶ و سیدمحمد خاتمی. هرچند با عملکرد اصلاح طلبان در سالهای اخیر یا کسی رغبتی برای پرداختن به آن را دیگر ندارد و یا آنهایی که هنوز ته دلشان چیزی از آن روزها به یادگار مانده هم علاقهای به هزینهتراشی برای خود در افکار عمومی ندارند. اما چند اتاقی برای این اتفاق در کلاب هاوس به راه افتاده بود که یکی از آنها «دوم خرداد؛ آرمانهای فراموش شده، راه نجات یا کوچهای بن بست؟» بود. بعضی از اصلاحطلبان و حامیانشان در این اتاق دور هم جمع شده بودند تا ببینند بعد از گذشت ۲۴ سال، اصلاحات و سید محمد خاتمی، کجای این بازی ایستادهاند.
محسن آرمین کمی به قبل از خرداد ۷۶ برگشت و از روزهای قبل از آن گفت. از اینکه تا پیش از دوم خرداد اصلا فضای انتخاباتی نبود: «همیشه پیش از انتخاباتها معلوم بود که چه کسی قراره رییس جمهور شود. مثلا آقای هاشمی میآمد و برای اینکه انتخابات معنی پیدا کند مثلا آقای عسگر اولادی هم میآمد و خودش در دوران تبلیغ میگفت به آقای هاشمی رای بدهید. این موضوع اصلا تعجببرانگیز نبود. تغییر ادبیات سیاسی مرهون دوم خرداد است. نوع نگاه به رابطه حاکمیت و مردم مرهون دوم خرداد است. عرصه رقابت سیاسی عرصه رقابت بین احزاب نیست و بین گفتمانهاست و یک گفتمان تا زمانی که بتواند جامعه را به حرکت درآورد باقی میماند و در غیر این صورت جای خودش را به گفتمان دیگری میدهد. احزاب اصلاح طلب اگر بخواهند باقی بمانند باید گفتمان خود را نوسازی کنند.»
حسین نورانی نژاد، سخنگوی حزب اتحاد و از فعالین اصلاحطلب، هم در اتاق حاضر بود و معتقد بود که دوم خرداد، جنبش تغییرخواهی مسالمتآمیزی بود که موفق شد: «وقتی که میگویم جنبش یعنی در پیوستگی با مردم بود. اصلاح طلبی در سال ۷۶ نمایندگی کسب کرد از مردم . اما حالا اصلاح طلبی را نیازش به سازمان تهدید میکند. این سازمانها تبدیل به اداره و شرکت شدند و ارتباطشان را با بدنه از دست دادند. دوم تغییر خواهی. اصلاح طلبی کماکان به عنوان جریانی در پی تغییر شناخته میشود حداقل بخشی از جامعه چنین گمان میکنند . اما بخشی از اصلاح طلبان محافظه کار شدند. یعنی مدافع یا توجیهکننده وضع موجود شدند.»
نورانی نژاد راز تداوم اصلاحطلبی را نمایندگی این جریان از میل به تغییر میدانست. او در مورد مسالمتجویی این جریان هم صحبت کرد و از اعتراضات خیابانی آن سالها گفت. او در توصیف آن روزها از این گفت که در تمامی آن اتفاقات از جایی که شکل خشونتآمیزی پیدا کرد، بخش زیادی از همان مردم معترض، کنارهگیری کردند. او در نهایت مانند بخش زیادی از اصلاحطلبان گریزی هم به این زد که راه این تغییرات شرکت در انتخابات است: «یعنی کماکان میل به تغییر عمیقا هست، تغییرات ساختاری هم هست اما اکثریت آنها در پی تغییرات مسالمت آمیز هستند که مهمترین تجلی آن انتخابات است.»
اما در مقابل نورانینژاد که معتقد بود دوم خرداد جنبشی موفق بوده، تقی رحمانی قرار داشت. کسی که با قطعیت دوم خرداد را در رسیدن به اهدافش شکست خورده میدانست: «دوم خرداد در هدف شکست خورد اما دستاوردهایی هم داشت. شکست خورد چون تحولخواهان را به دو گروه خودی و غیر خودی تقسیم کردند و بعد خود را سخنگوی کل تحولخواهان دیدند. خواستند نهضت آزادی نشوند، اما بدتر هم شدند. از ترس نهضت آزادی شدند، دموکراسی را فروگزاردند و بروکراسی را پایه گذاشتند.»
تقی رحمانی معتقد بود یکی از چیزهایی که دوم خرداد را از چشم بعضی از مردم انداخت، «عدم اجرای به عهد» بود: «آمدند حمایت ملی مذهبی را هم گرفتند، به شروطی مانند تشکیل جبهه حقوق بشر اما به آن عهد وفا نکردند.»
تقی رحمانی هم در آخر گریزی به بحث صندوق رای زد اما باز هم از منظری دیگر. به عقیده او دو گانه یا صندوق رای یا خیابان یا اصلاحات یا براندازی، این دوگانه سازی غلط است.
محمد تقی کروبی، فرزند مهدی کروبی یکی از محصورین جنبش سبز، هم در گروه بود. او بر این باور بود که دوم خرداد و مطالباتش را باید در گذشته، حال و آینده نگاه کرد: «در ده سال اول با دو جریان چپ و راست، میدیدیم که نظام نگاه به انتخابات نداشت. اما اصلاحات در دوم خرداد توانست با شعار «ایران برای همه ایرانیان» مردم را پشت چپ گذشته و اصلاحات جمع کند. متاسفانه با بن بستهای حاکمیت و اشتباهات درون ساختاری به بخشی از اهدافش نرسید. ما از گذشته خوب عبور کردیم. اما بعد از آن درجا زدیم یا حتی در مقابل پیش آمدن حاکمیت ما عقب گرد هم کردیم. ما اصلاحات را یک سویه دیدیم و به سرعت از آن عقب نشینی کردیم»
کروبی معتقد بود که جنبش سبز به کمک جریان اصلاحات آمد و توانست اصلاحات را دوباره در جامعه مطرح کند و مطالبات به روزتری را داشته باشد: «رایزنی و گفت و گو در کنارش مقاومت هم میخواهد، وگرنه مردم احساس میکنند این اهداف را تنها برای این مطرح کردیم که سهمی در قدرت داشته باشیم.»
طرح بنزینی جهانگیری و ماجرای دعوا با روحانی
پس از افشاگری غلامرضا تاجگردون، نماینده سابق مجلس که در ایندوره اعتبارنامهاش از سد مجلس انقلابی نگذشت، در مورد برخورد تند حسن روحانی با جهانگیری، اتاقی به بحث واکاوی دعوای جهانگیری با دولت پرداخت. به گفته تاجگردون حسن روحانی در آن جلسه به جهانگیری گفته که میداند با عدهای اصلاحطلب روشنفکر هر هفته در خانهای در سعدآباد به توطئه علیه دولت مشغول است و جهانگیری میخواسته قهر کند که لاریجانی مانع شده است. حالا گویا عدهای در تلاش بودند که حساب جهانگیری را از دولت جدا کنند تا در صورت تایید صلاحیتاش شانسش را برای رای آوری در انتخابات اندکی افزایش دهند. آنها گریزی زدند به جمله معروف حسن روحانی که بعد از افزایش قیمت بنزین گفت من هم از جمعه صبح خبر دار شدم و از این گفتند که اینطور نبوده، چرا که اصحاب رسانه را از سه شنبه و چهارشنبه قبل از آن دعوت کرده بودند و به آنها اعلام کردند که قرار است این طرح انجام شود و از آنها خواستند کمک کنند تا جو کشور پس از اعلام آن متشنج نشود و با دولت همکاری کنند. یکی از حاضران در گروه معتقد بود جهانگیری در آن شرایط کار اخلاقی فردی کرد و بخاطرش استعفا داد و عدهای از اصلاح طلبان سراغش میروند که نباید دولت را رها کنی. این خبرنگار حاضر در گروه معتقد بود قرار نیست جهانگیری در مناظرات پیش رو از عملکرد دولت دفاع کند و خودش هم به آن انتقاداتی دارد و از آن طرف هم نمیخواهد از این بگوید که چیزی به من ربط ندارد.
یکی دیگر از حاضران در گروه هم گفت که فردای استعفای جهانگیری یک سری از وزرا به خانه جهانگیری رفتند تا او را از تصمیمش پشیمان کنند. این فرد به عنوان نمونه از ظریف و زنگنه نام برد که در میان آن جمع حضور داشتند.خبرنگار دیگری هم این را اضافه کرد که یکی دیگر از وزرای آن جمع که خیلی به ماندن جهانگیری اصرار داشت و اصرارش احساسی و شدید هم بود؛ علوی، وزیر اطلاعات بوده است.
عدهای هم دنبال این سوال بودند که جهانگیری به عنوان رییس جمهور چه کاری میخواهد انجام بدهد که وقتی معاون اول بود نتوانست. یکی از اعضای گروه هم در جواب سعی کرد از این بگوید که جهانگیری بعنوان مدیری که زیر دست ریاست جمهوری فعالیت میکند دستش چندان باز نبود و با ریاست جمهوریاش میتواند ایدههای خودش برای مملکت داری را احیا کند و انجام دهد و تیم خودش را برای این کار بچیند.
عضو دیگر این اتاق هم از حوادث آبان و دی ماه گفت و اینکه خسارات آن روزها جبران ناپذیر است و قضاوت آن روزها را باید به وجدان آدمها و تاریخ واگذار کرد و چیزیست که مردم به راحتی از آن نمیگذرند و فراموش نمیکنند. او اما از این گفت که باید درس گرفت از آن اتفاق و باید نامزدها واضح توضیح بدهند که برنامههای ۴ ساله و ۸ ساله آنها برای ریاست جمهوری چیست. البته کسی از این نگفت که ۲۵ روز به انتخابات مانده و هنوز کسی نمیداند چه کسانی قرار است برای صندلی پاستور با هم بجنگند. از این رو اینجا گویا جایی نیست که بشود بیشتر از سه هفته آینده را برنامهریزی کرد.