زیتون ـ یلدا امیری: این روزها در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، نیروهای نظامی تهدید مردم و نامزدهای انتخاباتی را آغاز کردهاند و در مورد موضوعات مختلف انتخاباتی هشدار میدهند. با وجود ردصلاحیتهای گسترده، نظام دست در کار بدعتی دیگر دارد که میتوان آن را طراحی یک «انتخابات پلیسی» نامید.
جورج اورول نویسنده رمان مشهور «۱۹۸۴» که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد، توصیفی حیرتانگیز و ترسناک از وضعیت جامعه در حکومتهای تمامیت خواه کرده است. اورول عباراتی مانند «برادر بزرگ» و «پلیس فکر» را به واژگان سیاسی امروز افزود. ظاهرا با ابداع رویکردهای امنیتی جدید از سوی جمهوری اسلامی، جامعه ایران نیز در انتخابات امسال میتواند تعابیری چون «انتخابات پلیسی» و «انتخابات انتصابی» به واژگان سیاسی خود بیفزاید.
در تاریخ چهل و اندی ساله جمهوری اسلامی همواره حاکمیت تلاش داشت که دوقطبی انتخاباتی را برای افزایش مشارکت حفظ کند و با معترضان تا پیش از برگزاری انتخابات برخورد نکند. اما در این انتخابات به نظر میرسد برای جلوگیری از هرگونه تنش، نظام سعی دارد با تهدید و هشدار، فضای جامعه را حتی قبل از انتخابات امنیتی کند.
پس از مهر تایید رهبر جمهوری اسلامی بر عملکرد شورای نگهبان، نیروهای نظامی و انتظامی وارد ماجرا شدند. هر روز به لیست محدودیتهای انتخاباتی افزوده میشود، رئیس ناجا کسانی که میخواهند انتخابات را «بیاهمیت» جلوه دهند، «دشمن» خوانده است و از سوی دیگر به نامزدها هشدار داده که از هرگونه فعالیتی که به برهم زدن نظم و امنیت جامعه میشود، خودداری کنند. سرپرست دادسرای فرهنگ و رسانه نیز در تماس با تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای به آنها هشدار داده که هیچ مطلبی در نقد ابراهیم رئیسی منتشر نکنند.
به نظر میرسد ابراهیم رئیسی یکی از متهمان اصلی کشتار مخالفان سیاسی در دهه شصت، اکنون با «انتخاباتی» پلیسی قرار است، رئیس جمهور شود. اقدامی که دهانکجی به کنشگران حقوق بشر و خانوادههای دادخواه است. کانال تلگرامی آیتالله حسینعلی منتظری ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ افشا کرد که ابراهیم رئیسی یکی از چهار مقام قضایی بوده که احکام اعدامهای ۱۳۶۷ را صادر کرده است. آیتالله منتظری عملکرد آنها در اعدام زندانیان سیاسی را «جنایت» خواند.
پلیس تحریمکنندگان را تهدید کرد
نیروهای انتظامی در آستانه انتخابات با دشمن خواندن بخشی از مردم که انتخابات را بیاهمیت میدانند، و تهدید آنها به برخورد، بدعت جدیدی پایه گذاشته. بدعتی که هدف آن از یکسو عدم فعالیت و ابراز عقیده معترضین در رسانهها و شبکههای اجتماعی است و از سوی دیگر از هراس حاکمیت از پایین تر آمدن مشارکت حکایت می کند.
حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی (ناجا) روز ۷ خرداد با حضور در جلسه ویژه مسؤولان هیاتهای مذهبی و مداحان، کسانی که مردم را به عدم شرکت در انتخابات دعوت می کنند را هنجارشکن نامید و آنها را به برخورد پلیس تهدید کرد و گفت: «رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان، مطالب را کامل فرمودند و تکلیف همه را مشخص کردند و پلیس و دستگاه قضایی، طبق قانون با هرکسی که تخلف کند، برخورد خواهد کرد.»
او با بیان اینکه اگر جمهوری اسلامی ضربه بخورد، همه کشورهای مسلمان ضربه میخورند، گفت که «باید این اقتدار و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تقویت شود». اشتری افزود که نباید مشکلات اقتصادی و فشار بر مردم را به حساب نظام گذاشت و با کنایه به دولت روحانی گفت که این مشکلات را «باید پای ناکارآمدی مدیرانی گذاشت که ما به درستی آنها را انتخاب نکردیم.» او گفت که برای حل مشکلات باید ۲۸ خرداد «به عنوان یک تکلیف شرعی و الهی و ملی، پای صندوق رأی بیاییم.»
مداحان از تاثیرگذارترین نیروهای حاکمیت در میان حامیان و طرفداران جمهوری اسلامی هستند، سخنان فرمانده نیروی انتظامی در جمع این افراد رنگ و بوی هراس از این موضوع را داشت. تا جایی که اشتری به مقدسات مذهبی متوسل شد و گفت: «از آبرویی که حضرت اباعبدالله به شما داده است استفاده کنید و همه را پای صندوق رأی بیاورید، هر کسی را هم میخواهید، آزاد هستید که انتخاب کنید.»
فرمانده نیروی انتظامی خطاب به مداحان: «از آبرویی که حضرت اباعبدالله به شما داده است استفاده کنید و همه را پای صندوق رأی بیاورید، هر کسی را هم میخواهید، آزاد هستید که انتخاب کنید.»
البته او با دعوت مداحان به پیروی از معیار های اصلح از نظر آیت الله خامنه ای حجت را تمام کرد، معیار هایی که رهبر جمهوری اسلامی بیان کرده در واقع بخش عمده شعارهای انتخاباتی ابراهیم رئیسی هستند، اشتری گفت: «ایشان (رهبر) فرمودند کسی را سر کار بیاورید که دلسوز مردم باشد، برای مردم کار کند، ظلمستیز و عدالتمحور باشد و روحیه جهادی و انقلابی و دینی داشته باشد، اعتقاد به مردم و جوانان و تواناییهای داخلی داشته باشد؛ نه اینکه دلش همیشه متوجه بیرون باشد.»
اشتری پیش از این، روز ۴ خرداد نیز به کاندیداها و طرفدارانشان هشدار داد که در رصد پلیس هستند و «از افعال مجرمانهای مانند تلاش برای تشویش اذهان عمومی، سیاه نمایی و شایعه پراکنی و انجام تبلیغات خارج از چارچوب قانونی» بپرهیزند. او گفت که «نیروهای پلیس خود را سرباز ولایت می دانند و جز تحقق انتظارات و مطالبات آیت الله خامنه ای خط مشی ندارند.»
حسن کرمی، فرمانده یگان های ویژه ناجا نیز روز ۹ خرداد تحریمکنندگان را دشمن خواند و گفت: «کسانی که با القای یاس و ناامیدی در جامعه سعی دارند که انتخابات را بیاهمیت جلوه دهند، به معنای واقعی کلمه دشمنان انقلاب و نظام اسلامی هستند؛ یگان ویژه با تمام توان آماده برقراری نظم و امنیت گسترده در انتخابات ۱۴۰۰ است.»
فعالان رسانهای زیر فشار؛ از سپاه تا نهادهای امنیتی
«توصیه» به روزنامهنگاران و فعالان رسانهای در تمام دورههای انتخاباتی رویهای معمول است، اما با توجه به اهمیت خاصی که این دوره از انتخابات برای آیتالله خامنه ای دارد، تمامی نهادهای زیر نظر او از سپاه گرفته تا نهادهای امنیتی و قوه قضائیه سیل هشدارها را به سوی این قشر روانه کردهاند.
اطلاعات سپاه نیز با تعدادی از فعالان رسانهای که در شبکههای اجتماعی فعال هستند تماس گرفته و به آنها گفته شده است که ابراهیم رئیسی را نقد نکنند در غیر این صورت برای آنها دردسر خواهد شد.
رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران روز ۵ خرداد در سخنانی خطاب به اصحاب رسانه هشدار داد و مدعی شد که «هیچ کشوری در حوزه مجازی رهاتر از ایران وجود ندارد.» و گفت: «یکی از بزنگاههای جدی رسانههای دشمن انتخابات بوده و همانند سالهای گذشته با مطرح کردن مسایلی همچون انتخابات در ایران آزاد نبوده و مردم حق انتخاب ندارند و در هر مقطعی با ادبیاتی و با یک چهرههای جدید مسایل و اهداف خود را دنبال میکنند.»
رمضان شریف وظیفه فعالان رسانه ای در انتخابات را تحقق مطالبه آیتالله خامنهای در مشارکت حداکثری دانست و گفت که «حواسمان باشد که تیشه به ریشه نظام نزنیم، بعضا رسانهها آنقدر گزارش میدهند که نشان دهند شرایط بحرانی است و آینده پیش رو روشن نیست.»
اما پیش از این در اواخر اردیبهشتماه گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه از روز ۲۵ خرداد که ابراهیم رئیسی در انتخابات ثبت نام کرد، قوه قضائیه و نهادهای امنیتی برخی از فعالان رسانهای را تهدید کرده اند. بر اساس گزارش ها، سرپرست دادسرای فرهنگ و رسانه با تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای تماس گرفته و به آنها اعلام کرده که هیچ مطلبی در نقد ابراهیم رئیسی، در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر نکنند.
اطلاعات سپاه نیز با تعدادی از فعالان رسانهای که در شبکههای اجتماعی فعال هستند تماس گرفته و به آنها گفته شده است که ابراهیم رئیسی را نقد نکنند در غیر این صورت برای آنها دردسر خواهد شد. علاوه بر این پلیس امنیت و پلیس فتا نیز با برخی از فعالان رسانهای تماس گرفته و آنها را به خاطر محتوای مطالبشان تحت فشار گذاشتهاند.
آقای #رئیسی گفتهاند با محدود سازی شبکههای مجازی مخالفند اما عواملشان در دستگاه قضایی هر روز به رسانهها و فعالان تماس میگیرند تا مطالبشان علیه آقای رئیس را پاک کنند.
شنبه دو نفر فقط بخاطر توییت علیه رییسی احضار شدهاند.
"همه آزادند هرچه میخواهند در حمایت از ما بنویسند."— mehdi mahmoudian (@MahmoudianMe) May 20, 2021
مهدی محمودیان فعال حقوق بشر در توئیتر خود با رسانهای کردن این خبر نوشت: «آقای رئیسی گفتهاند با محدود سازی شبکههای مجازی مخالفند اما عواملشان در دستگاه قضایی هر روز به رسانهها و فعالان تماس میگیرند تا مطالبشان علیه آقای رئیسی را پاک کنند.»
حسین رزاق، فعال رسانهای نیز در همین زمینه در صفحه توئیتر خود نوشت: «فساد یعنی کارمندان یک کاندیدا در قوه فعلی تماس بگیرند که اگر علیه ایشان در راه بهدست گرفتن قوه بعدی حرف بزنید با تمام قوا با شما برخورد میشود».
وقتی به تایید صلاحیت شدهها هم اعتماد ندارند
هنوز مناظرههای انتخاباتی و رویارویی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آغاز نشده است، اما در این دوره هم نامزدهای تایید صلاحیت شده نیز در ابراز عقیده در مورد مسائل جاری مملکت محدودیت دارند، حتی بیش از قبل. قوه قضائیه و نهادهای امنیتی صراحتا هشدارهایی به آنها داده است. البته مسلما این هشدارها شامل یک نامزد خاص نمیشود.
علی القاصی مهر، دادستان تهران روز ۹ خرداد، در جلسهای با حضور رئیس پلیس امنیت عمومی ناجا، رئیس سازمان اطلاعات استان تهران، فرمانده قرارگاه ثارالله و معاون امنیتی و سیاسی دادستانی کل کشور گفت که در مورد تخلفات انتخابات باید رویکرد «پیشگیری» مورد توجه قرار گیرد و نامزدها را به برخورد تهدید کرد، او گفت: «نامزدها در تبلیغات و سخنرانیها از خطوط قرمز نظام عبور نکنند و منافع ملی را به مصالح و منافع شخصی، حزبی، جناحی و گروهی ترجیح ندهند و در صورت عبور از خطوط قرمز نظام، وفق موازین قانونی قاطعانه و بدون در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه با آنها برخورد میشود.»
دادستان تهران: «نامزدها در تبلیغات و سخنرانیها از خطوط قرمز نظام عبور نکنند»
نامزدهای انتخاباتی حتی از بیان مسائل نه چندان حساس نیز بنا به سلیقه نهادها منع میشوند. ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح ایران، به نامزد ها هشدار داده که از بحث درباره «سربازی حرفهای» خودداری کنند. سربازی حرفهای یک شغل است که به دنبال انتقادات از سربازی اجباری بحثهایی در مورد آن مطرح شد. شکارچی روز شنبه ۸ خرداد گفت: «آنها میدانند که نباید بعضی کلیدواژه هایی را که صرفا کاربرد انتخاباتی دارد، استفاده کنند.»
روز ۵ خرداد نیز گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه قرارگاه ثارالله و اطلاعات سپاه با تعدادی از افراد فعال در ستاد های انتخاباتی اصلاح طلبان تماس گرفتهاند و با تحت فشار قرار دادن آنها خواسته اند که تعهد بدهند که در انتخابات در چهارچوب قانون فعالیت میکنند. در تماس قرارگاه ثارالله و اطلاعات سپاه به فعالان سیاسی گفته شده که «محسن مهرعلیزاده به عنوان یک نامزد اصلاحطلب تایید صلاحیت شده و کار خلاف قانون نکنید و در چارچوب قانون فعالیت کنید».
قرارگاه ثارالله امنیتیترین قرارگاه سپاه در تهران است که وظیفه حفاظت از نهادهای مهم حکومتی مستقر در تهران در برابر هر نوع خطر اعم از شورش مردم و اعتراضات فراگیر ضد حکومتی و یا تهدید نظامی علیه حکومت مانند کودتا را برعهده دارد.
بسیج نیروها برای جلب نظر آقا
بسیاری از افراد و نهادهای نظامی و انتظامی در هشدارهای خود علنا در مورد انتخابات نظرات رهبر جمهوری اسلامی تکرار کردهاند. آیت الله خامنه ای معمار اصلی دیوار انتخابات ۱۴۰۰ است که به نظر بسیاری از تحلیلگران خشت اول آن کج نهاده شده است. رهبر جمهوری اسلامی حتی در سخنان خود نیز نامزدهای انتخاباتی را از سخن گفتن در مورد امور جاری نهی کرده و منتقدان و تحریم کنندگان را دشمن نامیده است و به این ترتیب تلویحا گرای برگزاری انتخابات پلیسی را به زیردستانش داد.
خامنه ای روز ۶ خرداد در دیدار تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامزد های انتخابات را از سخن گفتن در مورد فضای مجازی و سیاست خارجی در مناظره ها منع کرد و گفت: «اینها جزء مسائل مردم نیست. مسئله مردم بیکاری جوانان، معیشت طبقات ضعیف و مافیای واردات است که کمر تولید را میشکند و جوانان مبتکر و با انگیزه را مأیوس و کشاورزان زحمتکش را بیچاره میکند.»
او کسانی را که مطالب انتقادی درباره وضعیت انتخابات مطرح میکنند متهم کرد که «دنبال حرف دشمن را میگیرند و تکرار میکنند.» آیت الله خامنه ای افزود: «کسانی که مردم را از رفتن پای صندوق رأی منع و القاء بیفایده بودن انتخابات را میکنند، دروغ میگویند که دلسوز مردم هستند.» او تحریم انتخابات را «دستور کار تبلیغاتی دشمنان» دانست.
رویکرد رهبر جمهوری اسلامی توسط مقامات حکومتی نیز تکرار شده است. احمد علمالهدی، نماینده آیت الله خامنه ای در استان خراسان رضوی که ابراهیم رئیسی، داماد اوست، گفته است کسانی که میگویند در انتخابات شرکت نمیکنند، مسلمان نیستند.
محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری از آیت الله خامنه ای به عنوان «فرمانروا» و مردم را «فرمانبر» نام برده و به صراحت گفته که نظام به دنبال رئیس جمهوری است که «بازوی اجرائی رهبری» باشد و افزوده است: «معنای انتخابات این است که مردم اعلام میکنند که ما فرمانبر این نظام تشکیلاتی هستیم و برای کمک به آن فرمانروای فعلی ما که ولی فقیه است یک بازوی اجرایی خوبی می خواهیم انتخاب کنیم.»
سرکوب و تهدید زودهنگام
رهبر جمهوری اسلامی تا پیش از انتخابات پیش رو همواره تلاش می کرد با کمک تمامی عوامل حکومتی تنور انتخابات را گرم نگه دارد و فضا را برای فعالیتهای انتخاباتی کمی بازتر کند.
تاکید مکرر او بر اهمیت حضور مردم در صحنه و پای صندوقهای رای، که با هدف مشروعیت بخشی به حکومت جمهوری اسلامی بود، حداقلهای یک انتخابات آزاد و البته صوری را به نمایش میگذاشت. اگر چه همزمان شورای نگهبان و نظارت استصوابی منتقدان را حذف میکرد، اما نظام همواره در آستانه انتخابات در مقابل مردم نمایشی دوستانه به اجرا می گذاشت.
شخص آیتالله خامنهای نیز با عناوین مختلف سعی می کرد مردم را به حضور گسترده تر در انتخابات مجاب کند. حتی پس از اعتراضات عمومی در دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ماه ۱۳۹۸ و پنهانکاری درباره سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی به دست سپاه که باعث بی اعتمادی و نامیدی مطلق بسیاری از مردم از تغییر رویکرد نظام و صندوق رای شد، آیت الله خامنه ای با آگاهی از افزایش نارضایتی مردمی همچنان تلاشهایی برای افزایش مشارکت مردم میکرد. رهبر جمهوری اسلامی در جریان انتخابات مجلس در ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ گفت: «ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید.»
اگر چه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به کودتایی انتخاباتی و کشته، زخمی و زندانی شدن تعداد زیادی از مردم و فعالان سیاسی منجر شد، اما سرکوب ها پس از انتخابات آغاز شد.
پیش از این رهبر جمهوری اسلامی در نوروز ۱۳۸۸ شرکت در انتخابات را نوعی سرمایه گذاری و پایه نظام جمهوری اسلامی خواند و گفت: «انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیست. پایه نظام ما همین انتخابات است. مردمسالاری دینی با شرکت مردم، حضور مردم و اراده مردم صورت میگیرد. این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. حضور شما در این انتخابات مهم است. این تصدیق و تایید و مستحکم کردن نظام جمهوری اسلامی است.»
اگر چه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به کودتایی انتخاباتی و کشته، زخمی و زندانی شدن تعداد زیادی از مردم و فعالان سیاسی منجر شد، اما سرکوبها پس از انتخابات آغاز شد و حاکمیت پیش از آن تلاش کرد، انتخابات را پرشور برگزار کند.
انتخابات امسال بدعتی نو در تاریخ جمهوری اسلامی است، پس از رد صلاحیت های گسترده، تهدید و سرکوب کلامی از پیش از انتخابات آغاز شده است. هیچ کس، حتی نامزدهای تایید صلاحیت شده هم از آن مستثنی نیستند. با وجود تکرار چندین باره مقامات نظام مبنی بر مشارکت مردم، حاکمیت در رویکردی متناقض نه تنها به مردم روی خوش نشان نمیدهد بلکه هر روز دامنه هشدارها و تهدیدات را گستردهتر میکند. تهدید تحریمکنندگان انتخابات و در پیش گرفتن چنین رویکردی از سوی نظام و در راس آن آیت الله خامنهای، شباهت زیادی به کودتای انتخاباتی دیگری دارد که این بار نرم تر انجام میشود و مقدمات آن پیش از انتخابات فراهم شده است. وضعت کنونی میتواند آبستن اتفاقاتی خطرناک باشد که نمیتوان پایانی برای آن متصور بود.
4 پاسخ
یک اشتباه تایپی تصحیح شد
جناب جلوانی به قول نظر دهنده ی بالا اصل و اساس که دین است و این دین جعل و جهل و انتحال است . ببینید این شعبده بازان و این گفتگو کنندگان با مردگان، این معجزه گران، این شق القمر کنندگان و پیروانشان این یا علی گویان در حین زادن، و آن خاتمی که با فریاد « یا علی» برای بار دوم کاندید آبدارخانه شد، چطور در جعلیات و جهلیات و انتحالات گرفتارند، اما این دروغگویان وقتی به دروغ اصل و اصل دروغشان و اساسشان پی بردی آنگاه شمشیر از نیام لیفه خرمائی علی که علیه ش سلام می فرستند که ارث همشان است بیرون می کشند و سر بله سرت را می برند و ترا و اسبت را پی می کنند. تو وقتی به دروغ و اصل و اساسش پی بردی تو می شوی «شاهد» و شاهد چه خودی باشد و چه غیر خودی را باید نابود کرد و در اسلام باید گردن زد! برای همین چند سال پیش کسی که گفته بود که یکی از انبیا «الهی» که در دل نهنگی رفته و سالم تحت توجهات الله بود نمادین بوده و نه واقعی را با فتوائی کشتند. چنانکه ابوالفضل پوربهرام با شفافیت و صداقت قرآئت کرد قرآن و اسلام کرامتش در گردن زدن و شکنجه و قتل است و به قول آن روحانیٍ نقل شده در نظر نخست، باید تو در پرده حکمت آنرا ببینی و نه به عنوان شاهد! اگر «شاهد» شدی خطرناک هستی و ترا به عنوان بدعت گذار باید کشت. ترا اگر خودی نباشی همچون بیشماری که در این ۱۴۰۰ سال کشته شدند کشته خواهی شد. و اگر خودی هم باشی و «شاهد» باشی، یعنی از پشت پرده خبر داشته باشی همچون غلامرضا منصوری ترا هم خواهند کشت چنانکه کشتند. چنانکه آن روحانی بدون عمامه و کارشناس و قرآنشناس و مدرس قرآن دکتر ابوالفضل پوربهرام می گوید اسلام و قرآن با کسی شوخی ندارد. برای همین نباید با اسلام شوخی کرد او از هر سو طرفدارانی محکم و استوار دارد و از هر قماش از همان خامنه ای و خمینی گرفته تا مصباح و جنتی و احمدی نژاد و تا خاتمی و تا آن دیگر خاتمی و بیا تا بازرگان و سروش و سروش دباغ و تا اشکوری و …برای همین تو نیز باید محکم و استوار باشی و مقاوم و نستوه. پس بدان که کل ماجرا اصل و اساس و اجزاء و جوهره اش بر دروغ و خرافات است و تو ببین که از سر همین دروغ محض است که اینها را عالم و جمعشان را علما و حوضشان حوزه علمیه می نامند و خرافه اجزاء علومشان و شفا و معجزه مخلفاتش و افسانه واقعیتشان است. و شمشیر برهان قاطعشان. برای همین ایران ما احتیاج به یک بازساختاری، یک حلاجی، یک خوانش نو از تاریخ دارد. الیت ایرانی، البته اگر الیتی و مدعی ای هست باید با شجاعت و درایت وارد میدان ساختارشناسی تاریجی ایران شود و این وسوسه و این کنجکاوی را سخن روزمره کافه و قهوه خانه و محفل و مهمانی کند تا این پرسش اساسی مطرح شود که چطور جامعه ی صددرصد نامسلمان را اعراب مسلمان کردند و چگونه این مردم با آن فرهنگ ممتاز را که اولین حکومت قانون ر ا در جهان مستقر کرده اولین پست را سازمان و سامان داده، گهواره خطر شماره و اعداد است در آن زما دست من با ایلامیان یا عیلامیان پنج هزار سال سابقه تمدنی داشته نه تنها مسلمانش می کنند بلکه او را مسلمانش هم نگه میدارند. برای همین حتا این آقایان اصلاحطلب و روشنفکر دینی و ملی مذهبی و درویش و همه و همه خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه مشکوک هستند. برای نمونه سالها پیش پدر من را صدائی از نواری از آیت الله حسین علی منتظری پخش میکرد که در آن ایراد گرفته بود از سنگسار او دقیقا می گفت « بعصی از احکام اسلام را مثل سنگسار باید برای آبروی اسلام تعطیل کرد ». او اصلا ایرادی بر سنگسار نداشت، نمی گفت این ضدیت بابشر است. نمی گفت این حکم، حکم را باید الغا کرد، میگفت باید تعطیل کرد، مثل یک دکان که هر وقت دوباره لازم شد درش را باز کرد، آنرا دایر کرد. پدر من که انسانی راستگوست می گوید ایشون در چند مورد چنین نظراتی داده. حالا البته ایشون یکی از بهترین تولیدات اسلام است. البته این خود اسلام است و زایشگاه اسلام است که تا این حد سخت جان است. برای همین باید کل ایران زن و مرد پیر و جوان وارد میدان شود و با سرسختی و استمرار و خصوصا با خواندن کتاب و درس گرفتن و درس دادن این کمبود کشنده را جبران کند. بزرگترین درد ایران و ایرانی باورهای مذهبی اسلامی او ست که در اثر نخواندن کتاب و نداشتن فرهنگ می آید و علاوه بر همه اینها مدعی بی پشتوانه بودن هم هست. ایران امروز مسئولیت بسیار بزرگی هم برای خود اتیران دارد و هم منطقه و هم جهان. شاید در نوشته ای دیگر به آن بپردازم. من شاگرد استادی هستم که گاهی در این سایت نظری می نوشته. امیدوارم زنده بماند و هم در ایران دوام بیاورد. ای مردم باید به پا خیزید. اگر به پا نخیزید و قیام نکنید تمامی مغزها از ایران فراری داده خواهند شد. ملایان و مداحان برعکس ادعایشان اگر هم ایران را به چین و روسیه فروخته اند اما برای خرید و فروش و درمان اروپا و آمریکا را برای خودشان نگه داشته اند…آقا ها و آقازاده ها در لندن و برلین و کالیفرنیا و پاریس خانه و مستقلات دارند و بیا و برو… اگر استاد ما از ایران برود بسیاری دنبال رو خواهد داشت. این شما مردم هستید که میتوانید استاد ما و استادان بیشمار را دلگرم کنید. زنده باد ایران و زنده باد کتابخوانی و کتابخوانها و آنهائی که می دانند چه کتابی بخوانند. کتاب کتاب کتاب…
پاسخ
جناب جلوانی به قول نظر دهنده ی بالا اصل و اساس که دین است و این دپین است جعل و جهل و انتحال است . ببینید این شعبده بازان و این گفتگو کنندگان با مردگان، این معجزه گران، این شق القمر کنندگان و پیروانشان این یا علی گویان در حین زادن، و آن خاتمی که با فریاد « یا علی» برای بار دوم کاندید آبدارخانه شد، چطور در جعلیات و جهلیات و انتحالات گرفتارند، اما این دروغگویان وقتی به دروغ اصل و اصل دروغشان و اساسشان پی بردی آنگاه شمشیر از نیام لیفه خرمائی علی که علیه ش سلام می فرستند که ارث همشان است بیرون می کشند و سر بله سرت را می برند و ترا و اسبت را پی می کنند. تو وقتی به دروغ و اصل و اساسش پی بردی تو می شوی «شاهد» و شاهد چه خودی باشد و چه غیر خودی را باید نابود کرد و در اسلام باید گردن زد! برای همین چند سال پیش کسی که گفته بود که یکی از انبیا «الهی» که در دل نهنگی رفته و سالم تحت توجهات الله بود نمادین بوده و نه واقعی را با فتوائی کشتند. چنانکه ابوالفضل پوربهرام قرآئت کرد قرآن و اسلام کرامتش در گردن زدن و شکنجه و قتل است و به قول آن روحانیٍ نقل شده در نظر نخست، باید تو در پرده حکمت آنرا ببینی و نه به عنوان شاهد! اگر «شاهد» شدی خطرناک هستی و ترا به عنوان بدعت گذار باید کشت. ترا اگر خودی نباشی همچون بیشماری که در این ۱۴۰۰ سال کشته شدند کشته خواهی شد. و اگر خودی هم باشی و «شاهد» باشی، یعنی از پشت پرده خبر داشته باشی همچون غلامرضا منصوری ترا هم خواهند کشت چنانکه کشتند. چنانکه آن روحانی بدون عمامه و کارشناس و قرآنشناس و مدرس قرآن دکتر ابوالفضل پوربهرام می گوید اسلام و قرآن با کسی شوخی ندارد. برای همین نباید با اسلام شوخی کرد او از هر سو طرفدارانی محکم و استوار دارد و از هر قماش از همان خامنه ای و خمینی گرفته تا مصباح و جنتی و احمدی نژاد و تا خاتمی و تا آن دیگر خاتمی و بیا تا بازرگان و سروش و سروش دباغ و تا اشکوری و …برای همین تو نیز باید محکم و استوار باشی و مقاوم و نستوه. پس بدان که کل ماجرا اصل و اساس و اجزاء و جوهره اش بر دروغ و خرافات است و تو ببین که از سر همین دروغ محض است که اینها را عالم و جمعشان را علما و حوضشان حوزه علمیه می نامند و خرافه اجزاء علومشان و شفا و معجزه مخلفاتش و افسانه واقعیتشان است. و شمشیر برهان قاطعشان. برای همین ایران ما احتیاج به یک بازساختاری، یک حلاجی، یک خوانش نو از تاریخ دارد. الیت ایرانی، البته اگر الیتی و مدعی ای هست باید با شجاعت و درایت وارد میدان ساختارشناسی تاریجی ایران شود و این وسوسه و این کنجکاوی را سخن روزمره کافه و قهوه خانه و محفل و مهمانی کند تا این پرسش اساسی مطرح شود که چطور جامعه ی صددرصد نامسلمان را اعراب مسلمان کردند و چگونه این مردم با آن فرهنگ ممتاز را که اولین حکومت قانون ر ا در جهان مستقر کرده اولین پست را سازمان و سامان داده، گهواره خطر شماره و اعداد است در آن زما دست من با ایلامیان یا عیلامیان پنج هزار سال سابقه تمدنی داشته نه تنها مسلمانش می کنند بلکه او را مسلمانش هم نگه میدارند. برای همین حتا این آقایان اصلاحطلب و روشنفکر دینی و ملی مذهبی و درویش و همه و همه خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه مشکوک هستند. برای نمونه سالها پیش پدر من را صدائی از نواری از آیت الله حسین علی منتظری پخش میکرد که در آن ایراد گرفته بود از سنگسار او دقیقا می گفت « بعصی از احکام اسلام را مثل سنگسار باید برای آبروی اسلام تعطیل کرد ». او اصلا ایرادی بر سنگسار نداشت، نمی گفت این ضدیت بابشر است. نمی گفت این حکم، حکم را باید الغا کرد، میگفت باید تعطیل کرد، مثل یک دکان که هر وقت دوباره لازم شد درش را باز کرد، آنرا دایر کرد. پدر من که انسانی راستگوست می گوید ایشون در چند مورد چنین نظراتی داده. حالا البته ایشون یکی از بهترین تولیدات اسلام است. البته این خود اسلام است و زایشگاه اسلام است که تا این حد سخت جان است. برای همین باید کل ایران زن و مرد پیر و جوان وارد میدان شود و با سرسختی و استمرار و خصوصا با خواندن کتاب و درس گرفتن و درس دادن این کمبود کشنده را جبران کند. بزرگترین درد ایران و ایرانی باورهای مذهبی اسلامی او ست که در اثر نخواندن کتاب و نداشتن فرهنگ می آید و علاوه بر همه اینها مدعی بی پشتوانه بودن هم هست. ایران امروز مسئولیت بسیار بزرگی هم برای خود اتیران دارد و هم منطقه و هم جهان. شاید در نوشته ای دیگر به آن بپردازم.
من شاگرد استادی هستم که گاهی در این سایت نظری می نوشته.
امیدوارم زنده بماند و هم در ایران دوام بیاورد. ای مردم باید به پا خیزید. اگر به پا نخیزید و قیام نکنید تمامی مغزها از ایران فراری داده خواهند شد. ملایان و مداحان برعکس ادعایشان اگر هم ایران را به چین و روسیه فروخته اند اما برای خرید و فروش و درمان اروپا و آمریکا را برای خودشان نگه داشته اند…آقا ها و آقازاده ها در لندن و برلین و کالیفرنیا و پاریس خانه و مستقلات دارند و بیا و برو…
اگر استاد ما از ایران برود بسیاری دنبال رو خواهد داشت. این شما مردم هستید که میتوانید استاد ما و استادان بیشمار را دلگرم کنید. زنده باد ایران و زنده باد کتابخوانی و کتابخوانها و آنهائی که می دانند چه کتابی بخوانند. کتاب کتاب کتاب…
پلیس معنائی بسیار زیبا دارد. پلیس یعنی اجرای ادب انسانی با همه کیفیتهای فلسفی و و هستی شناسانه اش، یعنی نگهبان و بازوی تامین امنیت اجرائی قوانین مقننه اش. اما بدبختانه ایران ما از بدو ورود اسلام تا کنون حتی یک روز خوش ندیده است. و تب این ۴۳ سال اخیر ایرانیت و انسانیت را نابود کرده است. خواهید گفت مگر پیش از اسلام ایران روز خوش دیده!؟ خواهم گفت آری. ایران یکی از بزرگترین و شاید بزرگترین تولید کننده جشن در جهان باشد. تمامی جشنهای بزرگ جهان از نوروز تا کریس ماس و آتش بازی و…جشن شراب و جشن درخت کاری و… همه از ایران است. اما بدبختانه اسلام ایران ما را برای همیشه بیمار و عزادار و سوگوار و غمگین کرده است. سرودهای زرتشت را در گاتها بخوانید همه و همه جشن است. و مگر نه این است که جشن یعنی بزرگداشت زندگی و شادی. و مگر نه این است که زرتشت پایه گذار فلسفه یونان است و پایه گذاری یکتاپرستی زمینی و خاکی. اما اسلام چنان همه چیز را نابود کرده، چنان کتاب و نقاشی و بنا را تخریب کرده چنان زبان ادبیات شعر را تخریب کرده که همه و همه از ترس اشغالگر به خود اشغالگر پناه برده اند. این مسلمانان واقعا ممنوع الفکرند. خصوصا شیعیان خودمان. یعنی این انسانها چنان در این تشیع و اسلامشان ذوب هستند که حتا فکر نمی کنند که این علی مظهر عدالتشان تا چه اندازه قسی القلب بوده که به قول تاریخ و امام راحلشان سر ۷۰۰ تا ۱۱۰۰ یهودی بنی قریضه را شخصا و در یک روز بریده و طبق گفته فیلسوف اسلامی مصباح یزدی که حتما بدون سند نگفته در ۴ سال و ۹ ماه خلافتش سر ۷۵۰۰۰ نفر را شخصا بریده و… و اگر راست باشد که هست خمینی خودش را از الله هم بالاتر دانسته و…برای من بسیار حیرت آور است که این مسلمانان همچنان اسلام را دین رحمت و پیامبرش را پیامبر رحمت و قران را کتاب هدایت می نامند. من واقعا از مسلمانان درخواست میکنم تا به جای انتقاد از این حکومت یکبار اسلامیاتشان را دوره کنند و در مهک تجربه انسانی و خرد بسنجند. چندی پیش با یک آخوندی ،که عیارش می نامند، کپ و گفتی داشتم، به اینجا که رسیدم گفت : «اینها حکمت است و من و شما نمی توانیم آنرا بفهمیم…» وقتی بسیار کنجکاو شدم مرا نصیحت کرد: « آنچه را برای من گفتی برای کس دیگری نگو…همه نمی توانند مثل من این سخنان ترا( شاید کفرگوئیها) را تحمل کنند…» به او گفتم:«حاج آقا…در تمام روز همه افراد اجتماع دارند اینها را میگن…!» گفت: «بگن، تو نگو، تو چون درس خونده ای یهو دچار تیر غیب میشی!» حالا خواننده محترم به ژرفای این گفتگو برود و ببیند چه خبر است…ایشون دارد دکانش را نگهبانی میکند. ترسش این است که من که فلسفه خوانده ام بتوانم اثری در احتماع داشته باشم!!!
ایرانیها زیرکانه بسیار کوشش کردند تا این دین را تلطیف کنند اما نتوانستند و نخواهند توانست. این دین را باید از میان برداشت، یا «خود» نابود شد. چنانکه ایران ما را نابود کرده اند! امیدوارم از ریشه زاده شود. دلم برای ایران و ایرانی که در این کووید هزار چهارصد ساله جان میکند می سوزد.
تو خواه از سخنم پند گیر خواه نگیر
اتفاقا بهتراست که رییس جمهو ر
انتصابی باشد.
ولی مقام اول کشور با رای مستقیم
ملت انتخاب شود.
و اعضای تعیین صلاحیت
کاندیداها برای مقام
اول نیز با انتخاب مستقیم
مردم باشد.
خوب ما جوان بودیم و
نفهمیدیم چه کردند .
چه کلاه گشادی سرمان
گذاشتند..
دیدگاهها بستهاند.