تا پیش از اعلام نظر شورای نگهبان، اصلاحطلبان بدون توضیح ناکارآمدی نهاد ریاستجمهوری طی ادوار مختلف، با حضور چند کاندیدا، بدون نیم نگاهی به کارنامه ناکارآمد خود، تنها با پیششرط عبور از شورای نگهبان پا به عرصه انتخابات نهادند. آنان با تشکیل «نهاد اجماعساز اصلاح طلبان»(ناسا) بدون در نظر گرفتن کمترین سرمایه اجتماعی بهجامانده و بدون کمترین تغییری در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت و نهاد برگزار کننده انتخابات و با وجود بیاعتنایی و حتی تخفیف و تحقیر جنبش اجتماعی و اعتراضی دی ۹۶ و آبان ۹۸ توسط آنها، همچنان امید داشتند که در انتخابات پیش رو در صورت تاییدیه گرفتن از شورای نگهبان، پیروز میدان باشند؛ بیآنکه به آخرین انتخابات مجلس در اسفند گذشته و میزان اقبال مردم به خود و پایان مرجعیت سیاسی خود نظری بیفکنند و ارزیابی درست و واقعی از آن ناکامی داشته باشند. البته اصلاحطلبان با شرکت در انتخابات همواره برآنند تا با اعلام وفاداری به ساحت قدسی قدرت، از سوی حاکمیت برای همیشه طرد و نفی نشوند.
اما چرا ضرورت دارد که میرحسین موسوی اینبار صریح و شفاف بیانیه تحریم انتخابات را صادر کند؟
۱. پس از حصر موسوی کاسبان انتخاباتی حصر، تنها در هنگامه انتخابات به یاد حصر میافتادند و هدف آنها از طرح این موضوع، پیروزی در انتخابات و کسب مشاغل دولتی و مدیریتهای میانی بود.از همین رو مطالبه رفع حصر را هرگز در تمام این سالها به جد دنبال نکردند.
۲. در دو دور انتخابشدن حسن روحانی به ریاست جمهوری، او به پشتوانهی اصلاحطلبانِ انتخاباتمحور توانست محصورین را راضی کند که اگر حاضر نیستند به طور علنی از او حمایت کنند، لایه های دوم نزدیک به خود را ترغیب به رای دادن به او نمایند. روحانی با این حربه پیروز شد و پس از آن، نسبت به رفع حصر و دیگر وعدههای انتخاباتیش عهدشکنی را به نهایت اعلی رساند.
۳. به واسطه روابط و دوستیهای قدیمی و لابیهای اصلاحطلبان و به ویژه شخص سید محمد خاتمی، محصورین علیرغم مواضع شفافشان در امور، نسبت به وادادگی جبهه نزدیک به خود سکوت کردند. مواضع محصورین در این خصوص چندان شباهتی با مواضع اصلاحطلبان نداشت اما اصلاحطلبان القا می کردند که سکوت محصورین یعنی تایید مواضع آنها. نتیجه اینکه در دی ۹۶ و آبان ۹۸ بر خلاف سال ۸۸ جنبش اجتماعی معترض، نام کروبی و موسوی را بر زبان جاری نکرد.
۴. محمد خاتمی که مواضع سالهای اخیرش مهر خاتمتی بر هر گونه امید اجتماعی به او بود
و اسوه مثال زدنی در فرایند «اصلاحطلبی منقاد» است، جایگاهش در بدترین حالت امکان شبیه شیخ فضل الله نوری در مشروطه و در بهترین حالت ممکن شبیه آیت الله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت در آینده تاریخ ایران رقم خواهد خورد. گفته شده که خاتمی پیشتر از موسوی خواسته بود که مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب نماید. البته خاتمی میداند وقتی موسوی طی ده سال چنین دعوتی را به آشکارا انجام نداده، به طریق اولی در این انتخابات هم انجام نمیدهد. اما خاتمی به عنوان رهبر ناسا دستِ پیش را گرفته بود که پس نیفتد. او اگر با اصرار بیش از حد به میرحسین برای حمایت از انتخابات پرشور، نهایتا اگر بتواند او را قانع کند که موضع صامتی در انتخابات بگیرد، راضی و خشنود خواهد بود؛ چون به هدف خود که مانع از صدور بیانیه تحریم توسط میرحسین موسوی است، دست یافته است و امتیازی برای او در هسته سخت قدرت و تصمیمسازان حکومتی محسوب میشود.
۵. با توجه به دیدارهای اخیر کروبی و حزب متعلق به او، انتظار اینکه کروبی موضع تحریم علیه انتخابات بگیرد، بسیار بعید است. حداکثر موضع کروبی مسکوت گذاشتن آن، علیرغم این رد صلاحیت هاست و در یک نگاه حزبی شاید این امر توجیهپذیر مینماید. اما انتظار میرود با توجه به اینکه میرحسین از یک سو حزبی انتخاباتی همچون کروبی ندارد و در اولین تماس پس از حصر با ابوالفضل قدیانی و اعلام اینکه بر سر پیمان با مردم ایستاده، ضروری است گام دوم را پس از بیانیه تاریخی آبان و مقاومت دلیرانه و سرافرازنه ده سال حصر، با تحریم انتخابات بردارد.
۶. میرحسین اگر صریح موضعش را نسبت به انتخابات غیر آزاد، غیر رقابتی، و رفتار فرصتطلبانه برخی از اصلاح طلبان در مواجهه با حصر و سو استفاده تمام آنها از این موضوع و مهر خاتمت زدن بر آن با تحریم انتخابات مشخص نکند، همان موضع تاریخی و مسئولانهی آبان هم هم در حاشیه می رود. تحریم انتخابات توسط میرحسین نقطه عطفی در تاریخ تحولات ایران است و میرحسین موسوی نامی بلند در تاریخ تحولات بعدی ایران خواهد داشت و راه را به سوی نور و روشنایی و امید و نوید و تقویت نیروی اجتماعی و تغییر خواه هموار می کند.
۷. به همان اندازه که مقاومت و صلابت موسوی در حصر ستودنی است سکوت او درباره وادادگی و عهدشکنی اصلاحطلبان و استمرارطلبان قابل نقد است. او نباید جنبش اجتماعی را فدای رفاقتهای دیروز و مرام شخصی نماید. تجربه اعتراضات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و عدم شعار به نفع او و کروبی نشان داد که جنبش اعتراضی به دلیل اینکه هنوز نمیتواند تفکیک و تمایز منفعتی و موقعیتی موسوی را با جریان اصلاحات باور داشته باشد، به حمایت از او شعاری نداد با وجود اینکه انقلابیترین موضع را موسوی در برابر کشتار آبان گرفت. اصلاحطلبان نشان دادهاند هرچه به روزهای پایانی انتخابات نزدیک میشوند به سوی صندوقهای رای شتاب خواهند گرفت. موسوی باید لااقل برای غایت سرنوشت سیاسی خود با موضعگیری شفاف و علنی راه تازهای را به سوی روشنایی بگشاید. سکوت موسوی نشانه انفعال و امتزاج موضع او با شخص سید محمد خاتمی محسوب خواهد شد. هر اندازه که خاتمی بر ادامه مسیر گذشتهاش با بیاعتنایی تمام به جنبش اعتراضی نوظهور در آبان و مطالباتشان، بیشتر اصرار میورزد، ضروری است که موسوی نسبت خود را با این جنبش بیشتر و بیشتر روشن نماید. گرهخوردن سرنوشت سیاسی موسوی به سرشت ترسآلود محمد خاتمی هم برای آینده سیاسی او تبعات خطرناکی خواهد داشت و هم بخشی از جنبش اجتماعی را از اعتماد و امید به او دلزده خواهد کرد و هم اجر زجر ده سال مقاومت دلیرانه او را در حصر به چالش خواهد گرفت.
در پایان ،با توجه به دلایل هفتگانه فوق انتظار میرود میر حسین موسوی با نزدیک شدن به انتخابات در بیانیهای موضع صریح و علنی خود را با تحریم انتخابات پیش رو با افکار عمومی در میان گذارد و به همه فرصتطلبیهای انجام شده به نام او و به کام دیگران پس از ده سال، خاتمه دهد و مرزهای فرصت طلبی و تحولطلبی را چنان روشن و آشکار نماید، تا هرکس صلاح و فلاح کار خویش را نیک دریابد و در مزبله ی خاکروب اصلاح طلبی، بیش از این گوهر شرافتخواهی به سرقت و تاراج نرود.
5 پاسخ
برای موسوی تکلیف تعیین نکنید
شما برای او توانستید کاری کنید؟ یا پیرمرد در حصر بماند تا بپوسد؟ با ابزاز معذرت از این کلمه.
پیشنهاد بسیار خوب و معقولی ست کما اینکه عدم شرکت مردم درانتخابات یک کنش سیاسی است و جادارد شخص قابل اعتمادی در میان مردم پا پیش بگذارد و هدایت و رهنمود او این حرکت را قوام ببخشد.
صحبتهای کدخدایی و قیافه گرفتن اولیه رهبر مبنی بر بی اعتنایی به حضور مردم دریای صندوقهای رای خیلی زود تق ش درآمد که نمایش آنان به منظور تو سر مال زدن و مفت خریدن جنس است! ووقتی دیدند که برسراین متاع کم محلی به مردم مشتری جمع نشد و موجی بپا نخواست دیگر تکرار نکردند.
واقعیت روشن و آشکار در امر ورجه وورجه کردنهای های این رژیم درصحنه بین المللی مرهون مشروعیت ان از سوی مردم است و در غیر اینصورت دربسیاری از حرکاتشان زمین زیر پایشان سست است .
تحریم انتخابات تنها حربه مردم برای جوابگو کردن حاکمیت به سوالاتشان است ، و این را مردم از هر کسی بهتر فهمیده اند.
موسوی باید تا شهید نشده ،
یک دکترین سیاسی ،فرهنگی ،دینی ،و…
برای خلق مظلومو رشید ایران بنویسد.
با فرض اینکه تحت فشار مضاعف قرارش ندن و امکانش رو داشته باشه، بنظرم مطالبه به حقیه
شاید با این کار بتوان حربه تحریم را از مخالفین وابسته و دلبسته به خارج گرفت و به داخل و به دست نیروهای دلسوز ایران و مردم سپرد.
اما این تنها رویکردی گذراست.
موسوی باید با ارائه برنامه ای کوتاه و قابل فهم برای عموم، انتقادات و راه حل های خود در ارتباط با سیاستهای جاری و بویژه سیاست های اقتصادی اعلام کند.
مشکل تنها خاتمی نیست. کسانی که خود را سخنگو و نماینده وی معرفی می کنند نیز وضع بهتری از خاتمی ندارند.
دیدگاهها بستهاند.