دکتر زیدآبادی در نقد آنها که «شش کلاس سواد» را محمل مانور علیه ابراهیم رئیسی میکنند؛ مینویسد:« اگر منظور از سواد، تحصیلات جدید است که قریب به تمام روحانیون و مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی از چنین تحصیلاتی برخوردار نیستند.»
گویی جناب زیدآبادی، تحصیلات نداشتهی جدید مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی را منطق قاطع در بیاعتباری «شش کلاس سواد» به عنوان محک داشتنِ سواد تلقی کردهاند. انگاری شیوع عدم برخورداری از تحصیلات جدید در میان مقامهای بلندپایه، موجب آن است که سخن از «شش کلاس سواد» یکی از این مقامات را از معنا تهی کند. گویی به ملاک جناب زیدآبادی یا باید خِفتِ همه مقامات را چسبید که چرا سروته سوادتان فقط شش کلاس است و یا که کلاً بیخیال سواد نداشتهی آنها شد و دم فروبست.
چنین منطقی از بسکه شیوع یک عیب و ایرادی را مانع نقد و انتقادِ از حتی یکی از مبتلایان میکند؛ بسی سست بنیاد مینماید. چراکه همین نقد بر دیگرانِ دارندهی فقط شش کلاس سواد هم وارد است. و ایراد آن به صورت رسمی در حق یکی از این مقامات، میتواند موجب تسری چنین نقدی بر دیگر مقامات هم باشد.
و البته اگر محروم بودن از تحصیلات جدید، اگر از نظر جناب زیدآبادی بهعنوان محک انگارهای از بیسوادی، محل شک و تردید باشد؛ مشکل دوچندان هم میشود. چراکه همین یک رقم داشتن تحصیلات جدید میتواند مقام و مسؤولی را در ضرورت کلی از جوانب توسعه باورمند کند. و به سبب آشنایی با علوم جدید، به راحتی توسعه و پیشرفت را به دیده شک و تردید ننگرد. آیا حضرت زیدآبادی اذعان دارند که اغلب بحرانهای پیشروی این سرزمین، بیشتر به دلیل قِلت مؤمنان به امر توسعه در میان حاکمان است؟ و همین یک رقم ناآشنایی مقامات عالیرتبه موجب چه زیان و ضررهایی که نشده است؟ و بالاخص این چندین سال گذشته، خود راوی آن نیست که، اصول اولیهی علم جدید را در میان مسؤولان کمتر کسی مؤمن است؟ و مگر نه این است که مهم نبودن، ارجح نبودن و به عنوان شاخص کلان نبودن توسعهخواهی(برگرفته از تحصیلات جدید) در ذهن و ضمیر مقامات بلندپایه است که موجبات بحرانهای روزافزون شده است؟ و در عوض چون نان شب نگریستن به توسعهخواهی (برگرفته از تحصیلات جدید) در نزد حاکمان چند کشور پیرامون نیست که میرود آنها را پیشتر از کشور ما پیش بتازاند؟
و سخن آخر اینکه مگر همهی موافقان این نظام بر یک سبک و سیاقاند. و همهی آنها بر توسعهخواهی و تحصیلات جدید عناد دارند؛ که بشود بر این اساس، موافقی از این نظام را که در نقد شش کلاس سواد نداشتهی مسؤولی سخن میگوید را خطاب قرار داد که مثلاً رُطب خورده منع رطب نتواند گفت و قصعلیهذا؟