عزیز قاسم‌زاده

خطای استراتژیک عبدالکریم سروش

عزیز قاسم‌زاده

عبدالکریم سروش در متنی که منتشر کرده حمایت خود را از همتی اعلام کرد. برای نگارنده که سال‌ها به جد در تعقیب آرای معرفتی او بوده و عاشقانه به بهانه ولادت عبدالکریم سروش سه شعر او را به آواز خوانده و در کانال رسمی او منتشر شده، این حمایت نهایت تحیر و درد را برانگیخت. حجم عظیم انتقادهای تند طرفداران سروش در چند صد کامنت، به‌درستی تفاوت و شکاف نگاه او و مخاطبانش در مواجهه با انتخابات پیش رو را به نمایش می‌گذارد. چرا سروش دچار این خطای استراتژیکی شده است؟

۱.سروش به ویژه در سال‌های هجرت بحث‌های مثنوی، تفسیر کیمیای سعادت، انجیل و قرآن و تفسیر گلستان سعدی را در کنار انتشار چند کتاب(کلام محمد،رویای محمد،خدا چون عشق،قصه ارباب معرفت ۲ و نصیحه الملوک) به رشته تحریر در آورد که معارفی آموزنده برای جویندگان مکتب اوست.او دو سال قبل در مقایسه‌ای میان شاه و خمینی، سخنانی گفت که نه تنها اعتراضات مخالفان جمهوری اسلامی را در پی داشت بلکه دوستداران او هم دچار شوک شدند. این بار هم با حمایت خود از همتی و مقایسه ناموزون همتی با جمال عبدالناصر تعجب همگان را برانگیخته است. مسئله مهم این است که اگر قرار است دکتر سروش فیلسوف نظری باقی بماند، چرا باید در انتخابات و آن هم انتخاباتی چنین انتصابانه از خود هزینه کند و اگر قرار است او موضع‌گیری داشته باشد، از امر انتخابات مسائل مهم‌تری هست که معمولا دکتر در آنها ورود نکرده و به طریق اولی ورود در آن مظالم رفته به ملت و به بانگ بلند محکوم کردنش، امری به مراتب اخلاق‌ تر می‌نماید.

۲– چنین انتخاباتی با ترم‌های معرفتی ارائه شده سروش هیچ نسبتی ندارد. یکی از اشکالات سروش به خاتمی و جریان اصلاح طلبان نداشتن تئوری روشن و بصیرت در نظر و شجاعت در عمل بود. آیا انتخاب همتی که ورژن دست چندم خاتمی هم نیست، این دغدغه دکتر سروش را رفع می نماید؟

۳. تمام نظر‌سنجی ها حکایت از عدم مشارکت مردم در انتخابات پیش روست. علاوه بر اینکه به لحاظ کارکردی و نتیجه‌گرایی این حمایت خطای محاسباتی بزرگی است، فاصله رای رئیسی و همتی هم در میان مشارکت‌کنندگان حداقلی، بسیار زیادتر از حد معمول هست. ازاینرو شرکت در این انتخابات، مشروعیت دادن کسانی است که چنین انتخابات غیر عادلانه و غیرآزادی را فراهم آورده‌اند.

۴. جایگاه مشروعیت این انتخابات، در مدل مشروعیت سه‌گانه ماکس وبر(کاریزمایی،سنتی و دموکراتیک) چه به لحاظ فرم و چه محتوا مبتنی بر کدام یک از مؤلفه های سه گانه فوق می باشد که فیلسوفی چون سروش را به موضع انتخاب کردن با وجود فقدان مشروعیت های سه گانه فوق کشانیده است؟

۵. افشاگری های احمدی‌نژاد درباره به کارگیری اراذل در انتخابات ۸۸ یعنی انتخاباتی که حکومت تمام قد در دفاع از احمدی نژاد ایستاد، یک پیام روشن دارد: ماشین سرکوب فارغ از انتخاب های مردم در مواقع لزوم با تمام قوا آماده حرکت است. از همین رو حسن روحانی در آبان ۹۸ نه تنها راهش از رئیسی جدا نبود، بلکه برای سرکوب معترضان به قوه قضاییه رهنمون ارائه می کرد. همتی یکی از مهره های حسن روحانی است که در تلویزیون ایران در این دوره از انتخابات از «جریان فتنه» تبری جست. او عامل بدبختی اقتصادی بسیاری از مردم در تصمیمات دولت روحانی بوده است. چنین فردی که پیشینه او در «بنگاه بانگ و رنگ»سال‌ها حمایت از سانسور بوده و پسینه او حضور در کابینه روحانی در هنگامه سرکوب اعتراضات مردم بوده، چه تضمینی است که متعهد به همین نیم‌بند حرف‌های گفته شده باشد؟ از آن مهم تر مگر رئیس جمهور در این کشور کاره ایست که دکتر سروش را بر آن داشته از سر درس تفسیر مولوی به سر بحث سیاست روز ایران نقل مکان نماید؟

۶. فارغ از مفید نبودن و ناکار آمدی رای در ایران، به دلیل کشتار بی رحمانه معترضان در آبان ۹۸ و دستگیری بسیاری از آنها و همدستی و همراهی همه ارکان حکومت، بخش عظیمی از جامعه با صندوق رای خداحافظی کرده این مسئله پیام روشنی دارد. مردم احساس کرده اند که از تمام محتوا و نتایج مترتب بر انتخابات حقیقی، فقط شکل همان صندوق باقی مانده و تکرار چند باره این رفتار نه کمک به دموکراتیک کردن ساختار و پاسخگو کردن حکومت، بلکه افزایش قدرت، موقعیت و تصمیم‌گیری بازیگران اصلی صحنه سیاست منجر شده است از همین رو اگر با اعتراضاتی شبیه آبان مواجه شویم، آیا شخصی چون عبدالناصر همتی در کنار معترضان خواهد بود یا راه حسن روحانی را در پیش خواهد گرفت؟

۷. در شرایطی که اجماع اصلاح‌طلبان هم به وحدت مشارکت نرسیده، شتاب دکتر سروش برای رای دادن از چه روست؟ ضمن اینکه ایشان هم از موسوی و هم کروبی در دفاع از رای دادن به همتی یاد کرده اند حال آنکه بر خلاف کروبی که تصور می کند می تواند بازی حاکمیت را در این انتخابات برهم بزند، حال‌که خود بازی سختی از حکومت خورده است و سرمایه اجتماعیش را به ثمن بخس به حراج سپرده، موسوی در کنار مردمی ایستاد که به این نمایش نه گفته اند.

 

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

16 پاسخ

  1. با سلام
    این حد از گمراهی را خداوند در عالم نمایان اهل کتاب بسیار عالی روشن ساخته است.
    (مَثَلُ ٱلَّذِینَ حُمِّلُوا۟ ٱلتَّوۡرَىٰهَ ثُمَّ لَمۡ یَحۡمِلُوهَا کَمَثَلِ ٱلۡحِمَارِ یَحۡمِلُ أَسۡفَارَۢاۚ بِئۡسَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُوا۟ بِـَٔایَـٰتِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ)
    [سوره الجمعه ۵]

  2. فلسفه در پی مجردات جزئیات را نادیده گرفته به ایده ای کلّی می پردازد. لذا عجیب نیست که دکتر عبدالکریم سروش ویژگیهای منحصر به فرد اصولگرا و اصلاحطلب را از غربال گذرانده و در ترجیح یک اصلاحجو بر بنیادگرا به اختلافات جزیی او با هم سانانش اهمیّت نمی دهد.

  3. ادبیات دکتر سروش نسبت در دعوت انتخاباتی،شوخی وار و سبک بود.این نحوه ادبیات یا از سر خودبزرگ بینی خاصی بود که فکر می کرد اگر پف کند طوفان بپا می شود و یا سنجش غلط و تحلیل نادرستی از انتخابات و تمایلات مردمی بود.چرا باید الهام بخش ایشان،کروبی باشد که حتی صف خود را از موسوی هم جدا کرد؟دکتر فراموش نکند که در مورد اشتباهاتی همچون انقلاب فرهنگی و اظهارنظر شاه و خمینی و.. بسیار تاوان دادند. حداقا ادبیاتی سعدی وار و صداقت پیروان را قربانی این موضع گیری نابهنگام نمی کرد.از از فیلسوف مان انتظار فلسفیدن می رفت نه غلطیدن..

  4. باز فیلسوف از دایره معرفت! پای در میدان محرمات نهاد و با قبای ادبیات سعدی،قامت استبداد پوشاند و آب غیرت مردمان، به آسیای همت دون، فروریخت و خاطر بیازرد و خاطره رقم زد…
    آقای دکتر…
    نوبت قبل تر نیز شما یکباره و خلاف انتظار از عزلت بیرون آمدید و کروبی را به مردم پیشنهاد دادید.دلیل (و یا امروزه می فهمم) این موضع گیری و حمایت از کروبی را همک چنین گفتید: کروبی قواره نظام است و میتواند با آنها چانه زنی کند…
    خب این بار هم که دنبال رو کروبی شده و به بی هویت معلوم التوانی چون همتی تشویق نمودید.چرا؟؟؟اگر صنم خصوصی و غیر آشنایی با کروبی دارید،چرا طرفداران خود را مقلدانه به از خط مقدس صدای مردمی تحریم،بیرون رانده و به مزبله خراب شدن کشاندید!!
    اگر توضیحی قانع کننده ندهید و در پس نقاب دانش،ارزش های خودساخته را بهانه بزرگی قرار دهید،لعنتتان میکنم که ما را بدنبال خود بکشانید و هوسناکانه سیاسی بشوید و…
    ارادتمند پیشین شما…

  5. در پاسخ نویسنده ی جوان

    آنچه پیر در خشت خام می بیند. جوان در اینه می بیند. یا بیلعکس!

  6. در همان قرآنی که ایشان ۴۲ سال است در مورد آن مطالب زیادی نوشته و تدریس کرده و ….نوشته عالم بی عمل مثل چهار پایی است که کتب گوناگونی را بار کرده با خود حمل میکند. منطور کتب آسمانی اشاره به عالم بی عمل است من نمیدونم کجای مشی امام علی در نهج البلاغه یا مولانا در مثنوی یا سعدی در گلستان و بوستان یا حافظ یا فیلسوفان متاخر و هم عصر ما نشان از حمایت از ظلم و ستم و تبعیض و فساد و کشتار مردم دارند که این اقا بعد از این همه نوشتن و خواندن و سخنرانی و …..به اینجا رسیده واقعا باید یک روانکاو احوالات ایشان و بقیه تحصیل کرده ها و فرنگ رفته ها و روشنفکر های ایرانی رو بررسی کنند چه میشود که مهدی بازرگان که در فرنگ درس خونده شیفته خمینی میشه ابراهیم یزدی که در آمریکا درس خونده کارش یه محاکمه سر پایی آدمها می رسه و بنی صدر فرنگ رفته و حقوق خوانده خمینی رو پدر معنوی خودش می بینه و مثالهای مختلف که ما رو به این روز سیاه انداخته

  7. انقلابیون ۵۷ و وابستگان شان تنها تیوری شان تنفر از شاه و آمریکا است و تکرار ملال آور نظرات چپ ها و کمونیست هاست. آنها کماکان در جهان دوران جنگ سرد زیست می کنند.
    بزرگ ترین ضربه آنها بی معنا کردن مفاهیم چون دموکراسی و مردم و شوراها و انتخابات و میانه روی و … بوده است
    کما اینکه حکومت شوروی که خود را حکومت شوراها می دانست یا جمهوری دموکراتیک خلق کره شمالی خود بزرگترین مضحکه انتخابات و شورا و جمهوری است اصلاح طلب ها هم بزرگترین مضحکه اصلاح طلبی هستند

  8. این اظهارنظر اخیر حضرت سروش در باب انتخابات را باید کنار سخنان وی درباره خمینی و شاه گذاشت تا بتوان به خطر تفریط در عرفان که در دل خود ارتجاع دیگری را رقم میزند، پی برد. ارتجاعی که انقدر در خود غرق میشود که از جهان خارج و واقعیت دور میشود و بجای پرداختن به امروز، روز و شب مشغول نبش قبر گذشته است و کیمیای سعادت را دوره میکند ولی فقط گل انرا به نمایش میگذارد اما خارش را پنهان میکند و انهم فقه غزالی که چقدر پر خار است. مغول در کوی و گذر دارد چشم خلق را از حدقه در میاورد ولی خانقاهیان مشغول گذر از هقت شهر عشق. نه تنها شیعه مان غالی است، عرفانمان نیز یه این انگالوده است. انان که چشم بدهان حضرت سروش دوخته اند و انرا نوک قله روشنفکری دینی میپندارند. کافی است مقایسه اجمالی در مشغولیات و موضوعات حضرت سروش و حضرت چامسکی بیاندازند تا ببینند چقدر این قبله امال سازش خارج از کوک مینوازد. جا دارد انهمه علم و استعداد تجدیدنظری در مشی خویش کند و به زمین خاکی ما هبوط کند و از درد ما دوزخیان روی زمین بگوید و بنویسد. یا حق.

  9. جناب دکتر سروش بر خلاف نظر برخی عزیزان، در زمینه فلسفه و عرفان هم راهگشائی اطمینان بخشی نداشته است.

  10. با احترام به دکتر سروش که بهش ارادت دارم، دو نکته:
    ۱. شاید برای این اجماع بوجود آمده جهت رای ندادن بهتر بود مبسوط تر دلایل خود را برای رای دادن بیان می فرمودن. اینکه فعلا رای بدهید دلایلش را بعدا می گویم(جناب آقای کروبی)، یا با چند خط شاعرانه بخواهید عواطف را منحرف کنید(جناب آقای دکتر سروش)، یا فرهیخته ای چون دکتر ملکیان که از یک فرد درجه چندم حمایت می کند، و دیگر افرادی که واقعا برای ایشان احترام قائلم، به هیچ وجه مجابم نمی کند.
    ۲. برای پیروزی و نصرت شرط لازم اجماع است، کاش این موضوع برای این نخبگان ما، مقداری اهمیت داشت. به احترام شهیدان و به ناله های مادرانشان که مادران من هم هستند، با احترام به همه اهل شرف و صداقت در این شبه انتخابات شرکت نخواهم کرد.

  11. به آقای قاسم زاده باید بگویم که جانا سخن از زبان ما می گویی. بعنوان یک شاگرد با عرض معذرت از استاد عبدالکریم سروش می پرسم آیا کسی را می شناسید که بتواند به این سرعت و شتاب همه امیدهای شاگردان خود را به یاس تبدیل کند. اسناد مرا ببخشید ولی شاید بهتر بود پیش از ورود به مساله انتخابات گوشه چشمی به کف خیابان‌های ایران می انداختید. جهت اطلاع باید بگویم، تعداد زیادی را می شناسم که خطای استراتژیک شما آنها را از روشنفکری دینی هم بعنوان یک تکیه گاه نا امید نمود.
    دیگر به اعتماد که باید زیست

  12. سلام و عرض ادب
    من با دکتر سروش هم نظر نیستم ، اما این انتقاد را به جناب قاسم زاده عزیز هم دارم که مباحث متعدد را با هم خلط فرموده اند و خطای سروش را از جنس خطا های استراتژیک قلمداد نموده اند ، خطاهایی مانند انتخاب روحانی ، که همه ما در دوران هایی مرتکب شده ایم و به آسانی آنها را اقتضای شرایط و فضای حاکم زمانه تلقی نموده ایم و یا حداکثر به عنوان یک خطای ساده تاکتیکی از کنارشان عبور نموده ایم . در شرایطی که بسیاری از اندیشمندان و چهره های صاحبنظر مثل سروش ، ملکیان ، کروبی وشماری از همراهان میرحسین ، به هر دلیلی از همتی حمایت می کنند . این حمایت سروش هم باید حداکثر ( تاکید می کنم حداکثر ) به عنوان یک اشتباه معرفتی ، سیاسی و تاکتیکی تلقی شود و نه بیشتر .

  13. به نظرم او درست انتخاب کرده است در سال ۸۸ هم او کروبی را انتخاب کرده بود و آنهم درست درست بود دلیلم این است که کروبی صادق تر از موسوی بود چون در مناظرات کروبی از موسوی پرسید تا آخرش می ایستد و پاسخ موسوی ابن بود بله
    یعنی کروبی قبلاً تصمیمش را برای مبارزه گرفته بود و این گرفتاری که اکنون در آن قرار دارد را پیش‌بینی کرده بود و آگاهانه در این راه گام نهاده و البته موسوی هم به دنبال او آمد .
    اکنون نیز همتی که نماینده مخالفین وضعیت موجود است بر کسی پوشیده نیست و انتخاب سروش به جاست
    به قول حجه الاسلام انصاری وقتی یک تکه چوب هم قرار است مردم ناراضی را نمایندگی کند باید به او رای داد چون او میتواند مخالفان رئیسی را دور خود جمع کند و با آنها دولت را تشکیل دهد لازم نیست حتما رییس‌جمهور یک دانشمند یا همه فن حریف باشد او نماینده یک طیف است مانند همه دنیا آن که برگزیده میشود نماینده یک قشر است و نه یک شخص ،توان دارد یانه مهم نیست اگر چه اگر دانشمن و همه فن حریف باشد بهتر است .
    هر آدم عاقلی یک اصطلاح طلب را بر یک آدم از حجتیه یا جبهه پایداری ترجیح میدهد .
    آنهایی که دم از تحریم میزنند فقط یک دلیل بیاورند که که رای ندادن وضعیت را بهتر می‌کند حرف صدها مخالف شرکت را شنیدم اما چیزی ته حرفشان نبود کسی که رای نمی‌دهد و صندوق رای را امروز کنار می‌گذارد قطعا قطعا قطعا قطعا جنگ مسلحانه را راه حل میداند و این راه بسیار خطرناک است اگر غیر از این است راه حل بجز صندوق رای چیست ؟؟

  14. اینکه خمینی از شاه بهتر است و باسوادتر رهبر ایران است و از عرفان به اندازه صدتا سروش و پدرجد سروش بهره برده و…چیزی نیست که آشنایان با معارف حکمی و فلسفی توان انکار آن را داشته باشند و شما هم بجای خاک پاشیدن بر روی آفتاب، کمی دنبال معرفت باش شاید بهت اعطا شد…سروش هم آنجا خلاف حقیقت نگفته ولی خب گرفتار جاهلان متعصبی است دیگر

  15. علیرغم مرجعیت و اعتبار بالا و والای دکتر سروش در مباحث دینی و معرفت شناسی (که کثیری وامدارشان هستیم)، اما دیدگاه های سیاسی و آراء ایشان در مباحثی چون انتخابات را باید در حد تحلیل افراد متوسط جامعه دانست(متأسفانه!) و نمی توان به عنوان مرجعی مورد اعتماد و صائب در انتخاب های سیاسی خود به آن تکیه و اعتماد کرد. تحلیل ایشان در مقایسه آقای خمینی و شاه نمونه ای بارز در اثبات این ادعا است. به نظر می رسد که این گونه موضع گیری ها بیشتر ریشه در وابستگی های عاطفی داشته باشد.

    در این سالها هرگاه که ایشان سخنی در باب مسائل سیاسی روز گفته اند این بیت شعر در ذهنم جاری می شود:

    نه دردش را توانم گفت با کس
    نه کس را می توانم دید با او

  16. بزرگان علم و معرفت و عرفان در سر تا سر و حتی کتب آسمانی تاکید دارند علمی بدرد میخورد که به عمل آید نمیدونم واقعا سروش از مولانا سعدی حافظ قرآن نهج البلاغه پیامبران فیلسوفان و…‌.که سالها نوشته و حرف زده این را فهمیده که اولا خمینی از شاه بهتر است و الان اگر انتخاب یکی ضرورت داشته باشد خمینی رو انتخاب میکنه و حالا هم رای به این حکومت جابر دزد آدمکش غارتگر شیاد رو پیشنهاد میکنه من از آقای سروش دباغ میخواهم اگر ایشان هم اینطوری فکر میکنند بگویند مردم وقتشان رو صرف گوش دادن و خواندن مطالب آقایان نکنند اگر تحصیل علم نتیجه اش این است به خدا بی سوادی بهتره

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

عزیز قاسم‌زاده

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری

ادامه »

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است که انسان‌هایی عاشق، اندیشمند و بیزار از خشونت و

ادامه »

  در حالی‌که با نفس‌های حبس‌شده در سینه منتظر حمله نظامی اسرائیل به کشور‌مان هستیم، به نگارش این یاداشت کوتاه

ادامه »