حسن روحانی و احمدآباد مصدق

مرتضی کاظمیان

نام دکتر محمـد مصدق همچنان در فهرست ممنوعه‌های جمهوری اسلامی است. یادکردی هم اگر گاه از تریبون‌ها و رسانه رسمی‌ حکومت از پیشوای نهضت ملی می‌شود، تنها با هدف توجیه بخشی از سیاست‌ها و پروژه‌های ماجراجویانه‌ی حاکمان اقتدارگراست و بس. جز این، و تا حد امکان، مرد آزاده و خاص تاریخ معاصر ایران، قربانی ممیزی غیرمنصفانه است و انزوای تحمیلی. چنان‌که هنوز نهادهای امنیتی از برگزاری مراسم بزرگداشت سالروز تولد وی (۲۹ اردیبهشت) در احمدآباد (تبعیدگاه و مدفن وی) جلوگیری می‌کنند.
سه سال از عمر دولت روحانی می‌گذرد، و رییس‌جمهور اعتدال‌گرا نتوانسته با به هر دلیل عزم آن نداشته که درهای آرامگاه وی را برای دو روز در سال (سالروز تولد و درگذشت نخست‌وزیر دولت ملی) باز کند.
از جمع ناظران آگاه و منصف، کسی از روحانی انتظار بازخوانی گفتمان سیاسی مصدق را ندارد؛ اما این حداقل توقع از دولت اوست که زیرمجموعه‌های انتظامی و امنیتی‌اش (وزارت کشور و وزارت اطلاعات) مانع حضور علاقمندان مصدق بر سر مزار وی در احمدآباد نشوند.
نکته‌ی قابل تأمل و تلخ آن‌که محدودیت و ممنوعیتی که در دولت روحانی اعمال و محقق شده، حتی در مقطعی از ریاست احمدی‌نژاد بر قوه مجریه رخ نداد.
اسفندماه گذشته، شماری از فعالان ملی و ملی ـ مذهبی در مکتوبی سرگشاده از «مسئولان» خواستند که از بستن درهای احمدآباد به‌روی علاقمندان در ۱۴ اسفند (سالروز درگذشت دکتر مصدق) پرهیز کنند، و «این حداقل قدردانی از خدمات آن مرد بزرگ تاریخ معاصر ایران [برای حضور در احمدآباد در مراسم بزرگداشت وی] را از مردم ایران دریغ نکنند.»
پاسخ دولت روحانی اما مثبت نبود و مابه‌ازایی برای علاقمندان مصدق در پی نداشت. پرسش و درخواست از رییس‌جمهور حقوقدان اما همچنان بجاست و مطرح. بستن درهای احمدآباد به روی علاقمندان مصدق چه وجه حقوقی دارد؟ با کدام مجوز قانونی، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی (از زیرمجموعه قوه مجریه تا زیرمجموعه سپاه و رهبری) اعمال محدودیت علیه احمدآباد مصدق را در دستور کار داده‌اند؟
تأسف‌بار آن‌که سخت‌گیری علیه احمدآباد مصدق و محدودسازی فعالیت هیأت امنای آرامگاه، حتی به مسدودکردن حساب بانکی هم رسیده است.
چندی پیش، هیات امنای قلعه‌ی احمدآباد خبر داد که حساب بانکی به‌نام محمود مصدق (نوه نخست‌وزیر ملی) و حسین شاه حسینی (از چهره‌های شاخص ملی ـ مذهبی و جبهه ملی) مسدود شده، و «بدون هیچ دلیل قانونی و حقوقی صاحبان حساب را از استفاده از پول‌های واریز شده توسط علاقمندان قدرشناس میهن‌دوست برای بازسازی این مکان تاریخی ـ که مزار یکی از مفاخر ملی تاریخ ایران‌زمین است ـ محروم ساخته و پیگیری‌های حقوقی تاکنون نتیجه نداده است.»
ممنوعیت برگزاری مراسم در احمدآباد و سخت‌گیری علیه فعالیت‌های هیأت امنای آرامگاه دکتر مصدق درحالی ادامه دارد که قاهره، پایتخت مصر، هنوز میزبان خیابانی به‌نام نخست‌وزیر آزادی‌خواه و استقلال‌طلب ایران است. شوراهای شهر و شهرداران در ایران اما در متن وضع ناگوار نسبت به مصدق ـ که به عمر نظام مبتنی بر ولایت فقیه، کش یافته است. از یادکرد او حتی در حد نام‌گذاری خیابان و میدانی پرهیز می‌کنند.
هراس اقتدارگرایان از نام دکتر محمـد مصدق و راهی که او پرچمدار و بانی و مجری شاخص آن بود، قابل فهم است؛ راه سومی که مصدق میان استبداد و سلطه خارجی گشود. مسیری که مصدق آگاهانه ـ تا رخداد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ـ پی گرفت: استقلال‌طلبی توأم با صلح‌جویی، دموکراسی‌‌خواهی و آزادی‌طلبی همراه با عدالت،‌ و این همه در ایرانی آزاد و امن برای همه شهروندان صرف‌نظر از دین و آیین و عقیده‌ی‌ ایشان.
راه سومی که در جمهوری اسلامی، به‌مثابه‌ی ترازی برای نقد مستمر تمامیت‌خواهان جلوه‌گری می‌کند، و البته موجبی برای واکنش‌های تنگ‌نظرانه و آکنده از تهدید اقتدارگرایان شده است.
این وضع تلخ و معنادار، شاید همانی است که دکتر شفیعی کدکنی سروده:
«تو در نماز عشق چه خواندی؟
که سالهاست بالای دار رفتی و این شحنه‌های پیر
از مرده‌ات هنوز
پرهیز می‌کنند
نام تو را به رمز
رندان سینه‌چاک
در لحظه‌های مستی
مستی و راستی
آهسته زیر لب
تکرار می کنند…
نامت هنوز ورد زبان‌هاست…»

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »