«برگ رای آخرین سهم من از دموکراسی»، این عبارت از شعارهای ستاد نسیم بود؛ نسل سومیهای یاریگر میهن که سال ۸۴ پا بهمیدان گذاشته بودند تا تلاش کنند برای پاسداشت حقی سترگ؛ حفظ حق تعیین سرنوشت از طریق صندوق رای.
ما، مثل دیگر ملتها٬ حق رای را نه روی سینی نقره که به قیمت ریختهشدن خون به دست آوردیم. نزدیک به صد و بیست سال است که روی این خاک و برای حراست از «حقِ رای» خون ریخته میشود٬ اما هنوز نه خاک سیرآب شده نه «حق تعیین سرنوشت» ما تثبیت.
من یکی از همان جوانانی بودم که سال ۸۴ با شعار دفاع از «برگ رای» به عنوان آخرین سهمم از دموکراسی پا بهمیدان گذاشتم و در تمامی سالهای بعد از آن تلاش کردم نگذارم که این «حق» را از دستم خارج کنند.
در طی سالهایی که گذشت پیروز شدم٬ شکست خوردم٬ رأیم دزدیده شد٬ با کودتا رأیم نادیده گرفته شد و… اما مهمترین دستاوردم پافشاری بر لزوم تعیین حق سرنوشتم از طریق صندوق رأی بود.
فردا اما رأی نخواهم داد. برای اولین بار پس از ۲۲ سال بعد از اولین رأی که دادم٬ تصمیم گرفتم در انتخابات شرکت نکنم٬ اینبار اما به حرمت «برگ رأی» است که از شرکت در انتخابات خودداری میکنم.
انتخابات در جمهوری اسلامی هیچ گاه آزاد و سالم نبود؛ حتی رفراندوم «جمهوری اسلامی آری یا نه» نیز از منظر نحوی طرح سوال٬ سالم نبود. اما تا پیش از این دوره از انتخابات ریاست جمهوری٬ حداقل بعضا «رقابتی» بود.
به مرور اما گامبهگام «انتخابات» از معنا تهی شد و ما نیز ذرهذره از آرمانهایمان عقب نشستیم. نهادهای انتخابی از معنا تهی شدند اما ما دل به شعارها بستیم. دایره محذوفان روزبهروز گستردهتر شد٬ هرچند ما از «خواستن» دست برنداشتیم؛ به کم و کمتر راضی شدیم.
فردا اما روزی است که شرکت در «انتخابات» نوشتن نام یکی از افرادی که توسط شورای نگهبان «احراز صلاحیت» شدند٬ توهین به حقی است که من جوانیام را برای پاسداشت آن دادم.
بخشی از «تحریمی»های انتخابات پیش رو٬ همچون من٬ پس از آبان ۹۸ و اسقاط هواپیمای اکراینی فهمیدند که فاصلهشان با صندوقهای رأی آنقدر عمیق شده است که دیگر به سادگی پر نمیشود.
سال ۹۶ مصداق «یوم المباهله» بود برای من و ما، اما پیش از این نیز بودند افرادی که تصمیم گرفتند به صندوق رأی پشت کنند. افرادی که بعد از ۸۸ ٬ ۷۶ یا سالهای دهه ۶۰ بهخصوص سال ۶۷ و ۶۷ و ۶۷ … بهبعدانتخابات را بیاثر دانستند.
رویکرد «نظام» در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اما میخ آخر بود به تابوت «دموکراسیخواهی»٬ بهخصوص برای نسلی که هویت سیاسیشان را از سال ۷۶ گرفته بودند و وفادار بودند به انتخابات.
من قصد ندارم در این انتخابات شرکت کنم٬ اما با تمامی دردی که این تصمیم دارد٬ باید قبول کنم که شرکت در انتخابات فردا و رأیدادن در انتخابات فرمایشی٬ غیر رقابتی و مهندسیشده٬ تحقیر حقی است به نام «حق تعیین سرنوشت» و بیحرمتی است به «برگ رأی» که تمامی سالهای گذشته برای حفظ حرمت آن جنگیدهام.
این تصمیم در تضاد با تصمیم خیل دوستان قدیمی که فردا به پای صندوقهای رای میروند با باور اینکه رأیدادن به یک نامزد خاص آخرین تلاششان است، برای زندهنگاه داشتن «صندوق رای» و «حق تعیین سرنوشت» نیست و همچنین «عقبنشینی» نیست از حقی که باور دارم و داریم به حق «رای» دادن؛ من و ما فقط خستهایم.
من و ما تنها خستهایم از این جنگ نابرابر و بیحاصل. جنگ بر سر «زندگی»٬ زندگی که حتی در نبود آرمانهای آزادیطلبانه دلش کمی آسودگی نیز میخواست.
برای اولینبار در زندگیام من هم یک تحریمی خواهم بود. در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نه فقط شرکت نمیکنم٬ که آن را تحریم هم میکنم تا فراموش نکنم حرمت «برگ رأی» را، حق تعیین سرنوشت را. رای نمیدهم تا فراموش نکنم خون ریخته شده در آبان ۹۸ و جانهای پرپر شده در هواپیمای مسافربری اکراینی را.
فردا رأی نمیدهم٬ به آن برگ رأی که برایم مقدس بود٬ به آن صندوق که تمامی جوانیم را برای حفظ آن جنگیدم٬ پشت میکنم؛ تا حرمتشان را حفظ کنم. رأی نمیدهم تا صدای «نه» ای که میگویم کر کند گوش فلک را؛ من به انتخابات فرمایشی «نه» میگویم.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…