دستاندرکاران اصلی نظام در چند سال اخیر بارها بر ضرورت همسو کردن قوه مقننه و قوه مجریه با شورای نگهبان و آقای خامنهای تأکید کردهاند. آنها ادعا میکنند که با یکدست کردن نهادهای حاکم قادر خواهند شد کارایی نظام را افزایش داده و بر مشکلات کشور فائق آیند. ایدهای که در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری عمل گردید.
ایران اولین کشوری نیست که در این راستا کوشیده است. برخی مسولان جمهوری اسلامی با تکیه بر موفقیتهای کشور چین با تکیه بر این جنبه از ساختار سیاسی این کشور حرکت در این راستا را توجیه و تبیین کرده و ساختار سیاسی کشورهایی مثل کره شمالی و سوریه را سرمشق قرار دادهاند.
یکدست شدن؛ مسیری بیانتها
تجربه چهل سال تصفیه و حذف نشان میدهد که تلاش برای حذف منتقدین مسیری است بیانتها. این تلاش در دوره اخیر کیفیت نوینی یافته ولی اساس آن از همان فردای انقلاب بهمن بنیانگذاری شد. در همان چند سال اول انقلاب طرفداران اولین نخستوزیر و اولین رئیسجمهور انقلاب بهعنوان نیروهایی خارج از نظام شناختهشدند و از ارگان های قدرت تصفیه گردیدند. در دو انتخابات اخیر نه تنها منتقدین و کسانی که مسئولین رژیم آنان را غیر وفادار و منتقد رهبری میشناسند بلکه نیروهای خودی که با سیاست غالب زاویه دارند نیز حذف شدند.
همنظری تام و مطلق وجود ندارد. تغییر شرایط، مسائل جدیدی را در برابر مسئولان قرار میدهد که پاسخگویی به آنها واحد نخواهد بود. در اقتصاد غیرسالم ایران همواره گروهبندیهایی شکل خواهد گرفت که هر یک میکوشند سهم بیشتری از رانتهای حکومتی را تصاحب کنند و سیاستهای کشور را در جهت منافع خود سوق دهند. با حذف هر اقلیت منتقدی، اقلیت منتقد دیگری از دل حذفکنندگان بیرون خواهد آمد.
آقای رئیسی در اولین گام با مذاکرات برجام و نوع رابطه با آمریکا، کشورهای غربی و منطقه مواجه خواهد بود. برای حل مسئله برجام او با یک نگاه واحد حتی در هسته سخت قدرت مواجه نخواهد بود. روشن است که برخی خواهان حل برجام و قبول افایتیاف هستند و برخی آن را مضر میدانند، برخی تنها حاضرند تا در مذاکرات بر سر غنیسازی هستهای صحبت شود و عدهای دیگر قبول دارند که در منطقه دست جمهوری اسلامی را از بحرانهای محلی بیرون بکشند، برخی مذاکره بر سر موشکها را غلط و برخی بر سر آن ها کوتاه میآیند. در تمام مسائل پیش رو یک نگاه و یکراه حل واحد وجود ندارد.
در صورتیکه مذاکرات برجام به نتیجه برسد و بخشی از تحریمها برداشته شود. چگونگی بهکارگیری ارزهای بهدستآمده صفبندیهای جدیدی را در حکومت خواهد گشود. بخشهای مختلف سهم خود را میخواهند و درگیری بر سر تقسیم پولهای آزادشده میان سپاه و بیت امام و دهها نهاد دیگر علنی و غیرعلنی و دستگاه عریض و طویل دولت در میان لایههای درونی نظام شکل خواهد گرفت.
درگیری با این نهادها یعنی مواجهه با بخشی از درون نظام. همان بخشهایی که با رانتهای دولتی زندگی میکنند. هرگونه مبارزه و دستدرازی به این بخشها باعث درگیری بیشتری در میان هسته درونی قدرت خواهد شد. مبارزه با لایههای پیچیده فامیلی، نهادهای مذهبی و امنیتی، هزینههای سپاه برای مصارف ناروشن و روابط پنهان دیگر. این همان هستهای است که امروز ادعای یکدست شدن را دارد. یکدستی آن ها کوتاه و ناپایدار خواهد ماند. چراکه تصفیههای بعدی درراهاند. همانطور که لاریجانیها، احمدینژاد و هوادارانش و بخشی از اصولگرایان امروز از هسته قدرت، از کیک تقسیم رانت و منافع به شکلی کنار گذارده شدهاند، همانطور دیگرانی دیگر درراه خواهند بود.
رژیم پیشین نیز در همین راستا حرکت کرد تا جایی که حزب رستاخیز را پایه نهاد. محمدرضاشاه به این امید بود که همه عضو یک حزب خواهند شد و مشکلات جامعه با رهبری فردی او حل خواهند گشت. نتیجه اینهمه به فروپاشی و انقلاب بهمن ختم گردید. پدر او رضاشاه هم با همین آرزو تمام آنهایی را که به او کمک کردند تا سلطنت خود را استوار سازد تصفیه کرد و از دم تیغ گذراند. درست آن زمان که او نیازمند حمایت و پشتیبانی بود، کسی نبود تا در کنار او بماند.
آرزوی یکدست شدن یک آرزو و یا یک تصور غیرواقعی است. در نظامهای سیاسی چون ایران حذف و تصفیه روندی است بیانتها که در هر دور پایههای نظام را محدودتر کرده و نیروهای جدیدی را به صف منتقدین و مخالفین درونی خواهد افزود.
آقای رئیسی با فساد عظیم و ریشه دوانیده در نهادهای دولتی و غیردولتی مواجه است. اولین گام او در مبارزه با فساد «شفافیت» است. شفافیت مالی مؤسسات و شرکتهای دولتی و خصوصی و خصولتی ، شفافیت سیستم حسابرسی بانکها، شفافیت سیستم قضایی، شفافیت وضعیت دیوان محاسبات و مجلس، شفافیت در واگذاری کارها و مناقصات، شفافیت در واگذاری شرکتها دولتی، شفافیت در بودجه دولت پنهان…
آقای رئیسی وعده تغییراتی در مدیریت را در مصاحبههای انتخاباتیاش داده است. لازمه هرگونه تغییر مؤثری در مدیریت تغییر رابطه دولت و نهادهای موازی است، یعنی تغییر قوانینی که بر مبنای آن فساد ریشه گرفته و رشد میکند. لازمه هر تغییر مثبت و مؤثری دست بردن در تاروپود نظام جمهوری اسلامی است.
حرکت در جهت یکدست شدن نهادهای قدرت، نظام را به سمت فروپاشی خواهد برد. تنها راهحل مشکلات اقتصادی سیاسی و اجتماعی جامعه ایران تغییرات ساختاری و زیر بنایی نظام است.
یک پاسخ
یکپارچه شدنظام امید و ارزوی ماست
لیکن اگر استبداد و ظلم و تبعا ت انها
حاکم باشد توحید و ووحدت ملی
نخواهد همی ببار اید.
ازادی در انتخاب و تصمیمسازی
و استقلال در هر شرایط و زمان
ومکان و دادگستری ارکان
یکپارچگی است .
تفنگ و زور قانون جنگل است .
دیدگاهها بستهاند.