زیتون – پس از گذشت سی و سه سال از آن تابستانی که داغش هنوز بر دل خیلیها مانده٬ یکی از متهمین اعدامهای ۶۷، روز گذشته (سه شنبه) در جایگاه متهم در پیشگاه عدالت ایستاد.
محاکمه حمید نوری، دادیار سابق در قوه قضائیه٬ که از دو سال پیش در بازداشت به سر میبرد٬ با اتهام مشارکت در اعدامهای سال ۶۷، روز سهشنبه، ۱۹ مردادماه، در سوئد آغاز شد.
بر اساس کیفرخواستی که توسط کریستینا کارلسون٬ دادستان پرونده٬ در دادگاه استکهلم قرائت شد٬ دادستانی سوئد حمید نوری را به «گرفتن عامدانه جان تعداد زیادی زندانی هوادار یا عضو سازمان مجاهدین خلق ایران» در تابستان سال ۱۳۶۷ متهم کرده است.
در بخش دیگری از کیفرخواست حمید نوری آمده است که او به همراه دیگر عاملان این جنایت «در اعدامهای جمعی شرکت کرده» و مظنون است که «عمداً» جان شمار زیادی از زندانیان هوادار مجاهدین را گرفته و بر زندانیان رنجهای سختی تحمیل کرده است که دادستانها آن را «مصداق شکنجه و رفتار غیرانسانی» دانسته است.
کریستینا کارلسون افزود نوری یکی از مسئولان در زندان گوهردشت بوده و از افراد نزدیک با گروهى بوده که تصمیمات اعدامهای ۶۷ را صادر میکردند و با آنها در اعدامها همکارى مىکرده است.
به گفته دادستان این پرونده، حمید نوری متهم است که با انتخاب زندانیان برای مواجهه با هیات تصمیمگیری سرنوشت زندانیان موسوم به «هیات مرگ» و تحت نظر قرار دادن آنها در به اصطلاح «راهروی مرگ»، خواندن اسامی برای مواجهه با آن هیئت، دادن اطلاعات شفاهی و کتبی درباره زندانیان به اعضای هیئت، خواندن اسامی زندانیانی که باید اعدام میشدند، به صف کردن زندانیان و هدایت آنها به محل اعدام آنها، «مشارکت مستقیم» در قتل و شکنجه داشته است.
حمید نوری در فاصله مرداد و شهریور ۶۷، هنگام کشتار جمعی زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج، دادیار و دستیار معاون دادستان وقت، محمد مقیسه (با نام مستعار ناصریان) بودهاست.
کارلسون تاکید کرد: «ما هم فرصت داریم هم وظیفه خاصی برای پیگرد این جنایات داریم.»
او در ادامه گفت: «سوئد طبق قوانین بینالمللی مى تواند اشخاصى را که متهم به جنایت علیه بشریتاند محاکمه کند. حالا همین اتفاق افتاده ما حدود دو سال کار تحقیقى انجام دادیم تا براى این دادگاه آماده شویم. باور داریم حمید نورى در اعدام هزاران زندانى در سال ١٣۶٧ نقش داشته است.»
خبرگزاری فرانسه به نقل از مقامات قضایی سوئد نوشته که در متن کیفر خواست که پیشتر تحویل دادگاه سوئد شده بود، آمده است که حمید نوری در فاصله مرداد و شهریور ۶۷، هنگام کشتار جمعی زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج، دادیار و دستیار معاون دادستان وقت، محمد مقیسه (با نام مستعار ناصریان) بودهاست.
در این کیفرخواست همچنین ذیل اتهام «قتل» آمده است که رهبران جمهوری اسلامی از مدتی قبل تصمیم گرفته بودند سایر زندانیان سیاسی در زندانهای ایران را که به گروههای گوناگون چپگرا تعلق داشتند، اعدام کنند و تعداد زیادی از این زندانیان در این بازه زمانی چند روزه در زندان گوهردشت کرج اعدام شدند.
در دادگاه، وکلای مدافع ۳۰ گروه از شاکیان نوری و حامیان قربانیان زندانی و خانوادههای آنها حضور داشتند. وکلای شاکیان پرونده با تایید گفتههای دادستان تقاضای غرامت کردند.
پیشبینی میشود که روند محاکمه حمید نوری تا سال آینده میلادی ادامه داشته باشد.
حمید نوری در ۱۸ آبان ۹۸، با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم و بلافاصله دستگیر شد.
متهمان و قربانیان
همزمان با برگزاری دادگاه، چند صد نفر از معترضان مقابل ساختمان دادگاه تجمع کردند. برخی از آنها با در دست داشتن عکسهایی از مادران درگذشته خاوران یاد آنان را گرامی داشتهاند. گروهی دیگر از معترضان با نصب عکس قربانیان کشتار ۶۷ انتقاد خود را به حکومت جمهوری اسلامی ابراز کردهاند.
این معترضان از دادگاههای سوئد و بینالمللی خواستند که ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری اسلامی ایران و دیگر متهم این پرونده را هم محاکمه کنند.
بر اساس اسناد منتشر شده٬ ابراهیم رئیسی یکی از اعضای هیئت مرگ است که در صدور حکم اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش ایفا کرده بود.
ابراهیم رئیسی در اولین نشست خبریاش پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری٬ به سوالی سانسور شده در خصوص اعدامهای تابستان ۶۷ پاسخ داد: «از ابتدای مسئولیت، حقوق بشر محوریترین موردی بوده که من همیشه دنبال کردهام.»
در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی با دستور آیتالله خمینی اعدام و برخی در گورهای دستهجمعی دفن شدند. مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی، مرتضی اشراقی و حسینعلی نیری از مقامهایی بودند که درباره اعدام زندانیان تصمیم گرفتند.
عملیات «فروغ جاویدان» سازمان مجاهدین خلق، تحت حمایت حکومت وقت عراق، که در ماههای پایانی جنگ انجام شده بود، دلیل اعدامها اعلام شد و ادعا شد اعدامشدگان برای انجام توطئههایی با بیرون زندان هماهنگ بودند.
معترضان از دادگاههای سوئد و بینالمللی خواستند که ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری اسلامی ایران و دیگر متهم این پرونده را هم محاکمه کنند.
این در حالی بود که اعدامشدگان که عمدتا از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق و همچنین گروهها و احزاب چپ و کمونیستی بودند، دوران محکومیتشان را میگذراندند یا حتی بعضی با پایان حبس، منتظر آزادی بودند.
بر اساس روایت بازماندگان، آنها در جلسههایی سریع و بدون تشریفات قضایی معمول و برخی بدون آنکه بدانند چه سرنوشتی در انتظارشان است به اعدام محکوم و مخفیانه اعدام شدند و جنازههایشان به خانوادههایشان تحویل داده نشد. گورستان خاوران در تهران یکی از گورهای جمعی این اعدامشدگان است.
دادگاهی عادلانه برای جنایتکاران
در زمان بازداشت کاوه موسوی، حقوقدان و شاکی خصوصی پرونده، در گفتوگو با رادیو فردا تایید کرد که از دادستان در سوئد درخواست کرده است که حمید نوری «برای تکمیل پرونده حداقل یک سال در بازداشت نگه داشته شود.»
به گفته کاوه موسوی، حمید نوری که در سال ۶۷ در دو زندان اوین تهران و گوهردشت کرج مقام دادیاری داشته بر اساس اسناد و مدارکی بازداشت شده است که ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، طی سالها جمعآوری کرده است.
در همین رابطه ایرج مصداقی، فعال حقوق بشر و از زندانیان سیاسی سابق، گفت که حمید نوری دادیار زندان گوهر دشت کرج و یکی از ۸ عضو «هیئت اعدام» در این زندان در جریان اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ بود.
حمید نوری، بعد از اعدامها به عنوان دادیار زندان اوین به کار خود ادامه داد. ایرج مصداقی به دویچهوله فارسی گفت: «حمید نوری، سپس به فعالیت در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پرداخت و روابط بسیار نزدیکی با ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، مصطفی پورمحمدی وزیر سابق دادگستری، علی فلاحیان وزیر پیشین وزارت اطلاعات دارد.»
کاوه موسوی گفته است پس از آنکه ایرج مصداقی به او در باره سفر حمید نوری به سوئد اطلاع داد، حکم جلب نوری را که قابل اجراء در تمام محدوده قضایی اروپا بوده گرفته و مرزبانی استکهلم پس از ورود حمید نوری به این شهر او را بازداشت کرده است.
حمید نوری در جریان تحقیقات اتهامات را گردن نگرفت اما همزمان در تلاش بود تا بازجو را متقاعد کند که کسانی که در آن زمان اعدام شدند شایسته مرگ بودند.
چندی پیش بخشی از بازجوییهای حمید نوری در جریان تحقیقات از او در کشور سوئد، منتشر شد. در فایل نیم ساعته منتشره متهم اتهاماتش را گردن نگرفت و مدعی شد که اساسا ایمیل نداشته و استفاده از آن را هم بلد نیست. دستگیریاش را نتیجه دسیسه چینی میخواند و میگفت که میدانسته پیش از این نامش در محافلی برده شده بود اما از آنجا که جرمی مرتکب نشده بود سفر کرده و به استکهلم رفته است. با وجود این نوری همزمان در تلاش بود تا بازجو را متقاعد کند که کسانی که در آن زمان اعدام شدند شایسته مرگ بودند.
حمید نوری یکی از خیل مسئولان جمهوری اسلامی است که متهم است در کشتار زندانیان نقش داشته ؛ اما او اولین نفری است که از بین آنان به دست عدالت سپرده شده. دادخواهان و شاکیان جمهوری اسلامی راهی طولانی در پیش دارند٬ اما دادگاهی که روز گذشته برگزار شد این امید را ایجاد کرد که مقصد شاید اگر نه چندان نزدیک، اما در دسترس است. هر چند این متهمان برخلاف آنانی که در تابستان ۶۷ به طناب دار سپرده شدهاند شانس این را دارند که در دادگاهی عادلانه و با فرصت دفاع از خود محاکمه شوند.
4 پاسخ
با سلام شمایی اینقدر دم حق عدالت می زنید آیا پاسخگوی هفده هزار ترور ایران انفجار حزب جمهوری و انفجار نخست وزیری هستید یا اینکه نه انها مال همسایه هست . شما فقط نطرات موافق خود را منتشر می کنید خاک بر سرتان
با سلام شمایی اینقدر دم حق عدالت می زنید آیا پاسخگوی هفده هزار ترور ایران انفجار حزب جمهوری و انفجار نخست وزیری هستید یا اینکه نه انها مال همسایه هست .
محاکمه حمید نوری در واقع محاکمه خمینی و دار و دسته جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت است. این محاکمه به مردم دنیا نشان خواهد داد که خمینی و اعوانش در یک جنگ مذهبی مردم کشور خود را به کشتارگاه بردند.
زیتون جان!
با دیدن مقصد دراین نوشته یکبار دیگر به آغاز نوشته برگشتم تا ببینم آن را چه کسی نوشته است. چه می دانم! شاید نویسنده آن خود از بازماندگان آن فاجعه باشد، یا شاید عزیزی را در آن از دست داده باشد.
اما آن را زیتون جان نوشته است.
زیتون جان! خود را از داشتن مقصد در چنین پدیدههایی رها کن، بویژه از دایره بسته انتقام و انتقامجویی.
این پدیده بایستی با آخرین دستاوردهای تاکنونی بشریت بررسی گردد. و آن یعنی رو به آینده و از همه جانب باز باشد. هدف باز، وسیله باز، برای گسترش همنوعدوستی میان انسانها و شکوفایی باز هم بیشتر انسانیت آنها. برای گسترش همنوعدوستی و شکوفایی انسانیت انسانها نهایتی در چشم انداز نیست.
شکی نیست که بازماندگان و داغداران آن فاجعه هر یک هدفی برای خود خواهند گذاشت و وسیله مناسب آن را نیز جستجو خواهند کرد. اما آن فاجعه از تاریخ ایران و ایرانیان زدودنی نیست. به هر هدفی که دست یابند هدفی دیگر خودنمایی خواهد کرد تا آن فاجعه در یادها زنده بماند، تا چنان فاجعههایی دیگر هرگز تکرار نگردد. هدف بایستی بازتر از آن باشد که امروز دیدنی است. هر ایرانی در برابر آن فاجعه مسوول است، حتی ایرانی که هنوز از مادر زاده نشده است، تا چنان فاجعههایی دیگر تکرار نگردد.
با این دادگاه ایرانیها دیگر نمیتوانند همانی باشند که پیش از آن بوده اند. چه آنهایی که در آن فاجعه دست داشتهاند و چه آنهایی که زخمی از آن فاجعه بر جانشان نشسته است تنها برای آنکه شناسنامه ایرانی داشته اند. مگر میتوان بی زخمی بر جان از وجود چنان فاجعهای آگاه شد! آنهایی که در آن فاجعه دست داشتهاند میبینند که از عدالت گریزی نیست، دیگران میبینند که جستجوی حقیقت بیهوده نبوده است. و چه بهتر که مسوولان مستقیم و نامستقیم آن فاجعه دریابند که به سود همه است اگر آنها هم در جستجوی حقیقت شرکت کنند و با جویندگان حقیقت همکاری نمایند. آری به سود همه است، حتی خود آنها.
همه کسانی که در آن روزها دستی در بالا یا پایین کشورداری ایرانیان داشته اند بایستی فراخوانده شوند که به جویندگان حقیقت بپیوندند، دانستههای آنها بخشی از حقیقت است و ایرانیان امروز و آینده به دانستن آن نیاز دارند، تا چنان فاجعههایی دیگر تکرار نگردد.
هوشنگ دودانی
دیدگاهها بستهاند.