زیتون ـ سولماز ایکدر: در حالی که جهان با حیرت ناظر آن بود که طالبان افغانستان را در سینی نقره تحویل گرفت٬ ایرانیان با اشک در چشم به تراژدی انسانی در این کشور چشم دوختند؛ و این تنها به دلیل همجواری و همزبانی نبود بلکه گویی نشان از همدلی و دردی مشترک است.
طالبان طی مدتی کمتر از ده روز توانست ایالت به ایالت دولت مستقر را پس بنشاند و در نهایت کابل را هم بدون مقاومت قابل توجهی از سوی دولت رسمی تحویل بگیرد و برای بار دوم «امارت اسلامی» را برپاکند.
این روند برای ایرانیان آشناتر از آن بود که بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند.
چه چیزی انقلاب ۵۷ را به یاد ایرانیان آورد؟
یکی از ویژگیهای انقلاب سال ۵۷ سرعت آن بود. موجی که منجر به انقلاب شد از میانه سال ۵۶ آغاز شد و طی مدت زمانی کوتاه به نتیجه رسید. در حالی که طی همان سالها انقلاب الجزایر پس از هشت سال به پیروزی رسید.
یکی از دلایل سرعت پیروزی انقلاب ۵۷ حمایت کشورهای غربی از انقلاب ایران یا حداقل چشم پوشی آنها بر تحولات ایران بود.
سرعت طالبان در درنوردیدن افغانستان از جمله شباهتهای آن با پیروزی انقلاب اسلامی است.
سرعت طالبان در درنوردیدن افغانستان از جمله شباهتهای آن با پیروزی انقلاب اسلامی است.
همانطور که از ماهها پیش آمریکا به طالبان در دوحه قطر بر سر میز مذاکره نشستند٬ پیش از پیروزی انقلاب سال ۵۷ بر اساس اسناد منتشر شده سازمان سیا٬ روح الله خمینی نیز از زمانی که در تهران در حبس خانگی بوده، با دولت آمریکا در تماس بود.
پس از انتشار عمومی سند «اسلام در ایران» مشخص شد که آیتالله خمینی در نیمه آبان ۱۳۴۲ بی سر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.
گزارش سفارت آمریکا در تهران که حاوی متن کامل پیام آیت الله خمینی است هنوز در آرشیو ملی آمریکا در حالت طبقهبندی نگه داشته شده است، اما خلاصهای از پیام در سند «اسلام در ایران» آمده است.
همچنین بر اساس گزارشهای متعدد، پیش از انقلاب سال ۵۷ دولت جیمی کارتر از طریق نزدیکانش به مدت ۲ هفته با روحالله خمینی در ارتباط بودهاست. افرادی که در این ملاقاتها حضور داشتهاند، تأیید کردهاند که خمینی و کارتر (غیر مستقیم)، از طریق واسطه با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند. گرچه این گزارشها در برخی جزئیات با یکدیگر متفقالقول نیستند، اما روی دادن این ملاقاتها توسط منابع مختلف از طرف منابع آمریکایی تأیید شده است.
در این گزارش که بر اساس اسناد رسمی دولت آمریکا منتشر شدهاست، ذکر گردیده که خمینی پس از مذاکرات با آمریکا به این اطمینان رسید که آنان بازگشتش به ایران را به خطر نخواهند انداخت. در سمت مقابل، جیمی کارتر، رییس جمهوری وقت آمریکا، و همکارانش نیز به زمینهسازی برای بازگشت خمینی به ایران کمک کرده و از اینکه ارتش شاهنشاهی دست به یک کودتای نظامی نخواهد زد و مانع به قدرت رسیدن خمینی نخواهد شد، اطمینان حاصل کردند.
مذاکرات پیش از پیروزی و پیروزی سریع دو شاخص اصلی آنچیزی است که در افغانستان رخ داد و دقیقا مشابه آن پیش از پیروزی انقلاب ۵۷ در خصوص ایران صورت گرفته بود.
اماننامه اسلامی
یک روز پس از سقوط کابل٬ طالبان بیانیهای صادر کرد:
«به اطلاع عموم شهروندان متدین رسانیده میشود در صورت مشاهده آزار و اذیت از جانب هر کسی باشد مجاهدین یا کسی دیگر به نزدیکترین حوزه مربوطه خود مراجعه نماید بزودی شماره شکایات که به مشکلات مردم رسیده گی نماید نشر میشود..
همچنان به اطلاع معلمین و کارمندان دوایر رسمی ملکی و نظامی رسانیده میشود به وظایف خود بر گردن همگی از طرف امیر با افتخار امارت اسلامی افغانستان بخشیده شد بنا سر و مال تان در امن قرار دارد آزادانه به وظایف خود برگردید و خدامات دولتی را متوقف نسازید.
همچنان از فامیل های محترم خواهش میکنیم هر کسی که از عضای فامیل شان فرار نموده باشند بگوید به خانههای خود برگردن هیچ کسی حتی به یک تار موی شان ضرر رسانیده نمیتواند.»
برای هواداران طالبان یا کسانی که قصد در توجیه چرایی به رسمیت شناختن این «گروهک تروریستی» داشتند٬ این بیانیه دلیلی شد قاطع برای «تغییر» آنان.
گویا دنیا فراموش کرده بود که طالبان همان گروهی بود که ۸ مردادماه امسال محمد مشهور به خاشه جوان، طنزپرداز مشهور ولایت قندهار را مقابل دوربین سیلی زد و در جنوب افغانستان کشتند؛ یا یک معلم را در ولایت جوزجان تیرباران کردند.
ادعای عدم اعمال خشونت در عین خشونت ورزی٬ برای ایرانیان ادعای غریبی نیست.
روحالله خمینی در فرانسه بود که در گفتوگو با رسانههای خارجی مدعی شد به دنبال حکومتی جمهوری است٬ از همان نوع جمهوری فرانسه و یا محمد بهشتی گفته بود در حکومتی که تشکیل خواهند داد٬ همه حتی کمونیستها میتوانند کرسی دانشگاهی داشته باشند و یا در برنامههای مناظره محور صدا و سیما شرکت کنند.
اما جوی خون اعدامهای بدون محاکمه بلافاصله بعد از ورود او به ایران از سقف مدرسه رفاه جاری شد و تا به امروز ادامه یافت.
طالبان نیز اگرچه دیگر همچون گذشته مقابل دوربینهای تلویزیونی دست به شلاق زدن٬ اعدام و سنگسار نمیزنند٬ اما خبرهایی از ربودن دختران جوان و قتل اعضای خانوادههای آنان منتشر میشود.
طالبان نیز اگرچه دیگر همچون گذشته مقابل دوربینهای تلویزیونی اعدام و سنگسار نمیکنند٬ اما خبرهایی از ربودن دختران جوان و قتل اعضای خانوادههای آنان منتشر میشود.
همچنین در بسیاری از شهرها دستور به رعایت حجاب اجباری داده و زنان شاغل را به خانههای خود فرستادهاند.
تصاویر و اخباری که از شهرهای بزرگ افغانستان از جمله کابل منتشر میشود نشان میدهد که تصاویر زنان از دیوارهای شهر پاک شدند؛ در همین رابطه طالبان اعلام کرده است زنان میتوانند با حجاب اسلامی به مکاتب (مدارس) بازگردند.
این روند برای ایرانیان بسیار آشنا بود٬ جمهوری اسلامی نیز قدم به قدم٬ حال با سرعتی متفاوت٬ سعی در کنترل و محدود کردن زنان کرد.
بر اساس اخباری که توسط شهروندان افغانستان منتشر شده٬ برنامههای معمول تلویزیونی این کشور فعلا متوقف شده و تلویزیونها فعلا تنها مجاز به پخش قرآن و اخبار طالبان است.
مقاومت
مقاومت بخشی از شهروندان دو کشور در مقابل حکومت بنیادگرای دینی نیز بیشباهت به هم نیست.
یک روز پیش از برگزاری مراسم بزرگداشت روز جهانی زنان در سال ۵۷، روحالله خمینی در سخنرانی مدرسه رفاه اعلام کرد زنان کارمند ادارههای دولتی باید حجاب اسلامی را برای حفظ آبرویشان رعایت کنند. روز بعد زنان کارمند بدون حجاب اجازهٔ ورود به محل کارشان را نیافتند. تعداد زیادی از زنان کارمند از رفتن به سر کار سر باز زدند و زنانی که کارمند وزارت امور خارجه بودند، بیرون وزارتخانه دست به تظاهرات زدند. حدود ۵ تا ۸ هزار زن در دانشگاه تهران تجمع کرده و شعار دادند. همچنین تعداد زیادی از دانش آموزان مدرسههای دخترانه به تظاهرات زنان در تهران پیوستند.
این یکی از اولین مقاومتهای مدنی بود که زنان ایرانی در مقابل فشارهای جمهوری اسلامی در ماههای اول تاسیس آن انجام دادند.
در افغانستان نیز بودند زنانی از جمله سلیمه مزاری که اسلحه به دست گرفتند و در مقابل طالبان مقاومت کردند. تجربه تاریخی آنان از زندگی زیر سایه طالبان به زنان افغانستانی و فعالان مدنی این کشور آموخته بود که در صورت عدم مقاومت چه بر سرشان خواهد آمد.
زنان فیلم ساز این کشور نیز دوربین به دست گرفتند از صحنههای ورود طالبان به شهرهایشان را مستند کردند. صحرا کریمی از جمله این زنان است.
عده زیادی از شهروندان این کشور که توانایی مقاومت نداشتند و قصد زندگی زیر پرچم امارت اسلامی را نیز نداشتند به قیمت جانشان تلاش کردند و میکنند تا از وطنشان خارج شوند.
آمدند که بمانند
در مقابل اما بزرگترین تفاوت انقلاب ۵۷ با آنچه این روزها در افغانستان در جریان است٬ ناآگاهی ایرانیان از ماهیت «جمهوری اسلامی» و آگاهی شهروندان افغانستان از «امارت اسلامی» است.
اگر مردم ایران تصور میکردند روحانیون پیروز طبق وعده روحالله خمینی به قم میروند و حکومت را به روشنفکران میسپارند٬ مردم افغانستان مطمئن هستند طالبان آمدهاند که بمانند.
مردم ایران٬ سرمست از سرنگون کردن حکومت پهلوی هیچ تصوری از زندگی کردن ذیل حکومتی اسلامگرا نداشتند اما هنوز هستند مردمی در افغانستان که تجربه عینی حکومت طالبان را از یاد نبردهاند؛ سرنوشت مردم ایران نیز پیش چشم ایشان است.
اگر مردم ایران تصور میکردند روحانیون پیروز طبق وعده روحالله خمینی به قم میروند و حکومت را به روشنفکران میسپارد٬ مردم افغانستان مطمئن هستند طالبان آمدهاند که بمانند٬ حکومتی که سعی خواهد کرد برای مدتی حداقل ژست تغییر به خود بگیرد اما در حقیقت همان است که بود.
هرچه هست از این پی زندگی زنان و کودکان و دگراندیشان و رسانهها متاثر از «امارت اسلامی» خواهد بود و دیگر هیچ چیز همچون گذشته نخواهد شد؛ چنانچه «جمهوری اسلامی» جهان این گروهها را زیر و رو کرد. حالا دو کشور همسایه که تاریخی در هم تنیده و فرهنگ و زبانی نزدیک دارند میروند تا با دردی مشترک به سرنوشتی مشابه دچار شوند، اگر چه با تغییراتی در الفاظ و ظرفیتها و سرمایههای متفاوت.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…