۱. در نخستین روزهای مهاجرت در یک میهمانی خانوادگی با حضور تعدادی از ایرانیان خارج کشور سخن از فردی به میان آمد که به بیادبی و بیملاحظهگی مشهور بود. یکی از میهمانان همینکه نامش را شنید گفت فلانی کارش از بیادبی گذشته و «جفتک میاندازد». فرزند میزبان که در خارج کشور بزرگ شده بود و زبان مادری را هم بهخوبی میفهمید، با تعجب و دهانی پرسید:«چییی؟جفتک؟» و در حالی که سعی میکرد با زبانِ بدن منظورش را هم نشان دهد پرسید «فلانی واقعا جفتک میاندازد؟». همه خندیدند و پدرش هم توضیح داد که این یک استعاره در زبان مادری است و منظور همان رفتاری نیست که چهارپا انجام میدهد. بعدها مشابه این اتفاق با استعاره دیگری برای فرزند خودم هم تکرار شد و سبب شد که درک ملموستری نسبت به زبانِ استعاره و نقش آن در ساخت و انتقالِ معنا بیابم که «استعارهها مرجع دارند، نه ارجاع حقیقی و معمولی لغات خود».
۲. یکی از مغالطاتِ منطقی رایج در رسانهها، مغالطهی «بزرگنمایی/کوچکنمایی است». در این نوع مغالطه، بخشی از ابعاد خبر یا پیام، چنان برجسته میشود که متضمن معنای نادرست یا انتقال خبر غیرواقعی میشود. مثلا گویندهی رسانه ممکن است میهمان خود را «نویسنده بیش از یکصد کتاب و یادداشت تحلیلی درباره خاورمیانه» معرفی کند ولی میهمان تنها یک کتاب و دهها یادداشت مطبوعاتی درباره خاورمیانه نوشته باشد اما مخاطب گمان میبرد که مثلا نیمی از این تعداد را «کتاب» نوشته است.
۳. مغالطهی بزرگنمایی/کوچکنمایی یکی از عیبهای سخن و استدلال است اما این مغالطه نباید با برخی از فنهای بیان که امکان ساختن و انتقال هنرمندانهی معنا را فراهم میکنند یکی انگاشته شود؛ چنانچه در زبان فارسی مبالغه، اغراق و غلو جملگی از صناعات ادبیاند. مثلا وقتی فردوسی میگوید «ز سمِ ستوران در آن پهندشت/ زمین شش شد و آسمان گشت هشت» منظورش این است که حجم گرد و خاک و شدت پا کوبیدن اسبها را هنرمندانه توصیف کند و معنایی جدید را بیافریند یا منتقل کند وگرنه با این غلو او نمیخواهد بگوید که یک از لایه از طبقات هفتگانه زمین حتما گرد و خاک شده و به یکی از لایههای طبقات هفتگانه آسمان تبدیل شده است.
۴. استعاره یکی از صناعات است؛ همان که به خاطر تشابه برای جانشین کردن یک لغت مجازی به جای یک لغت حقیقی مثل یک دلیل عمل میکند. استعاره پیش از اینکه به معناشناسی لغت وابسته باشد به معناشناسی جمله وابسته است. پیشینیان استعاره را بخشی از عملکرد بلاغت میدانستند که همان «متقاعدسازی» است؛ یعنی تأثیرگذاری بر مردم به وسیله گفتار که نه در توان برهان است و نه خشونت. اما پل ریکور افزود: استعاره نه تنها صرفِ زینت گفتار نیست، بلکه روشی است که معانی جدید از طریق آن وارد زبان میشود. یعنی یک استعاره واقعی شامل آگاهی جدید و شیوههای جدید از صحبت کردن درباره واقعیت است. از نظر ریکور یک استعاره واقعی در معنای خودش غیرقابل ترجمه است؛ زیرا استعاره معنا را میسازد.
گزاره «زمان گداست» را در نظر بگیرید. این گزاره با فرض حقیقی بودن بیمعناست. اما به عنوان یک استعاره، مطلبی جدید درباره زمان بیان میکند. یا گزاره «خدای ما قلعهای مستحکم است» را در نظر بگیرید. این گزاره نیز با فرض حقیقی بودن بیمعناست. ادبیات دینی سرشار از استعاره است و اگر میخواهیم دیدگاه شایستهای درباره زبان دینی به دست آوریم، باید به شیوه استعاری توجه داشته باشیم.(اینجا)
۵. هفته گذشته، توماج صالحی ، خواننده رپ به خاطر خواندن ترانههای اعتراضی رپ بازداشت شد. رپ نوعی موسیقی خیابانی و اعتراضی است؛ اعتراضی که در قالب گفتار و در دل کلماتی که به سرعت و پشت سر هم پیاده میشوند، حضور دارد. در موسیقی رپ، تُن صداو سرعت ادای واژگان و ادبیات خیابانی و عامه در کنار هم یک زبان استعاری را برای انتقال و یا ساخت معنا شکل دادهاند که حذف هر کدام میتواند این زبان را بیخاصیت کند و یا استعاره را از او بستاند و حملِ بر واقعیت شود. پس از بازداشت، در میان ترانههای توماج صالحی دو ترانه «سوراخ موش بخر» و «زندگی نرمال» مشهور شده و محتوای آنها نیز مورد بحث و جدل واقع شده است. در نهایت تأسف و تعجب، در شبکههای اجتماعی دیده میشود که برخی از فعالان سیاسی، رسانهای و حقوقبشر، استعارههای هنرمندانهی این خواننده جوان را حمل بر حقیقت کرده و حتی در مواردی به ترجمهکردن واژگانی آن به زبانهای دیگر دست یازیدهاند و با این استدلال بازداشت او را موجه و یا خواستار ایجاد محدودیت برای آزادی بیاناش شدهاند. افسوس که فضای قطبی شدهی رسانههای اجتماعی، غلبهی گفتمان جمهوری اسلامی نزد بسیاری از منتقدان و اپوزیسیون و سرعت تحولات سیاسی و اجتماعی مجال را برای پرداختن عمیق و جدی به این موضوع گرفته است اما دستکم در شرایطی که چندان به دانستههای خود اطمینان نداریم و یا از فهمِ هنر و یا درکِ استعاره عاجزیم کاش با جانِ انسانها وارد ریسک نشویم؛ ناخواسته در سمتِ استبداد قرار نگیریم و نفهمیدنها را تکثیر نکنیم. شخصا بهعنوان یکی از کسانی که به هر دلیل خود را مخاطب بخشی از پیام اعتراضی توماج صالحی میبینم به صورت جدی به این معنا میاندیشیم، معنایی که پیش از این احتمالا نبود، نیافته بودم و یا به من نرسیده بود.
0 پاسخ
جمله “شخصا بهعنوان یکی از کسانی که به هر دلیل خود را مخاطب بخشی از پیام اعتراضی توماج صالحی میبینم”؛ احتمالا درست نیست و صورت درست آن فکر میکنم به این شکل باشه:
” شخصا بهعنوان یکی از کسانی که به هر دلیل خود را مخاطب بخشی از پیام اعتراضی توماج صالحی میبیند”.