زیتون: هم زمان با روی کار آمدن وزیر جدید علوم بود که دفتر تحکیم وحدت، طی پیامی کتبی به محمدعلی زلفی گل، از او خواست که «ضمن جبران عقب افتادگی علمی، از رویکرد تحولی غافل نشود و نتایج این تغییرات به زودی در سرعت رشد علمی کشور و در روحیه دانشگاهیان و پژوهشگران مشاهده شود». تحکیم در بخشی از این پیام خواستار «ایجاد نشاط در دانشگاه ها و از بین بردن افسردگی اساتید و دانشجوها» شد که البته خواسته به حقی است اما هنوز یک ماه از کار وزیر جدید نگذشته، بیاهمیتی این قبیل پیغامها برای او، بیش از پیش آشکار میشود.
در یکی از نخستین تغییرات آقای وزیر، رئیس دانشگاه تهران درست یک روز پس از درخواست آزادی کسری نوری، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران که در زندان عادل آباد شیراز محبوس است، از سمت خود برکنار شد. محمود نیلی احمدآبادی ضمن ارسال نامهای به قوه قضائیه، «خواستار آزادی این دانشجوی زندانی همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید شد» و گفت : «با توجه به اینکه کسری نوری دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران نیمی از دوره حبس خود را گذرانده و ظاهرا قانون این اجازه را داده که آزاد شود؛ ما در دانشگاه تهران تقاضای خانواده این دانشجو مبنی بر درخواست آزادی او را در دستور کار قرار دادیم.» وی در گفتگویی با خبرگزاری ایسنا افزود : «خوشبختانه قوه قضاییه تاکنون دانشجویانی که مشکل و پرونده داشتند را به شکلی حل نموده است و ما اطلاع نداریم به جز کسری نوری دانشجویی از دانشگاه تهران در زندان باشد.»
البته که باید از آقای نیلی من باب مکاتبهی دیرهنگام با قوه قضائیه تشکر کرد اما دور از ذهن نیست اگر بگوییم ایشان درست یک روز پیش از برکناری از سمت خود که ظاهراً از ماجرا بیاطلاع هم نبوده، روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است و یحتمل از خاطر مبارک بردهاند که کسری نوری، دانشجوی درویش معترض، در تمام چهار سال گذشته که ایشان سرمست پست ریاست بودند، از این زندان به آن زندان در رفت و آمد بود. وگرنه قصه سکوت ایشان در مقابل سرکوب گستردهی دانشجویان در تمامی سالهای گذشته زبانزد خاص و عام است.
اما موضوع این نوشته بررسی عملکرد رئیس پیشین دانشگاه تهران نیست، بلکه با نیم نگاهی به سوابق رئیس پیشنهادی جناب وزیر، میبینیم که تنها پالان عوض شده و در هم کما فیالسابق بر همان پاشنه میچرخد. به گزارش خبرگزاری مهر، محمدعلی زلفی گل، طی حکمی سید محمد مقیمی را به عنوان سرپرست دانشگاه تهران منصوب کرد. در بخشی از این پیام ضمن «آرزوی توفیق در پیشبرد منویات رهبر حکیم انقلاب اسلامی، وی را به اجرای تمامی محورهای سند «دانشگاه اسلامی» تشویق» و مامور کرده است.
باید از آقای نیلی منباب مکاتبهی دیرهنگام با قوه قضائیه تشکر کرد اما دور از ذهن نیست اگر بگوییم ایشان درست یک روز پیش از برکناری از سمت خود که ظاهراً از ماجرا بیاطلاع هم نبوده، روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است.
پر واضح است که جناب وزیر در تعیین مدیران زیردست از بصیرتی غیرقابل انکار بهره برده، چرا که بازخوانی عناوین مقالات آقای مقیمی هم به روشنی پرده از راز این انتخاب مدبرانه برمیدارد و نیاز به هیچ توضیح اضافهای نیست. عنوان تعدادی از این مقالات بدین شرح است : «مدیریت بحران بر مبنای عذرخواهی به سبک سردار حاجی زاده/ مدیریت بر مبنای اخلاص، جوهره مکتب شهید سلیمانی/ مدیریت در شرایط فتنه، مبتنی بر آموزه های نهج البلاغه» و این سیاهه البته ادامه دارد. الحق و الانصاف که رئیس جدید دانشگاه تهران، فرزند زمانه خویش است و با این سوابق علمی درخشان، شایسته سالاری در حق وی تمام و کمال رعایت شده و جای هیچ گله ای نیست.
از سویی دیگر، درست در تاریخ ۳۰ شهریور ماه بود که در مشرق نیوز، خبرگزاری منسوب به اطلاعات سپاه، یادداشتی بی نام و نشان از زبان یکی از اساتید دانشگاه تهران منتشر شد که در آن «وضعیت این دانشگاه را قرمز خوانده و میگوید که در اسفناک ترین وضعیت علمی، اخلاقی و فرهنگی» خود است.
در بخشی از این یادداشت آمده :«عزل و نصبهای کاملا سیاست زده و جناحی و بر اساس خواست و نظر افراطیون اصلاحات و بقایای جبهه منحله مشارکت، تبدیل دانشگاه تهران به پایلوت اجرای سند ۲۰۳۰ و در پی آن ترویج بی حجابی و بی عفتی سازمان یافته و قبح زدایی از روابط خلاف شرع و مشروب خواری در برنامه ها و طرح های اجرا شده توسط معاونتهای فرهنگی و دانشجویی دانشگاه تهران و زمینه سازی برای برپایی حرکتهایی مانند راهپیمایی ضد حجاب در ماه مبارک رمضان و عادی شدن روزه خواری و روابط غیر اخلاقی (مثلا عادی شدن روبوسی دختران و پسران دانشجو در سطح برخی دانشکده ها) و ممانعت حراست دانشگاه از مقابله قانونی با حرکات سازمان یافته ضد شرعی و خلاف اخلاق فوق از جانب مسئولان دانشگاه و در این میان سکوت و انفعال عجیب وزیر علوم و تعلل غیر عادی ایشان در قطع این دستان فاسد از مدیریت دانشگاه تهران (و سایر دانشگاههای کشور) بهترین فرصت را برای این گروه برانداز فراهم آورده تا حرکتهای خود برای تبدیل دانشگاهها به مراکز اقدامات ضد امنیتی و اعتراضات و شورشهای پی در پی با هدف گرفتار کردن دولت سیزدهم در تنگنای ناآرامیهای دانشجویی و به شکست کشاندن منتخب ملت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را کامل کنند!»
واضح و مبرهن است که خبرگزاری مشرق سعی وافری دارد تا خط و ربط منویات و توهمات خود را به عنوان سیاستهای آینده علمی کشور به خورد وزیر جدید علوم بدهد و البته که تا بدین جای کار، بیمشتری هم نبوده، چرا که تصمیمات انقلابی ایشان نشان از تلاش برای تطهیر دامان خود از وصلههای احتمالی دارد و شوربختانه در این میان، تنها «سند اسلامی سازی دانشگاه» هاست که «سریع و فوری و انقلابی» در حال تحقق است و این ماییم که حیران، جهانِ به کامِ این افراد را نظاره گریم…