زیتون: هنوز یک ماه از انتشار خبر اخراج ناگهانی بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی نگذشته که رضا قاضی سعیدی، عضور هیئت علمی دانشگاه آزاد، پرده از انفصال یک ساله خود از خدمت برداشت. هر چند که علیالظاهر قصه این قبیل برخوردها در دانشگاه آزاد سر دراز دارد و به اکنون و اینجا هم خلاصه نمیشود، اما دلیل انفصال اخیر، سند محکمی است بر حکومت این گروهی که گویی دور، دور آنهاست و اتفاقاً از دست درازی به جان و مال و تاریخ این سرزمین هم ابایی ندارند.
رضا قاضی سعیدی، استاد واحد علوم و تحقیقات این دانشگاه، ماجرای تعلیق یک ساله خود را این طور شرح میدهد: «خرداد ماه امسال متوجه شدم، در سایت اصلی دانشگاه آزاد اسلامی، نقشهی ایران را قرار دادند و در زیر آن از واژهی خلیج عربی استفاده کردهاند. در یک گروه واتس اپی که معاون آقای طهرانچی راه انداخته است، برخی از مسئولین دانشگاه هم در آن حضور دارند که گروه کوچکی هم بود و عمومی هم نبود. این موضوع را اطلاع دادم و پرسیدم چرا کسی به این موضوع توجه نمیکند. کمتر از ۲۴ ساعت حراست دانشگاه مرا برای توضیحات خواست و من هم ماجرا را شرح دادم و بعد گفتند آقای طهرانچی (رئیس دانشگاه آزاد) از شما ناراحت است. گفتم من که تقصیری ندارم، کسی که با بیدقتی به آبروی دانشگاه صدمه زده است، باید از او ناراحت باشید نه من.»
او در ادامه توضیحات خود میگوید: «خواستم تا از آقای طهرانچی درخواست وقت کنند تا با او حرف بزنم. متاسفانه به من وقت ندادند، بعد از چند وقت به من اطلاع دادند آقای طهرانچی مرا سه ماه از خدمت تعلیق کرده است و در نامهی تعلیق و جلسهی کمیته انضباطی موارد اتهامی بنده را اعلام نکردند و الان بنده یک سال انفصال از خدمت هستم. از انتهای خرداد تا به الان حقوق نگرفتم و بیمهی من هم رد نشده است».
پیش از این هم رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم که معروف به فیلسوف جمهوری اسلامی است، در واکنش به خبر اخراج دکتر عبدالکریمی به حرف آمده بود و با یادآوری خاطرات چند سال پیش خود، از اخراج ۷۰ استاد نامدار دانشگاه آزاد در یک ترم، آن هم با قطع حقوق و بدون اطلاع آنها خبر داد.
از سویی دیگر، دانشگاه آزاد در بحث تکریم دانشجو هم همه بر دیگران پیشی گرفته و بی هیچ رودربایستی از «افزایش ۴۰ تا ۷۵ درصدی شهریه خود از ابتدای سال تحصیلی جدید» خبر داد. البته پس از کش و قوسهای فراوان و کارزارهای اینترنتی در اعتراض به این افزایش بیرویه، از موضع پیشین خود کوتاه آمد و به« افزایش ۲۰ درصدی شهریه از شروع سال تحصیلی جاری» قانع شد.
رئیس فرهنگستان علوم در واکنش به خبر اخراج دکتر عبدالکریمی با یادآوری خاطرات سالیان پیش خود از اخراج ۷۰ استاد نامدار دانشگاه آزاد در یک ترم، آن هم با قطع حقوق و بدون اطلاع آنها گفت.
دانشگاه آزاد اسلامی به موازات رشد دانشگاههای غیرانتفاعی و استقبال کمتر داوطلبین، و نیز گسترش بی حد و حصر این امپراطوری و عدم مدیریت صحیح منابع مالی، کفگیرش جوری ته دیگ خورده که دیواری کوتاهتر از استاد و دانشجو نیافته است. اسفند ماه ۱۳۹۹ بود که هیئت امنای این دانشگاه بخشنامهای را با نام «شیوهنامه همکاری اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نوع الف و ب» به تمامی واحدهای خود ابلاغ کرد.
این بخشنامه که معروف به طرح «الف ب» است، در واقع پاسخی به درخواستهای مکرر اساتید و کارکنان در خصوص افزایش حقوق بود. اما در عمل قرار است ۵۰ درصد افزایش حقوق اساتید موسوم به الف از حقوق اساتید گروه ب تامین و جبران شود. نکتهای که البته نباید مغفول بماند این است که دیوان عدالت اداری هم از این جهت که دانشگاه آزاد دستگاه دولتی یا عمومی مصرح در قانون تشکیل و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری نیست، به شکایات مربوط به این دانشگاه رسیدگی نمیکند و همه شکایاتی که درباره نظامها و مقررات این دانشگاه طرح میشود نخست باید در هیات امنای دانشگاه و پس از آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی شود. و این یعنی مسئولان دانشگاه آزاد، در عمل به هیچ نهاد یا سازمانی پاسخگو نخواهند بود.
هر چند مشخص نیست که شیوه مدیریتی روسای دانشگاه آزاد دقیقاً از کدام اصل مدیریتی در جهان پیروی میکند، اما شاید بتوان این اصول مدیریت رابین هودی آقایان را به ممالک غرب و شرق هم قالب کرد، تا بلکه از این طریق مصائب مالیشان حل شده و دست از جیب دانشجو و استاد کوتاه کنند.
نکتهای که اما باعث تعجب میشود این است که در دانشگاه آزاد هم به مانند تمامی بخشهای دولتی و غیردولتی و مدیریتی ایران، تنها آن بخشی درست کار میکند که در خدمت منافع و امیال حکومت مذهبی است. در وانفسای مشکلات داخلی این دانشگاه، تنها موضوعی که ذهن مدیرانش را به خود مشغول داشته «حضور خادمان این دانشگاه در موکب های مسیر نجف به کربلا» است و آن سخنران مواجب بگیر حکومت هم راست میگفت که «مردم باید به بقاع متبرکه پناه ببرند و در پیشگاه الهی تضرع کنند»، اما این بار نه برای حسین و یارانش، بلکه از دست تقدیری که سرنوشت ما را با این نامردمان رقم زد…