ابوالحسن بنی‌صدر به جان هستی پیوست

محمود دلخواسته

در این ساعات و با اندوهی سترگ، پرشمارند کسانی که در داخل و خارج وطن سوگوار درگذشت یکی از دلدادگان حقیقی بزرگی و سربلندی ایران زمین در عصر کنونی هستند. امروز ابوالحسن بنی‌صدر مردی از سلاله خط اصیل آزادی‌خواهی-در عین-استقلال در ایران به سوی حق شتافت؛ در او روحی و جانی بود که همه عشق بود و تعهد و استمرار و کوششی خستگی‌ناپذیر در راه استقلال و آزادی و بزرگی ایران و ایرانیان. چه بسیار وقت‌ها بود که هرگاه سخن از وطن، از ایران و از ایرانیان، بر زبان می‌آورد بغض گلویش را می‌گرفت و می‌شد به روشنی نم‌نم اشک و درد و دلبستگی به این خاک و بوم و مردمانش را در نگاهش یافت؛ گویی او در آن لحظات یک‌باره خود ایران شده بود، و ایران را زندگی می کرد و وطن را با همه وجود نفس می‌کشید.

پیکر ادامه دهنده مبارزات قائم مقام فراهانی، امیر کبیر و مصدق بر اصل موازنه منفی و استقلال و آزادی و رشد عادلانه به خاک سپرده می شود، ولی راهش و آرمانش که راه حق‌مداری و آزادی و استقلال و سربلندی ایران است از هر زمان زنده‌تر و گویاتر است.
یک نه گفتن شجاعانه در سال ۶۰ به قدرتی که از او می خواست ماندن بر سر منصب را به آرمان آزادی معامله کند، سرنوشت او و بسیاری از یارانش را به زندگی در تبعید و خطر دائمی ترور تبدیل کرد و این‌گونه بیشتر عمر را در هجرت و در خارج از وطن زیست. ولی هر روز و هر شب قلبش برای وطن می تپید و هر کتابی که بر دست می گرفت و هر قلمی که بر کاغذ می‌آورد برای ایران بود و موقعیت خاص ایران-در-جهان.

دو بار هم آقای خمینی، با همراهی ماموران فرانسه، آقای ابو القاسم مصباحی، از مدیران دستگاه اطلاعاتی خود را فرستاده بود و خواستار بازگشت او شد و هر دو بار در نامه و بیان دو شرط برای بازگشت خود معین کرد که یکی استقرار آزادی ها بی‌کم و کاست قبل از ورود او به ایران و و دیگری اینکه توبه کردن در درگاه مردم و کناره‌گیری کامل از کارها. چرا که همانگونه که کتاب ، «زمان سخن گفتن من» که شرح مستند چگونگی انجام «اکتبر سورپرایز»با دستگاه ریگان که مانع به پایان رسیدن جنگ در خرداد ۱۳۶۰ شد و امکان ادامه آن را فراهم کرد، با این جمله به پایان برده بود: «این من نیستم که باید به ایران باز گردد، بلکه آزادی ها می باشند.»

بنی‌صدر، امید بود و امید زیست و امید رفت و امید ماند و تا آخرین لحظات زندگی پربارش با ذکر «امیدوار و شاد باشید» از میان ما پرواز کرد و به هستی بیکران پرگشود. او هرچه انرژی و زمان داشت تا آخرین روزهای زندگی حتی در بستر یک بیماری سخت و جانفرسا برای رهایی وطن گذاشت؛ و اینک امیدواریم همین سفر او نیز بهانه ای باشد برای اینکه امید به دگرگونی به سوی ایران مستقل و آزاد در دل ملیون‌ها ایرانی ماندگارتر شود.

با شناختی که از وی داریم می توانیم مطمئن باشیم که از این بعد نیز روح لطیف و آسمانی وی که سراسر عشق و مهر به وطن بود، از افقی به وسعت همه هستی و به مانند ستاره‌ای در آسمان عشق، دل از نظاره‌گری بر ایران برنخواهد داشت و شکی نداریم که در این اوضاع زمانه گاه هم به‌شدت نگران وطن می‌شود. ولی در وجود زمینی او که نومیدی نبود، بنابراین از این مرحله به بعد نیز نامش و یادش نشردهنده امید و پیروزی و شادی و مهر برای همگان خواهد بود.

او نشان داد که می‌توان در تبعید و سختی و استبداد تبهکاری که دار و ندار او و حتی سهم فرزندانش را به سرقت برده بود، با تحمل شرایط فقر و بودن در سانسورهای همه طرفه و چند لایه و شدید، در برابر وسوسه‌های قدرت و ثروت و شهرت که از این طرف و آن طرف دنیا به سمت او می‌آمد ایستادگی و مستقیم و مستقل ماند و تسلیم هیچ شخص و یا گروهی که به هر بهانه‌ای بخواهد با اصل استقلال ایران و ایرانی بازی کند نشد. در استقلال و آزادی و با سربلندی و اعتماد به نفس و غرور و نشاط مبارزه کرد و نشان داد که می‌توان این‌گونه زیست و نمی‌توان بهانه آورد که مبارزه خرج دارد و نمی‌شود مستقل ماند و باید در برابر زورگویان مصلحت‌گرا شد.

حال که با هزاران سوگ اولین رئیس جمهور و تنها رئیس جمهور واقعا منتخب ایرانیان، با توجه به تاریخ انتخابات در ایران قبل و بعد از اولین ریاست جمهوری، با شرافت و آزادگی و استقامتی مثال‌زدنی در حق از میان ما رفته است، همراهان خط استقلال و آزادی ایران این مسئولیت بزرگ تاریخی را می‌توانند در خود حس کنند که جاودان ماندن ایران در استقلال و آزادی و رشد نیاز به کار و تلاش بی‌وقفه در روشنگری و پیگیری‌های دائمی و ایستادگی‌های تاریخی در برابر منطق زورگویان و قدرت طلبان دارد.

آری او امروز از میان ما رفت و وطنی که به علت سلطه استبدادیان وطن‌نشناس، در داخل و خارج از کشور، در این چهل و خرده‌ای سال قربانی همه‌گونه سانسور در باره او و راهش بود، فرصت یک گرامی‌داشت درخور را در خاک خود وطنی که به او عشق می ورزید از دست داد. و البته ایران می‌ماند تا در آینده‌ای نزدیک نسل آگاه ایرانی شاهد شکستن سانسورهای چند لایه و غیراخلاقی علیه او باشد.

او در فرانسه به خاک می‌رود چرا که خواسته بود تا وطن از استبداد رها نشود، بدن او را به وطن نبرند. این‌گونه حتی بدن خود رابه وسیله‌ای برای مبارزه با هدف آزادی وطن تبدیل کرد.

شاید بشود گفت که برای بنی‌صدر که یک زندگی سراسر شور و عشق و امید داشت نیاز است منتظر یک جشن تولد دوباره باشیم تا سوگواری؛ بارقه‌های امید از تولد دوباره ایران در آزادی و استقلال و مردم‌سالاری و داد و دهش، روز جشن این روح بزرگ خواهد بود. به امید تحقق آن روز شاد و نورانی، سراسر شکوفایی و مهر در ایران و جهان؛ یادش گرامی و روح او در بهشت رضوان حق هر لحظه شاد باد. بنی صدر در این پرواز به جان هستی، تولدی دوباره یافته است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

9 پاسخ

  1. ممنون! ادبیات شما نشان دهنده شخصیت شماست!

    خدا را شکر که شما فرهیختگان و هم مسلکان و هم فکران تان بر صدر امور هستید که وضعیت این است!

  2. بنی صدر نگفت موی زن اشعه دارد و برای مرد مضر است. در این باره از او پرسیده بودند، او پاسخ داد که چنین نیست. بنابراین بقیه نتیجه هایی که پیامگذاری گرفتند درست نیست.
    تا جایی که بیاد دارم و مشهور است بنی صدر از همان آغاز در مجلس خبرگان با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد و تا آخر به مخالفت ادامه داد. بنیانگذاران جمهوری اسلامی، آقای خمینی و دیگر سران باند حزب الله بودند، نه بنی صدر. نمیگویم بی خطا بود ولی اینگونه نوشتن انتقاد نیست، تهمت و تحریف تاریخ است.
    نمی دانم بازرگان با خمینی و رجوی و خامنه ای و رئیسی چه نسبتی داشت؟
    منابع را نخست شاه نابود کرد و سپس خمینی و خامنه ای و باند حزب الله. در واقع زمینه ساز انفجار اجتماعی سال ۵۷ و قدرت گرفتن خمینی و باند حزب الله خود شاه بود.
    واقعیت ها را باید دریابیم و کردارها و گفتار را بدرستی نقد کنیم. تحریف تاریخ فاجعه بار است.

  3. اقا ابراهیم
    خودکشی کاری عاقلانه نیست.
    پیامبران امام ها امامزاده ها هم زندگی مخفیانه و درمهاجرت
    داشتند .
    شما ایا توان نوشتن یک کتاب ١٠٠
    صفحه ای را دارید .
    موضوع

    ازادی و ازادگی و حریت
    استقلال
    جمهوریت و دمکراسی
    دیکتاتوری و استبداد
    عدالت و حقوق و دادگستری
    قلم را بردار و بنویس
    خدایت کمک کند.

  4. واقعا اصلاح طلبان حکومتی یا انقلابیون را چه می شود؟!
    میراث شوم بنی صدر یا توهمات اش در مورد اقتصاد توحیدی و موی زن اشعه دارد وبرای مرد مضر است پیش چشم ماست! اگر حذف نمی شد امروز در مورد خواص شاش شتر و روغن بنفشه مقالات و سخنرانی هایی خنده دار داشت!
    او یکی از بنیانگذاران و انقلابیون نظام فاشیزم مذهبی جمهوری اسلامی بود که قربانی آن شد!
    از خمینی تا بنی صدر و رجوی و سنجابی و خامنه ای و موسوی و احمدی نژاد و روحانی و بازرگان و رئیسی و … جز کسانی که در نابودی منابع ایران از انسانی و طبیعی با نیت های مختلف نقش داشتند بدنامی بیشتری نخواهد بود!
    امروز حقارت ایران که روزی نه چندان دور جزیره ثبات و ژاندارم منطقه بود در مقابل جمهوری آذربایجان که عمر این کشور به سه دهه نمی رسد بخشی از میراث نظام فاشیستی است.
    کاری که جمهوری کمونیستی برای روسیه کرد را نظام فاشیزم مذهبی جمهوری اسلامی برای ایران کرد و جز بدبختی و فقر و فلاکت چیزی نبود و حداقل آزادی های مذهبی از بهاییان تا آزادی های فردی برای زنان را از آنها ستاند
    گویی چنان انقلابیون سابق دخیل در جمهوری اسلامی در جهان توهمات خود سیر می کنند و از واقعیت ها قطع ارتباط کرده اند که حیرت آور است!

  5. متاسفانه برخی از دوستان آقای بنی صدر مثل خود ایشان هستند یعنی ایشان هم آنقدر عاشق خمینی بود که عشق و علاقه زیاد نگذاشت چهره واقعی خمینی که خیلی هم پوشیده و مخفی نبود را نبیند. حالا برخی دوستان آقای بنی صدر هم فقط نکات مثبت ایشان را میبینند و برخی اشتباهات فاحش و زیانبار ایشان برای مملکت را ذکر نمیکنند فقط برای آنکه ما یاد بگیریم اولا زیادی برای کسی اغراق نکنیم هیچ کس در ثانی دوباره در اینده مردم گول کسانی که با حربه دین وارد میشوند را نخوریم ثالثا یاد بگیریم به اشتباهمان اقرار و عذر خواهی کنیم که این آخری رو ابدا من در آقای بنی صدر ندیدم گرچه قطعا دلسوز و متعهد به ایران بود ولی رسوبات مذهبی و سنت گرایی نگذاشت واقعیت ها رو در سال ۵۷ خوب ببیند. روحش شاد

  6. با تشکر از دکتر دلخواسته .. الحمدلله که آقای بنی صدر با سالیان دراز در سیاست ماندن نه دستش به خون بندگان خدا آلوده شد و نه از حقی که میشناخت تخطی کرد. این امر چیزی نیست جز توفیق الهی ..

  7. مهاجرت با فرار؟

    مهاجرت کردن برای ادامه مبارزه را با فرار کردن، نشان از زبان فریبی دارد که استبداد حاکم و هم جنسهای آنهان همیشه بکار برده اند. اگر هر مهاجرتی را برای مبارزه با فرار کردن یکی بگیریم، بنا بر این باید گفت که پیامبر هم از مکه نه مهاجرت که فرار کرد.

    به هموطنان پیشنهاد می کنم که کتاب بنی صدر که در واقع وصیتنامه ای بود که در دوان مخفی شدن در ایران و زمانی که آدمکشان استبداد در بدر به دنبال او می گشتند تا به قتلش برسانند و هر کسی را که به او پناه داده بود اعدام کردند، و آیت الله گیلانی فتوای هفت بار قتلش را صادر کرده بود، مرجعه کنند.

    در آنجا می بینند که بنی صدر سرنوشت سیاوش را پذیرفته بود و سر فرود آوردن تا آدمکشان خمینی سر او را بر طشت بیاندازند. ولی نهیب همسرش، خانم عذرا حسینی که او را به مقاومت در مقابل خمینی خوانده بود، که بنی صدر آن را هنر زن بودن توصیف کرد، بوده که او را به خود آورده و تصمیم مبارزه گرفت و رستم شدن.

    در اینجا بود که با دوستانش مشورت می کند که بهترین محل برای مقاومت کجاست. می گوید که از آنجا که این کودتا و ادامه جنگی که قرار بود در همان ماه خرداد به پایان برسد، نتیجه سازش خائنانه خمینی (تنها در ملاقات آخر با خمینی بود که فهمیده بوده که خمینی شخصا در این خیانت شرکت داشته است.) و همدستان حزب جمهوری او با دستگاه ریگان می باشد و باید این سازش را افشا کرد و بنا بر این باید از ایران خارج شد.
    حال سوال این بود که چه محلی در خارج بهترین امکان افشاگری را فراهم می کند. از آنجا که شاه مسعود از طرفداران بنی صدر بود، پیشنهاد می شود که به پنجشیر برود. ولی به این نتیجه می رسند که در پنجشیر امکانات رسانه ای وجود ندارد و از این منظر مکان مناسبی نیست. نظرهای دیگر طرح می شود و باز گشت به فرانسه، از آنجا که در مرکز رسانه ای جهان است مورد موافقت قرار می گیرد. به همین علت بود که وقتی هواپیما در فرودگاه نظامی فرانسه به زمین می نشیند، در اولین مصاحبه خود با بی بی سی فارسی می گوید:

    در همین راستا بود که بنی صدر نقش کلیدی از افشای روابط خائنانه دستگاه خمینی با دستگاه ریگان بود و به و بود بازی کرد.

    ولی این تازه شروع کار بود و کشاندن سران رژیم، مانند آقایان خامنه ای و رفسنجانی، و محکومیت آنها در دادگاه میکونوس، از دیگر شاهکارهای او بود. از جمله نتایج آن در خارج این بود که رژیمی که تا آن زمان بیش از ۵۰۰ نفر از مخالفان خود در اروپا و خارج از آن ترور کرده و یا زخمی کرده بود، تعهد کرد که دیگر دست به ترور نزند. در داخل هم رژیم مجبور شد که به انتخاباتی قدری آزاد تن در دهد که نتیجه آن ریاست جمهوری آقای خاتمی شد.(اینکه خاتمی استاد بی بدیل از دست دادن فرصتهای تاریخی شد داستانی دیگر است. ذکر کارهای دیگر او خود فصلی جداگانه نیاز دارد.
    در کنار آن به کار عظیم فرهنگی کوشش برای ایجاد و گسترش فرهنگ آزادی که نتیجه آن انتشار بیش از ۴۰ کتاب است در طول دوران تبعید است را بگذارید که عظیمترین تحقیق تاریخی در باره دموکراسی و نیز تبیین اسلام به عنوان گفتمان آزادی و استقلال و… می باشد.

    در آخر از آقا ابراهیم (معروف) تشکر دارم که با بی اخلاقی خود و تکرار دروغهای استبداد تبهکار حاکم، امکان قدری روشنگری را برای نویسنده فراهم کردند.

  8. چقدر خوب بود که نویسنده مقاله مشترکات مردان بزرگ ما (قائم مقام,امیرکبیر,مصدق) را بامرحوم بنی صدر بر می شمردندویا سوکنامه ای خیالی از یک امر واقع که هنوز در ذهن ما تازه وروشن است از میراث وسرمایه های گرانقدر وملی ما هزینه نمی کردند
    برای روشن شدن اذهان مخاطبین باید یادآورشوم که برای هر سه رجل
    سیاسی کبیر ما امکان پناه بردن به سفارت خانه های خارجی وجان بدر بردن از این مهلکه بسیار روشن ومعمول بود
    اما آنها با ماندن وجان باختن در این خاک حداقل به توهم توده های مردم وغبار آلود کردن جان پرستی یا وطن پرستی دامن نزدند.

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »