آیتالله منتظری در اواخر عمر و در نگاهی از فراز به عمر رفته، انتخابش به قائم مقامی رهبری در سال ۶۴ را یک بدبیاری در زندگی دانست و چه بسا توطئهای تا شیخ را آماج تیرهای زهرآگین دشمنان کند.
شاید اگر شیخِ مصلح در مقام قائم مقامی که نه تعریفی در قانون اساسی داشت و نه اختیاراتی، قرار نمیگرفت، در بزنگاهِ پس از درگذشت آیتالله خمینی، آن فقیه عالیقدر جانشین میشد و سرنوشت جمهوری اسلامی با رهبری اصلاحطلب به سمتی دیگر میرفت.
گاهی رییس نشدن، نعمتی پنهان است که قدر دانسته نمیشود. هاشمی رفسنجانی پس از سالها سیاستورزی با اینکه بالاترین رای خبرگان را آورده و شهرهترین و احیانا محبوبترین فرد در مجلسِ کسالت و کهولت است، گفته که برای ریاست مجلس خبرگان میلی ندارد و چه کسی است که نداند این بی میلی به ریاست نه از سرِ استغنای عارفانه که کیاستی سیاستمدارانه است.
هاشمی میداند که ریاستِ بیفایده خبرگان چیزی بر او نمیافزاید و بلکه هزینهای بیجهت و حساسیتی بیمورد در پی دارد که ممکن است هاشمی را از کار نفوذ در میان خبرگان در لحظه حساسِ مرگ رهبری، وا دارد.
هاشمی شاید علاقهمند است که امثال احمد جنتی و نه هاشمی شاهرودی بر کرسی ریاست بنشیند تا به کلی ریاست خبرگان را بیاعتبار کنند. هاشمی میداند که هر کس رییس شود و بالانشین، نظرش به سمت اوست و در واقع رییس خبرگان همیشه نگران است که هاشمی در میان جمع چه میگوید و چه خواهد کرد.
هر وعده ریاست، فرصت بزرگی را از رییس میستاند تا به حفظ کرسی ریاست بپردازد. روسا خیلی وقتها باید که برای حفظ جمع و ماندگاریِ خاصیتِ ریاست، سعی کنند تا نظرشان را ابراز نکنند یا به سمتی موضع بگیرند که صندلی ریاست حفظ شود و در این چرخشها، گاهی نظرِ رییس، قربانی حفظ کرسی میشود. هاشمی همه اینها را میداند، اما گویا اصلاحطلبان از رفتار پیرِ سیاست عبرتی نمیگیرند و هنوز خام هستند و به دنبال ریاست.
رودربایستیهای سیاسی
در ایران، بسیاری مواقع تعارفات و رودربایستیها به عمل سیاسی منجر میشود، در بیماری رودربایستی و شرمزدگی سیاسی، سید محمد خاتمی یگانه دوران است و ای بسا در دوران اصلاحات، شرم خاتمی نگذاشت تا پروژهی اصلاحات به سرانجام قاطعی برسد.
دکتر محمدرضا عارف، مرد شریف و فرهیختهای است که اگر یک عیب هم داشته باشد، همین برانگیزاندن حس رودبایستی در اطراف و اکناف اصلاحطلبان است. عارف در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از رقابت به نفع حسن روحانی، با دلخوری و اصرار و اجبار بزرگان اصلاحطلب کناره گرفت و این گذشتِ اجباری، گویا حق و حقوقی همیشگی را برای جناب عارف پسانداز کرده که در هر انتخابات، هم ایشان باید که ارج و اجر ببینند و اصلاحطلبان و به ویژه شخص خاتمی در محذوری اخلاقی قرار دارند تا وام بگذارند و حسابِ جناب عارف را کنار جام بگذارند.
انتخاب ریاست مجلس در پیش است و بنابر احوال و شرایط خاصِ حاکم بر این دوره از پارلمان، شاید مصلحت این باشد که جناب عارف که خیر الموجودین اصلاحطلبان است، مثل ذخیرهای حفظ شود تا بلکه یک سال بعد به ریاست مجلس برسد.
اما حضرت عارف را شوری در دل افتاده تا در اولین قدم به مجلس شورا، از میز ریاست شروع کند. هر چند ریاست و صدارت در جمهوری اسلامی به تجربه نیازی ندارد و میتوان به یک باره بر هر مسندی تکیه زد اما از شخصیتِ موسپید کردهای چون عارف انتظار میرود که قدری خویشتنداری کند و از فرصت رییس نشدن، بهره کافی ببرد تا دولتاش مستعجل نباشد.
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
رد صلاحیت گسترده شورای نگهبان گرچه ناکام شد و اصلاحطلبان به مجلس راه پیدا کردند اما ناکار نماند و رد صلاحیت گسترده چهرههای مشهور و با سابقه اصلاحطلب، کار را به گمنامان و ناشناختهها رساند.
ممکن است که در سالهای آتی بزرگانی از همین گمنامی طلوع کنند؛ اما در حال حاضر فراکسیون امید که جناب عارف ریاست آن را برعهده دارند، به درد خودنشناسی دچار است.
در وضع و حال اصلاحطلبان همین بس که نمیدانیم تعدادشان در مجلس دقیقا چند نفر است و آیا اصلاحطلبانی که به نام اصلاحات به هرمِ مجلس راه یافتهاند، اصلاحطلب میمانند یا نه.
شکوه و شکایتی که جناب عارف در همین یکی دو ماهه کرده و نمایندگان فراکسیون را به تعهد توصیه نموده و یا اینکه برخی از فراکسیون امید، رک و پوست کنده گفتهاند که تنها تا دم در مجلس تعهد داشتهاند و از این به بعد خودشان تصمیم میگیرند که به کدام باد، میل کنند، نشانه تلخی است از اینکه در روز انتخاب رییس مجلس، تضمینی نیست که عارف برنده میدان باشد.
اگر بر فرضِ ممکن، دکتر عارف در رقابت با لاریجانی بازنده باشد، ضربه سختی بر ماشین تبلیغاتی اصلاحطلبان فروخواهد آمد و اصولگرایان مجلس میتوانند ادعا کنند که اکثریت با ایشان است و اصلاحطلبان در اولین حرکت شکست خوردهاند.
در این حالت علی لاریجانی هم از دینِِ اخلاقی که بر گردن دارد ـ که با حمایت اصلاحطلبان به مجلس آمده ـ رها میشود. عقل سلیم میگوید فرار از شکست احتمالی بهتر است و لاریجانی مدیون بهتر از لاریجانی مغرور.
اگر جناب عارف با شخصیت محافظهکاری که از ایشان سراغ داریم، رییس مجلس شود، احتمالا از میانهروی به راستروی خواهد رسید و مراعات و مدارایی که ریاست مجلس میطلبد، به زودی از عارف شخصیتی کسلکننده خواهد ساخت که دل اصلاحطلبان را هم میزند.
اگر چنین شود فراکسیون امید، هر روز ریزشی خواهد کرد به نفع مستقلین و به کام اصولگرایان و اصلاحطلبان از موقعیت نقادی و حمله، به موضع دفاع و سکوت میافتند. اما یک سال که بگذرد و فراکسیون تشکلی پیدا کند و عیار نمایندگان اصلاحطلب نمایان شود، میتوان به ریاست عارف امید بست. سعدی میگفت کارها به صبر بر آید و مستعجل به سر، بد نیست اصلاحطلبان مجلس به رای بالای خود مغرور نشوند و نمایندگان تهران، این ذکر را هر روز بگویند که مردم انتخابی به اضطرار کردهاند و نه همه از سرِ شناخت و شایستگی و گرنه به قول خواجه حافظ: عارف از خنده می در طمع خام افتاد.
2 پاسخ
جناب آقای محمد رهبر بنده یکی از طرفداران مقاله های شماهستم دستان را میبوسم
حق مطلب ادا شد در این نوشته . جناب عارف چنان از خواست مردم سخن میگوید که ، اگر ایشان رئیس نشود مردم خواب راحت نخواهند داشت !
دیدگاهها بستهاند.