زیتون ـ صافیگلپایگانی ۳۰ مهرماه در دیدار با محمدباقر قالیباف تلویحا از سیاست خارجی جمهوری اسلامی انتقاد کرد و به برقراری ارتباط با دیگر کشورهای جهان توصیه کرد.
گلپایگانی در این دیدار به «گرانی سرسامآور» نیز اشاره کرده و گفته «از وضعیت اقتصادی و روابط تیره ایران با کشورهای دیگر ناراضی است».
سخنان این مرجع تقلید شیعه جنجالی تازه را در صحنه سیاسی-فقاهتی کشور رقم زد و رسانههای تندرو موجی از انتقادها را نسبت به این مرجع تقلید راه انداختند.
سایت رجانیوز صافی گلپایگانی را متهم کرد که«چشم به بیرون دارد»، «سخنان ناصواب حسن روحانی» را تکرار میکند و از «نیروهای سکولار تقلید سیاسی» میکند.
ارگان خبری جبهه پایداری در یادداشتی با عنوان «ما با طاغوت فقط قهر نیستیم؛ بلکه دشمنی داریم» نوشت: «هم تقلیدِ سیاسیِ ایشان» مذموم است و «هم تأخیرِ سیاسیِ ایشان در تکرار این تحلیل سراپا غلط» و افزود «نمیدانم تقلیدِ ایشان را مذمت کنم یا تأخیرش را».
روزنامه کیهان نیز خبر دیدار رئیس مجلس با این مرجع تقلید کهنسال را سانسور کرد.
از طرفی دیگر رییس مجلس، جامعه روحانیت مبارز، جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، روزنامه جمهوری اسلامی، اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نیز مهدی کروبی، اقدام رجانیوز را مصداق «وهن» علمای جهان شیعه دانستند و خواستار عذرخواهی شدند.
و روز گذشته (شنبه) محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور خواستار رسیدگی به موضوع «توهین به مراجع» از سوی رجانیوز شد.
با این حال این وبسایت شامگاه گذشته در یادداشتی دیگر اگرچه به صافیگلپایگانی «خالصانه» ابراز کرد و «باتوجه به شرایط خطیر کشور» بهزعم خود «نقطه پایانی» بر این ماجرا گذاشته، اما همچنان بر موضع خود پا فشرد و نوشت «که جز به حق سر خم» نمیکند و «در اصول اعتقادی جز به راه دلیل و استدلال» نمیرود و «تلخی پرسش» نه «از روی بیاعتنایی به جایگاه فقه و فقاهت در نظام اسلامی، که برخاسته از دغدغهای انقلابی و ناظر بر سوءاستفادههای بیگانگان و دشمنان دین و ملت بود».
این نزاع اما تکراری است و ریشه در انقلاب ۵۷ دارد.
چرا این خبر مهم است؟
جمهوری اسلامی با شعار و استراتژی «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ما»بهسرعت دین و نهاد مرجعیت مستقل مذهبی را در خود هضم کرد.
سیاستهای دومین رهبر جمهوری اسلامی که از قضا خود از مراجع تقلید نبود، فاصله حکومت و معدود مراجع مستقل مذهبی را با حکومت بیشتر کرد.
علی خامنهای طی دوران زعامت خود به مرور موجب وابستهتر شدن بسیاری از مراجع و فقها به ساختار سیاسی و نظام حاکم شد. از یک سو با تعریف ردیف بودجه برای حوزههای علمیه و از سوی دیگر با واگذار کردن برخی منابع اقتصادی همچون کارخانهها به «مراجع و علما» استقلال اقتصادی حوزههای علمیه و پس از آن استقلال رای آنها را گرفت.
برخلاف سنت جاری در تشیع، نهادی به اسم«جامعه حوزه علمیه قم مسئول تایید «مرجعیت» علما شد و بسیاری از فقها در برابر این «بدعت مذهبی» زبان در کام کشیدند تا همچون یوسف صانعی «خلع» درجه نشوند.
البته عموم مراجع تقلید«حکومت جمهوری اسلامی» را از آن خود میدانستند و در کلیت اختلاف چندانی با آن نداشتند و دلیلی برای مخالفت و تضعیف «تنها حکومت شیعه جهان» نمیدیدند. بهخصوص که حاکمیت دست آنان را برای «ابراز نگرانی» در خصوص برخی مسائل اجتماعی مانند مسائل مربوط به زنان باز گذاشت تا همدلی بیشتر ایشان را به دست آورد.
حالا کار بهجایی رسیده که یک اظهار نظر ساده هم از سوی یکی از عالیترین مراجع تقلید ساکن در قم تحمل نمیشود و از سوی بخشی از «آتشبهاختیاران» رهبری مورد حمله قرار میگیرد تا در هر حال «دیانت» عین «سیاست» باشد .
کمی عمیقتر؛ مرجع حکومتی، مرجع مستقل
تقابل نهادهای حکومت و مرجعیت موضوع جدیدی نیست و رویارویی میان حکومت و روحانیون حکومتی با روحانیون سنتی و مستقل سابقهای طولانی دارد اما با پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران و حاکم شدن اسلام سیاسی در کشور، عملا تقابل میان روحانیون حکومتی و روحانیون سنتی یا مستقل، ابعاد تازهای یافت.
از یک سو روحانیون سنتی و مستقل با مقوله ولایت فقیه و یا تشکیل دولت در «دوران غیبت» مخالفت میکردند و از سوی دیگر بودجههای دولتی به حوزههای علمیه اختصاص داده میشد که در واقع اقدامی در جهت وامدار کردن علما به حکومت و گرفتن استقلال از حوزه بود.
آیتالله منتظری، آیتالله حسین شیرازی، آیتالله رضا صدر، آیتالله کاظم شریعتمداری و آیتالله حسن طباطبایی قمی از جمله فقهایی بودند که به دلیل مخالفت با ولایت فقیه توسط حکومت و روحانیون حکومتی با برخوردهای تندی روبرو شدند.
آیتالله حسین شیرازی، مجتهد و مرجع تقلید، یکی دیگر از روحانیون سنتی و مستقل است که با حکم دادگاه ویژه روحانیت بارها به زندان رفته است. او انتقادهای تندی را علیه رهبر ایران و جایگاه ولایت مطلقه فقیه مطرح کرده است.
از منظر اصولگرایان و آتش به اختیاران رهبری، نهاد مرجعیت تنها در مقام حمایت بیچونوچرا از هسته سخت حاکمیت است که مورد احترام هستند. در غیر این صورت همان نهادهایی که با بهانه «ابراز نگرانی مراجع عظام تقلید» در ریزترین امور شهروندان دخالت و ابراز نظر میکردند، مرجعیت را هم متهم به تقلید از سیاستمداران سکولار میکنند.
بیشتر بخوانید:
تقابل میان روحانیت سنتی مستقل با روحانیون حکومتی
این بار اما نه مرجعی اساس حاکمیت شیعه یا ولایت فقیه را زیر سوال برده است و نه به سیاستهای کلان جمهوری اسلامی اعتراض دارد، بلکه مرجعِ معترض به یکی از سیاستهای جزئی نظام مورد حمله قرار گرفته است.
آیتالله صافی گلپایگانی از معدود مراجع شیعه است که در صد و سه سالگی همچنان به مناسبتهای مختلف مذهبی و سیاسی دیدارهای رسمی و غیررسمی و سخنرانیهایش بازتاب رسانهای دارد.
گلپایگانی همچنین برخلاف بسیاری از مراجع تقلید قم، در نظام جمهوری اسلامی نقش داشته است. او با حکم آیتالله خمینی دو دوره به عنوان عضو فقهای شورای نگهبان منصوب شد و هشت سال دبیر این شورا بوده و در مجلس اول خبرگان رهبری نیز عضویت داشته است. با این حال اما از تیغ تیز آتش به اختیار در امان نیست.
چرا که او اینبار جایی را هدف گرفته است که «پاشه آشیل» جمهوری اسلامی است؛ سیاست غربستیزانه یا به کلام دقیقتر ضدیت با آمریکا را. سیاستی را که اگر نه کلیت جمهوری اسلامی، که حداقل هسته سخت آن، خود را با آن معنا میکند، حتی اگر به بهای فقر، گرسنگی، درد و بیماری قاطبه اهالی دارالشیعه جهان اسلام باشد.
2 پاسخ
باید انقلابی اینچنینی برپا میشد ، تا زجر بکشیم و تاوان بدهیم و انتظار ایوبی بکشیم تا حداقل در کنار اینهمه خسران از بعضی چیزها بهره ای هم ببریم! یکی از این بهره ها و در حقیقت بزرگترین سود، برملا شدن حقیقت وجودی بعضی از سنتها و بنیانهای بی حساب و کتاب در عرصه اعتقادی مردم این و آب و خاک است، یکی از مصداقها احترام بی حد و حصر به معدود کسانی از جمله علمای دینی است، خنده دار است که این افراد را عالم و دانشمند و علامه و آیت و نشانه خدا خواندن در حد عظما دانستن و عزت چپان کردن به کسانی که یه دو زاری خاصیت ندارند، بقول شریعتی در هبوط که در مورد اینگونه افراد میگفت وقتی سراغ دانششان بروی حرفی برای گفتن ندارند ، ازشان تفسیر قرآن و چند و چون رموز قرآن را بپرسی تقریبا صفر هستند، میپرسی خب پس این اقا چه هنری دارد که موجب اینهمه تکریم شده؟ هیچ، اقا فقط یه پارچه نوره، همین، نه بیشتر! چنته خالی اینگونه افراد که از همه دانش الهی فقط نورش نصیب اینان شده را کسانی مثل آقای خامنه ای که تا حدودی با ایشان حشر و نشر داشته بهتر از من و شما میداند ، احترام مفت و مجانی که از کیسه عوام الناس به زیر پای اینان میریزد سیاست شیعه است، وگرنه در مواقعی که پای منفعت بزرگتر از منفعت احترام به این آقایان در میان باشد احترام بی احترام، سود این اقا برای دستگاه حاکمه که بیشتر از یک چاه نفت نیست، بیشتر از معادن طلا و نقره و آهن و مس و اورانیم نیست ! وظیفه این اقا در زمان حکومت اسلامی اینه که یا برای حاکمیت تبلیغ کنه و یا سر جاش محکم بشینه صم و بکم ، و ماستشو بخوره! مثل نوری همدانی، مثل مکارم شیرازی! در یک برنامه بی بی سی ، که دیشب داشتم نگاه میکردم مصاحبه ای بود با یک دانشمند ایرانی در آمریکا که یکی از بزرگترین جوایز علمی را برده، بخاطر تحقیقات مفصل او در زمینه نانو و امواج که به نتیجه رسیدن آن موجب ساخت کامپیوترهایی با سرعت غیر قابل تصور خواهد شد، من که از این جور چیزها سر در نمی آورم و حتی توضیحاتی که او سعی میکرد با زبان ساده بیان کند را هم خوب نمی فهمیدم ، اما این را فهمیدم که نبایستی به هر ننه قمری دانشمند گفت! دنیا دارد بسرعت پوست می اندازد و بالا و بالاتر میرود و کار ما شده تحقیق در مورد اختلافات علی با طلحه و زبیر ! چرا علی در سقیفه حضور نداشت؟ آرایشهای نظامی در جنگهای جمل و صفین ! در ضمن برای تحقیق در این موارد علم تاریخ بدرد نمی خورد ، باید یک دانشمند شیعه انهم با وضو این تحقیقات را انجام بدهد!
تمام این چهل و چند سالی که دیوسالاری اسلامی بر کهن سرزمین ما حاکم بوده، هنرمندان ایرانی ازهر قوم و طایفه ای ثانیه ای از پای ننشسته اند تا چراغ فرهنگ و هنر واقعی این کشور را فروزان نگه دارند و بر آتش تعصب جاهلان متعصب آب انسانیت و ایرانیت بیافشانند. سلام بر آغاسی تا حمیرا، سپاس شازده بنان و شجریانها را و درود به روان ناصر چشم آذر و همایون خرم و هزاران هنر آفرین این ملک که کیش این ملایان را مات کردند.
دیدگاهها بستهاند.