زیتون– کتاب «مسیر پیامبری» جدیترین اثر خانم صدیقه وسمقی است که فایل پیدیاف آن به شکل رایگان در اختیار خوانندگان زیتون قرار میگیرد. نویسنده در این اثر علاوه بر طرح دیدگاههای خود درباره پیامبری، وحی و دین، میکوشد بپرسشهایی بنیادی و همیشگی جوابد دهد؛ پرسشهایی از قبیل «چرا در همهی زمانها و مکانها پیامبر فرستاده نشده است؛ و یا اینکه چرا پیام پیامبران به صورت خدشهناپذیر به دست همگان نرسیده است؛ و یا چرا در کتابهای مقدس گزارههایی خلافِ علم و یا گزارههایی متناقض به چشم میخورد».
خانم وسمقی متن کوتاهی را برای انتشار به همراه کتاب در اختیار زیتون قرار داده است که در ادامه میآید:
هزارههاست که انسان، پیامبر را برگزیدهی خدا میداند. شاید خدا برگزیدهی انسان باشد. هزارههاست که انسان، مسیر پیامبری را از خدا تا انسان میداند. شاید مسیر پیامبری از انسان تا خدا باشد.
شواهد، وجود ادیان توحیدی را در همهی دورههای حیات بشری تأیید نمیکند. توالی در ارسال پیامبران خداباور و یکتاپرست برای هدایت همهی انسانها دیده نمیشود. ادعای وجود انبیای الهی از آغاز خلقت آدم، صرفا یک ادعاست که گزارههای تاریخی و یافتههای علمی با آن سازگاری ندارد. هرگونه تلاش برای توجیه ادعای یاد شده، مبتنی بر فرضیاتی انتزاعی و اثباتناپذیر خواهد بود.
شواهد، حاکی از آن است که اندیشهی انسان دربارهی خویشتن و هستی و خدا، به موازات یکدیگر تحول یافته است. این تحول آشکار، دیدگاه رایج دربارهی پیامبری را تایید نمیکند، زیرا اگر از آغاز خلقت انسان، پیامبران الهی، دربارهی خدا و هستی، اطلاعاتی را در اختیار انسان قرار داده باشند، نه تنها تحول در سیر شناخت خدا و هستی به صورت بنیادین معنا نخواهد داشت، بلکه در این مسیر، اطلاعات قابل ابطال نیز نباید وجود داشته باشد.
من تا رسیدن به این دیدگاه که پیامبری نهادی برساخته انسان است، مسیری را پیمودهام که در کتاب حاضر کوشیدهام خواننده محترم را در این مسیر با خود همراه سازم. پرسشهایی کلیدی در مسیر رسیدن به نظریه خویش مرا یاری کردهاند؛ پرسشهایی از این دست که چرا در همه مکانها و زمانها پیامبران توحیدی ظهور نکردهاند؟ و یا چرا پیام پیامبران به طور دقیق حفظ نشده و به دست همگان نرسیده است؟
من معتقدم پیامبران راه را خود برگزیدند، خدا را خود برگزیدند و مسیر تا خدا را خود پیمودند. آنان با فرمان خدا به خلوت نرفتند و به تفکر برای یافتن راه نپرداختند. آنان دغدغههای اجتماعی خود را از وحی نگرفتند و آنچه آنان انجام دادند، مقدم بر وحی است. به عبارت دیگر آنان مسیر پیامبری را خود یافتند و پیمودند.
خوانندگان زیتون میتوانند این کتاب را به شکل رایگان از اینجا دریافت کنند.
2 پاسخ
خانم صدیقه وسمقی با سلام به حضور شما . من اوس کاظم بنا ،اصالاٌ فکر نمی کردم که شما این همه راه را پیموده باشید. .به هر حال اشکال از گیرنده های فهمیدنی من است و نه شما . شما دارید ریشه به تیشه میزنید. مواظب باشید .احمق های حکومتی به جان” کسروی” رحم نکردند .خانم وسمقی من کاری به اعتقادات فکری امثال شما و آقای ” سروش ” ندارم . مختاریید حتی ” سنگ ” را بپرستید به عنوان مبدا ” آفرینش ” به عنوان ” خدا ” آفریننده زمین و زمان و پیامبران”. اما از آن زمان که می پندارید که این یک اصل اساسی ست و تخطی از آن ، جرم ” جنه ” به حساب می آید ، راه من از شما ، جدا می شود .
به شما ” دست مریزاد ” می گویم و سپاس مرا همیشه همراه خواهید داشت . اوس کاظم بنا
کتاب مسیر پیامبری سرکار خانم وسمقی نظریه ای است که تلاش دارد پاسخ های مناسبی برای ابهاماتی مهم فراهم آورد. از جمله ی این ابهامات و سوالات این است که چرا پیامبران الهی صرفا در خاورمیانه ظهور کرده اند و مطابق با شواهد باستان شناسی و دین شناسی و تاریخ و فرهنگ در سایر نقاط جهان اثری از پیامبران الهی دیده نمیشود و ایا این متضاد با هدایت الهی از طریق ارسال پیامبران برای همه ی جوامع و همه زمان ها نیست؟ یا اینکه چرا همه پیامبران مرد بوده اند و ایا این با عدالت الهی در تضاد نیست و اینکه چرا بین ادیان الهی این میزان اختلافات اساسی وجود دارد و ایا این در تضاد با هدایت الهی که در صورت ارسال باید شفاف و روشن باشد نیست و اینکه چرا برخی مطالب کتاب های اسمانی بر خلاف علم و دانش امروز بشری است و آیا این نشانه ی تکیه داشتن ادیان به دانش محدود زمان ظهورشان نیست؟ نویسنده ی کتاب سپس نظریه ای را مطرح میکند که پیامبری مسیری از انسان ها به سمت خداوند بوده است نه مسیری از جانب خداوند به بشر و پیامبران نه فرستادگان الهی بلکه متفکران و مصلحان اجتماعی عهد خود بوده اند. با این نظریه می توان بسیاری از ابهامات را به نحو شایسته ای پاسخ داد و بر بسیاری از دشواری های پذیرش ادیان قدیمی چیره شد بی آنکه دست از پذیرش خداوند شست و بی آنکه بر تلاش ها و ارزش های ادیان تاریخی خط بطلان کشید.
نویسنده با شرح روند پیدایش ادیان در جوامع ابتدایی بشر به تکامل این روند و تحولات آن از پرستش حیوانات و گیاهان و پدیده های طبیعی به پرستش همزمان خدایان متعدد و اساطیری و سپس پرستش بت ها به عنوان واسطه های خدایان و سپس بلوغ فکری بشر در رسیدن به توحید و یگانه پرستی اشاره می کند و معتقد است بشر در مسیری طولانی، پراشتباه و تدریجی اعتقادات خود به خداوند را تصحیح و نکمیل کرده است و نقش پیامبران متفکر و مصلح در این تصحیح و رسیدن به توحید پررنگ و قابل توجه بوده است و این حرکت بشر پس از پیغمبران نیز ادامه دارد و دانش و معرفت بشری همچنان پیش می رود و بدون متوقف شدن در ظرف زمان یا جبر جغرافیای پیامبران گذشته با دستیبابی و بهره برداری از ارتباطات جهان نوین و پیوستگی اندیشه های انسان مدرن با شتابی روزافزون و تصاعدی هندسی عرصه های جدید معرفتی و هستی شناسانه را طی میکند .
ارزش هر نظریه به میزان کمک آن در رفع ابهامات و گشودن مشکلات و ترسیم گشایش هاست. از این منظر نظریه خانم وسمقی چشم انداز مثبتی را پیش روی خداباوران می گشاید که خویش را پای در زنجیر چارچوب های ادیان هزاران سال پیش ندانند. ارزش های ادیان گذشته را پذیرا بوده و خرافه های آن را به دور بیاندازند. وجوهی از ادیان قدیمی را که نه تنها اینک کاربردی ندارند بلکه مذموم و غیرمنطبق با ارزش های انسان مدرن امروزی هستند به کناری گذاشته و در عین حال از ثمره و سهم آن ادیان در معرفت امروزی بشر به نیکی یاد کنند.
از دیگر کاربردهای این نظریه بستن دست و پای مدعیان و کاسب کاران ادیان گذشته است آنانی که در پای بست ماندن مردمان امروز به بند بند آنچه که اصول و فروع ادیان هزاران سال پیش می پندارند اصرار می ورزند تا عملا از جایگاه و مرتبت خویش در جامعه کماکان بهره مند شوند و در این راه ناصواب جلوی بروز اندیشه های جدید و تصحیح نادرستیها و برطرف کردن کاستی ها و رفع بی عدالتی ها را گرفته و تضعیف موقعیت شخصی و صنفی خویش را برنمی تابند.
با پذیرش این نظریه دیگر جایی برای روش های حکومتی همچون داعش و طالبان و جمهوری اسلامی باقی نمی ماند چه این حکومت ها بر پایه رجوع به آن چه که اسلام ناب محمدی انگاشته می شوند و نفی ارزش های مدرن بشریت است بنیاد نهاده شده اند و این ادعا را دارند که اسلام فرو فرستاده شده از آسمان و کلام مطلق خداست و کوچکترین نقد و تغییر در آن را خدشه ای به بارگاه خداوندی دانسته و نقدوارد کننده را مستوجب مکافات می دانند و دسته ی قلیلی را به عنوان مفسران دین و صاحبان شریعت بر مردمان حاکم می کنند.
اما این کتاب در بخش هایی دچار ضعف است از جمله اینکه به اندازه کافی در خصوص برهان لطف خداوند واکاوی و روشنگری و ارایه طریق نمیکند و دست خداباوران و نبوت مداران را باز می گذارد تا از طریف برهان لطف و ضرورت هدایت توسط خداوند این نظریه را زیر سوال ببرند.
مناسب بود نویسنده محترم در باب برهان یا قاعده لطف به این راهکار اشاره میکرد و آن را در نظریه خویش مورد اشاره قرار می داد که صحیح است اگر پنداریم که خداوند که رحمان و رحیم است و همه لطف است و مرحمت، انسان را بی هدایت در جهان به حال خویش رها نسازد ولی این لطف خویش را نه از راه ارسال پیامبران یا نه فقط از راه ارسال پیامبران بلکه ابتدا از طریق اعطای قوه تفکر و تعقل و خرد و قوه ارتباط با دیگران و هم افزایی فکری به بشر ارزانی داشته است و بشر را مجهز به قوه ی عقل و مطابق با نظریه تکامل هدایت فرموده است. اولین انسان اجدادی که دریافت می توان تکه استخوانی را از زمین برداشت و با آن بر سر رقیبی زد که غذای او را نشانه رفته است نخستین نشانه های تکامل و تمایز از دیگر حیواتات را از خود بروز داد و از همان زمان شاید انسان وارد مسیر تعقل وتفکری شده است که اکنون پس از ده ها هزار سال قصد خروج از منظومه شمسی و سفر به دیگر سیارات و ستاره ها را دارد و این ده ها هزار سال در مقایسه با عمر زمین ثانیه ای و در مقایسه با عمر کائنات و هستی ذره ای نزدیک به هیچ است و با این نگرش آیا نمی توان گفت ده هزار سال دیگر بشر چنان به عمقی از دانش هستی شناسانه دست یافته است که بر یافته ها و دانسته ها و سوالات و دغدعه های امروزش پوزخند میزند همان گونه که ما به اجداد همین یکصد سال پیش خود می خندیم هنگامی که برای خارج شدن ماه و خورشید از خسوف و کسوف بر طبل می کوبیدند.
چگونه می توان گفت مرام و مسلک و دانشی که پیامبری در ۱۴۰۰ سال پیش در جغرافیای بیابان های عربستان آورده است تا ابدالدهر بشر را کافی است و جامع است و کامل است و گره گشا !؟؟ آیا این گفته ها سخنان عمر ابن خطاب را یاداور نمی شود که مارا قرآن کافی است و دیگر کتاب ها را بسوزانید؟
آیا براستی زنان می توانند بپذیرند آن چه در ۱۴۰۰ سال پیش به آنان نسبت داده می شد و از آنان خواسته می شد را امروز و فردا هم بپذیرند و به آن قانع باشند؟ بی شک جامعه ای که در آن دختران را زنده به گور میکردند با پذیرش آیین مسلمانی تحولی شگرف در رعایت حقوق زنان داشته اند اما آیا این برای نسل امروز و نسل های آتی و نسل های ده هزار سال دیگر کافی است؟
این چه خودخواهی است که از خدا مطالبه کنیم علاوه بر همه ی موهبت های آفرینش و مسیر شگفت انگیز خلفت و تکامل و تجهیز بشر به قوه تفکر بازهم برایمان پیامبرانی بفرستد با برنامه های مدون و دستورات مشخص و لقمه های جویده شده که چنین کنید و چنان نکنید و تسلیم شوید به آیینی که در این لجظه گفته میشود و تا ابد به آن عمل کنید! چرا نباید بپذیریم خداوند خلقتی کرده بود به کمال و خود از چنین خلقتی به وجد آمد و خویش را آفرین گفت. آیا خداوندی که بر خلقت خویش آفرین گفته است بعدها به یاد آورده است که چیزی را فراموش کرده است و اینبار از سر دلجویی و دلسوزی و جبران خطا پیامبرانی فرستاده یا برگزیده که جبران مافات کنند؟؟
خیر خداوند رحمان و رحیم خلقتی نمود در اوج شکوه و خلاقیت و روانی و سیالی و بر فرایند و مسیری که امروز تکاملش می خوانیم. موجودی آفرید روی به تعالی مجهز به همه ی آن چه که باید، تا به آن رسد که شاید.
و اینک این بشر باید از برداشتن استخوانی آغاز کتد و به گذر از انحنای ابعاد زمان و مکان و انرژی برسد و از چارجوب محدودیت های بشر بگذرد و پای در کهکشان های خارج از تصور بگذارد آن جا که از محدودیت های جسم خویش خواهد رهید و با نور و روشنی و جاودانگی پیوند خواهد یافت.
دیدگاهها بستهاند.