بازدیدِ میدانی؛ از عوام‌گرایی به عوام‌فریبی

زیتون ـ مهسا محمدی: «بازدید میدانیِ» روز گذشته‌ی معاون اول رییس جمهور، در شبکه‌های اجتماعی دستمایه‌ی طنزهای تلخی شد. محمد مخبر با انتشار تصویری در توییتر خود نوشت که در خیابان کارگر شمالی تهران در حال بازدید میدانی از «وضعیت قیمت‌ها» است. این بازدید در یک مغازه فروش قهوه و ماگ و لوازم لوکس صورت گرفت. با بالا گرفتن واکنش‌ها معاون رییس‌جمهور این توییت را از اکانت خود حذف کرد اما خبر پیش آز ان به خروجی خبرگزاری‌ها رسیده بود.

به نظر می‌رسد بازدید میدانی به صورت جدی در دستور کار دولت سیزدهم از رئیس‌جمهوری تا وزرا و مدیران میانی‌اش قرار دارد. مقامات حکومتی هم البته از این قاعده مستثنی نیستند و از زاکانی، شهردار تهران تا امام جمعه اندیمشک هم به طور مرتب در حال انجام این نوع بازدیدها هستند.

هفته پیش در بازدید میدانی و سفر استانی رییس‌جمهوری به استان سمنان او در بخش مهدی‌شهر با گروهی از کارگران فضای سبز وارد گفتگو شد، از تک تک آنان میزان حقوق‌شان را پرسید و در نهایت با جمله «خدا به زندگی‌تان برکت بدهد إن شاء الله» و بی‌هیچ توضیح و یا حتی وعده‌ای این گفتگو را به پایان برد. 

در همین راستا روز گذشته شهردار تهران هم هفت صبح  به مرکز نگهداری کودکان کار «یاسر» در محله شوش رفته و بر سر سفره صبحانه بچه‌های کار نشست.

بازدیدهای متعدد و متراکم رئیسی، از حضورش در بازار بورس گرفته تا بیمارستان میلاد و غسالخانه بهشت زهرا و پمپ بنزین‌ میدان فردوسی، نیز جزو مواردی از همین دست است.

چرا این خبر مهم است؟

«بازدید میدانی»، «دیدارهای مردمی»، «بازدید سرزده» و ترکیباتی از این دست کلماتی پرتکرار در خبرهای این روزهای رسانه‌های اصولگرا و برخی از هوادارن آنان در شبکه‌های اجتماعی است. به هدف و بالاخص نتیجه این دیدارها اما کمتر پرداخته شده است. 

بازدید‌های میدانی می‌تواند متناسب با اهداف سیاستمداران کارکردها و دلایل متفاوتی داشته باشد. می‌تواند تلاشی برای افزایش میزان محبوبیت و دادن چهره‌ای مردمی به بازدید کننده باشد. گاهی هم سیاستمدار مجموعه‌ی زیردستش و حتی رسانه‌ها را در کار جمع‌آوری و انتقال داده‌ها، کارآمد و دقیق نمی‌داند و این ضرورت را احساس می‌کند که برای به دست آوردن اطلاعات دست اول در «کف خیابان» حضور یابد. گاهی هم انگیزه‌های دیگر یا ترکیب مواردی که نام‌برده شده یک سیاستمدار را با دوربین و محافظانش به بقالی محل یا غسالخانه بهشت زهرا می‌کشاند.

این در حالی است که در یک سیستم استاندارد و کارآ، اقداماتی مانند نظارت بر قیمت‌ها و حسن اجرای قوانین، جمع‌آوری و دسته‌بندی اطلاعات مربوط به پرداخت‌ها و دستمزد‌ها و در نهایت تهیه و ارائه گزارش آن به رییس‌جمهور، معاونش و یا شهردار بر عهده یک شبکه از نهادها و سازمان‌ها و کارمندان مربوطه در بدنه این نهادهاست. از این رو انجام آن توسط صاحب منصبان بالاترین نهادهای اجرایی کشور یا سایر نهادهای حاکمیتی نه تنها مفید نیست بلکه مخرب، خرج‌تراش و عوام‌فریبانه است. اهمیت جایگاه کسی مانند رییس‌دولت، بابت مسئولیت وی در اجرای سیاست‌های کلان و تصمیم‌گیری بر اساس گزارش‌های نهادهای مسئول است.

بازدید میدانی با هدف کسب محبوبیت اما راه رفته‌ی محمود احمدی‌نژاد است. او به این شیوه و در سایه عدم شفافیت‌ در کشور توانست در میان بعضی از اقشار محبوبیتی به هم بزند. رئیسی اما به نظر می‌رسد با این کارت هم نمی‌تواند بازی کند. با هر بازدید رییس دولت فعلی، موجی از انتقاد و تمسخر نسبت به او بالا می‌گیرد و یا حتی بدتر از آن گاهی هیچ اعتنایی به او نمی‌شود. در یکی از آخرین موارد در زمان بازدید رییسی از پمپ‌بنزین‌ها بعد از حمله سایبری اخیر، بیش از اصل خبر بازدید، حاشیه آن یعنی بی‌اعتنایی موتورسوارانی که در صف بنزین بودند به رییس‌جمهوری، خبرساز شد. 

کمی‌عمیق‌تر؛ عوام‌گرا یا عوام‌فریب؟

تصویر مخبر در زمان بازدید میدانی‌اش، که عکسی از پشت سر وی بود، توسط کاربران شبکه‌های اجتماعی بارها در پس‌زمینه‌های دیگر بازنشر شد. مثلا تصویر او را در بهشت زهرا گذاشتند تا مزار کشتگان کرونا را بازدید کند که در نتیجه خلف وعده‌های او جان خود را از دست داده‌اند. محمد مخبر پیش از این در مقام رئیس ستاد اجرایی فرمان امام، نهاد تولید کننده واکسن برکت، به کرات وعده تولید ۵۰ میلیون دوز واکسن برکت را تا پایان شهریور داده بود، وعده‌ای که هیچ‌گاه محقق نشد. 

وقتی که ابراهیم رئیسی در روز فردای حمله سایبری به پمپ بنزین‌ها در ایران برای بازدید میدانی از یک جایگاه توزیع سوخت به میدان فردوسی رفت، به نظر می‌رسید هدف او فعال‌نمایی و تلاش برای اطمینان دادن به جایگاه داران و مردم  است و اینکه بگوید اوضاع تحت کنترل است. با وجود این عکس‌هایی که از بی اعتنایی موتورسواران حاضر در جایگاه سوخت به رئیسی منتشر شد سوژه رسانه‌ها شد. این بی‌اعتنایی تلویحا به این معنا بود که ترفند دولت و اینگونه اطمینان‌بخشی‌ها لااقل در این مقطع دیگر کار نمی‌کند و مردمی که رییسی سعی کرد به آنها اطمینان بدهد پیشاپیش از وی ناامید بودند. 

از سوی دیگر به نظر می‌رسد این اصرار ابراهیم رئیسی در دیده شدن و بودن در میان «مردم» به نوعی ناشی از بحران مشروعیتی است که او به واسطه تعداد آرای بسیار پایین‌اش با آن دست به گریبان است. گویا رئیسی در تلاش است آن بدنه اجتماعی را که در زمان رای‌گیری نتوانست جذب کند، حالا در دوران ریاست جمهوری و در سایه پروپاگاندای خود و اعضای دولتش به دست بیاورد. اما چنانچه از نشانه‌ها پیداست این دولت ناکارآمد حتی در تبلیغ برای خود نیز ناموفق است و از این رو تلاشش برای عوام گرا(پوپولیست) نمودن، به درستی عوام‌فریبی (دماگوژیسم) فهم می‌شود و پیشاپیش شکست خورده است. 

البته در درون خود اصولگرایان هم واکنش‌ها به این نوع رفتارها متفاوت است. حرکاتی که از دل دولت شکل می‌گیرد دیگر حتی بخش بزرگی از بدنه هوادار اصولگرا را هم به شوق نمی‌آورد. وقتی خبری از این دست از سوی وزیر یا اکانت‌های دولت منتشر می‌شود بیش از ۹۰ درصد واکنش‌ها و کامنت ها منفی است. اما این اتفاق به طور مثال برای زاکانی رخ نمی‌دهد. به نظر می‌رسد که شهردار تهران هم مانند احمدی‌نژاد یک بدنه رسانه‌ای وفادار و پای‌کار دارد که هنوز برای کار‌های کرده و نکرده‌اش تبلیغ می‌کنند.  

احتمالا جماعتی که برای گفتگو با رییس‌جمهور سرو دست می‌شکنند، می‌خواهند «عرایض» خود را شخصا فقط به او بگویند، و او را از چیزهایی که «نمی‌داند» و اطرافیان به او «نمی‌گویند» مطلع کند، «مردمِ» مطلوب رییسی هستند، اما چنانچه از شواهد پیداست رئیسی برخلاف سلف‌اش احمدی‌نژاد شانس کسب رضایت از بودن در چنین فضایی را ندارد. هر چند به فرض خلق چنین صحنه‌هایی هم باز دوران ۸ ساله خود احمدی‌نژاد سندی روشن از بی‌ثمری و فراتر از آن مضر بودن این حرکات است. احتمالا یکی از دلایل اینکه در حال حاضر این اقبال به کسی که لااقل روی کاغذ دومین مرد قدرتمند مملکت است وجود ندارد همین است که مردم ایران نمی‌خواهند آزموده را دوباره بیازمایند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »