#مادران_آبان تحلیلگر و فعال سیاسی و از قبیلهی پرطمطراق اپوزیسیون که نیستند که زبانشان از تحلیل و کنش سیاسی و اعتراض پیشتر نتواند بیاید. زبانِ آنها زبان علیل سیاست که نیست تا نتواند درد و رنجِ رفته بر تن مردم را در سایهی تحلیل و بر زبان راندن کلماتی قلمبه سلمبه از تجسم درد و رنج ناتوان باشد.
مادران آبان، چون هم مادرند و چون از آبان نودوهشت درد و رنجی بر سینه دارند؛ راوی مجسم دردند. راوی زندگیهای از دسترفتهاند. راوی ظلم بر دانشآموز خُردسال خود. راوی جسم و تن در خون غلتیدهی فرزند برومند خود، همسر خود یا که دختر خویشاند. راوی مظلومیت خود مردماند. مردم همین کوچه و خیابان. همین بقال سرکوچه. همین دانشآموزی که هر روز داشت میرفت سر درس و مشقاش. راوی دختر و پسر عاشقِ خوشپوش و خوشتیپی که دیروز داشتند از همین خیابان میگذشتند؛ ولی از پس همان روزِ شوم نه از آن دانشآموز خبری در دست است و نه آن بقالِ سرکوچه باز است و نه حتی از آن دختر و پسر عاشق و معشوق خبری هست؛ که آن خوشتیپ محل هم در آن روز در خون خود غلتید.
مادران آبان زبان زندهی روز و روزگار این رفتهگاناند که هیچ بیانیهی سیاسی و هیچ تحلیل و خبری نمیتواند به این زبان نزدیک شود؛ که آنها نمیتوانند از این زندگیهای از دست رفته روایتی به زبان مادران آبان روایت کنند.
آنها روایت آبان را از فراموشی نجات میدهند. آنها به همهمه و به زمزمه و به همنشینی خود، سیاست را و سرکوب را به زبان زندگی درمیآورند. به زبانی که در لکنت و گنگی گرفتار نمیشود. به زبانی که نمیشود به بهتان و تهمت و فریب و دروغِ سرکوبگران از آن مفری جست و به القاب و عناوین کیهاننویسان آنان را از میدان به در برد.
و ضجه و ناله و واگویههای آنها نشان از دردی است که دیری است به استخوان رسیده است. نشان از درد ناسوری است که دردمان نمیگیرد. نشان از نشتِ ستمی است که خیلی وقت است که از سرِ نویسنده و دانشجو و فعال سیاسی و مخالفان سیاسی و روزنامهنگاران و … گذشته است و حتی از اصناف کارگر و معلم و پزشک و کشاورز… هم عبور کرده و دارد همهی مردم را درگیر میکند.
فریاد و فغان مادران آبان نمادی از شیوع و همهگیری ستمِ رفته بر سرتاسر این سرزمین است که دیگر فقط نویسندهی مخالف را در فلان بیابان گموگور و سربهنیست نمیکند؛ که فقط در کهریزک و اوین گرفتار نمیکند مخالفانی را؛ که در پشت دیوارهای اوین و در حیاط دانشگاه و در خانههای محصور و در اتاق سردبیران روزنامههای مخالف ته نمیگیرد؛ که دارد از درودیوار شهر، از کوچه پسکوچهها هم سرازیر میشود و مردمان عابر و دانشآموز و مادر و پدر در پی روزی و تنها نانآورِ خانه و دختر عاشقپیشهی محله را هم سربهنیست میکند.
فریاد و فغان مادران آبان نماد مظلومیت کلیت این سرزمین است.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…