توصیف۳ جمهوریخواه قدرتمند آمریکا از آقای ترامپ ، نامزد ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه خودشان ؛ که عموما ” کراکتور شخصی خطرناک ، دروغگو ، بی پرنسیپ ، و نا متوازن ” او را نشان میدهد تا ” مواضع سیاسی ” او را ؛ در ذیل با انگلیسی و ذکر لینک ملاحظه میفرمائید.
آقای ولاک ثروتمند که از سال ۲۰۱۴ به حزب ترامپ ۵ میلیون دلار کمک کرده امروز در مورد آقای ترامپ میگوید : که او” شخصی نفهم میباشد ، بدون اصول اخلاقی، موذی، ضد زن، زنباز ، مشتاق دعواهای حقوقی، ودر أمور مملکتی طرز فکرش تکرو و خواهان بستن مرزها به روی صنایع بین المللی است”. آقای لنزی گراهام ، سناتور کنونی حزب جمهوریخواه باز هم با چنین لحن و مضمونی از آقای ترامپ نام برده و جای او را درجهنم میداند . و سناتور سابق همین حزب از ایالت یوتا آقای باب بنت که در ۲ هفته پیش ، روز ۴ ماه می ۲۰۱۶ فوت کرد ؛ بر بستر مرگ در مریضخانه از خانواده اش میخواهد که از مسلمین تشکر کرده و بخاطر توهین دونالد ترامپ رهبر کنونی حزبش به مسلمانان از آنها ” پوزش بخواهد. ”
آیا میشود تصور کرد که در اعتراض به فسادها و بی عدالتیهای نظام آمریکا ، و برای بهزیستی ، عدالت، و عدم تجاوز ؛ ” رای اعتراض” را به این موجود ثروتمند ولی بی باور به هیچ چیز داد !؟ مردم آمریکا در این ۲۴۰ سال جمهوریشان به راست ، چپ ، سنتر ؛ و به جمهوریخواه ، دموکرات ، و یا مستقل ؛ و یا به لیبرال و محافظه کار ، و مترقی ؛ رای داده اند. با جنبشهای پوپولیستی ، جنبشهای مترقی ، و توفانهای راست و ایدولوژیک روبرو بوده اند . ولی هیچگاه عوامفریبی را در کاخ سفید جای نداده اند. ایرانیان داخل و خارج کشور نیز از تجربه تلخ رأی اعتراضی دادن در مقابل “نظام ” و آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی ونتیجتاً آمدن پوپولیست عوامفریبی چون آقای محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۲۰۰۵ ؛ درس گرفته اند. آموخته اند که اعتراض اگر طوفانی بی حد و مرز و بنیان کن باشد ؛ تخریبی خواهد بود و بر خلاف جنبشها ، مثل جنبش مدنی مارتین لوتر کینگ سالهای ۱۹۶۰ آمریکا که محدودههایشان تعریف شده و تاثیر گذارند ؛ ولی طوفانها اثری ماندگار از خود بجا نخواهند گذاشت.
درس مهم موفقیت جنبش رفع تبعیض نژادی سالهای ۱۹۶۰ در آمریکا این بود که دکتر مارتین لوترکینگ به هیچ قیمتی حاضر نشد تحت تاثیر فشار جناح رادیکال این جنبش ؛ رابطه اش را با سنتریستها ، و محافظه کاران معتدل و حتی پرزیدنت لیندن جانسون ” قصاب ویتنام ” قطع کند. نقد را همراه همکاری به پیش میبرد و شکست نژادپرستی را منوط به شکست آنها نمیکرد و علی رغم شماتتها و مخالفت رادیکالها ; در کاخ سفید با پرزیدنت ملاقات میکرد. دکتر کینگ با درس آموزی از قدرت گیری نازیستها در آلمان سالهای ۱۹۳۰ که از عدم همکاری و عدم اتحاد جنبشهای سیاسی چپ نیز بهره گرفته بود ؛ تأکید بر این داشت که اولا حملات متخاصم درون جبههای خانمان بر انداز و دوما برای شکست هیولای راسیست آنزمان ، که این زمان” ترمپیست “است ؛ بدون همکاری با دیگران میسر نیست. سوماً در نقد نظام آنزمان آمریکا علی رغم تبعیضهای کمر شکن سالهای ۱۹۶۰ بر سیاه پوستان ؛ به سیاه کردنهای افراطی و تخریب عناصر دامن نمیزد. بخاطر داشتند که چگونه نازیستهای آنزمان ،” جمهوری وایمر ۱۹۱۸-۱۹۳۳” آلمان را بنام نقد ، سیاه ساختند تا به مانند امروز که دست آوردهای ۸ ساله دوره بیل کلینتون و ۸ ساله دوره باراک اوباما را کاملا لجن مالی و نفی میکنند ؛ تا ظهور خویش برای ” ساختن مجدد آمریکای بزرگ ” را با شعارهای پوپولیستی وعده دهند. آن جنبش و رهبران خردمندش داهیانه ، با مقاومت و تساهل و با دوری از جو زدگی ، اثر گذاری ایجاد مشارکت مدنی نژادها را پایه گذاری کردند ؛ و هیچ گاه اهداف جنبش مترقی را با طوفان تخریبی راست قاطی نکردند.
امّید و اطمینان دارم در امروز که جنبش تعدیل طبقاتی ، تأمین بهداشت & تامین آموزش ملی ، نفی فساد و علیه انحصارات سرمایه مالی ، و جلوگیری از توسعه طلبی که بنام ” انقلاب سیاسی ” در آمریکا به پیش میرود ؛ از دروس منفی انشقاق سیاسی سالهای ۱۹۳۰ آلمان و دروس مثبت همکاری سیاسی سالهای ۱۹۶۰ آمریکا ؛ درسها اندوخته است. سخنگویان مترقی پخته و دمکرات این جنبش در رسانهها به مانند دکتر رابرت رایش ، تد دواین ، و بیل پرس ؛ علی رغم تند روهای ایده الیست خشمگین جنبش ؛ همواره دلسوزانه مشی با هم قوی میمانیم را در اینروزها برای شکست هیولای طوفان مخرب راست خطرناک ماجراجوی ترامپ ؛ به رهبری جنبش آقای سناتور برنی سندرز ، و پایهها یاد آوری میکنند. اینها بدرستی و دلسوزانه از بی سر انجامی جنبش ۹۹ در صد و تکرار آن بیم دارند. چون شکست هر یک از حرکتهای عدالتخواهانه به یاس مردم و رکود میانجامد. اینها به صراحت حرکت مقطعی جنبش را طرفداری از نامزدی ریاست جمهوری سناتور برنی ساندرز از حزب دموکرات و یا در صورت پیروزی خانم هیلیری کلینتون ازایشان در نامزدی حزب مزبور و اتحاد این ۲ و همکاری برای شکست آقای ترامپ و پیروزی خانم کلینتون و حزب دموکرات را طرح میکنند. این رهبران بدرستی اهمیت این اتحاد واجب و ضروری را درک کرده و میدانند که اگر در ۸ سال گذشته بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ، شب و روز تبلیغات منفی از قافله راستهای حزب جمهوریخواه علیه اتحاد اوباما -کلینتون شده است. اگر با این حجم این کار را علیه عیسی مسیح ، علی ابن ابیطالب ، و گاندی هم بکنند ؛ به باور تبدیل میشود.
در اثر تبلیغات حزب جمهوریخواه و دونالد ترامپ ، بیش از ۳۰% پایههای حزب جمهوریخواه هنوز علی رغم مدارک عرضه شده دال بر تولد باراک اوباما در هاوائی آمریکا ؛ بر این باورند که او مسلمان افریقأیی و متولد کنیا میباشد !؟ . همین جماعت معتقدند که هیلیری کلینتون خودش سفارت آمریکا در بن قاضی را آتش زده و سفیر آمریکا با چند نفر را کشته و نه تروریستها !؟ اعتقاد دارند که کلینتون – اوباما ،منافع کشورهای آمریکا ، اسرائیل ، عربستان ، و شیخ نشینها را به ایران فروخته ؛ و منافع آمریکا را با مکزیک تاخت زده اند !؟ این تبلیغات دروغ را بی پروا انجام میدهند چون امروز تضاد و خطر قدرت برای آنها ، هیلیری کلینتون ، و فردا میتواند جان کری و یا برنی ساندرز باشد. در آخر هفته ۲ روز پیش ، استراتژیست انتخاباتی دونالد ترامپ ، در پاسخ اینکه چرا ترامپ و حزب جمهوریخواه به سناتور ساندرز که از خانم کلینتون چپ تر است حمله نمیکند ؛ ضمن گفتن اینکه هدف زدن کاندیدای محتمل رقیب است ؛ نکتهای قابل تامل بیان کرد. او بیان داشت که اگر سناتور برنی نامزد موفق بعید ریاست جمهوری حزب دموکرات شود ؛ آنوقت با نشان دادن فیلمهای سفر و مصاحبه او به کوبا و اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۸ ، “داس و چکش را بر پیشانی او حک میکنیم” !؟ او به دروغ تمجید از محاسن کمک پزشکی کوبا توسط آقای ساندرزرا به تمجید او از فیدل کاسترو ؛ تغییر داد. سفر سناتور ساندرز ، در سال ۱۹۸۸ که در آنزمان شهردار برلینگتون ، ورمانت بوده است را به شهر ” یرسلول ” روسیه ؛ رفتن ساندرز به شوروی کمونیستی برای ماه عسل خواند !؟ در حالیکه ایشان برای سفر به انتخاب ” خواهر شهر ” برلینگتن که ” یرسلول “نام دارد و در ۲۵۰ کیلومتری شمال غربی مسکو قرار دارد ، همراه همسر دوم به آنجا رفته بوده و نه ماه عسل ازدواج دوم ایشان که در همان سال بوده است. ولی آیا در رقابتهای کثیف سیاسی گوشی برای شنیدن و چشمی برای تحقیقات است !؟
ما ایرانیان عموما مخالف تحریم ، تهدید ، سیاست تغییر رژیم ، و یا حمله به ایران از طرف آمریکا هستیم و از مذاکره بین این ۲ کشور و جدی گرفتن عملی ” برجام ” پشتیبانی کرده و به رسمیت شناختن نقش و جایگاه ایران را در خاورمیانه برای توازن قوا ، پرهیز از ماجرا جویی و ایجاد صلح خواستاریم . به نظر من رساندن این پیغام صریح و روشن در این روزهای پر شور انتخاباتی به کاندیداهای مطرح با هر امکانی وظیفه میهنی ، دموکراتیک ، و صلح خواهانه ماست. .
سیاستهای داخلی ساندرز و کلینتون بقول اوباما ۹۵% با هم مشترکند. آقای ساندرز با بیان ایدههای بزرگ و خانم کلینتون با تجربه بیشتر در مدیریت و قدرت به رسمیت شناخته شده ; توان پیاده کردن خواستهها در داخل و خارج را دارد . در مورد اشغال عراق و سیاست چینی-بوش در ۲۰۰۳ و رای همراه با کلک زدن آنها به سنای آمریکا که ژوزف بایدن ، جان کری ، و هیلیری کلینتون نیز رأیشان به تایید جنگ محسوب شد ؛ نیز مخالفیم . هرچند هر ۳ سناتوربعد ها مخالفت خویش را با این رای اعلام کردند ولی قضاوت سناتور هایی در ۲۰۰۳ مثل باراک اوباما و برنی ساندرز را درست میدانیم. هر چند سیاست اوباما – کلینتون در باره لیبی را قبول نداریم ولی موضع پیشنهادی ماجراجویانه حزب جمهوریخواه و ترامپ را در پیاده کردن نیروهای آمریکا در لیبی را اکیدا محکوم میکنیم .
نتیجتاً ؛ در این انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان کنگره آمریکا ؛ در حفظ دست آوردهای سیاست ۸ ساله داخلی و خارجی دولت اوباما و پیشرفت تدریجی رفرمیستی ، برای حفظ “برجام” و عدم مداخله و تحریم ایران ، برای مدیریت جهان ، اروپا و خاور میانه باروتی ، برای ثبات و صلح در آمریکای که از طرف ناسیونالیسم کور هرج و مرج طلب تهدید میشود؛ به ادغام ایدههای بزرگ برنی ساندرز در افق و تجارب و مدیریت هیلیری کلینتون نیاز داریم. تا بتوانیم با این تفاهم و نه تقابل و افشاگری کانیدای نهایی حزب دموکرات را در این انتخابات ریاست جمهوری به کاخ سفید ، و اکثریت نمایندگان کنگره را از دموکراتها در مجلس ؛ پشتیبانی کنیم . نگارنده از سال گذشته و کماکان نگران انتخابات مجلس ایران نبوده و نگرانیم را از انتخابات در آمریکا داشتهام .
آمریکا در چنبره بحران هویّت ، جنسی ، نسلی ، نژادی ، بینالمللی ، و در دره عمیق طبقاتی ، به سر میبرد. ولی مثل همیشه بر این بحران نیز غلبه میکند. پاسخ هایی که ۳ برخورد آن شاخص است در پیشرو است. راست ایدولوژیک ماجراجو وعده بازگشت به سوی آمریکای پیش از سالهای ۱۹۶۰ همراه با ” هویت سفید” و بستن مرزها و ریختن خارجیها به بیرون را با شعار ساختن آمریکای عظیم آقای ترامپ به پیش کشیده ؛ که غیر واقعی ، خطرناک و طوفانی تخریبی است.
برخورد دوم که خواستهها ی عدالت خواهانه را ، کمبودها وفسادها را به درستی طرح میکند راه تحقق آنها را با شعار ” انقلاب سوسیالیستی ” آقای ساندرز که عموما ناروشن است عجین کرده. مثبت این جنبش طرح خواسته هاست و کمبود آن ترجمه و عملی کردن این خواستها به سیاست و امکانات روز است. ناتوانی در این ترجمان باعث شده که برخی از پیشقراولان این جنبش تحمل و طاقت جلب سیاسیون سنتریست و محافظه کار درون نظام بمانند خانم هیلیری کلینتون را نیز نداشته باشند و در این روزها پیکان حمله را بسوی او نشانه روند. شعار چند روز پیش آقای ساندرز که ” شکست ترامپ از شکست هیلیری کلینتون میگذرد ” !؟ از حملات مضر برای جنبش و شکستن بود و نه ساختن . این روش سیاست ورزی شایسته جنبش ” تعدیل طبقاتی ” و راه گشا نیست و بدرد سنّت “خط کشی طبقاتی ” میخورد.
برخورد سوم از جریانی است که به طرح خواستهها و افق گزینه جنبش احترام میگذارد و دلسوزانه همبستگی برای به ثمر رساندن خواستههای آنرا میطلبد. ولی در ترجمان این خواستهها و به روز کردن آنها هم ” آلودگی سیاسی ” را میفهمد و هم کاندیدأی به مانند خانم هیلیری کلینتون را که در این آلودگی سیاسی سالها در ۲ سطح ملی و یک سطح بینالمللی شریک جرم بوده است را در روند ائتلاف ضدّ طوفان همراه خویش میبیند. این جریان به سیاه نشان دادن همه چیز و اهریمنی بودن همه کس باور ندارد ، و واژگانی بنیانی نظام را نمیطلبد و افق جنبش را با تحقق خواستهای اش در امروز اشتباه نمیگیرد. این جریان در انتخابات امسال آمریکا حفاظ خود را بدون توهم ناجی بودن در حزب دموکرات میبیند . بقولی دموکراسی بدون سیاست نیست ، سیاست بدون حزب نیست ، و سیاست ورزی بدون سازش و ائتلاف نیست. الان خبر خوش رسید که نمایندگان آقای ساندرز و خانم کلینتون در تصمیم امورات جدی کنگره حزب دموکرات مبنی بر چگونگی مشارکت در تشکیل کنگره و تدوین پلاتفرم سیاسی آن ؛ به توافق رسیدند. با احترام؛ علی شاکری ۲۳ ماه می ۲۰۱۶ –کالیفرنیا ، آمریکا
۳ statements about Mr. Donald Trump from 3 top Republicans , a donor and 2 senator. Most of the adjectives they use to describe Trump are not about his political positions , which he has no stand ; but are about his dangerous and totalitarian character and his behavior :
۱) Michael K. Vlock, a Connecticut investor who has given nearly $5 million to Republicans at the federal level since 2014, said he considered Mr. Trump a dangerous person and is unfit to serve in the Oval Office.
“He’s an ignorant, amoral, dishonest and manipulative, misogynistic, philandering, hyper-litigious, isolationist, protectionist blowhard,”
Key G.O.P. Donors Still Deeply Resist Donald Trump’s Candidacy
Key G.O.P. Donors Still Deeply Resist Donald Trump’s Candidacy
By Jonathan Martin and Alexander Burns
A survey of more than 50 of the most generous donors to Republican candidates and advocacy groups revealed conte…
۲) Republican Senator Mr. Lindsey Graham described Mr. Trump as:
“He’s a race-baiting, xenophobic, religious bigot.”
“He doesn’t represent my party. He doesn’t represent the values that the men and women who wear the uniform are fighting for.”
“I’d rather lose without Donald Trump than try to win with with him. I wish he would leave the party. I don’t care if he runs as an independent. If we lose the 2016 election, so be it.”
“You know how you make America great again? Tell Donald Trump to go to hell.”
https://www.yahoo.com/news/lindsey-graham-support-donald-trump-000000481.html
Even Lindsey Graham is reportedly telling Republicans to support Donald Trump
Even Lindsey Graham is reportedly telling Republicans to support Donald Trump
Lindsey Graham is now urging members of his party to support Donald Trump, the presumptive GOP nominee. “I’d ra…
۳) As former Utah senator Bob Bennett lay dying this spring, the staunchly conservative lawmaker voiced a final, unexpected wish: he wanted to apologize to Muslims for Donald Trump.
“Are there any Muslims in the hospital?” the Republican asked his wife and son, according to the Daily Beast. “I’d love to go up to every single one of them to thank them for being in this country, and apologize to them on behalf of the Republican Party for Donald Trump.”