زیتون ـ فروغ ایزدی: از ایستادن بر سکوی قهرمانی کشتی فرنگی جهان و آسیا تا تجربه حضور در کمپ ترک اعتیاد، ضرب و شتم شدید، رفتن به کما و سپس مرگ کمتر از یک دهه طول کشید؛ محسن قاسمی مشهور به نابغه موطلایی کشتی، پنجشنبه شب ۲۳ دی ماه درگذشت.
حالا داستان تراژیک زندگی او را خیلی از مردم ایران شنیدهاند؛ محسن قاسمی که همدوره حمید سوریان بود در سال ۱۳۹۱ در اثر تصادف با موتورسیکلت از کشتی گرفتن بازماند. همین حادثه باعث دلسردی و اعتیاد او شد و وقتی برای ترک اعتیاد به یکی از کمپهای بروجرد رفت در اثر ضرب و شتم شدید ضمن آسیبدیدگی از ۲۶ ناحیه، به کما رفت. پزشکی که او را معاینه کرد گفت: جمجمهاش خرد شده. پدرش گفت: پسرم را مثل داعشیها کتک زدهاند. اما کسی مجازات نشد و محسن قاسمی سه روز پیش فوت کرد.
پرده برداشتن از آنچه در مراکز ترک اعتیاد در ایران میگذرد کار سادهای نیست. اغلب گزارشهایی که در این زمینه منتشر شده صرفا محدود به مصاحبه با بهبودیافتگانی است که از این مراکز مرخص شدهاند یا فیلمهای خیلی معدودی که از این مراکز درز کردهاند. روزنامهنگاران و گزارشگران را داخل کمپها راه نمیدهند و آماری از تعداد کسانی که بر اثر ضرب و شتم نقص عضو شده یا جانشان را از دست دادهاند وجود ندارد.
بر اساس آمار رسمی ستاد مبارزه با مواد مخدر دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر معتاد رسمی در ایران هستند و تخمین زده میشود که یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر نیز معتاد شناسایی نشده وجود داشته باشد. از این تعداد ۶۴ هزار نفر معتاد متجاهر هستند.
سال گذشته روزنامه اصولگرای خراسان با استناد به فیلمی که نشان میداد معتادان را در استخر یخ زده میانداختند و کتک میزدند گزارشی انتقادی منتشر کرد. بهزیستی معمولا در این موارد به سرعت تکذیب میکند و میگوید این فیلم مربوط به چند سال پیش بوده و آن مرکز پلمب شده است.
با وجود اینکه طی سالهای اخیر تغییری در وضعیت کمپهای ترک اعتیاد رخ نداده اما به جز مواردی معدود اغلب گزارشهایی که از این مراکز منتشر شدهاند مثبت و به نظر سفارشی میآیند.
بنا به گزارش خبرگزاری ایرنا در سال ۹۷ طی چند سال گذشته آمار کمپهای غیرمجاز افزایش بسیاری یافته است. در برخی از این کمپها نیز سخن از شکنجه و خشونت فیزیکی و روانی معتادهاست. همچنین به نقل از همین خبرگزاری، هرچه از تهران دورتر شویم، وضعیت کمپها بغرنجتر و ضدانسانیتر میشود. به گفته سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر در مجموع بین هزار و ۲۰۰ تا هزار و ۳۰۰ مرکز مجاز اقامتی در کشور وجود دارد. باقی کمپها بدون مجوز از بهزیستی فعالیت میکنند.
خانوادههای معتادان وقتی به ستوه میآیند آنها را به کمپهای ترک اعتیاد میفرستند. کسانی که با پای خودشان به کمپ میروند وضعیت بهتری دارند اما اگر معتادی را به زور به کمپ ببرند شرایط وحشتناکی در انتظار اوست. یکی از بهبودیافتگان به سایت فرارو میگوید:« من خودم داوطلبانه به کمپ رفتم اما آنهایی که با زور به کمپ برده میشوند، شرایط خیلی سختی دارند. آنها را میاندازند توی صندوقعقب ماشین و اسپری فلفل توی چشمشان میزنند. اگر بخواهند اعتراض کنند، دهانشان را میبندند و کتکشان میزنند. پانصدهزار تومان هم هزینهی اضافی برای همین بهزوربردن به کمپ میگیرند.»
گزارشگر خبرگزاری ایرنا هم در مطلبی تحت عنوان ترک با شکنجه از شهر درود استان لرستان گزارش میدهد: « تا سال ۹۶ شش کمپ ترک اعتیاد در این شهر وجود داشت، افراد تحت درمان از تجربیاتی میگفتند که باورش برایم تا مدت ها سخت بود؛ چیزی در مایههای گوانتانامو… مثلا یکی از معتادان می گفت وقتی دستگیر و به کمپ منتقل شد تا دو روز به درختی در حیاط کمپ بسته شده بود. وقتی به کمپ وارد می شوید دو روز را باید در قرنطینه سپری کنید و بعد وارد اتاق فیزیک میشوید.» اتاق فیزیک، اتاقی است که معتادان را برای سم زدایی آنجا زندانی میکنند.
یکی از معتادان بهبود یافته: «کسی را داخل شکاف دیوار میگذارند، میدهند داخل دیوار، بین دو تا شکاف، بعد رویش را سیمان میکنند برای وحشت. میدانند که کسی طی یکیدو ساعت ماندن در آن شکاف سیمانی نمیمیرد.»
یک معتاد که به شکلی اجباری به کمپ فرستاده شده بود، میگوید: «من دوبار به کمپ رفتم. وقتی برای دومین بار به کمپ برگشتم، بعد از تفتیش و بازجویی از همان لحظه ورود، سرتاپایم را خیس کردند و بعد با همان شیلنگ به جانم افتادند! تازه این کتککاریها در قرنطینه اتفاق میافتاد. بعد از قرنطینه وارد اتاق فیزیک شدم. اتاقی کوچک که ۸ نفر معتاد در آن بودند.»
او درباره شرایط تجربه اتاق فیزیک میگوید: «در این اتاق ما زندانی بودیم. همه چیز در اتاق فیزیک کثیف بود. گاهی کسی دچار تهوع میشد یا کنترل ادرارش را از دست میداد؛ در چنین شرایطی همه مجبور به تحمل این وضعیت بودیم. مثلا یکبار، یکی از معتادان بالا آورد و پتوی خود را کثیف کرد، بعد آمدند آنقدر کتکش زدند که از هوش رفت.»
وبسایت آسو نیز در گزارشی، با بیان تجربیات یکی از معتادان بهبود یافته مینویسد: «داخل یک اتاق دوازدهمتری، بیست نفر میخوابیدند و خماری پس میدادند. بعد لختمان میکردند و میگفتند فقط با یک شلوارک بروید داخل؛ جایی که وسط بوی عرق و استفراغ خونی، یکی هم بالا میآورد…»
چند وقت پیش از یکی از بچههایی که اخیراً در یکی از همین کمپها بود دربارهی وضعیتشان سؤال کردم. گفت: «هنوز همانطور است و تغییری نکرده، همانطور کتک میزنند و بچهها را زنجیر میکنند. همانطور میاندازند توی قفس سگهای وحشی که هار هستند. سگها را با زنجیر میبندند به قفس و آدمها را هم میاندازند توی همان قفس، جوری که سگ نتواند به او حمله کند اما برای آن آدم رعب و وحشت درست کند. یا اینکه کسی را داخل شکاف دیوار میگذارند، میدهند داخل دیوار، بین دو تا شکاف، بعد رویش را سیمان میکنند برای وحشت. میدانند که کسی طی یکیدو ساعت ماندن در آن شکاف سیمانی نمیمیرد. یا مثلاً چال میکنند کف زمین، طوری که طرف بتواند فقط نفس بکشد.»
نیروی انتظامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مراکز ترک اعتیادی راهانداختهاند که مجوز ماده ۱۶ دارند و تمام این مراکز و کمپهای خصوصی به ازای هر معتاد از دولت بودجه روزانهای دریافت میکنند.
طبق ماده ۱۵ قانون مبارزه با مواد مخدر، معتادها مکلفاند که درمان شوند. تبصرهای مشهور به ماده ۱۶ وجود دارد مبنی بر اینکه باید آییننامهای برای کاهش آسیب و درمان نوشته شود. پروتکل مراکز ماده ۱۶ براساس الگوی مراکز اقامتی بلندمدت «اجتماع درمانمدار» مشهور به (TC) نوشته شده اما در عمل کیفیت این مراکز بسیار پایین است. پس از تصویب تبصره ماده ۱۶ در سال ۱۳۸۹، مراکزی برای نگهداری اجباری معتادان خیابانی توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر راه اندازی شدند. این مراکز امروز زیر نظر بهزیستی در برخی از استانها فعالیت میکنند و نیروی انتظامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم مراکزی راهانداختهاند که مجوز ماده ۱۶ دارند. تمام مراکز ماده ۱۶ و کمپهای خصوصی به ازای هر معتاد از دولت بودجه روزانهای دریافت میکنند. با وجود اینکه طبق آیین نامه مراکز یا کمپهای اقامت میانمدت باید توسط کادر درمانى حرفهاى یعنی پزشک، پرستار و روانشناس اداره شوند، اما در عمل این اتفاق نمیافتد. بیشتر اوقات در مراکزی که قانونا باید پزشک وجود داشته باشد، پزشکها صوری هستند.
کمپهای غیرمجاز وضعیت فجیعتری دارند. هیچ نظارتی روی آنها نیست و کسی از آنها گزارش کار نمیخواهد.
نسیم روشنایی روزنامه نگار مستقل در پژوهشی مفصل پیرامون تراژدی کمپهای ترک اعتیاد در ایران که در وبسایت رادیو زمانه منتشر شده، آورده است: «در کمپهایی که ماده شانزدهیها را میآورند ضرب و شتم شدید وجود دارد. خودم به چشم خودم دیدم که کسی را کشتند. حدود چهار سال پیش در کمپی اجباری در خاورشهر بودم. پسری برای فرار وایتکس خورده بود، ماده شوینده. کارمندهای کمپ یک روز بعدش فهمیدند و آنقدر کتکش زدند که معدهاش خونریزی داخلی کرد. قبل از کتک هنوز معدهاش خونریزی نکرده بود، اما از کتک شدیدی که خورد معدهاش خونریزی کرد و پسر مرد.»
خشونت در کمپها تنها علیه مردان اعمال نمیشود. به دلیل گسترش فقر و رواج مواد محرک مثل شیشه، تعداد زنانی که بر اثر اعتیاد خیلی سریع کارتنخوابی میرسند و به مراکز ترک اعتیاد فرستاده میشوند طی ده سال گذشته افزایش چشمگیری یافته است.
حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هستهای، در تحریریه روزنامه بحثی…
بیشک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلویها در ایران برقرارشد تاثیر مهمی در…
کیانوش سنجری خودکشی کرد یک روایت این است که کیانوش سنجری، جوان نازنین و فعال…
ناترازیهای گوناگون، بهویژه در زمینههایی مانند توزیع برق، سوخت و بودجه، چیزی نیست که بتوان…
۱- چند روز پیش، مدرسه آزاد فکری در ایران، جلسه مناظرهای بین علیدوست و سروش…
آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که…