همگرایی برای امید

امید و امیدوار ماندن ، نگاهی ست که در سال های اخیر در بین باورمندان به رفرم سیاسی و اجتماعی گسترش یافته است. با توجه به اینکه عقلای جامعه برای امید ملت ارزش و جایگاه ویژه ای قایل هستند و شاید اینگونه باور داشته باشند که اگر جامعه ای امید خود را از دست بدهد ، به زودی از هم خواهد گسست پس برای زنده نگاه داشتن آن تلاش می کنند. در ایران تولد دوباره ی امید در خرداد ۹۲ رقم خورد، در آن زمان جامعه به قصد شکستن فضای سنگین بعد از انتخابات ۸۸ از آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. البته صاحبان قدرت نسبت به این حمایت گسترده واکنش نشان دادند و در نهایت، این واکنش منجر به رد صلاحیت شخصی شد که روزی خود آنها او را «شناسنامه ی انقلاب» می خواندند. اما این اتفاق موجب ناامیدی اغلب مردم نشد و با اجماعی هوشمندانه بر کاندیداتوری دکتر روحانی، باری دیگر امید در بین مردم زنده نگه داشته شد و ثمره ی این امیدوار ماندن جلوگیری از گسست بیش از حد جامعه و به قدرت رسیدن دولت تدبیر و امید بود . با وجود تمام نقدها به دولت روحانی باید به این موضوع توجه داشت که انتخاب روحانی تنها قطعه از جورچین دمکراسی خواهی بود که به خوبی در جای خود نهاده شد و نتیجه ی آن، بقای امید در عرصه ی ملی بود .
بعد از انتخابات ۹۲ ، امید تبدیل به یک استراتژی شد، یعنی وقتی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری تمام کاندیداهای اصلی اصلاحات و دگراندیشان رد صلاحیت شدند، جامعه با این امید که حتی با نیروهای دست دوم و دست سوم اصلاحات بتواند از تصاحب تمام و کمال قطعات پازل قدرت از سوی تندروها جلوگیری کند به فعالیت خود در فضای انتخاباتی ادامه داد. در حقیقت اگر در گذشته عده ی معدودی از افراد به عنوان تئوریسین های جریان اصلاح طلبی باور به عدم فاصله ی جامعه از صندوق رای داشتند، امروز تک تک آحادی که برای اصلاح امور فعالیت می کنند در قامت یک تئوریسین، دشواری های فضای سیاسی ایران را درک می کنند و آنطور که باید به فعالیت خود ادامه می دهند. باید در نظر داشت پیروزی های به دست آمده در انتخاب های سلبی مجلس اخیر، واکنش جناح مقابل را بر انگیخت تا با وجود رد صلاحیت های گسترده، در بعد از انتخابات نیز آرام ننشینند و با تمام توان، نفر شانزدهم خبرگان تهران را به کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری بنشانند. از یک منظر این اتفاق یک موضع گیری رسمی در مقابل رای مردم و نوعی تلاش برای ناکام نشان دادن مردم در انتخابات اخیر می باشد که هدفی جز نا امید کردن مردم در پس آن نهفته نیست و شاید اعلانی رسمی به عدم نیازبه مشارکت مردم در انتخابات آینده باشد . زیرا جناح اقتدارگرا با مشاهده ی این وضعیت که حتی با رد صلاحیت گسترده باز هم رای مردم می تواند بازی مهندسی شده ی آنان را به هم بریزد ، این بار در کنار از دور خارج کردن کاندیداهای مورد اقبال مردم ، تلاش می کنند تا مردم و رایشان را از صحنه خارج کنند. و از وجهی دیگر این صف آرایی در مقابل ملت ایران نتیجه ی عکس خواهد داشت. بخشی از مردم که حتی در انتخابات پیشین در پای صندوق های رای حاضر نشدند با اتفاقات اخیر نمی توانند نسبت به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶ بی تفاوت باشند. البته این در صورتی خواهد بود که روشنفکران و اصلاح طلبان نسبت به مسئولیت خود بی تفاوت نباشند و برای غالب شدن بر فضای عمومی حداکثر تلاش خود را داشته باشند و در حقیقت با سهیم کردن مردم در پروسه ی اصلاح طلبی در شرایطی که مردم از انتخاب کاندیداهای مد نظر خود محروم هستند به آنها این اعتماد نفس را بدهند که تک تک شما در مقام مصلح و مصلحت اندیش جریان اصلاحات می توانید از یک باخت صد در صدی یک پیروزی نسبی به وجود بیاورید .
این دوی امدادی بسیار مشکل است ولی چاره ای جز پیمودن مسیر نیست. مردم و جریان اصلاح طلبی که افتان و خیزان تا اینجای مسیر را پیموده اند نمی توانند به بهانه ی موانع به پیش رو از پیمودن ادامه ی مسیر نا امید شوند . حرکتی که تا همین جا امتداد یافته است می تواند با بروز یک فاجعه در سال ۹۶ ، کیلومترها به عقب پرتاب شود و عملا پیمودن دوباره مسیر تا نقطه ی کنونی را غیر ممکن سازد . فراموش نکنیم که جامعه ی ما سال های پس از ۸۸ را سپری می کند، جامعه ی ما عبور از پدیده ای مانند احمدی نژاد را تجربه می نماید و اما جامعه ی ما در سال ۹۲ به حرکت های مشابه سه تیر ، تز شهردار رییس جمهور می شود و به قدرت رسیدن منتخبین نهادهای سنتی قدرت، جواب منفی داد و اگر نا امیدی بر فضای سیاسی ایران حاکم شود، تمام اتفاقات بدی که می توانست بیافتد و نیافتد این بار با شدت بیشتری اتفاق خواهد افتاد. پس برای کنترل فضا و زنده نگه داشتن امید ، حداقل تا انتخابات خرداد ۹۶ ، لازم است تمام رسانه های اصلاحات و شخصیت های محوری و احزاب به همگرایی در نقطه ی مشترک امید اهتمام ورزند ، زیرا در فضای امیدوارانه ست که می توان تاکتیک های جدید اتخاذ کرد و پیروزی های پر رنگ تری را رقم زد .

Recent Posts

معاویه: یک عرب ایرانی یا مسیحی؟

مسعود امیرخلیلی

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آقای خامنه‌ای، ۱۳ آبان و شورای‌ نگهبانِ جهان

۱۳ آبان در تاریخ جمهوری اسلامی روز مهمی است؛ نه از آن جهت که سفارت…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که…

۱۳ آبان ۱۴۰۳

روز جهانی وگن؛ به یاد بی‌صداترین و بی‌دفاع‌ترینِ ستمدیدگان!

امروز یکم نوامبر، روز جهانی وگن است؛ این روز، یادبودِ تمام دردمندی‌ها و خودآگاهی‌هایی است…

۱۲ آبان ۱۴۰۳

اسرائیل؛ درون شورویه و بیرون مستبده!

درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…

۰۸ آبان ۱۴۰۳