زیتون ـ در طول عمر سیاسی هر رئیس جمهوری، اعتراض به انتصابات فامیلی یا حزبی امری معمول و تکراری است اما اینجا ایران است و نحوه انتقاد معترضین نسبت به این انتصابات و انتخابات هم در نوع خود جالب توجه.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، وهاب عزیزی، فعال اصولگرایی که به هنگام انتخابات ریاست جمهوری از ابراهیم رئیسی حمایت کرده بود، در واکنش به انکار رئیسی در خصوص انتصابات فامیلی، به تندی واکنش نشان داد و گفت: «متاسفانه تب انتصابات فامیلی و شراکتی در دولت سیزدهم چنان بالا گرفت که بخار آن از رسانهها به مشام رئیس دولت نیز رسید. هر چند آقای رئیسی معتقد است که انتصابات بر اساس شایستهسالاری بوده ولی سوال افکار عمومی و اصحاب رسانه این است که آیا شایستهها فقط از محیط خانواده دولت، دانشگاه امام صادق و خراسان بیرون میآیند؟ اصولگرایان بعد از هشت سال دوری از قدرت چنان به زمین بازی قدرت هجوم آوردند، که انگار کشور بیگانهای را فتح کرده باشند.»
عزیزی در پاسخ به سوال رئیسجمهور از رسانهها پیرامون مطرح کردن برخی مصادیق انتصابات فامیلی و نام بردن از آنها، گفت: «متاسفانه تعداد انتصابات فامیلی و حزبی در مجموعه دولت خارج از شمارش است لذا ما از رئیسجمهور محترم درخواست میکنیم خودشان به عنوان نمونه چند انتصاب غیرفامیلی و غیرحزبی نام ببرند تا مردم امیدوارتر شوند.»
«تعداد انتصابات فامیلی و حزبی در مجموعه دولت خارج از شمارش است لذا ما از رئیسجمهور محترم درخواست میکنیم خودشان به عنوان نمونه چند انتصاب غیرفامیلی و غیرحزبی نام ببرند تا مردم امیدوارتر شوند»
از سویی دیگر، در گزارشی صد و هشتاد درجه متفاوت از انتقاد این فعال اصولگرا، مشرق نیوز ماجرا را با عینک دیگری تحلیل کرده و طوری از «حمایت جبهه مشارکت از اساتید معلوم الحال»، فریاد وا اسفا سر میدهد که گویی حقوق بگیران این خبرگزاری از ایران دیگری سخن میگویند که نام و نشانش هم برای ما غریبه است! عجیبتر اینکه این دست اخبار مشرقنیوز همیشه به نقل از افراد بی نام و نشان است.
مثلا در گزارش اخیر آمده «به گزارش مشرق، یک عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نوشت:
«در طول سالهای گذشته آقازاده های اصلاح طلب با حمایت جبهه منحله مشارکت ( که نظام دانشگاهی کشور را ملک طلق و تیول خود می داند و بر آن چنگ انداخته ) و بدون داشتن شرایط و به اشکالی غیر قانونی به عنوان هیات علمی خود را به دانشگاههای کلیدی و مهم کشور تحمیل کرده اند. از جمله این موارد عضویت فرزند جناب “محسن رهامی ” با مدرک دکتری حقوق در گروه روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است!! و این درحالی است که بسیاری از فارغ التحصیلان ممتاز رشته روابط بین الملل با وجود برخورداری از همه شرایط قانونی، از این فرصت محروم شده اند.»
این عضو بی اسم و رسم در ادامه میگوید: «جالب اینجاست که آقازاده جناب رهامی پس از اخراج از گروه حقوق پردیس فارابی دانشگاه تهران به واسطه عدم صلاحیت علمی( در زمان روحانی ) ، با حمایت عناصر وابسته به جبهه منحله مشارکت ( مانند ناصر …. و محمد رضا …..) که خود را مالک دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میدانستند به عضویت گروه روابط بین الملل این دانشکده درآمده و این عضویت تاکنون ادامه دارد!»
لیست منتشر شده از سوی رسانهها در خصوص انتصابات فامیلی رئیس جمهور که اتفاقا آنها را انکار کرده بود هم از طنزهای روزگاری است که شرافت و صداقت در آن قدر و قیمتی ندارد و کار طوری بیخ پیدا کرده که مسئولین نظام، بدون هیچ رودربایستی و با وقاحت هر چه تمام تر، چشم در چشم مردم، دروغ میگویند.
زینب کدخدا، رئیس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران که دختر خاله همسر رئیس جمهور است و نیز محمدهادی زاهدی، مدیر کل آمار و فناوری اطلاعات وزارت علوم که فرزند محمدمهدی زاهدی، عضو کمیسیون آموزش مجلس، مشتی نمونه این خروار هستند.
با وجود این، شاید با خود فکر کنید که هنوز هم امیدی هست و میتوان کورسوی تحول و تغییر را تصور کرد. مخصوصا وقتی میخوانیم که «به گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از دبیر شورای انقلاب فرهنگی، سند تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تأیید، به محضر مقام معظم رهبری تقدیم شد.»
اما وقتی از حال دگرگون اعضای این شورا مطلع شویم، همان کورسوی امید هم به طرفهالعینی محو خواهد شد. به گزارش خبرگزاری آنا (دانشجو)، رحیم پورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در سی و هشتمین نشست میان دوره دفتر تحکیم وحدت که در مشهد در حال برگزاری است، با بیان اینکه امام خمینی معتقد بود که آمدن به صحنه بدون حضور مردم شکست محض است، از این رو باید آنها را بیدار کنیم تا خودشان تصمیم بگیرند، گفت : «هیچ انقلابی در دنیا اعم از انقلاب چین، روسیه، الجزایر، کوبا و دیگر انقلابها به اندازه انقلاب ایران مردمی نبوده به گونهای که میتوان گفت جمعیت و حضور مردمی انقلاب ایران بی نظیر بوده است.»
وی در ادامه گفت: «امام خمینی میگفت ما مردم سالاری را نه فقط در ایران بلکه در جهان تبلیغ خواهیم کرد. با این وجود هیچ رژیمی در جهان موجودیت خود را با رای مردم به دست نیاورده و در قدم بعد هیچ قانون اساسی توسط نمایندگان مردم و با رای مردم در شرق و غرب عالم تصویب نشده است.»