۱- «بازدارندگی» نظریهای بر اساس تهدید و ترس است؛ تلاشی است برای منصرف ساختن رقیب از انجام اقدامی که خواهان جلوگیری از آن هستیم. بر اساس این نظریه «هزینه»ی برخورد را باید چنان بالا برد که «فایده»ی عدمِ برخورد بر آن بچربد.
۲- تهدید به استفاده و ترس از بمب اتم مبنایی برای بازدارندگی هستهای است. مدافعان این نظریه معتقداند که سنگ بزرگ علامت نزدن است لذا بمب اتم جهان را به سوی صلح سوق میدهد و ترس از توان هستهای در عمل مانع بروز جنگهای تمام عیار میشود، یعنی «یک بازدارنده هستهای باید همواره آماده باشد و هیچگاه استفاده نشود». اما در ۲۴ ساعت گذشته یک سوالِ بیپاسخ این مبنا را متزلزل و شاید این بنا را ویران کرده: غرب (ناتو، اروپا، آمریکا) چه واکنش موثر و محدودکنندهای باید به پوتین نشان دهد که منجر به استفاده از سلاح هستهای نشود؟ اگر پوتین مجهز به سلاح هستهای نبود، میشد برای این سوال پاسخهایی ولو با هزینهی بالا یافت اما بیپاسخی این سوال نشان میدهد که توان هستهای، دستکم کارکرد دوگانهای دارد: اگر از سویی مانع از مواجهه قهرآمیز کشورهای هستهای میشود اما از سویی دیگر موانع را برای پیشروی آنها و نادیدهگرفتن مناسبات و معادلات بینالمللی برمیدارد یعنی بازدارنده نیست.
۳– در دورانِ بوشِ پدر، نظریه بازدارندگی در مواجهه با ایدئولوژی، عملا ناتوانی خود را نشان داد. یعنی معلوم شد که اگر رقیب از عقلانیتی متفاوت برخوردار باشد و در سایهی یک ایدئولوژی کشتهشدن و نابودی را هم برای خودش «پیروزی» قلمداد کند، هیچ تهدیدی نمیتواند او را «بازدارد». اینک تهاجم تمام عیار پوتین به اوکراین که به وضوح نمیتوان برای آن یک مبنای ایدئولوژیک یافت، یکی دیگر از «باگ»های نظریهی بازدارندگی را عملا آشکار ساخته. پوتین اگرچه به یک کشور با توان هستهای حمله نکرده است اما در آستانه تهدید عملی کشورهایی است که با توان هستهای پیوند خوردهاند. کمترین خطایی میتواند این تهدید را به برخورد و رویارویی مستقیم و فاجعهبار بکشاند.
۴- پوتین، احتمالا، با اطمینان از اینکه ناتو هیچگاه وارد جنگ نخواهد شد به اوکراین حمله کرده است. به عبارتی دیگر پوتین بر این باور است که ورود ناتو به جنگ با روسیه منجر به استفاده از سلاح هستهای میشود اما هیچ کشوری بنا نیست از سلاح هستهای استفاده کند(بازدارندگی هستهای) پس ناتو هیچگاه وارد جنگ با روسیه نخواهد شد. اینجاست که پوتین از خاصیت بازدارندگی توانِ هستهای بهرهای دوگانه برده است. از طرفی با اطمینان از اینکه این سنگ بزرگ هیچگاه زده نخواهد شد و از سوی دیگر با پشتوانهی این توان هستهای جهانگشایی خود را آغاز کرده.
۵– حالا میشود پذیرفت «هیچ بازدارندگی وجود ندارد بلکه باید دید فاعل، مفعول، مورد شرایط و وسایل بازدارندگی کدامند. هرچند که مفروضات بازدارندگی در اکثر زمانها و موقعیتها معتبرند، ولی بااین وجود، بازدارندگی مبتنی بر پیشبینیپذیری فرآیندهای تصمیمگیری است. وبراین اساس هرگونه نظام بازدارندگی، بعید است که بتواند در مقابل کشورهایی موثر باشد که رهبران آنها را افرادی مبتلا به جنون خشونتطلبی، افراد طالب خودکشی یا شهادت فردی یا ملیاند و یا رهبرانی با اطلاعات ناقص از دشمن و یا کسانی که از دست دادن بیشتر جمعیت و منابع کشور خود را بهای معقولی برای دستیابی به اهداف سیاسی خارجی خود میدانند»*. زود بهدنیا آمدهایم و زود خواهیم رفت؛ دموکراسی هنوز جوان است و تا جهانی شدنِ آن راه درازی در پیش است.
درآمد در این نوشتار به دو مطلب خواهم پرداخت. نخست، تحلیلی از عنوان مقاله و…
تردیدی نیست که تداوم نزاع اسرائیل و فلسطین که اینک منطقهی پرآشوب و بیثبات خاورمیانه…
تصور پیامدهای حمله نظامی اسرائیل به ایران نیروهای سیاسی را به صفبندیهای قابل تأملی واداشته…
ناقوس شوم جنگ در منطقۀ خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد. سهگانۀ…