زیتون ـ چهارشنبه، چهارم اسفند خبری مبنی بر «ابطال مصوبه نقل و انتقال فرزندان اعضای هیئت علمی دانشگاهها» در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. این در حالی است که از شروع سال ۱۴۰۰ این سومین باری است که دیوان عدالت اداری رای به ابطال این مصوبه میدهد. البته این قانون تبعیض آمیز سالهاست که اجرا میشود و دیوان عدالت هر چند سال یک بار زحمت ابطال آن را میکشد، اما باز طولی نمیکشد که روز از نو و روزی از نو.
در توضیح این مصوبه این طور آمده که اعضای هیات علمی دانشگاهها میتوانند فرزندان خود را از دانشگاه مبدا به یکی از دانشگاههای واقع در شهر محل خدمت و ترجیحا دانشگاه محل خدمت عضو هیات علمی یا در صورت نبودن آن رشته در آن شهر به دانشگاه نزدیکترین شهر به محل خدمت عضو هیات علمی با تعیین سازمان سنجش آموزش کشور در همان مقطع و گروه آزمایشی و دارا بودن حد نصاب مطابق با ضوابط، انتقال یا تغییر رشته بدهند، منتقل کنند.
به گزارش خبرگزاری ایرنا «این مصوبه از زمان تصویب از گذشته تا کنون اعتراضهای بسیاری را در پی داشته و دیوان عدالت اداری در مقاطع زمانی مختلف آن را ابطال کرده است که مفاد آرای پیشین هیات عمومی دیوان عدالت اداری تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲، ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۲۲ تیر ۱۴۰۰ نیز موید این امر است اما این بار با دستورالعمل و متمم جدید با شکل دیگری تدوین و اجرایی شد که با ورود رئیس دیوان عدالت اداری به موضوع و درخواست اعمال ماده ۸۶ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری این دستورالعمل تبعیض آمیز که موجب نابرابری عدالت آموزشی شده بود را برای چندمین بار ابطال کرد.»
۲۲ تیر ماه ۱۴۰۰ بود که برای آخرین بار مصوبه مذکور از سوی دیوان عدالت رد شد و درست چند روز بعد، دبیر شورای عالی انقلاب این ابطال را بیمعنی خواند و گفت: «هیچ جایگاهی نمیتواند مصوبات شورا را لغو کند مگر خود شورا و رهبری.»
عاملی در ادامه و در توضیح جایگاه شورای انقلاب فرهنگی گفته بود : «شورا نهاد مستقل و از تعلقات رهبری است و هیچگونه وابستگی به احزاب و حتی دولتها ندارد و اهداف و مأموریت های کلان رهبر معظم انقلاب را دنبال میکند و یا جایگاه فراقوهای و از سویی یک فضای همکاری چند قوهای دارد. هرچند امام خمینی مؤسس شورایعالی انقلاب فرهنگی بودند لکن معمار آن رهبری حکیم انقلاب اسلامی است. مصوبات شورا با پشتوانه کارشناسی نخبگان و متخصصین و کارشناسان مجرب نهادها و دستگاه های ذیربط کمتر از شش ماه تصویب و ابلاغ میشود درصورتیکه این فرایند در نهاد قانونگذاری خیلی طولانی است. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون است و تفاوتی در الزامات اجرایی با قانون ندارد.»
دبیر شورای عالی انقلاب ابطال مصوبه نقل و انتقال فرزندان اعضای هیئت علمی دانشگاهها را بیمعنی خواند و گفت: «هیچ جایگاهی نمیتواند مصوبات شورا را لغو کند مگر خود شورا و رهبری.»
این در حالی است که در ماده ۸۶ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری آمده: «در صورتی که رئیس قوه قضاییه یا رئیس دیوان به هر نحو از مغایرت یک مصوبه با شرع یا قانون یا خروج آن از اختیارات مقام تصویب کننده مطلع شوند، موظف هستند موضوع را در هیات عمومی مطرح و ابطال مصوبه را درخواست کنند.»
اما تنها ۲ روز پس از اعلام خبر ابطال این مجوز، رئیس سازمان سنجش در گفتگویی با باشگاه خبرنگاران جوان گفت : «هیچ سهمیه ای در کنکور حذف نمی شود.” پورعباس درباره شائبه بی عدالتی در مورد نقل و انتقال فرزندان اعضای هیئت علمی گفت : “ده هزار نفر دیگر نیز از طریق موافقت دانشگاه مبدا و مقصد جابجا میشوند و این موضوع را بی عدالتی نمیدانیم. اگر بی عدالتی است باید تمام جابجاییها منحل شود. عدالت یک موضوع نسبی است.»
او درباره اینکه خودش از این موضوع برای انتقال فرزندانش استفاده کرده است، توضیح داد: «یکی از فرزندانم از سهمیه ایثارگری استفاده کرده و دیگری از انتقال استفاده کرده است. دانشگاه خوبی در شیراز پذیرفته شده بود و چون من از شیراز به تهران منتقل شدم فرزندم را به تهران انتقال دادم.»
درست است که از دید رئیس سازمان سنجش، «عدالت یک بحث نسبی است» اما خوب میشد اگر جوانمردی از ایشان میپرسید که پس چطور این نسبت تنها در مورد فرزندان آقایان به نحو احسن رعایت میشود؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی که تمام هم و غمش «ضرورت صدور مجوز ساخت دانشگاه با نام حضرت معصومه» است، دقیقاً با چه توجیهی چپ و راست ابطال به حق این مصوبه را وتو میکند و باز بر اجرای این قانون ناعادلانه پافشاری میکند و در این میان حقوق داوطلبان معمولی که از هیچ رانت و سهمیهای برخوردار نیستند را به راحتی آب خوردن، نادیده میگیرد؟
خوب است آقای دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی که «مهمترین وظیفه دانشگاه را پیوند دین و علم میداند»، پاسخ دهد که ساحت دانشگاه را دقیقاً با کدام ملک پدری اشتباه گرفته که این طور با سرنوشت دانشجویانی بازی میکند که گاه از دورافتادهترین روستاها که کوچکترین دسترسی به بسیاری از امکانات ندارند و در عین حال میتوانند با تلاشی شایسته به صندلی دانشگاه دست پیدا کنند، اما همین سهمیههای فلهای که خیرات آبا و اجدادی آقایان است، بهترین فرزندان این مملکت را از لیاقتشان محروم میکند.