زیتون- احسان نادرپور: چند سال پیش ابراهیم نبوی، طنزپرداز معاصر، در مصاحبهای با بیبیسی فارسی آقای خامنهای را «جاسوس اسرائیل» خواند؛ طنز تلخی که آثار واقعی آن را نمیتوان انکار کرد.
فریب خورده، دشمن، نفوذی و جاسوس بخشی از نسبتهایی است که جمهوری اسلامی به مخالفین و منتقدانش میدهد. جاسوس از آن برچسبهای گلدرشتی است که در یک کشور «عادی»به راحتی روی هر کسی نمینشیند. جمهوری اسلامی اما، چنانچه از شواهد پیداست، با وجود اینکه افراد زیادی با این عنوان اتهامی در زندانهای خود دارد، در پیدا کردن جاسوس و نفوذی چندان کار درست نیست.
بیشتر بخوانید:
نفوذیهای معتمد؛ وقتی «رسانه معاند» منبع موثق میشود
طی چند روز گذشته، با وجود اینکه در ایران و جهان اخبار جنگ روسیه و اکراین داغ بود، خبر نفوذیدرآمدنِ ستوننویس سایت آیتالله خامنهای هم توجه و تعجب زیادی برانگیخت.
کاترین پرز شکدم، ستوننویس ثابت وبسایت آیتالله خامنهای، در یادداشتی برای تایمز اسراییل از نفوذ خود در ایران پردهبرداشت.
این خبر را کانال تلگرامی رسانه ثلث، که نزدیک به محمود احمدینژاد است منتشر کرد. هرچند در متن یادداشت کاترین شکدم در وبسایت تایمز اسرائیل به وضوح به واژههای نفوذ، جاسوسی و موساد اشارهای نشده بود اما اصل نوشتن و محتوی این یادداشت به نوعی بر چنین موضوعی صحه میگذارد.
بعد از انتشار یادداشت شکدم بحث و تاکید کاربران شبکههای اجتماعی در حاشیه این خبر بر این بود که تصویر واقعی یک جاسوس به این شکل است، نه آن چیزی که سریالها و فیلمهای حکومتی در ایران نشان میدهند.
ذهنیت مقامات جمهوری اسلامی از جاسوسان و یا به عبارت بهتر تصوری که آنان ترجیح میدهند از جاسوسها داشته باشند در محصولات «فرهنگی» تولیدی در ایران منعکس شده.
شخصیتهای منفی داستانهای جاسوسی در فیلمها و سریالها غالبا ریشهایشان تراشیده شده است، لباسهای روز میپوشند، کراوات میزنند و سیگار میکشند، چیزهایی که در تلویزیون به طور رسمی برای شخصیتهای مثبت غدقن است. بسته به باز بودن دست سازندگان، اکثرا در سریالهای جاسوسی نشان دادن مشروبات الکلی در دست شخصیتهای منفی و جاسوسان هم شامل ممیزی نمیشود. البته سازندگان سریال گاندو هم میتوانند پا را فراتر از این بگذارند و از آپشن نشان دادن زنان بیحجاب (با کلاهگیس) هم بهرهمند شوند، اتفاقی که مانع پخش خیلی از فیلمهای غیرحکومتی شده.
در سریال گاندو جاسوسها تمام آنچه مقررات سازمان صدا و سیما برای شخصیتهای «منفی» در نظر گرفته است را دارند. جاسوسان در گاندو سیگاری هستند، عبادت نمیکنند، دائما مشروبات الکلی میخورند و از حاکمیت انتقاد میکنند. در آنسو شخصیتهای مثبت مرد با پیراهنهای سفید و ریشهای بلندند و زنان «خوب» هم چادری و مذهبی هستند.
جاسوسها چه شکلیاند؟
«جاسوس» قرار است به صورت مخفیانه و نامحسوس با عناوین غیرواقعی، اقدام به کسب اطلاعات، نقشهها یا مدارک و اسناد مخفی و محرمانه کرده و اسرار نظامی، اقتصادی و سیاسی را تسلیم کشور دیگری کند. در نتیجه جاسوس قرار نیست در نگاه اول شناسایی شود. جاسوسان خود را به شکل همان افرادی در میآورند که قرار است از آنها جاسوسی کنند. در نتیجه جاسوس به طور مثال شبیه فردی مثل کاترین شکدم است که حجاب کامل به سر میکند و سربند یا حسین میبندد و به راهپیمایی اربعین میرود.
چنانچه از شواهد پیداست برخلاف آنچه تلویزیون روی آن مانور میدهد، جاسوسها هم ریش دارند، هم اهل هیاتهای مذهبی هستند و هم از رهبر جمهوری اسلامی دفاع میکنند. دو سال پیش در آستانه ماه محرم و در شهریور ۱۳۹۸ یوسف ارجونی، رئیس سازمان بسیج مداحان ایران گفت: «در اسرائیل مداحانی برای تخریب عاشورا تربیت میشوند که عدهای از آنها این روزها در کشور دستگیر شدهاند.» دو سال پیش از آن در کانالهای تلگرامی اخباری مبنی بر جاسوسی سه مداح معروف منتشر شد. رضا هلالی، روحالله بهمنی و محمدحسین حدادیان. این سه مداح به دلیل «ارتباط بَا یک زن که کارمند سفارت فرانسه در تهران» به اتهام «جاسوسی» بازداشت شدند. خبری که غلامحسین اژهای، سخنگوی وقت قوه قضاییه، هم بدون ذکر نام آن را تایید کرده و گفته بود که «از جزییات پرونده اطلاعی ندارم اما پرونده در دادسرای ویژه روحانیت مطرح بوده و یکی از این افراد با قرار وثیقه آزاد شده و شاید نفر دیگر هم آزاد شده است.»
برخلاف آنچه تلویزیون روی آن مانور میدهد، جاسوسها هم ریش دارند، هم اهل هیاتهای مذهبی هستند و هم از رهبر جمهوری اسلامی دفاع میکنند.
بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب در سال ۹۸ در مصاحبهای با سایت الف به نفوذ جاسوسان در سطوح بالای نظام اشاره کرده و گفته بود:« در دفتر سردار نقدی دو جاسوس اسرائیل شناسایی شد که در زندان با برخی زندانیان سیاسی هم بند بودند، که یکی از آنها اعدام شد. اینها در ردههای پایین است و من نگران ردههای بالاتر هستم.»
به این سیاهه میتوان افراد و داستانهای بیشتری را اضافه کرد. از ماجرای پرحاشیه جاسوسی دختر آملی لاریجانی، تا اتهام جاسوسی معاون وزارت اطلاعات به نقل از محمود احمدینژاد. حال کاترین پرز شکدم آخرین فردی است که بحث و گمانهزنی در رابطه با جاسوسی او برای اسرائیل در رسانههای ایران دست به دست میچرخد. او در یادداشتش در وبسایت تایمز اسرائیل از فرآیند و تغییراتی که در حرفها و عقایدش ایجاد کرده تا به مقامات ایرانی نزدیک شود سخن میگوید که بسیار به معنیای که از «جاسوس» فهم میشود نزدیک است. او ظاهرا از طریق نادر طالب زاده به ابراهیم رئیسی نزدیک شده است و طالب زاده او را به راهپیمایی اربعین هم دعوت میکند.
شکدم به عنوان ستوننویس سایت خامنهای شناخته میشد و با سایتها و روزنامههای اصولگرا هم مرتبا مصاحبه میکرد و برایشان مطلب مینوشت. مشرق درباره مصاحبه خود با او نوشته بود: «شکدم روزنامهنگار مسلمان و شیعه شده انگلیسی است که پیش از آن بر آیین مسیحیت بود.» اما چیزی که از یادداشت شکدم برمیآید این است که او یک یهودی است.
کاترین شکدم از طریق نادر طالب زاده به ابراهیم رئیسی نزدیک شده و طالب زاده او را به راهپیمایی اربعین هم دعوت میکند.
او در یادداشتش در رابطه با دیدارش با رئیسی نوشته است: «دختری مثل من به جایی رفته بود که کمتر فرد یهودی اجازه ورود به آنجا را داشت. من به شکم هیولا رفتم. جایی که دولتش خواهان مرگ همه یهودیان و دولت اسرائیل بودند.» او همچنین از این نوشت که انتقاداتش به عنوان تحلیلگر مسائل خاورمیانه از عربستان سعودی باعث شد که ایرانیان راحتتر به او اعتماد کنند و او علت اصلی به ایران آمدنش را برای ایرانیها فاش نکرده است.
برچسب جاسوسی
اتهام جاسوسی در جمهوری اسلامی اغلب به مخالفان و منتقدان وضع موجود که علنا از نظام انتقاد میکنند نسبت داده میشود. انگشت اتهام کیهان، فارس و دیگر رسانههای امنیتی همیشه به سمت گروههای مخالف نظام و در مرحله بعد اصلاحطلبان است. اتهامی که از حلقه اصلاح طلبان هم نزدیکتر آمد و در چند سال اخیر به تیم مذاکرهکننده هستهای و حسن روحانی هم رسید. جواد کریمی قدوسی نماینده مجلس با ادعای جاسوسی خانواده حسن روحانی برای MI6 گفت: «این سرویس جاسوسی مرتب به خواهرزاده روحانی زنگ میزد و خط و مشی و مواضع رئیس جمهور را به خواهرزادهاش دیکته میکرد.»
محسن زنگنه، یکی دیگر از نمایندگان مخالف دولت روحانی، در نقد برجام و در دفاع از مذاکرات فعلی صحبت کرده است و مدعی شد که ۳ نفر از ۶ عضو تیم مذاکرهکننده هستهای جاسوس بودند: «در تیم مذاکره کننده قبلی افرادی سست عنصر وجود داشت که از مجموع شش نفر تیم مذاکره کننده در نهایت سه نفر از آنها جاسوس غربی ها بودند و متاسفانه شخص وزیر امور خارجه هم به آنها اعتماد کرده بود، اما در تیم مذاکره کننده فعلی افرادی قوی، با روحیه انقلابی و جهادی و مقتدر ظاهر شدند.»
علاوه بر نیروهای سیاسی، نیروهای امنیتی هم از برچسب جاسوسی برای پیش بردن اهدافشان استفاده میکنند. در پرونده روحالله زم هر چند در اخبار به صورت گسترده از جاسوسی او سخن گفته میشد اما به گفته خانواده و وکیلش هیچ جایی از پرونده او مربوط به جاسوسی برای سرویسهای بیگانه نمیشد. معروفترین مورد برچسبهای جاسوسی مربوط به پرونده سعید امامی میشود. زمانی که فیلم بازجوییهای نیروهای وزارت اطلاعات از همسر سعید امامی و دوستانش منتشر شد همه به چشم دیدند که بازجویان وزارت اطلاعات چگونه با شکنجه و جنگ روانی قصد دارند آنها را مجبور کنند که به دروغ اعلام کنند جاسوس اسراییل هستند و به آنجا سفر کردهاند.
پرونده تیم ترور دانشمندان هستهای هم رسوایی بزرگی از همین جنس برای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود. زمانی که دستشان به جاسوسان و تیم ترور دانشمندان هستهای نرسید، گروهی را بازداشت کردند و آنها را وادار به اعتراف علیه خود روبروی دوربینهای تلویزیون کردند. فقط بعضی از این افراد مانند مازیار ابراهیمی پس از طی بازجوییها و شکنجههای فراوان توانستند جان به در ببرند، اما کسانی مانند مجید جمالی فشی اعدام شدند تا سرانجامی برای این داستان ساختگی بسازند. مصطفی احمدی روشن در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۰، درست زمانی که نیروهای امنیتی در چند صد متری آن اتفاق در حال تفتیش خانهی بهاره هدایت و امین احمدیان، فعالین دانشجویی، بودند، ترور شد.
به نظر میرسد که تا اوضاع بر همین منوال باشد و «نظام» نه به دنبال جاسوسان واقعی از سیستم اطلاعاتی و امنیتی خود که به دنبال سیاسیکاری و برچسبزنی از طریق این اتهام باشد، باید منتظر یادداشتهایی از قبیل آنچه شکدم نوشت و غافلگیریهایی مانند ترور محسن فخریزاده یا به سرقت رفتن اسناد هستهای خود باشد.
2 پاسخ
اخوندها هم وظیفه رسمی و طلبگیشان تضعیف کشور است .در حوزه جهالت چی فرامیگیرند؟ کلیه علوم عقلی غیر شرعی و باطل است.وطن دوستی کفر است و باید برای رسیدن بخدا اویزان اولیا خدا شد و هرچه پول دارید بجای کمک به مستضعفین جمع کنید و خرج زیارت عتبات کنید یا اخر عمر وقف بنا و طلاکاری قبر اولیا خدا کنید و بعد مرگ در زیر خاک قبر زنده میشوید و عالم برزخ را میبینید.تمام اینها ضد قران و اسلام و ضد پیشرفت کشور و انسان است و موجب اطلاق شرک به ما شیعیان میشود.اخوندها میدانند که تمام این اموزه ها غلط است ولی بخاطر نون مفتی که میخورند ادامه میدهند ایا خانوم جاسوس بیشتر از یک اخوند ضربه میزند.؟خیر برای همین برایشان اهمیتی ندارد تا میتوانند استفاده جنسی از او میبرند و هرکاری که بیشترین ضربه را به کشور بزند برایش میکنند.شما ببینید قاضی مرتضوی با کفش توی سر خانوم زهرا کاظمی زد و کانادا از ایران خواست شفاف سازی کند و بعد هم روابطش را با ایران قطع کرد نظام هیچ تلاشی برای اینکه جواب کانادا را بدهد نکرد چون از خدا میخواستند به یک بهانه ضربه دیگری به کشور بزنند.اینها همه در شرایطی پرورش پیدا کردند که دچار مشکل شخصیتی شده اند و ضد جامعه خود هستند افرادیکه در کودکی خانوادشان باهمه قطع رابطه میکنند اینگونه میشوند
اینها که احمق نیستند، اینها شاید از من و شما بهتر بدانند که راه و رسم جاسوسی چیست، اما باید به یک بیت از شعر سعدی تاسی جست که می گوید ، آنکه را خیمه به صحرای فراغت زده است/گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست ، مگر مسأله به مشکل خوردن نان و آب مردم لطمه اش به یک حکومت معقول و عادی کمتر از جاسوس است؟ بنظر من نه ، اما آیا اینان در مقابل این مشکل که جلوی چشمشان می بینند و صدای اعتراضات مردم را بگوش می شنوند و بقول معروف میشود این بلا را با پوست و استخوان احساس کرد ، عکس العملشان چیست؟ دست پاچه شده اند و بفکر پیدا کردن راه حلی عاجل هستند؟ برای بیکاری و فقر و فحشا و مسکن دنبال چاره اند؟ ساختار دستگاه اطلاعاتی معیوب و عقب مانده این حکومت هم باید به بقیه ساختارش بخورد و هارمونی بینشان برقرار باشد! کارکنان دستگاه های اطلاعاتی وقتی می بینند در سایر دستگاه ها و سازمانهای این نظام برای بخور بخور مسابقه گذاشته اند ، فقط این یکی خودش را علیحده بداند و بگوید عیبی ندارد که باقی بفکر پر کردن جیبشان هستند، دستگاه اطلاعاتی هر کشوری باید مادیات را در نظر نگیرد و تنها بفکر دستگیری جاسوسان و جلو گیری از ترور افرادی مثل فخری زاده باشد!! اینهم می گوید به درک که جاسوس نفوذ کرده، به درک که ملت لطمه می خورد و ابرویش می رود، وقتی کسی نیست که برای سر و سامان دادن این اوضاع آستین بالا بزند و همه این بنا در حال سرنگونی عنقریب است، من چرا باید کاسه داغ تر از آش باشم؟ وقتی که باید صرف شناسایی و دستگیری جاسوسان میشود ، می تواند صرف گرفتن وام قرض الپس نده و ساختن برج و ثروتمند شدن بشود ، همین کاری که دیگران می کنند و کسی هم نیست که بگوید چرا! می توانم فرزندم را به اروپا و آمریکا برای تحصیلات بفرستم تا پس فردا زباله جمع کن نشوند، اینهاست که جاسوس میتواند تا بیخ گوش طرف و در حساس ترین مراکز نفوذ کند و آب از آب تکان نخورد، اگر این کامران و کارمندان سازمانهای اطلاعاتی آموزش های فنی و تخصصی هم ندیده باشند فیلمها و سریالهای جاسوسی که زیاد دیده اند ، لااقل تصویرشان از جاسوس در ذهن تقویت شده و حداقل اندازه من از جاسوس بازی سر در می آورند، اما اراده ای برای ارایه کار خوب نیست، و ما فکر می کنیم آنها نمیدانند جاسوس چه شکلی است!
دیدگاهها بستهاند.