چکیده:
جشن نوروز مربوط به دوره «جمشید» است. این جشن، باستانیترین میراث حوزه تمدنی پارسیزبانان است که همه ساله در روز اول بهار برگزار میگردد. جشن نوروز عاملی برای همگرایی فرهنگی میان مردم افغانستان و سایر ملل که مشترکات فرهنگی با حوزه تمدنی پارسی دارند، حساب میگردد.
این پژوهش بر «فراز و فرود نوروز در تاریخ افغانستان» میپردازد. نوروز چیست و سابقهی تاریخی آن کدام زمان است؟ برخورد مردمان قبل از اسلام، دوره اسلامی و افغانستان معاصر با نوروز چگونه بوده و اینکه آداب و سنت نوروزی در افغانستان دربرگیرندهای چیست؟ مسئله و پرسشهای اصلی این پژوهش میباشد. مدعا این است که جشن نوروز در افغانستان با فراز و فرودهای زیادی بههمراه بوده و در ازمنههای متفاوت موافقان و مخالفان خود را دارد تا جاییکه مخالفان؛ برگزارکنندگانی « نوروز» را تکفیر کرده است. این پژوهش با روش کیفی و شیوه توصیف و تحلیل دنبال گردآوری دادهها میباشد.
نتایج نشان میدهد که نوروز امر فرهنگی_تاریخی است نه اعتقادی. اینروز، از گذشتههای دور در جایگاه سنت زیبا بزرگداشت میگردیده است و هنوز هم به نشانهی هویت سیال در میان فارسیزبانان، اردوزبانان شبه قاره هند، اوزبیکهای آسیاییمیانه و ترکان حوزه اناتولی مورد استقبال است. جشن نوروز در افغانستان از دوره باستان تا دوره اسلامی و معاصر گرامیداشت میشده و ندرتاً در بعضی مراحل تاریخی با آن مخالفت صورت گرفته است. امروزه کسانیکه در مخالفت با جشننوروز قرار دارند جریانهای است که متأثر از تفکر سلفی_وهابی است.
مفاهیم کلیدی:
نوروز، دروه باستان، دوره اسلامی، دوره معاصر و افغانستان.
مقدمه:
نوروز، جشن تاریخی_فرهنگی افغانستان و سرزمینهای حوزهی فرهنگی فارسیزبانان است. این جشن افزون بر گسترهای پهناور سرزمینی، از نظر تاریخی نیز کهنترین مشترکات مردمان این سرزمینها است. این استمرار تاریخی عامل گردیده است که نوروز در طول زمان با اندیشهها، آرمانها و جهانبینیهای گوناگون که در حوزهی جغرافیایی آن پدید آمده است، درآمیزد.
نوروز همچنان نمادی بیداری طبیعت از خواب زمستانی است و مرگی که به رستاخیز و زندگی منتهی میشود. این جشن از اعتدال بهاری آغاز میشود، در دانش ستارهشناسی اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم کره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوایی زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود که در تقویم خورشیدی برابر با نخستین روز از ماه فروردین یا «نوروز» است.
بنیاد نوروز با خوبی، پاکی و نیکی آمیخته است و ورجاوند روزی است که آدمها نیک داشتههایشان را بیافزایند و از بدیهایشان بکاهند. نوروز در طول تاریخ چنان با دین اسلام درآمیخته که از آن تفکیک ناپذیر است. این جشنباستانی بهخاطر برخورداری از پیامهای والای انسانی با شعارهای متعالی اسلامی هماهنگ گردید و با این طریق توانست به تثبیت و پایداری خویش کمک کند.
نوروز بهخاطر برخورداری از سنتهای اهداء، هدایا، ترانهسرایی، موسیقی و شعرسرایی، تبادل پیامهای تبریک نوروزی و همزمانی با آغاز فصلبهار توانست شاعران را در سرودن اشعار مدحآمیز نوروزی و توصیف بهار و قشنگیهای آن تشویق و ترغیب کند.
معنی و مفهوم نوروز:
واژه نوروز از دو جزء «نو» و «روز» که بهمعنی روز نو است و بر نخستینروز از نخستینماه سالخورشیدی نهاده شده و بر جشن پارسیزبانان که در روز نخست حمل یا فروردینماه برابر با۲۱ مارچ میلادی، آغاز فصلبهار برگزار میگردد، اطلاق میشود(اذکایی، ۱۳۵۳: ص۶). اصل پهلوی این واژه «نوگروز» یا «نوگروچ» بوده و در زبان ارمنی «نوسرد» و در زبان عربی بهشکل «نیروز» است. ابوریحان در بیان تسمیهی نوروز میگوید: «در این روز هر چوبی که خشک شده بود سبز شد و مردم گفتند! روز نو یا روز جدید.»(بیرونی، ۱۳۵۲: ص۲۵۳). نویسندگانی چون: طبری، مسکویه، گردیزی، منوچهری، عنصری، … که منبع تاریخی و اسطورهای آنان بیگمان ادبیات قبل از اسلام است، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از جمشید؛ پادشاه پیشدادیها میدانند و آنرا جشن نوروز جمشیدی خطاب مینمایند(روحالامینی، ۱۳۷۸: ص۳۶).
فردوسی در حماسهی پرشور خود نوروز را روزی میداند که جمشید در آن روز تاجگذاری کرده است: «سر سال نو هرمز فروردین _ برآسوده از رنج روی زمین _ بهجمشید بر گوهر افشاندند _ مر آن روز را روز نو خواندند _ بزرگان به شادی بیاراستند _ می و رود و رامشگران خواستند _ چنین جشن فرخ از آن روزگار _ بمانده از آن خسروان یادگار.»(فردوسی، ۱۹۶۶: ص۴۸).
عمرخیام در «نوروزنامه» درباره این جشن مینویسد: «اما سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود یکی آن که هر ۳۶۵ روز و ربعی از شبانهروز به اول دقیقه حمل باز آید، بههمان وقت و روز که رفتهبود و چون جمشید آنرا دریافت «نوروز» نامنهاد و جشن برپا نمود و بعد از آن پادشاهان و مردمان بدو اقتدا کردند.»(خیام، ۱۳۸۰: ص۲).
نوروز در افغانستان قبل از اسلام:
هدف از «نوروز در افغانستان قبل از اسلام» مصداق بر افغانستان فعلی نیست. با این ادله تاریخی که قبل از اسلام و دوره اسلامی نام «افغانستان» وجود نداشت اما تذکر آن، بررسی یکحوزه تمدنی است که قلمرو فعلی افغانستان یکی از نقاط مهم آن حساب میگردید.
مورخان، تاریخ دقیقی از پیدایش نوروز ارائه نمیدهند. برخی بر این باورند که آثاری از جشن «گموگ» بابلیان در نوروز دیده میشود و طبق مستنداتشان آغاز آنرا اواسط هزاره دوم و بهصورت دقیقتر میانهی قرن۱۳ یا ۱۴ قبل از میلاد میگویند(کرستنسن، ۱۳۷۷: ص۲۵۱). اما روایت اینکه نوروز مربوط بهدوره «جمشیدپادشاه» است و قدمت آن ۲۵۰۰ سال قبل از جشنمهرگان میباشد، اعتبار تاریخی زیاد دارد(جاحظ، ۱۴۰۶: ص۲۳۲). نوروز بزرگترین جشن پارسیزبانان است که در اول حمل آغاز مییابد. نوروز از دوران باستان یکی از دو جشن آریاییها است که دوم آن جشن مهرگان میباشد.
آریاییها در دورهباستان سال را به دو فصل گرما و سرما تقسیم کرده بودند که گرما دو ماه و سرما ده ماه را در بر میگرفت. بعدها تغییر ایجاد گردید که تابستان هفتماه و زمستان پنجماه شد. از نظر روایات، بنیاد جشن نوروز را «جمشید» گذاشت. بعدها آریاییها این سنت را پیروی و برپا میکردند. قابل تذکر است در «اوستا» درباره نوروز اشارهای نشده است. شاید علت این بوده که «اوستا» کتاب دینی زرتشتیان است و در آن مسایل و اعیاد ویژهی آن دین شرح یافته است. یکی از اعیاد دینی زرتشتیان که با جشن نوروز همزمان بود، «گاهنبار» است که مطابق با آیین مزدیسنا زمان خلقت بشر میباشد. بعد از سلسله پیشدادیان که عصر اسطورهای است دوره تاریخی هخامنشایان است که در آن اشاراتی به نوروز شده است. در دوران شاهنشاهی داریوش به مناسبت نوروز مراسم با شکوه برگزار میشد. بعدها هخامنشیان تحت تأثیر تمدن سرزمینهای مدیترانهای قرار گرفت و تقویم مصر را پذیرفتند که آنان سال را به دوازده ماه و سیروز به علاوه چند روز بیشتر تقسیم کرده بودند که در اعتدال بهاری آغاز میشد. این تقویم نهایتاً مورد پذیرش زرتشتیان قرارگرفت و تا امروز در نزد پارسیزبانان حفظ گردیده است(قندهاری،۱۳۸۹: ص۱۵۹).
از دوره یونانباختر، اشکانیها، هندوسکاها و کوشانیان اطلاعات زیاد درباره نوروز در دست نیست. علت اینامر ویژگیهای سیاسی آنان است که تأثیر فرهنگ «هلنیزم» و «بودیزم» بر رفتارشان چیره گردیده بود؛ با آنکه اشکانیها و کوشانیها تلاشهایی بر احیای نوروز آغاز کرده بودند با اینحال، در آغاز راه قرار داشتند. اما از دوره ساسانیها درباره نوروز اطلاعات فراوان است. قابل یادآوری است که در دوره ساسانیان با رونق دین زرتشتی، نوروز جنبه مذهبییافت زیرا مناسکدینی لزوم دقت در اوقات را ضرورت گردید، یعنی نوروز پایان مناسکدینی سالگذشته و آغاز مناسکدینی سالنو را بیان میکرد(زمانیمحجوب، ۱۳۹۵: ص۳۱). در دربار ساسانیها نوروز با شکوه زیاد برگزار میشد و پادشاهان سنتهای نوروزی را با تشریفات کامل اجرا میکردند. در اینروز، مالیاتهای وصولشده را بهحضور شاه میآوردند، شاه به عزل و نصب حکام میپرداخت، سکه میزد، دستور میداد آتشکدهها را پاک و طاهر کنند، درباریان و اوتشیاران را بهحضور میپذیرفت، پیشکشهایی دریافت میکرد و مردمان نیز این ایام را با شادی و سرور میگذراندند(قندهاری، همان: ص۱۵۹). روایت است که خسرو انوشیروان در مدت ده روز سفیر امپراتور روم «Justin» را نپذیرفت چون مصروف بهجای آوردن اعمال نوروز بود(نجمی، ۱۳۹۲: ص۱۹۰). بعد از ساسانیها سلسلههای کیداریها، یفتلیها و کابلشاهان است که در اینقلمرو، امروزه با نام افغانستان است تسلط داشتند. اسناد و روایات میرساند که جشننوروز در میان شاهان ایندورهها بزرگداشت میشده اما بنابر شرایطسیاسی، گاه پرشور و گاه کمرنگ برگزار میگردیده است.
نوروز در افغانستان با ورود اسلام:
تداوم فرهنگ نوروز در فراز و فرود تحولات تاریخی در دوره اسلامی بر عوامل گوناگون اعتقادی، اقتصادی و سیاسی مربوط بود. مطابق روایت جاحظ یکی از نقاط عربستان که نوروز در آنجا رواج داشت شهر مدینه است. از قدیم الایام پارسیزبانان بر شهر مدینه مهاجرت کرده و بسیاری از واژههای فرهنگیشان را بر این شهر رواج داده بودند. بنابراین رواج جشن نوروز بنابر روایتی که از حضرت محمد(ص) در این زمینه نقل شده است بسیار محتمل است(مقدسی، بیتا: ص۱۰۳).
بیرونی مینویسد: «پیامبر(ص) وارد شهر مدینه شد در حالیکه مردم مدینه دو روز داشتند و در آن دور روز جشن میگرفتند. پیامبر(ص) فرمود: «ما هذان الیومان»؟ پاسخ دادند ما در دوره جاهلیت این دو روز را جشن میگرفتیم. پیامبر(ص) فرمود: «قد أبدلکم الله تعالی بهما خیراً منهما الاضحی و یوم لاالفطر»(بیرونی، همان: ص۳۶۶). بیرونی در روایت دیگر حدیثی از پیامبر(ص) را به نقل از ابنعباس درباره نوروز نقل کرده است که قابل تأمل است. وی میگوید: «در روز نوروز جامی سیمین پر از حلوا برای پیامبر(ص) آوردند، آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند: امروز روز نوروز است. پرسید: نوروز چیست؟ گفتند: جشنپارسیزبانان است. حضرت فرمود: آری در این روز بود که خداوند(ج) عسکره را زنده کرد. پرسیدند: عسکره چیست؟ فرمود: عسکره هزار مردمانی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و …»( همان: ص۳۶۴).
در دوره خلفای راشدین پذیرش صریحی از نوروز دیده نمیشود. برخوردهایکه خلفا در هنگام روبروشدن با نوروز انجام میدادند مؤید این سخن است. روایتهای که درباره دو خلیفه حضرت عمر(رض) و حضرت علی(ع) وجود دارد چنین است: جرجیزیدان روایت میکند: «حضرت عمر(رض) خلیفه دوم مسلمانان در پذیرش فرهنگ پارسیزبانان با احتیاط برخورد میکرد.»(زیدان، ۱۳۶۶: ص۶۷۰). بلاذری مینویسد: کنار گذاشتن سکههای رایج پارسیان و تصمیم به ضرب سکه با پوست شتر(بلاذری، ۱۳۴۶: ص۳۷۹) و رد پیشنهاد تاریخ شاهنشاهی پارسیان در جایگاه مبدأ تاریخ اعراب(سپهر، ۱۳۴۱: ص۲۰۸) و … بیانگر تشویش وی از فرو افتادن در فرهنگ پارسیان بود. بنابراین برداشتها این است که حضرت عمر(رض) هیچگاه هدایای نوروز و مهرگان را نمیپذیرفت. اما عمرو بن بحر جاحظ روایت میکند که گروهی از دهقانان پارسیزبان برای حضرت علی(ع) جامهایی از شیرینی حلوا بردند. حضرت علی(ع) فرمود: اینها چیست؟ گفتند: به مناسبت نوروز است. حضرت علی(ع) فرمود: نوروز ما هر روز است. حلوا را خوردند، بر یاران خویش نیز داد و جامها را میان مسلمانان تقسیم نمود و آنها را جزء خراجشان حساب آورد(جاحظ، همان: ص۲۳۶).
امویان برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز را از نو معمول داشتند. بنیامیه هدیهای در جشن نوروز بر پارسیزبانان تحمیل میکردند که در زمان معاویه مقدار آن از ۵ تا ۱۰ میلیوندرهم میشد(زیدان، همان: ص۲۲). امیران ایشان برای جلب منافع خویش مردم را به اهدای تُحَف دعوت میکردند. نخستین کسیکه در اسلام، هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد «حجاج بنیوسف» بود. بعدها این رسم از طرف خلفای مزبور بنابر گران آمدن اهدای تُحَف بر مردم منسوخ گردید مشخصاً در زمان «عمر بن عبدالعزیز». اما در تمام دوره امویان، پارسیزبانان مراسم جشننوروز را برپا میداشتند(برهان،۱۳۵۷: ص۲۱۹۳).
با ظهور «ابومسلم خراسانی» و روی کار آمدن خلافت عباسیها و نفوذ برمکیان و دیگر وزرای پارسیزبان و تشکیل سلسلههای طاهریان، صفاریان، سامانیان، غرنویان و سلجوقیان جشن نوروز رونق گرفت(نجمی، همان: ص۱۹۱) و نوروز و مهرگان از میان تودهها به سطح مقامات حکومتی ارتقا یافت(مقدسی، همان: ص۱۰۵). گویندگان درباره آنها به قصاید پرداختند و نویسندگانی مانند: «حمزه بنحسن اصفهانی» مؤلف «اشعار السائره فی النیروز و المهرجان» آنها را تدوین ساخت(نجمی، همان: ص۱۰۵). روایت است که در عهد جلالالدین ملکشاه پادشاه سلجوقی سال ۴۷۱ هجری که تقویم در آن زمان مغشوش بود، سامان یافت. نظامالملک وزیر وقت، هیئتی از منجمان را به سرپرستی حکیم عمر خیام نیشاپوری بر آن داشت تا تقویمی بنا کنند که نوروز در اول بهار به هنگام ورود خورشید در ماه حمل ثابت گردد و بر این ترتیب تقویم جلالی ساخته شد که تا امروز این تقویم مورد اعتبار است(تفضلی، ۱۳۶۸: ص۴۹۲). همچنان آثار و قرائتی که در دست است میرساند که جشن نوروز در سلسلههای غوریان، خوارزمشاهیان، تیموریان … در نهایت هوتکیان برپا میشده و مراسم آن با تصرفات و تغییراتی از دورهی به دورهی دیگر منتقل میگردیده است.
بهخاطر اهمیت نوروز برخی از ادیبان و دانشمندان آثار علمی و ادبی خود را با نام نوروز نامگذاری میکردند و به حاکمان وقت تقدیم میکردند. مانند ابنسینا که رساله هفتم خویش را در باب معنا حروف هجا در تقدیم به ابوبکر محمد بنعبدالله به «الرساله النیروزیه» نامگذاری کرد. در اینجا خوب است به برخی از آثار درباره نوروز تذکر گردد که عبارتند از: کتاب «النوروز و المهرجان» از ابوالحسن علی بنهارون، کتاب «الاعیاد و النواریز» از موسی بنعیسی کسروی، «رساله در نوروز» از حمزه بنحسن اصفهانی، کتاب «الاعیاد و فضائل النیروز» از اسماعیل بنعباد وزیر آلبویه، کتاب «النیروز» از ابوالحسن احمد بنفارس و کتاب «الأشعار و السائره فی النیروز و المهرجان» از حمزه اصفهانی(مقدسی، همان: ص۱۱۴).
نوروز در افغانستان معاصر:
اطلاق «معاصر» مصداق با دوره تاریخی غرب نیست بلکه بنابر شرایط تاریخی این سرزمین است که بعد از یک دوره «فترت» برخوردار از یک حکومت مرکزی گردید. همچنان قابل ذکر است که در این زمان نام «افغانستان» بر تمام قلمرو احمدشاه معمول نبود و وی خود را پادشاه «خراسان» میپنداشت. اینکه چرا «افغانستان» تذکر گردیده؟ انتباه علمی همین است که مؤرخان با تأثیر از ناسیونالیزم تاریخی دچار این امر گردیدند. در حالیکه «افغانستان» با این حدود جغرافیایی حاصل امیر عبدالرحمن است(مهدی، ۱۴۰۰: ۳۱).
جشن باستانی نوروز در دوره افغانستان معاصر بهصورت ویژه برگزار میگردیده است. دیدگاه مردمان افغانستان این میباشد که جشن نوروز از یکسو نویدبخش پایان زمستان است و از طرف دیگر الهامآور بهار و نوزایی طبیعت است. در روایتهای تاریخی تذکر است با آنکه مردم افغانستان جشن نوروز را با اشتیاق گرامی میدارند در کنار آن، مناسک نوروز حتی بر رفتار سیاسی این مردم تأثیر ژرف داشته است. روایت است زمانیکه در اکتوبر سال ۱۷۴۷ در قندهار_مزار شیر سرخ بهخاطر انتخاب پادشاه جرگهی دایر شد و نه روز دوام یافت. در طی این جلسات اتفاق آرا ممکن نمیگردید، نهایتاً در روز نهم صابرشاه کابلی فرزند صوفی «لایخوار» حکم انتخاب گردید. وی برخاست و احمد سدوزایی را بهحیث پادشاه معرفی کرد و خوشهی گندم را بهجای تاج در کلاه او نصب نمود(غبار، ۱۳۹۶: ص۳۵۴). مسئله اصلی در اینجا خوشهی گندم است که از سنتهای جشننوروزی است و از باستان تا امروز از آن «تبرک» پنداشت میگردد.
بعد از احمدشاه جشننوروز همچنان باشکوه گرامیداشت میشد و شاهان سدوزایی و بارکزایی این جشن را در جایگاه میراث گرانبها مورد حرمت قرار میدادند. دوران ظاهرشاه را ادبا و نویسندگان رونق جشن نوروز میدانند و میگویند که در این دوره در تمام ولایات افغانستان نوروز با مراسم ویژهی برگزار میگردید. جشننوروز تا زمان طالبان بدون مخالفت برگزار میگردید اما با استیلا دورهی نخست طالبان از برگزاری آن جلوگیری گردید. آنان نوروز را کفر میدانند و میپندارند که نوروز سنت دینی زرتشتیان است و بزرگداشت از آن قطعاً گناه کبیره است(بینا، ۱۳۹۹: ص۱۴۳). با شکست استیلا طالبانی و آمدن شرایط جدید سیاسی، نوروز دوباره جان گرفت و مردم به تجلیل آن پرداختند. رهنورد زریاب مینویسد: «ما گفته میتوانیم که هیچکس تا حالا نتوانسته به جشن نوروز صدمه برساند. جشننوروز از سالیان قبل تجلیل میشد. طالبان هم خواستند این مراسم را برهم بزنند اما نتوانستند و مردم این جشن را تجلیل میکردند. نوروز جشن مردمی است. مردم آنرا تجلیل میکنند و باید هم چنین کنند.»(حمل، ۱۳۹۱: BBC).
تجلیل از نوروز در سالهای اخیر با چالشهایی نیز روبرو بوده است. کسانیکه خردهگیری یا تضاد بر نوروز دارند از نظر ماهیت دو گروهاند. اول. جریانهای رادیکال و دگمی که از لحاظ دینداری ریشهی سلفی_وهابی دارند و با روش «مأثور» دنبال تعمیم دیناند. دوم. جوانانی که از خود، تاریخ و فرهنگ سرزمینشان اطلاع ندارند. این بیاطلاعی باعث گردیده است تا فاقد اصالت به فرهنگ و ارزشها گردند. روی این دلیل ناخودآگاه برای نفرین کردن نوروز کمر بستهاند.
آداب و رسوم نوروز در افغانستان:
آداب و رسوم نوروزی با تحولات تاریخی و نظامهای سیاسی و با نظرداشت شرایط فرهنگی و جغرافیایی افغانستان دچار تغییر بوده است اما در تمام نقاط اینسرزمین یکسره مراسم مشترک برای پذیرایی نوروز صورت میپذیرد. مانند: خانهتکانی، شستشوی فرشهای منزل، پاککاری حیاط، آمادهسازی لباسهای نو، خرید شیرینی و میوههای خشک … و سایر نیازها که در جشن نوروزی ضروریاند. بدین شکل همه از قبل برای خوشآمدگویی به بهار و نوروز خودشان را آماده میکنند و هر خانواده تلاش میکنند تا با چهرههای شاداب و لبهای خندان به استقبال جشن باستانی نوروزی بروند. قبل از تحویل سال، سفرهها را با هفتسین یا هفتشین و یا هفتمیوه رنگین میسازند و یکجلد قرآنکریم را نیز روی سفره میگذارند و تمام اعضای خانواده بر اطراف سفره جمع شده و انتظار حلول نوروز و سالنو میشوند. در این هنگام کلان خانواده بر صدر مجلس مینشیند و در حین تحویل سالنو دعای نوروز را قرائت میکند و سایر اعضای خانواده دستها را بهرسم ادب و سپاس از بارگاه خداوند(ج) بهخاطر استجابت دعا و حل نیازها بالا برده، آمین میگویند(احمدی، ۱۳۸۵: ص۴۸).
بعد از پایان دعا اعضای خانواده عازم منزلهای خویشاوندان و اقوامشان میشوند و از یکدیگر جویای احوالشان میگردد و شیرینی نوروزی صرف میکنند. بزرگان و خانوادهها برای کودکانشان نورزی از قبیل پول و یا شیرینی و میوهخشک اهدا میکنند. رسمنورزی میان مردم افغانستان این است که در سه روز اول مردان از فامیلها و اقوامشان دید و بازدید میکنند و بعد از روز سوم تا پایان هفته زنان از فامیلها و اقوامشان دید و بازدید میکنند و جشن نوروزی را تجلیل میکنند(همان، ص۴۹). بعد از پایان هفته هرکسی به میزان توان مالیشان غذا پخته کرده و به قبرستان میروند و در آنجا بعد از خواندن دعا، مردان و زنان غذاها را مشترکاً صرف و در صورت وجود مسافر به او نیز نذری میدهند. قابل ذکر است در صورتی اعضای فامیل و خانواده دورتر و یا در شهرهای دیگر زندگی کنند، بعد از روز هفتم به آنجا میروند و جشن نوروز را تبریک میگویند.
هر ولایت و یا شهر افغانستان مراسم ویژه نوروزی خود را دارند که در اینجا برخی از آنها را شرح میدهیم: کابل: مردم کابل برای برگزاری جشننوروزی به مزار سخی یا مزار حضرت علی(ع)، شهدایصالحین، عاشقان و عارفان، خواجهصفا، پغمان و باغ بابرشاه میروند(سازمند، ۱۳۹۳: ص۶۹). هرات: در هرات نیز، ساعاتی مانده به لحظه تحویل سال، مردم در تکایا جمع میشوند تا بتوانند در آخرین لحظات سال ناملایمات و کاستیها و نیز غبار سال کهنه را ار تن و روح خود بشویند و این شستشوی روان با تلاوت قرآن و خواندن دعا و نیایش صورت میگیرد(مکاری، ۱۳۷۹: ص۲۱۹). قندهار: مردم قندهار مراسم جشن نوروزی را در خرقهای مبارک یعنی جاییکه محل نگهداری لباس رسول اکرم(ص) است برگزار میکنند. نحوه برگزاری این مراسم در شهر قندهار با خواندن دعا و آرزوی خیر و برکت، سلامتی، صلح و امنیت از خداوند(ج) برای سال جدید همراه است. آنها بعداً عازم چهلزینه میگردند و از آنجا به سایر اماکن مقدس گردشگری میروند و به این ترتیب روزهای اول سال را به خوشی و شادمانی سپری مینمایند(احمدی، همان: ص۵۰). غزنی: مردم ولایت غزنی مراسم جشن نوروزی را در مزار حکیم سنایی برگزار میکنند. در این ولایت نیز سالنو با خواندن دعا و آرزوی سعادت برای مردم افغانستان و جهان اسلام از درگاه خداوند(ج) آغاز میشود. بامیان: در این ولایت برگزاری جشننورزی جالب است. زیرا مردم بامیان در میدانی مقابل مجسمههای بودا گرد آمده ومراسم جشن نوروزی را برپا مینمایند. این مراسم با خواندن دعا و آرزوی سلامتی، سعادت، خیر و برکت و صلح و امنیت از درگاه خداوند(ج) برای مردم بامیان و افغانستان پایان مییابد. بلخ: باشکوهترین مراسم جشن نوروزی در سطح کشور در ولایت بلخ _ شهر مزار شریف انجام میگیرد. زیرا پارهای از مسلمانان افغانستان بر این باورند که آرامگاه حضرت علی(ع) در این شهر است. برگزاری مراسم جشن نوروز در این شهر تلفیقی از آموزههای دینی اسلام و فرهنگ باستان و نوزایی طبیعت است و بر همین اساس جشن نوروزی را با سه نام گلسرخ، جندهبالا و سالنو یاد میشود(همان: ص۵۰). قابل یادآوری است که در جشن نوروزی مردم افغانستان، ساز و سرود و رقص، بازیهای محلی و ورزشی مانند: کشتیگیری، بزکشی، اسپدوانی، چوببازی، چوگانبازی، سنگپرانی و بازیهای دیگر را نیز انجام میدهند(غیاثآبادی، ۱۳۸۲: ص۱۱۸).
نتیجهگیری:
پژوهشی که دربارهی «فراز و فرود نوروز در تاریخ افغانستان» صورت گرفت میتوان گفت که به این نتایج میتوان رسید که به شرح زیر است:
از نظر روایات، بنیاد جشننوروز را «جمشید» گذاشت. قابل تذکر است در «اوستا» دربارهی نوروز اشارهای نشده است. هخامنشایان به مناسبت نوروز مراسم با شکوه برگزار میکردند. هخامنشیان تقویم مصر را پذیرفتند که آنان سال را به دوازده ماه و سیروز به علاوه چند روز بیشتر تقسیم کرده بودند که در اعتدال بهاری آغاز میشد. این تقویم نهایتاً مورد پذیرش زرتشتیان قرارگرفت و تا امروز در نزد پارسیزبانان حفظ گردیده است.
از دوره یونانباختر، اشکانیها، هندوسکاها و کوشانیان اطلاعات زیاد درباره نوروز در دست نیست. اما از دوره ساسانیها درباره نوروز اطلاعات فراوان است. در دوره ساسانیان با رونق دین زرتشتی، نوروز جنبه مذهبییافت و نوروز پایان مناسکدینی سالگذشته و آغاز مناسکدینی سالنو را بیان میکرد. در دربار ساسانیها نوروز با شکوه زیاد برگزار میشد و پادشاهان سنتهای نوروزی را با تشریفات کامل اجرا میکردند.
تداوم فرهنگ نوروز در فراز و فرود تحولات تاریخی در دوره اسلامی بر عوامل گوناگون اعتقادی، اقتصادی و سیاسی مربوط بود. پیامبر(ص) فرموده است: «قد أبدلکم الله تعالی بهما خیراً منهما الاضحی و یوم لاالفطر». در دوره خلفای راشدین پذیرش صریحی از نوروز دیده نمیشود، حضرت عمر(رض) هدایای نوروز را نمیپذیرفت اما حضرت علی(ع) فرموده است: «نوروز ما هر روز است». همچنان حلوای نوروزی را خورده و بر یاران خویش نیز تقسیم نموده است. امویان نگاه اقتصادی به نوروز داشتند. اما با ظهور «ابومسلم خراسانی» و روی کار آمدن خلافت عباسیها و نفوذ برمکیان و دیگر وزرای پارسیزبان و تشکیل سلسلههای طاهریان، صفاریان، سامانیان، غرنویان، سلجوقیان، غوریان، خوارزمشاهیان، تیموریان … در نهایت هوتکیان جشننوروز رونق گرفت.
جشن نوروز از زمان احمدشاه ابدالی تا قبل از استیلا دورهی نخست طالبان بدون مخالفت برگزار میگردید. با استیلا دورهی نخست طالبان از برگزاری آن جلوگیری گردید. با آمدن دوره جدید سیاسی نوروز دوباره جانگرفت و مردم به تجلیل آن پرداختند. اینروزها که در آستانهای تجلیل از سالنو و نوروز قرارداریم بهنظر میرسد نوروز با چالشهایی مواجه است: مخالفت طالبان با جشن نوروز و مخالفت گروههایی که ریشهی سلفی_وهابی دارند.
مراجع:
- آرتور، کریستن سن (۱۳۶۷)، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: امیر کبیر.
- اذکایی، پزویز (۱۳۵۳)، نوروز، تهران: مرکز مردمشناسی.
- ابوالحسن امین مقدسی و بهرام امانی (بیتا)، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، بیجا: شماره ۴۳.
- احمد تفضلی و ژاله آموزگار (۱۳۶۷)، نخستین انسان و نخستین شهریار، تهران: نشر نو.
- احمدی، عبدالبصیر (۱۳۸۵)، نوروز در افغانستان، بیجا: چشم انداز ارتباطات فرهنگی، شماره ۲۲.
- بیرونی، محمد بناحمد (۱۳۵۲)، آثارالباقیه، ترجمه اکبردانا سرشت، تهران: ابنسینا.
- بلاذری، احمد بن یحیی (۱۳۴۶)، فتوحالبلدان، ترجمه آذرتاش، بیجا: بنیاد فرهنگی ایران.
- برهان، محمد بنحسین (۱۳۶۱)، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، جلد۵، تهران: امیرکبیر.
- تبریزی، محمد بنحسین (۱۳۶۱)، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، جلد۵، تهران: امیرکبیر.
- جاحظ، ابی عثمان عمرو بنبحر(۱۴۰۶)، الماحسن و الاضداد، تحقیق عاصم العیتانی، بیروت: الطبعه الاولی.
- حبیب، زمانی محجوب (۱۳۹۵)، بازخوانی سند نوروز در روایات اسلامی؛ مطالعات موردی روایت معلی بنخنیس، بیجا: تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، شماره ۲۵.
- روحالامینی، محمود (۱۳۷۸)، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران: انتشارات آگاه.
- زیدان، جرجی (۱۳۶۶)، تارخ التمدن الاسلامی، ترجمه علی جواهر کلام، تهران: امیرکبیر.
- سپهر، محمد تقی (۱۳۴۱)، ناسخ التواریخ، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
- سازمند، بهاره (۱۳۹۳)، بازنماییهای هویتی و آیینی نوروز در کشورهای حوزه تمدنی ایران، بیجا: مطالعات ملی، شماره ۵۹.
- غبار، غلام محمد (۱۳۹۶)، افغانستان در مسیر تاریخ، کابل: انتشارات میوند، چاپ هفتم.
- فردوسی، ابوالقاسم (۱۹۶۶)، شاهنامه، جلد۹، بیجا، انتشارات خاورشناسی مسکو.
- قندهاری، فیروزه (۱۳۸۹)، نوروز از آغاز تا امروز، بیجا: مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان، شماره ۱۵ و ۱۶.
- کارگر، ندا (۱۳۹۱)، افغانستان؛ آیا نوروز غیر اسلامی است؟، لندن: BBC.
- مکاری، محمد (۱۳۷۹)، نوروز در هرات افغانستان، تهران: پژوهشکده مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی کشور، شماره۳.
- مرادی غیاث آبادی، رضا (۱۳۸۳)، مراسم جشن نوروز یا میله گل سرخ در بلخ و مزار شریف، تهران: پژوهشکده مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی کشور، شماره۳.
- مهدی، محیی الدین (۱۴۰۰)، تاریخ نامگذاری کشور افغانستان، کابل: روزنامه اطلاعات.
- نیشاپوری، عمرخیام (۱۳۸۰)، نوروزنامه، تهران: اساطیر.
- نجمی، شمسالدین (۱۳۹۲)، نوروز، جشن ملی ایرانیان، تهران: مطالعات ایرانی، شماره ۲۳.
[۱] . زبیر بیانفر و صنعت الله فروتن اعضای هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه پروان_افغانستان.