زیتون ـ احسان نادرپور : به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و حمله روسیه به اوکراین، اگر با اتفاق تازهای هم در سال جدید همراه نشود به خودی خود بحران پناهجویان و آوارگان را چند برابر کرده است.
تا پیش از حمله نظامی روسیه به اوکراین، بر اساس آمار UNHCR بیش از دو سوم پناهندگان در سال ۲۰۲۱ از ۵ کشور بودند. تا بحال رتبه اول در میان کشورهای پناهجو فرست با ۶ میلیون و ۷۶۲ هزار نفر در اختیار سوریه بود. پس از سوریه، ونزوئلا دومین کشوری است که بیش از ۵ میلیون آواره، پناهجو و پناهنده از آنجا به کشورهای دیگر روانه شدهاند. افغانستان سومین کشور در این ردهبندی است که تعداد پناهجویان و پناهندگانش از ۲ میلیون ۸۰۰ هزار نفر گذر کردهاند. سودان و میانمار هم دو کشور دیگر این لیست هستند.
حالا در نتیجه حمله روسیه به اوکراین، پناهجویان اوکراینی هم به این لیست اضافه شدند. افرادی که تا به امروز تعدادشان به ۳ میلیون نفر رسیده و به ۸۴ میلیون نفری اضافه میشوند که طبق گفته کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مجبور به جابجایی اجباری شدهاند. البته این تازه روزهای اولی است که پناهجویان از خاک اوکراین خارج شدهاند و در صورت ادامه جنگ این روند قطعا ادامه خواهد داشت. دفتر امور پناهجویان سازمان ملل اعلام کرده که تا کنون دو میلیون و ۹۵۰ هزار نفر از اوکراین گریختهاند و این نهاد خود را برای کمک به چهار میلیون پناهجو آماده کرده است.
تا به امروز که به طور معمول پناهجویان از کشورهای جنگزده و غیردمکرات خاورمیانه و آفریقا به سوی غرب روانه بودند، همواره کلمه «بحران» همنشین واژه پناهجویان بود. بحران پناهجویان خاورمیانه بالاخص پناهجویان سوری طی سالهای اخیر دایما محل مجادله میان کشورهای اروپایی و ترکیه بوده است. پناهجویان آفریقایی هم در سواحل جنوبی اروپا سرگردان و چشم به راه تصمیمات دولتهای دست راست و چپ این کشورها هستند. حال پناهجویان اوکراینی هم با ویژگیهای متفاوت از دو گروه پیشین به این «بحران» افزوده شدهاند.
چشم آبی یا کله سیاه؟
با شروع بحران اوکراین، تفاوت مواجهه اروپا با پناهجویان اوکراینی در مقایسه با دیگر پناهجویان، برای کسانی که طعم کوچ اجباری را چشیدهاند شوکآور بود. از همان روزهای ابتدایی ویدئوهایی از خبرنگاران و کارشناسان اروپایی یا آمریکایی منتشر شد که روبروی دوربین مینشستند و از این میگفتند که این پناهندگان دیگر از جنس خودشان هستند که با موهای بلوند و چشمهای آبی از خانهشان آواره شدند. حرفهایی از این دست چندین بار تکرار شد و واکنشهای زیادی در پی داشت.
شاید اگر زمان بیشتری از انتشار ویدئوی آویزان شدن چند نفر از جنگ زدههای افغانستان از هواپیمای ارتش امریکایی میگذشت، ویدئوی استقبال اروپاییها از پناهجویان اکراینی و رایگان شدن حمل و نقل عمومی برایشان کمتر به چشم میآمد. حال در وضعیت جدید و اولویت دادن به پناهندگان اوکراینی، پناهجویان آفریقایی و خاورمیانهای که گاه تعیین تکلیفشان تا سالها به طول میانجامد، مجبورند باز هم منتظر بمانند.
پیش از حمله نظامی روسیه به اوکراین تعداد زیادی از پناهجویان سعی کردند از طریق بلاروس وارد لهستان شوند، لهستان یا مرزهایش را به روی آنها بست یا آنانی که توانسته بودند از مرز عبور کنند را بازداشت کرد.
لهستان یکی از کشورهایی است که سیاست دوگانهاش در این مورد کاملا آشکار بود. طی چند ماه گذشته لهستان به علت برخورد بدی که با پناهجویان داشت توسط پارلمان اروپا تحت فشار بود. چرا که پیش از حمله نظامی روسیه به اوکراین تعداد زیادی از پناهجویان سعی کردند از طریق بلاروس وارد لهستان شوند تا خود را به یکی دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا برسانند. اما لهستان یا مرزهایش را به روی آنها بست یا آنانی که توانسته بودند از مرز عبور کنند را بازداشت کرد. در نتیجه هزاران پناهجو در دمای زیر صفر در مرز بلاروس با لهستان گرفتار شدند. لهستان با وجود فشارها، درخواستهای اتحادیه اروپا برای شفافسازی در مورد وضعیت پناهجویان در مرز بلاروس را بیپاسخ گذاشت و دولت لهستان متهم شد که به نمایندگان پارلمان اروپا اجازه بازدید از اردوگاه مهاجران را نمیدهد. طبق گزارشها در هفت تا از این اردوگاهها شرایط نامناسبی حاکم است و در یکی از آنها که نزدیک مرز آلمان قرار دارد دستکم ۶۰۰ نفر حضور دارند.
کورنلیا ارنست عضو کمیسیون امور داخلی پارلمان اروپا در این باره گفته است که پناهجویان در این اردوگاهها از دسترسی به خدمات پزشکی کافی و مشاوره حقوقی بیبهره هستند و زندان انفرادی و دیگر فشارها تا کنون مواردی از اقدام به خودکشی را در پی داشته است. گزارشهایی درباره بازگرداندن شماری از پناهجویان با اعمال خشونت وجود دارد و افزون بر این به دولت لهستان امکان داده شده قوانین اروپایی در مورد حقوق پناهندگان را نادیده بگیرد و به عنوان مثال آنها را تا ۲۰ هفته در بازداشت نگه دارد.
بیشتر بخوانید:
لهستان اما در جنگ اوکراین تا به امروز پذیرای بی چون و چرای یک میلیون و ۷۲۰ هزار پناهجوی اوکراینی بوده است. حضور غیر اوکراینیها در میان پناهجویان اوکراینی هم بیحاشیه نبوده. تعداد زیادی از مهاجران غیر اروپایی یا اجازه عبور از مرز اوکراین را دریافت نکردند، اگر هم این اجازه داده شد با تحقیر همراه بود. خبرهایی در این رابطه منتشر شده بود که ماموران مرزی اوکراین، مانع خروج شهروندان آفریقای جنوبی، نیجریهای، پاکستانی، افغانستانی، عربها و ایرانیها از مرز اوکراین شدهاند. ماموران مرزی با این استدلال که اولویت با شهروندان اوکراینی است، مانع خروج افراد خارجی از مرز شدهاند. ویدئوهایی هم در این رابطه منتشر شد که در یکی از آنها گفته شد که سیاهپوستان اجازه خروج از مرز را پیدا نکردند و فیلمی دیگر شهروندان ایرانی را نشان میداد که برای خروج از اوکراین پلیس مرزی آنها را مجبور به جمع آوری زبالههای اطراف مرز کرده بود.
شرایط پناهجویان و مهاجران در سالهای آینده با بحرانی از جنس جدید روبرو خواهد شد، از یک سو با بالا گرفتن آتش جنگ بر تعداد پناهجویان افزوده میشود، از سوی دیگر تبعیضها در مواجهه با پناهجویان آغازگر بحران دیرآشنای دیگری به اسم «نژادپرستی» خواهد بود.
هرچند مشکل منع خروج این ملیتها پس از اعتراض کشورهای مختلف حل شد و مرزها به سمت اروپا باز شد، اما هنوز تندروهای اروپایی نگران ورود افراد غیر اروپایی یا به قول خودشان «کله سیاهها» هستند. جولیان ادول، سخنگوی حزب اتحاد ملی فرانسه، در یک برنامه تلویزیونی با اشاره تلویحی به حضور غیر اوکراینیها در بین پناهجویان، آنها را «افرادی خطرناک برای اروپا» دانست و دستکم دوبار تأکید کرد «باید این پناهجویان گرفتار در مرز [لهستان و بلاروس] را به حال خود گذاشت تا از سرما بمیرند.»
در کنار اینگونه اظهارنظرها سیاست کلی اتحادیه اروپا هم بر تبعیض مثبت برای پناهجویان اوکراینی بنا شده است. اتحادیه اروپا در همین راستا اعلام کرد که همه کشورهای عضو موافقت کردهاند که پناهندگان اوکراینی را تا سه سال بدون نیاز به ثبت درخواست ویزا بپذیرند.
بیشتر بخوانید:
با این اتفاقها به نظر میرسد شرایط پناهجویان و مهاجران در سالهای آینده با بحرانی از جنس جدید روبرو خواهد شد. از یک سو با بالا گرفتن آتش جنگ هر آن ممکن است پای کشور جدیدی به این جنگ باز شده و بر حجم پناهجویان و بی جا شدگان اضافه شود، از سوی دیگر آثاری که این تبعیضها در مواجهه با افراد گریزان از جنگ و قحطی از خود به جای خواهد گذاشت میتواند آغازگر بحران دیرآشنای دیگری به اسم «نژادپرستی» با همه نتایج هراسانگیز آن باشد.