آتش جوابِ آتش؛ به بهانه سوزاندن قرآن در سوئد

احسان ابراهیمی

۱- فصلنامه معتبر «واشنگتن» (Washington quarterly) در شماره تابستان ۲۰۰۴ خود مطلبی منتشر کرد با عنوان «اروپا و اسلام: نیمه پنهان ماه و برخورد فرهنگ‌ها» به قلم تیموتی ساواژ ناظر به آینده اوضاع مسلمانان ساکن اروپا. ادعای عددی نویسنده بنا به بررسی‌های آماری و نرخ رشد جمعیت در کشورهایی که بیشترین میزان مهاجر و پناهنده را به کشورهای اروپایی گسیل می‌کنند، در کنار رشد پایین جمعیت و نرخ زاد و ولد در میان اروپاییان، می‌گوید تا سال ۲۰۲۵ میلادی، ۲۰ درصد از کل جمعیت اروپا را مسلمانان (متشکل از والدینی که مهاجرت کرده‌اند و فرزندانشان که در خاک اروپا متولد شده‌اند) تشکیل خواهند داد. بنا به این آمار، جمعیت مسلمانان در کل قاره اروپا (بدون احتساب ترکیه) در سال ۱۹۸۲، ۳.۲ درصد کل جمعیت بوده است اما در سال ۲۰۰۳ معادل ۴.۵ درصد و با همین شتاب و حتی با رشدی فزاینده‌تر، در سال ۲۰۲۵ معادل ۲۰ درصد از جمعیت کل قاره اروپا، مسلمان خواهد بود. دلایل عمده دیگر به‌جز همان میزان بالای زاد و ولد در خانواده‌های مهاجر مسلمان، تداوم تنش‌های سیاسی، مذهبی،‌ اقتصادی، و … در کشورهای مسلمان است. این آمار پیش از جنگ سوریه و موج مهاجران سوری و پیش از آن، عراقی و لیبیایی به خاک کشورهای اروپایی‌ست. ازین‌رو، نویسنده تلاش می‌کند نشان دهد اگر این حجم بالای جمعیت مسلمانان در کشورهای میزبان اروپایی، پذیرفته و تثبیت نشوند و روندهای همزیستی با فرهنگ غالب در اروپا با تدبیر طی نشود، بحران‌هایی جدی گریبان هر دوی سوی داستان را خواهد گرفت. ضمن اینکه واقعیت وضع اقتصادی مهاجران به سه دلیل عمده «عدم تسلط کافی به زبان کشور میزبان» و «نداشتن مهارت‌های کاری و فنی» و «نژادپرستی پنهان و چندلایه در استخدام نیروی کار» نرخ بیکاری در میان مسلمانان مهاجر دو برابر نرخ بیکاری در بین غیرمسلمانان است. همین بیکاری، میزان بزه کاری و جذب‌شدن به بازار سیاه و گروه‌های هویت‌طلب ضداروپا و تقویت نفرت از کشور میزبان را در میان مسلمانان افزایش می دهد.

۲- علل و دلایل ایجابی بحران‌هایی که کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا با آنها مواجهند، چندوجهی و چندجانبه است. علاوه بر توسعه نایافتگی این کشورها، دخالت‌ها و مداخلات کشورهای غربی در تشدید بحران‌هل نقش کلیدی داشته است. فروش اسلحه به نیروهای درگیر در این کشورها، مثل آنچه در لیبی گذشت و نهایتاً به دخالت مستقیم غرب در آن انجامید، بحران‌های منطقه‌ای را تبدیل به بحران‌هایی جهانی می‌کند. سرکوب مردم سوریه توسط دولت مرکزی در دمشق به پشتیبانی و کمک نظامی ایران و روسیه، سیل مهاجران به اروپا را تشدید کرد. همچنین این اواخر، خروج بی‌ضابطه امریکا از افغانستان، موج جدیدی از پناهجویان مسلمان را به سوی ترکیه و سپس کشورهای اروپای شرقی و حتی کانادا براه انداخت. حال آنکه حمله امریکا به افغانستان و سپس تسلط دوباره طالبان، خارج از اختیار و توان مردم افغانستان بوده است.

۳– در کشورهای میزبان نیز اوضاع برای پذیرش مهاجران مسلمان، هماره محل نزاع احزاب سیاسی در بزنگاه‌های انتخاباتی بوده است. استفاده از کارت مهاجران چه در جهت افزایش و چه در جهت کاهش آن، اصلی‌ترین وجه تفاوت احزاب چپ و راست است. نیازهای اقتصادی و جمعیتی این کشورها به پذیرش بیشتر مهاجر از یک‌سو و از سوی دیگر، تفاوت‌های فاحش فرهنگی و سبک زندگی میان دوسوی این معادله، چالش‌های فراوانی را برای کشورهای میزبان ایجاد کرده است. اگرچه مهاجرت یکی از اصلی‌ترین پایه‌های شکل‌گیری تمدن بشری در ادوار مختلف بوده است، اما امروزه به دلیل ماهیت دموکراتیک و انتخابی دولت‌ها، تفکرات و دغدغه‌های مهاجران صاحب حق رأی در کشورهای میزبان، خود به سبدی مهم برای پیروزی در هر انتخاباتی تبدیل شده است و نوعی پوپولیسم و فرصت‌طلبی را در احزاب سیاسی دامن زده تا بتوانند هرچه بیشتر ازین سبد رأی استفاده کنند بدون اینکه دقیقا و عمیقا درجهت بهبود روند همزیستی و پذیرش تنوع فرهنگی ضمن آموزش بنیان‌های نظری تعلق سپهر عمومی و جامعه مدنی به همه افکار و نظرها به مهاجران تازه وارد، گام‌های اساسی بردارند، ازین‌رو مباحث این حوزه را به بی‌رمقی و بی‌تفاوتی در افکار عمومی دچار کرده است.

۴– در این فضای مه‌آلود، مبهم و قطبی شده، البته افراطیون دوسوی داستان بیشترین استفاده و بهره را می‌برند تا بر طبل شکاف و نقار بیشتر بکوبند. نمونه این اوضاع را در این روزهای سوئد می‌توان مشاهده کرد. گروهی متعلق به راست افراطی که اسلام‌ستیز و مسلمان‌ستیزند و تاب دیدن زیادشدن مسلمانان را در شهر و کشور خود ندارند، اقدام به اعلام عمومی مراسم آتش‌زدن کتاب مقدس مسلمانان می‌کنند و سپس مسلمانان افراطی و غرب‌ستیز ساکن در سوئد، به اعتراض خشونت‌آمیز متوسل می‌شوند و این‌گونه چرخه بی‌نتیجه و بی‌پایان «توهین و خشونت» توسط افراطیون هر دو جبهه تغذیه می‌شود. پلیس نیز درمانده از مدیریت اوضاع، دست به سرکوب و خشونت می‌زند و اوضاع را وخیم‌تر می‌سازد. حق مدنی ابراز نظر و اعتراض مسالمت‌جو برای هر دو سو، امری بدیهی و پذیرفته شده است اما نه توهین راست افراطی در آتش زدن کتاب مقدس مسلمانان موجه است و نه دست یازیدن مسلمانان افراطی به خشونت در اعتراض به این توهین.

راست افراطی چه هدفی ازین حرکت بی نتیجه در سر می‌پروراند؟ آیا با این روش، مشعل آیین اسلام در سوئد خاموشی می گیرد؟! یا بر طبل هویت‌طلبی بیشتر و عدم تحمل مخالف و منتقد دامن می‌زند؟ آیا این‌گونه رفتارهای توهین‌آمیز و بی‌نتیجه، روند همزیستی و تنوع ادیان را با بحران مواجه نمی‌کند؟ آیا راست‌گرایان افراطی حاضرند کتب مقدس ادیان دیگر را نیز به آتش بکشند؟! واکنش رسانه‌ها به چنان اقدامی چه خواهد بود؟ پرسش‌هایی ازین دست و پاسخ‌هایی که جملگی می‌دانیم چیست، نشان می‌دهد اساساً راست افراطی تهدیدی است برای صلح و ثبات جهانی. از سوی دیگر، مسلمانان افراطی و خشن که روش‌های خشونت‌آمیز را در این ماجرا پیشه می‌کنند، می‌اندیشند با خشونت، مشکل و بحران پذیرش و همزیستی مسلمانان در کشورهای اروپایی حل می‌شود؟! این راه‌حل‌های خشن و بچه‌گانه جز وخیم‌ترکردن وضع مسلمانان در اروپا و تقویت صدای مخالفان پذیرش پناهنده و مهاجر از کشورهای مسلمان هیچ ثمره و نتیجه‌ای ندارد.

۵– راهکار حل این معضل چیست؟ به‌نظر می‌رسد برای عده‌ای که هماره به دنبال قطبی‌سازی و ارائه راهکارهای پوشالی و پوپولیستی برای معضلات جامعه خود هستند، و درک درستی از روندهای جامعه‌شناسیک مهاجرت ندارند، نتوان راهکاری اندیشید اما احزاب، نخبگان، جامعه‌شناسان و رسانه‌ها از یک‌سو و از سوی دیگر رهبران مذهبی آگاه و معتدل در دو اردوگاه مسلمانان و مسیحیان با حضور جدی و مؤثر خود در مدیریت اوضاع نقش اساسی در مدیریت بحران دارند. هر دو طرف باید بدانند دامن‌زدن به تندروی‌های اقلیتی پرصدا اگرچه در کوتاه‌مدت، بعضی از آمال‌ها و توهماتشان را محقق می‌سازد اما در میان‌مدت و درازمدت به ضد خود بدل خواهد شد و همان روش‌ها علیه‌شان به‌کاز گرفته خواهد شد. ازین‌رو تبری جستن هم‌زمان و صریح از «توهین» و «خشونت» گام نخست در این مسیر است

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »