ترویج خشونت از منابر حکومتی را متوقف کنید؛ بیانیه‌ی بیش از پانصد تن از فعالان سیاسی و مدنی

زیتون-«ما امضاکنندگان این بیانیه به حکومت هشدار می‌دهیم وضع بحرانی کنونی را دریابد و نجابت ملت را حمل بر رضایت یا انفعال نکند و با تمکین به حاکمیت قانون و حق حاکمیت ملی، بیش از این خشونت ساختاری و افسار گسیخته را بر مردم تحمیل نکند».

این فرازِ پایانی بیانیه‌ای است که از سوی بیش از پانصد تن از فعالان سیاسی و مدنی امضاء شده است تا به حاکمان و مسئولان جمهوری اسلامی هشدار دهد که «ترویج خشونت از منابر و مراجع حکومتی را متوقف کنید». 

امضاء‌کنندگان این بیانیه بر این باورند که «اعمال زور و خشونت برای تحمیل سلیقه و سبک زندگی[…] مردم ما را رو به اضمحلال برده، به روان جامعه آسیب زده».

بیش از پانصدتن از فعالان سیاسی و مدنی با انتشار ‌این بیانیه می‌گویند «ائمه جمعه و روحانیان وابسته به قدرت، گویا به صورتی هماهنگ و دستوری خشونت را باز تولید می‌کنند»

بیش از پانصدتن از فعالان سیاسی و مدنی با انتشار ‌این بیانیه می‌گویند «ائمه جمعه و روحانیان وابسته به قدرت، گویا به صورتی هماهنگ و دستوری خشونت را باز تولید می‌کنند» و «تریبون‌های نمازجمعه اکنون استبداد را زیر پرده دین ترویج می‌کنند و علیه دردمندان، رنج‌کشیده‌ها و محرومان فریاد تهدیدآمیز می‌کشند و به ابزاری برای تحمیل ایده‌های طالبانی» شده‌اند.

این فعالان سیاسی و مدنی که در میان آن‌ها نام زندانیان سابق سیاسی، بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده و دبیران‌کل احزاب نیز به‌چشم می‌خورد، از حکومت می‌پرسند: «آیا حکومت درک نمی کند که گرانی و تورم و بیکاری گسترده، رکود و بی‌عدالتی، گسترش اعتیاد، کارتن‌خوابی، حاشیه‌نشینی، کودکان کار، سرقت و قتل و… چگونه می‌تواند جامعه را به سوی خشونت سوق دهد؟»

به‌گزارش «زیتون»  در این بیانیه از  نحوه پاسخ حکومت به «اعتراضات در انتخابات ۸۸»، «دی ماه ۹۶»، «آبان ۹۸»و «بحران آب اصفهان و خوزستان»  و «سرکوب اخیر زنان در مقابل ورزشگاه مشهد» به‌عنوان «نشانه‌های واضحی از اِعمال خشونت همه‌جانبه علیه مردم» ؛ خشونتی ساختاری که  «آسیب‌های ناشی از آن ظرفیت خشونت‌پرهیز جامعه می‌کاهد و به فورانِ ناخواسته‌ی خشم و تنفر می‌انجامد».

این بیانیه برای انتشار به «زیتون» ارسال شده است. متن کامل آن و اسامی امضاء‌کنندگان در پی می‌آید.

ترویج خشونت از منابر و مراجع حکومتی را متوقف کنید
هشدار جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق بشری
به حاکمیت درباره رفتار و گفتار طالبانی

به‌نام هستی بخش
مردم شریف ایران مستحضرند که اخیراً در نماز جمعه مشهد از نمازگزاران دعوت شد که به عنوان یک تکلیف الهی نسبت به دیگران اظهار نفرت و انزجار کنند. در نماز جمعه اصفهان نیز از مردم خواستند در گروه‌های چند نفره بروند و بساط روزه‌خواران را درهم‌بریزند. اکنون ازهرسویی حکم به «آتش به اختیار» داده می‌شود تا به زور دیگران را وادار به رعایت ظواهر کنند و این درست همان نقطه‌ای است که نظام حاکم را به عنوان یک پروژه ایدئولوژیک، اخلاقی و فرهنگی درمسیر شکست قرار داده است.
اعمال زور و خشونت برای تحمیل سلیقه و سبک زندگی از جمله حجاب اجباری و نوع پوشش، روابط اجتماعی و حتی عبادتهای فردی، درکنار مصائب عظیم اقتصادی، نشاط عمومی مردم ما را رو به اضمحلال برده، به روان جامعه آسیب زده و یاس و غم و سرخوردگی را گسترش بی‌سابقه داده است.
در این میان نسل جوان پس از انقلاب، بویژه زنان، چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه اجتماعی در معرض بیشترین تحقیرها و آسیب‌ها قرار گرفته‌اند؛ بسیاری مهاجرت یا انفعال را انتخاب کرده و بعضی در اعتراض به این رویه‌های اشتباه، گرفتار حذف و حبس شده‌اند. در چنین شرایطی صدای خشونت، تهدید و تحمیل و ارتجاع از مراجع و منابر رسمی، به ناامنی و تنفرپراکنی دامن می‌زند. در چنین شرایطی ائمه جمعه و روحانیان وابسته به قدرت، گویا به صورتی هماهنگ و دستوری خشونت را باز تولید می‌کنند.
تریبون‌های نمازجمعه که اول بار پس از انقلاب با کلام روحانی آزاداندیش و روادار مرحوم طالقانی جان یافت که گفت: «ما آمده‌ایم که برای آزادی بشر و ‌مردم میثاق ببندیم»، اکنون استبداد را زیر پرده دین ترویج می‌کنند و علیه دردمندان، رنج‌کشیده‌ها و محرومان فریاد تهدیدآمیز می‌کشند و به ابزاری برای تحمیل ایده‌های طالبانی بر مردم با تهدید و زور و خشونت بدل شده‌اند.
تحمیل تک‌صدایی حتی با اعمال خشونت، به عنوان سیاست راهبردی راه را بر هرگونه تلاش برای صلح و دوستی و وفاق ملی بسته است. وقتی زور و خشونت به‌اتّکاء‌ِ درهم‌تنیدگیِ ناصوابِ قدرت و شریعت، به مثابه یکی از مهمترین ابزارها و تدابیر حکمرانان برای غلبه بر بحرانهای سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی به کارگرفته می‌شود، دیر یا زود جامعه نیز در خشونتی ساختاری غوطه‌ور خواهدشد و تمامی ابعاد زندگی اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع را دربرخواهدگرفت. آیا حکومت درک نمی کند که گرانی و تورم و بیکاری گسترده، رکود و بی‌عدالتی، گسترش اعتیاد، کارتن‌خوابی، حاشیه‌نشینی، کودکان کار، سرقت و قتل و… چگونه می‌تواند جامعه را به سوی خشونت سوق دهد؟
ازسوی‌دیگر، سرکوب معترضان به نقض حقوق شهروندی از جمله معلمان، بازنشستگان و کارگران رویه‌ای نهادینه‌ در نظام شده است. حکومت به‌جای درک موقعیت و تلاش برای رفع رنج‌های اقشار و طبقات معترض و کمک به خروج از بحرانها، تشدید سرکوب را در دستور کار قرار داده‌است. چگونگی پاسخ نظم مستقر به اعتراضات در انتخابات ۸۸، دی ماه ۹۶، آبان ۹۸، بحران آب اصفهان و خوزستان، در کنار سرکوب اخیر زنان در مقابل ورزشگاه مشهد و ده‌ها مورد دیگر، نشانه‌های واضحی از اِعمال خشونت همه‌جانبه علیه مردم عاصی از بی‌عدالتی و نابرابری است.

با وجود این همه ترویج خشونت و نفرت‌پراکنی از منابر و مراجع رسمی و حکومتی، مردم ایران و جامعه مدنی امّا بیش از گذشته بر فرهنگ صلح و مدارا و گفتگو اصرار می‌ورزد و اقشار مختلف در پیگیری مطالبات و خواسته‌های برحق خود، بر مشی خشونت‌پرهیز تاکید می‌کنند ولی ادامه وضع کنونی، آسیب‌های ناشی از خشونت ساختاری در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بویژه تبعیض، فقر و نابرابری، از ظرفیت خشونت‌پرهیز جامعه می‌کاهد و به فورانِ ناخواسته‌ی خشم و تنفر می‌انجامد.
ما امضاکنندگان این بیانیه به حکومت هشدار میدهیم وضع بحرانی کنونی را دریابد و نجابت ملت را حمل بر رضایت یا انفعال نکند و با تمکین به حاکمیت قانون و حق حاکمیت ملی، بیش از این خشونت ساختاری و افسار گسیخته را بر مردم تحمیل نکند.

یکشنبه چهارم اردیبهشت هزار و چهارصد و یک

غلام‌حیدر ابراهیم‌بای‌سلامی،‌علی احمدنیا، محسن احمدوند، حسین احمدی، سیدعباس احمدی،محمدرضا احمدی،، مهناز احمدی، وحید احمدی، مهران ارژنگ، حسین ارغوانی، رضا اروین، امیرحسین اسدی، پروین اسفندیاری، فهیمه اسکندری، صفر اسلامی، حمید اسماعیلی، علی اشرافی، احسان اشفاق، ابراهیم اصغرزاده، مقصود اعظمی، سیدمحمد اعلائی، رضا اقاخانی، زهرا اقاخانی، عباس اقبال، عباسعلی اقبال، مهدی اقبال، جلال اقتداری، علیرضا اکبرزادگان، جواد امام، زهره امانی، شهربانو امانی، بابک امیری، اکبر امینی ارمکی، رضا امینی، ‌حسن امینی، کیمیا انصاری، لیلا ایپکچی، مصطفی ایزدی، نعمت‌الله ایزدی، محمدصادق آخوندی، مرضیه آذر افزا، غلام‌رضا آربونی، محمد آزادی، حمید آصفی، زهره آقاجری، هاشم آقاجری، مسعود آقایى، پروانه آل‌بویه، مژگان آورند، محمدرضا آهنی، مصطفی بادکوبه‌ای هزاوه

هاشم باروتی‌،ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، محسن باستانی، علی اکبر باغانی، علی باقری، محمود باقری، امیر بانشی، یاسر بختیاری، اکبر بدیع‌زادگان، منصور بذرپور، اشرف بروجردی، پگاه برهانپور، رویا بلوری، محمدحسین بنی‌اسدی، عماد بهاور، فرهاد بهبهانی، جلال بهرامی، احمد بهرامی، جلیل بهرامی نیا، قربان بهزادیان نژاد، حمید بهشتی، سیدمحمد بهشتی، علیرضا بهشتی شیرازی، علیرضا بهشتی، حمید بهشتیان، مصطفی بهمن‌آبادی، مجید بهمن‌زاده، رحمان بهمنش، محبوبه بهمنی، بهنام بیات، حسین بی‌غم، فاطمه بیگدلی اذری قمی، مهری پاکدل،

شهریار پاک‌نیا، محسن پاینده، محمدرضا پروازی، فاطمه پزشک، عباس پور اظهری، عظیم حسن پور، مهسا پورمقرری، عباس پیمان‌فر

وفا تابش، علی تاجرنیا، سیدمصطفی تاجزاده، مهدی تحققی، عزت‌‌الله تقوائیان، مصطفی تنها، محمد توسلی، مهدی توفیق‌حق، مرتضی توکل، خالد توکلی، شیدا توکلی، رضا تهرانی

حسین ثاقب

مجید جابری، روزبه جامه شورانی، داود جبلی، ابوالفضل جعفرپور، ابراهیم جعفری، حسین جعفری، علی‌اکبر جعفری، علیرضا جعفری، غلامرضا جعفری، مهرنوش جعفری، باقر جلالی زاده، جلال جلالی زاده، محمدجواد جمالی، احمد جمی، محمدعلی جوادسپهری (خانواده‌شهیدان‌سپهری)، محمدرضا جورکش، امیرحسین جهانی
فرانک چالاک، محمدعلی چاووشی، بهنام چگینی

رضا حاجی، یونس حاجیزاده، حسین حاصلی، محمود حائری، حیدرعلی حجتی، ستاره حجتی، مهرداد حجتی، غلامحسین حسن‌تاش، بهرام حسنی، یوسف حسنی‌تبار، هاشم حسین پناهی، نسرین حسین‌نژاد، سیدمهدی حسینی، محمد حسینی‌نیا، حنیف حضرتی، فتح الله حقانی، تقی حق‌بین‌آذر، جمشید حقگو، فاطمه حق‌وردیان، مدینه حقیقت، وحید حقیقی، ابوالفضل حکیمی، عبدالکریم حکیمی، مجید حکیمی، محمدرضا حمسی، مصطفی حمصیان، رشید حمیدزاده
فرید خاتمی، آروین خادم، علیرضا خادمی، شبنم خان مصدق، حوریه خانپور، مژگان خانزاده، علیرضا خداوردی، علی‌اصغر خدایاری، صلاح الدین خدیو، امیر خرم، مصطفی خسروی بابادی، محمد خطیبی، جواد خلاصی، ابراهیم خوش سیرت، علیرضا خوشبخت، محمد خون‌چمن داسه حاصل

اکبر دانش سرارودی، ناصر دانش‌فر، مزدک دانشور، فاروق داودپور، محمد داوری، ایمان داوطلب، امیرحسین داوودآبادی فراهانی، محمدحسن داوودی، رضا دبیر، مصطفی درایتی، امیرخسرو دلیر ثانی، معصومه دهقان، میلاد دهقانی، یوسف دینی، علی اصغر ذاتی، رسول ذوالفقاری، عباس راستی بروجنی، حسین رجایی، علیرضا رجایی، غلامعلی رجایی، علیرضا رجبیان، جواد رحیم پور، روح‌الله رحیم‌پور، علیرضا رحیمی بروجردی، مجتبی رحیمی، توحید رزمی، جلال الدین رستمکلائی، یونس رستمی، محمدصادق رسولی، بهمن رضا خانی، سعید رضادوست، احد رضایی، امان‌الله رضایی، امیر رضایی، آرش رضایی، جواد رضایی، فرزین رضایی روشن، محمد رضایی، علی رعیتی، نیلوفر رفعتیان، حسین رفیعی، مرتضی رفیعی هزاوه، محمدحسین روشن، تورج ریحانی، رضا رئیس طوسی، هاله زارع پور، رقیه زارع پورحیدری، شیرین زاهدی، جعفر زمانی، محمود زمانی قمی، محسن زمانی، مهدی زمانی، رضا ژند، فرزاد ساجد اردبیلی، آناستازیا سادات صدر جوادی، رضا سپهری، لقمان ستوده، امیر سجادی، سیدمحمدعلی سجادی، حامد سحابی، فریدون سحابی، نشاط سحابی، ثمین سرابادانی، محمود سرآبادانی، حسین سربندی، محمد سرچمی، صابر سرحدی زاده، علی سرداد، مسیح سروقد مقدم، میثم سعادت، بیوک سعیدی، پروانه سلحشوری، علی سلطانی اصفهانی، عبدالفتاح سلطانی، احمد سلطانیه، مرتضی سلطانیه، مهوش سلیمانی، پروین سلیمی، فواد سید میررمضانی، مصطفی سید میررمضانی، سید محمد سیف زاده،

لاله شاکری، تقی شامخی، زهرا شجاعی، رستم شجاعی مقدم، احسان شریعتی، مهدی شریعتی، احسان شریف ثانوی، سیدمحمدرضا شریفی، مهدی شعبانی خلج، روح‌الله شفیعی، محمد شفیعی، ماشاالله شمس‌الواعظین، رضا شهابی، عظیم شه بخش، پرویز شهپر، سعید شهرتاش، علی شیخ الاسلامی، محمد شیورانی، مجید شیعه‌على،
فیروزه صابر، محمد صابر، اکبر صابری، یحیی صادقلو، علی صادقی، فاطمه صادقی، مرتضی صارمی، علی صارمیان آستانه، علی آقا صالحی، شهرام صانعی، وحید صباغیان، هاشم صباغیان، سعید صحبتی، سرور صحرانورد، سیدمحمد صحفی، رضا صدر، مهدی صدقی، ابوالحسن صفری، کیوان صمیمی

جلیل ضرابی

رضا طالشیان جلودارزاده، طاهره طالقانی، سیامک طاهری، فاطمه طاهری، فرید طاهری، علی‌اکبر طاهری قزوینی، مصطفی طاهری نجف‌آبادی، طیبه طاهریان، سیدمحمد طباطبایی نیا، علی طراح، عزت طهماسبی

محدثه عاطفی، محمد لطیف عباس پناه، صلاح الدین عباسی، طهماسب عبداللهی، سیما عبدلی، یاسر عرب، فیض‌الله عرب‌سرخی، نازنین عرفان‌طلب، سیدعسکر عرفانی‌زاده، عثمان عزیزی، ابراهیم عسکر، مسعود عسگری، آتوسا عطایی، روئین عطوفت، سیداحمد عظیمی، محمدباقر علوی، نسرین علوی، طاهره علیزاده، محمود عمرانی، محمد علی عمویی،
علی‌اصغر غروی، علیرضا غروی، ماجد غروی، مسیح غروی، سعید غفارزاده، محمدرضا غفاری، محمدعلی غفاریان، علی غفرانی، نسرین غلامحسین‌زاده، فریده غیرت

باقر فتحعلی بیگی، منیژه فتحی، اردشیر فتحی‌نژاد، علی‌محمد فراهانی، کوروش فرجی، محمدمهدی فرخی، غفار فرزدی، سعید فرمد، بیژن فرهانیه، فاطمه فرهنگ‌خواه، علی فرید یحیایی، امین فلاح، حسین فلاح، مصطفی فهرمانی، پروین فهیمی، فیروزه فیروز، حسین فیروزی

حبیب الله قادرمرزی، مریم قدس، ابوالفضل قدیانی، جاوید قربان‌اوغلی، محمد قربانی، خسرو قشقایی، ماهرو قشقایی، رحمانقلی قلی زاده، علی قوچکانلو، نظام الدین قهاری، حجت قیاسی

محمد رضا کارخه چین، رحمان کارگشا، حسین کاشفی، عباس کاظمی، کیارش کاظمی، علیرضا کاکاوند
باقر کرد، حسین کروبی، محمد صالح کریمپور، جمیله کریمی، فواد کعبی، روح‌الله کلانتری، فرج کمیجانی
، صدیقه کنعانی، الهه کولایی، ابوالقاسم کیاء، محمد کیانوش‌راد، بهناز کیانی، رضا کیانی، مهدی کیانی، عباس کاظمى، فرج کمیجانى

على گرجی، بیژن گل افرا، محمدحسن گل رخیان، کتایون گلرخ، جعفر گنجی، فاطمه گوارایی، علی‌اصغر گواهی، بهمن گودرززاده، علی گودرزی

حسن لک،
غلامرضا مالکی، احسان مالکی‌پور،، مسعود مانیان، حسن مایلی، الهام متولی‌زاده، حسین مجاهد، سیدعلی مجتهدزاده، الهه مجردی، قاسم محب‌علی، اکرم محبوب، مرضیه محبوب، مریم محبوب، فخرالسادات محتشمی‌پور، ساناز محسنی زاده، محسن محققی، جلال محمدلو، حمید محمدنژاد، حمیدرضا محمدنژاد، محمد محمدی اردهالی، جاماسب محمدی، رحیم محمدی، سعید محمدی، کتایون محمودی، مهدی محمودی، لادن مختارزاده، سعید مدنی، سیدرحیم مدنیان، محمد مرادی، یاسر مرادی، زهره مردانی، علی مزروعی، مجید مسعودی، نگار مسعودی، متین مسکین، مسعود مسکین، مصطفی مسکین، رضا مسموعی، محمدرضا عاملی مشایخ، مهرداد مشایخی، زهرا مشتاق، اکرم مصباح، لیلی مصطفوی، محمد مصلحی، محمدجواد مظفر، مهدی معتمدی‌مهر، احمد معصومی، بدرالسادات مفیدى، صدیقه مقدم، علی ملک‌پور، دانا ملک‌زاده، رحمت‌الله ملکی، کاظم ملکی، مطهره ملکی، مهتاب ممبینی، اصغر ممبینی، توفیق منبری، احمد منتظری، سعیده منتظری، نوگل منشوری، آذر منصوری، خسرو منصوریان، عباس موسایی، محمد موسوی خامنه، سید مرتضی موسوی، عبدالعزیز مولودی، عبدالله مومنی، حمید مهدیانپور، محمدهادی مهرانی، منوچهر مهربخش، علی مهرداد، على مؤمنى، پری میربگ، امیر میرخانی، محسن میردامادی، منصور میرزاکوچکی، مهدی میرزایی، سیدمحمد میرغفوریان

اطهر نادری، حامد نادری، مجید نادری، مهدی نادلی، عید محمد نارویی، عبدالله ناصری طاهری، عبدالله ناصری، سیدعلی ناظری، نسرین نافعی، محمد نانکلی، علی نانوایی، آرش نجبایی، ابوالفضل نجفی
زهرا نژادبهرام، بهناز نصر، بهرام نصراللهی زاده، محمد نصراللهی، حمید نصری، مریم نصری، پآرسا نصیری، مهدی نصیری، حمید نظرلی، طاهره نقی‌ئی، محمود نکوروح، مهدی نوربخش، فاطمه نوروزی، اعظم نوری، حسین نوری زاده، محمدرضا نیک نژاد، علی نیک‌جو، محسن نیکخواه، رسول ورپایی،
صدیقه وسمقی، حسین وفاپور، وفایی جواد، جواد وفایی، محمدعلی وهابی،
احمد هادوی، امین هادوی، محمّدامین هادوی، رضوان هادی پور، محمدهادى هادی‌زاده یزدى، سیداحمد هاشمی، علیرضا هاشمی، محمد هاشمی، سید عبدالمجید الهامی، هاشم هدایتی، علیرضا همتی، سعید هنرمندی

رحیم یاوری، حسین یزدی، یوسف یزدی، صفا بیطرف، منور یوسف پور، حمزه یوسفی، رمضان یوسفی، زهره یوسفی، ناهید یوسفی، حسین یوسفیان، رضا یوسفیان

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. ترس یک مقوله ایمانی است ، انسان شیعه (علی الخصوص) باید از خدا بترسد ، اگر کسی خدا را در نظر نداشت یا از او نترسید ، اولی الامر حاضرند تا این وظیفه را انجام دهند و گوشزد کنند، هر کس ترس بیشتری از خدا و امامان و پیغمبر و اولی الامر داشته باشد ، تا جایی که اسم آنها را بشنود یا سایه آنها را ببیند، خودش را خیس کند، نشانه ایمان بالاتر و برتر است، امامان جمعه خود را مکلف به ترساندن مسلمانان می دانند و هر مسلمان حاضر در نماز جمعه پس از ایراد خطبه ها در باب گناهان و بی عرضه گی و کم کاری و بی توجهی به امر دنیا و آخرت ابتدا مورد مذمت واقع می شوند و سپس با یادآوری مجازات‌های رنگ و وارنگ در دنیا و آخرت موتور مسلمانی آنان را شارژ می کنند ، این پانصد نفر از خدا بیخبر ، اسلام نشناس ، زندیق و کافر ، که چوب لای چرخ نمایندگان خدا می کنند، باشد روزی که سوسک شوند و از دیوار بالا بروند! باشد که در آخرت آنها را سوخاری یا آب پز کنند، احکام نورانی اسلام جای چک و چانه زدن ندارد ، روایت داریم که اش خاله ته ، بخوری پا ته ، نخوری پا ته ، یاد بگیری ، یاد نگیری چوب کف پا ته!!

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »