۱. «جایی که همه گناهکارند، در واقع هیچکس گناهکار نیست Wo alle schuldig sind, ist niemand schuldig». این جملهای از هانا آرنت، در نوشتار بلندِ «مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری»، است که در آلمان به ضربالمثل تبدیل شده و البته شهرت جهانی دارد (شکل ضربالمثل آن: „Wo alle schuldig sind, ist es keiner “). هانا آرنت با این استدلال و در بخشی از این نوشتار بر تفاوت میان مفهوم «گناه Schuld» و «مسئولیت Verantwortung » انگشت مینهد و میگوید اگر میان این دو مفهوم تمایز قائل نشویم میتوانیم دچار مغالطه شویم و گناه و جرم را پشت مسئولیت ( ِجمعی) پنهان کرد و در آن صورت همهی گناهکاران هم میتوانند خود را تبرئه کنند.(برای درکِ بهتر این دو مفهوم و تفاوت آنها در نظر بگیرید که در یک قطار در حال سفر هستید و یکی از مسافران دختربچهای را مورد تعرض قرار میدهد. در این وضعیت شما گناهکار نیستید و مرتکب جرمِ تعرض نشدهاید اما مسئولیت جمعی اقتضا میکند که در مقابل آن تعرض ساکت نمانید. )
۲. آرنت این مقاله را در توضیح و بسط ماجرای کتابِ «آیشمن در اورشلیم، گزارشی از ابتذال شر» نوشت. آیشمن یکی از مقامات عالیرتبه آلمانِ نازی بود که در اسرائیل محاکمه و محکوم شد. آیشمن در جریان دادگاه، برای دفاع از خود گفته بود «در سیستم آلمانِ نازی اگر من آن کارها را انجام نمیدادم، فرد دیگری انجام میداد. گناه را نباید به پای من نوشت، چون سیستمی مقصر است که من در آن مهرهای بیش نبودم». آرنت در اینجا از زبان دادگاه از آیشمن میپرسد«لطفا بگویید چرا در چنین شرایطی مهره شدید یا به مهرهبودن ادامه دادید؟». تأکید آرنت در کتابِ «آیشمن در اورشلیم» بر مفهوم «مهره بودن» بهگونهای بود که منتقدان او را به تبرئه جامعه آلمان در شکلدهی حکومت نازی متهم میکردند و او در این مقاله با استفاده از مفاهیم گناه و مسئولیت توضیح داد که اگرچه همه گناهکار نیستند اما این نافیِ مسئولیت شخصی (مخصوصا در دوران دیکتاتوری)نیست و گناهکاری هم غیر از مسئول بودن است.
۳. پرویز پرستویی، بازیگر نامدار و پرسابقهی سینمای ایران، در حاشیهی اکران مستند «قصههای هزار و یک روز» در آمریکا، از سوی چند تن از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی مورد پرسش و نقد قرار میگیرد که چرا در خصوص کشتار «آبان ۹۸» واکنشی نداشته، سکوت کرده و یا بارها در کنار «قاسم سلیمانیِ تروریست» دیده شده و عکسهایی را با او منتشر کرده است. پرویز پرستویی، گذشته از واکنشهای عصبی و طفره رفتنها، در جدیترین پاسخِ خود به منتقدان میگوید «طول مبارزه برای من مهم است و عرض آن مهم نیست. میخواهید من برم بمیرم؟…. شما در ایران زندگی نمیکنید. من در همین ایران کم مصیبت نکشیدم…».
۴. این حواشی، نه تنها در شبکههای اجتماعی بلکه در سطح بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی، انعکاس وسیعی داشت و به عکس و تیتر یک چند روزنامه تهران هم راه یافت و از سوی موافق و مخالف در نقد و تمجید سخنهای فراوان گفته و نوشته شد. پرویز پرستویی و یکی از مخالفانِ اصلی او در این ماجرا، سام رجبی، در ویدیوهایی جداگانه، روایتهای خود را از ماجرا گفتند؛ روایتهایی که در آن مرزی میان گناه و مسئولیت جمعی دیده نمیشود؛ گویی هیچکدام متوجه این تفاوت مهم نیستند. گویی نه پرویز پرستویی از مسئولیت شخصیِ خود در دوران دیکتاتوری آگاه است و بابتِ قصور احتمالی شرمسار (صرفا از بیگناهی و بلکه مصیبتدیدگی خود میگوید) و نه منتقدان متوجهاند مسئولیتداشتن الزاما به معنای گناهکار بودن و جنایتکار بودن نیست و گویی با خودِ قاسم سلیمانی طرفاند. بیاعتنایی و بیتوجهی به این تفاوت همانچیزی است که میتواند پرویز پرستوییها را از «مبارزه در طول» هم پشیمان و خسته کند و ناخواسته آنان را به مهرههای یک سیستم دیکتاتوری بدل سازد که «فردای براندازی» باید مجازات شوند! این البته نافی مسئولیت شخصی و یا جمعی هیچکس مخصوصا سلبریتیهایی که در این سیستم شهرتیافتهاند نیست و نقد و پرسشگری را تخطئه نمیکند و خطایی را متوجه فردِ پرسشگر نمیسازد. به بیانی دیگر گناهکار خواندن منتقدانِ پرستویی هم افتادن از آن طرفِ بام است. با تأمل در جملهی آغازینِ این یادداشت، میتوان دریافت که تعمیمِ مفهومِ گناهکاری و جرم، نتیجهای جز تبرئهکردنِ مجرم و سلبِ مسئولیت شخصی ندارد. از پرویز پرستویی نباید قاسم سلیمانی ساخت. برای نیافتادن در دامنِ ابتذالِ شر باید از ابتذال اندیشه پرهیز کرد.
در حالی که بیش از دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبشی که جرقه…
بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
رسانههای گوناگون و برخی "کارشناسان" در تحلیل سیاستهای آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، بهطور…
زیتون: جلد دوم کتاب خاطرات طاهر احمدزاده اخیرا از سوی انتشارات ناکجا در پاریس منتشر…