جشن ۱۰ کیلومتری غدیر؛ مانور قدرت در وضعیت بحرانی

محسن‌حسام مظاهری

تبعیض در استفاده‌ی «خیابان» 

یا چگونه مناسک می‌تواند چرخه‌ی نفرت و خشم را تکمیل کند

(به بهانه‌ی رویداد جشن ۱۰ کیلومتری غدیر در تهران)

راهپیمایی غدیر امسال در تهران با نام «مهمونی ۱۰ کیلومتری» که تبلیغات محیطی و تلویزیونی وسیعی برای آن صورت گرفته، قرار است فردا برگزار شود. برگزارکنندگان که باوجود حجم بالای مشارکت نهادهای حاکمیتی و شهری در این برنامه، اصرار بر «مردمی» و «خودجوش» نامیدن آن دارند، در تبلیغات برنامه، حضور ۶۰۰ «موکب»، ۴۰ شهربازی موقت، ۷۰ استیج، اجرای ۱۵۰ سرود و توزیع دو میلیون وعده‌ی غذایی و ۱۱۰ هزار اسباب‌بازی را وعده داده‌اند.

این رویداد در امتداد توسعه‌ی مناسک غدیر است که در سال‌های اخیر رشد شتابانی یافته است. سه سال پیش در یادداشت «غدیر؛ عید رسمی شیعه» به این توسعه و زمینه‌های آن اشاره کردم. اما افزون بر مطالبی که در یادداشت مذکور گفته شد، درباب رویداد امسال چند نکته قابل ذکر است. مخاطب این نکات،‌ نه حاکمیت یا سازمان‌های دینی ـ فرهنگی، بلکه بدنه‌ی مذهبی جامعه است؛ آن بخشی از جامعه که این توسعه‌ی مناسک طبعاً برایشان خوشایند و رضایت‌بخش است و آن‌ را مصداق رشد گرایش به دین و «گسترش شعائر» می‌دانند؛ درحالی‌که از منظری دیگر این توسعه می‌تواند به زیان دین و دینداران تمام شود. به دلایلی ازجمله:

۱- در این مانور جمعیت‌ها و لشکرکشی‌های خیابانی، آشکارا منافع سیاسی حاکمیت دنبال می‌شود؛ گرچه به نام دین و آموزه‌های شیعی برگزار می‌شوند. مشابه پروژه‌ی سرود «سلام فرمانده» که در آن با ظاهری مذهبی، مقاصدی سیاسی دنبال شده و می‌شود. «مهدویتِ» سلام فرمانده و «ولایتِ» مهمونی ۱۰ کیلومتری ذیل الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی (که دال مرکزی آن «ولایت مطلقه‌ی فقیه» است) معنا می‌شوند. این انتظار که بخش‌های دیگرِ جامعه این مناسک را صرفاً‌ مناسک مذهبی قلمداد کنند و با آن همدلی نشان دهند، ساده‌اندیشانه و خلاف واقع است.

۲- در شرایطی که «خیابان» برای بخش‌های دیگری از جامعه به اشکال مختلفِ قانونی و غیرقانونی (ازجمله طرح نابخردانه و جامعه‌ستیزِ «گشت ارشاد» و قانون «عفاف و حجاب» و…) ناامن و محدود می‌شود، این حضورهای متناوبِ توده‌ای «مذهبی‌ها» و «محجبه‌ها» طبعاً بازتاب مثبتی ندارد و خواسته و ناخواسته به روند تولید و انباشت نفرت و خشم در بخش‌های غیرمذهبی یا کمترمذهبی دامن می‌زند. «خیابان» متعلق به همه‌ی جامعه است و تبعیض آشکار میان شهروندان مذهبی و غیرمذهبی در استفاده‌ از آن، به‌ویژه که با مداخله و همراهی مستقیم حاکمیت همراه است، عواقب سوئی خواهد داشت که تنها دامن‌گیر حاکمیت نمی‌شود و همه‌ی سازمان‌ها و جریان‌های دینی در آن سهیم خواهند بود؛ چه حامیان نظام سیاسی و چه دیگران.

۳- یکی از پیامدهای منفی راهپیمایی‌ها، ایجاد نوعی خطای برآوردی و به‌تبع آن خطای تحلیلی است که می‌توان آن را «توهم اکثریت» نامید. حضور انبوه و توده‌ای در راهپیمایی‌ها نوعاً اثر حسی بالایی دارد و حاضران و ناظران را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همین امر در بسیاری از موارد رهزن واقعیت است و در افراد برآوردهای غیردقیق و اغراق‌آمیزی تولید می‌کند. به‌ویژه که تخمین جمعیت در این رویدادها معمولاً‌ دشوار و غیرروشمند است. نمونه‌های فراوانی را می‌شود ذکر کرد که متأثر از همین خطای روشی با صفت «میلیونی» شهرت یافته و از مشهورات تاریخی شده‌اند؛ ازجمله: تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، تشییع‌جنازه‌ی آیت‌الله خمینی، مراسم سالانه‌ی ۲۲ بهمن، پیاده‌روی اربعین، تظاهرات ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، ۹ دی و تشییع‌جنازه‌ی سردار سلیمانی. در همه‌ی این موارد، تخمین جمعیت شرکت‌کنندگان محل مناقشه بوده و هر راوی و تحلیلگر بسته به گرایش سیاسی خود سعی در بالاتر و پایین‌تر تخمین‌زدن شرکت‌کنندگان داشته است. گرچه این مناقشات لاینحل می‌مانند، اما مشهورات با تکرار در رسانه‌ها ثبت شده و به عنوان گزاره‌ای مسلم فرض شده و مورد استناد قرار می‌گیرند. به‌عنوان مثال استناد به حضور میلیونی در تشییع سلیمانی یا استقبال از سرود «سلام فرمانده» شاهدی برای «دینداربودن اکثریت جامعه» پنداشته می‌شود یا شرکت جمعیت انبوه در راهپیمایی ۲۵ خرداد، مستندی برای اثبات تقلب در انتخابات محسوب می‌شود. درحالی‌که هیچیک از این استنادات دقیق و از نظر علمی قابل پذیرش نیست.

۴- از سوی دیگر این توهم اکثریت در بدنه‌ی همسو نیز انتظارات و توقعاتی را پدید می‌آورد که وقتی در مواجهه با واقعیت جامعه خلاف آن را مشاهده میکند، دچار حیرت و سرخوردگی می‌شود.

به نظر می‌رسد یکی از ریشه‌های روانشناختی برخی رفتارها و مواضع بدنه‌ی مذهبی جامعه همین امر است: توهم “مذهبی‌بودن” اکثریت جامعه‌ی ایرانی (که متفاوت از گرایش به دین است) و در اقلیت‌بودن دیگران. همین توهم است که آنها را دچار خطای تحلیلی کرده و با اراده‌ی کنترل عرصه‌ی عمومی مطابق با ذایقه‌ی مذهبی همراه و همدل می‌سازد.

تلاشی و اراده‌ای که به‌جهت تعارض با واقعیات اجتماعی، هرچه بیشتر می‌شود، کمتر نتیجه می‌گیرد و به جای احساس قدرت و اقتدار، ازقضا به احساس ناتوانی و ضعف در بدنه مذهبی می‌انجامد. بازنده‌ی نهایی این پروژه‌ها همین قشر مذهبی جامعه است. مثال روشنش را این روزها شاهدیم. اصرار حاکمیت بر کنترل پوشش زنان با الزام به خوانشی سیاسی از حجاب که به جای ایجاد امنیت بیشتر برای متدینین، آنها را هدف خشم و عصبانیت قرار داده و حضور در فضاهای عمومی را برای آنها پرهزینه ساخته است. برآیند این وضعیت با توهم اکثریت که پیشتر اشاره شد، استیصال و درماندگی و احساس ترس و عدم امنیت است.

بااین‌اوصاف حالا می‌توان علت دیگری هم برای مناسک توده‌ای در سال‌های اخیر ذکر کرد: مانور قدرت در وضعیت بحرانی.

مانورها و لشکرکشی‌هایی از جنس سلام فرمانده و راهپیمایی غدیر، گرچه با هدف نمایش قدرت و صورت می‌گیرند، اما ریشه در ترس و شکست دارند. هدف مانور، نمایش است در هنگامه‌ی احساس خطر. کسی که در معرض خطر نیست، نیازی هم به نمایش و مانور قدرت ندارد.

۵- از سوی دیگر، این مانورها و نمایش‌ها، که با تبعیض در استفاده از خیابان همراه است، خود بستری است برای تشدید تقابل و قطبی‌شدن. برای آن دیگرانی که با خشم و نارضایتی شاهد این تبعیض اند و مترصد رسیدن فرصتی برای انتقام.

و اینگونه است که مناسک، به جای ایجاد همدلی حول یک باور دینی، می‌تواند چرخه‌ی تولید خشم و نفرت را در جامعه تکمیل کند. حتی اگر آن مناسک به نام غدیر باشد که در فرهنگ شیعی نام دیگرش “عید اخوت و برادری” است.

منبع: کانال تلگرام نویسنده

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »