انتخابات پیش رو سرنوشتساز است، اما نگرانکننده نیست. این موضوع در مورد مجلس شورای اسلامی بیشتر و در مورد مجلس خبرگان کمتر صادق است. در حقیقت انتخابات اسفند ۹۴ برای اعتدالیون و اصلاحطلبان نگرانکننده نیست؛ چرا که مجلس دهم همین که با دولت روحانی درگیر نباشد، کافیست، حتی اگر اکثریت مجلس در اختیار اصولگرایان میانهرو به رهبری علی لاریجانی باشد.
اعتدالیون، پیروان آیتالله هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان، در صورتی که در مجلس دهم سهم مهمی از کرسیها را نداشته باشند، چیزی از دست نمیدهند؛ چرا که خواستههای آنها به طور طبیعی و عادی توسط دولتی که مجلس چوب لای چرخش نگذارد، برآورده خواهد شد.
اگرچه ممکن است گمان کنیم که بخشهایی از دولت، از جمله وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، آموزش عالی و کشور کارکرد مناسبی نداشتند؛ اما میدانیم که علت این کوتاهی، نخست به دلیل درگیری دولت در عرصه سیاست خارجی بوده و دوم اینکه حرکت دولت روحانی توسط مجلس نهم ـ که دهها برابر بیش از یک اپوزیسیون خطرناک مانع دولت شد ـ کند شده بود. اگر مجلس دهم، علیه دولت روحانی نباشد و مجلسی منتقد، کنترلکننده و نماینده بخش مهمی از نیروهای سیاسی و اجتماعی و محلی باشد، کافی است.
مسایلی که برخی از تندروهای ضدحکومتی و تندروهای حکومتی درباره اهمیت رقابتی بودن انتخابات میگویند را زیاد جدی نگیریم. مشکل ایران در چهار سال آینده، ادامه سیاست دولت روحانی پس از توافق است. مجلس نه در حوزه سیاستگذاری کار چندانی دارد و نه در حوزه قراردادهای بینالملی کار دارد. اصولا زمان یک مجلس قدرتمند اصلاحطلب نیست. نه ممکن است، نه لزومی دارد و نه مشکلی را حل میکند.
ایرانی که دو سال قبل در خطر جنگ بود، تحت تحریم شدید اقتصادی داشت له میشد و جزو کشورهای جنگطلب و حامی تروریسم بود، در فاصله دو سال تبدیل به دوست آمریکا و اروپا شده، میلیاردها دلار از طریق دیپلماسی درآمد کسب کرده و هیچ تحریمی بالای سر کشور نیست و از همه مهمتر اینکه ایران در کنار آمریکا و روسیه مهمترین نیروی نظامی است که به طور صریح علیه تروریستها ـ که نماینده مهمشان داعش است ـ میجنگد.
امروز دولت روحانی انگار تازه وارد اولین روزهای حیات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خودش میشود. روند سقوط متوقف شده و حالا ایران هم باید به بازسازی اقتصادی و اجتماعی بپردازد و هم هژمونی خودش را در منطقه حفظ کند. ایران در توافق با آمریکا، خودش را به عنوان یک قدرت درجه اول جهانی تثبیت کرد، برخلاف مسیری که ترکیه و عربستان سعودی به شکلی سریع و معکوس طی کرده و به سوی قهقرا میروند. دولت روحانی به مجلس همراه و البته منتقد نیاز دارد تا بتواند سیاستهایش را پیش ببرد.
مجلس خوب دهم، چه مجلسی است؟
در حال حاضر قدرت اجرایی دست اعتدالیون است و رییسجمهور همان است که با ائتلاف هاشمی و خاتمی بر سر کار آمد. بدنه اجتماعی یا در واقع عامه مردم و تحصیلکردگان و طبقات متوسط شهری میدانند که منافعشان با دولت روحانی تامین میشود. پس در واقع هر نیرویی که مخالف دولت نباشد، میتواند از منافع آنها هم حمایت کند. یعنی به جز جبهه پایداری و حامیانش هر کسی در مجلس بیاید، برای اصلاحطلبان فرق زیادی نمیکند. با وضعیت موجود، گمان میرود که حداقل هشتاد درصد مجلس دهم حامی دولت روحانی خواهند بود. از سوی دیگر با فرض اینکه اصولگرایان به معنای اعم و جبهه پایداری به شکل خاص بدنه اجتماعی داشته باشند و به طور واقعی در مجموع ۲۰ تا ۲۵ درصد نیروهای اجتماعی را پوشش بدهند، لازم است که حتما نمایندگان خود را در مجلس دهم داشته باشند. به عبارت دیگر، ورود ۴ درصد جبهه پایداری (آرای جلیلی) و ۱۵ تا ۲۰ درصد نمایندگان گروههای اصولگرا، حتما در چنین مجلسی لازم است.
تندروها برای جلوگیری از بازسازی جنبش اصلاحات، کنسرت لغو میکنند و مجوز اتفاقات و آثار فرهنگی و هنری را نمیدهند
اندیشیدن به رویای بیحاصلی مانند مجلس ششم، نه تنها لازم نیست؛ بلکه اگر اصلاحطلبان میتوانستند ۹۰ درصد مجلس را فتح کنند، این کار موجب میشد تا با بحرانی جدی در چهارسال آینده مواجه شوند؛ چرا که براساس قدیمیترین قانون جامعهشناسی سیاسی، اگر گروههای اجتماعی در بدنه حکومت سهم نداشته باشند، تبدیل به گروه فشاری علیه حکومت میشوند. فراکسیون جبهه پایداری، حامیان احمدینژاد و نمایندگان اصولگرا حتما باید نمایندگان خودشان را در مجلس داشته باشند. البته این قدر سادهلوح نیستیم که برای اینکه تعادل در مجلس ایجاد شود، برویم به جبهه پایداری رای بدهیم. ما به نامزدهای خودمان رای میدهیم و آنها هم خودشان سهمشان را میگیرند. منظور این است که لازم نیست به خاطر رد صلاحیت اصلاحطلبان خون گریه کنیم. ما در هر حال نتیجه خودمان را گرفتهایم.
پیروزی اصلاحطلبان چه زمانی به دست میآید؟ این سوال غلط است، چرا که پیروزی ما زمانی که توافق ایران و آمریکا قطعی و اجرایی شده و تحریمها لغو شد، به دست آمده بود. امروز وقت تثبیت این پیروزی است. وقت آن است که دولت موقعیت خودش را در سطح جهانی و در حوزه اقتصادی هم تعریف کند. نتیجه اقتصادی توافق با غرب، با سرعتی که لازم نیست چندان هم زیاد باشد، موجب باز شدن تدریجی فضای فرهنگی ـ سیاسی داخلی خواهد شد.
فراموش نکنیم که تمام محدودیتهای فرهنگی اعمال شده در کشور، فقط و فقط انگیزه سیاسی دارد. در واقع تندروها برای جلوگیری از بازسازی جنبش اصلاحات، کنسرت لغو میکنند و مجوز اتفاقات و آثار فرهنگی و هنری را نمیدهند. وگرنه جبهه پایداری خوب میداند که اگر لیدی گاگا هم از آیتالله خامنهای تعریف و تمجید کند، فردا کنسرتش را در تهران میتواند برگزار کند. به تدریج و پس از روی کار آمدن یک مجلس حامی و منتقد دولت، و نه دشمن آن، گرههای کور و نیمه کور فرهنگی کشور هم گشوده میشود. با همه این توضیحات میخواهم نتیجه بگیرم که حضور اصلاحطلبان در مجلس دهم البته که عالی است؛ ولی وقتی علی لاریجانی همان کار اصلاحطلبان را بکند، نبودن اصلاحطلبان یا کم بودنشان نگرانکننده نخواهد بود.
یکی از اهداف مهم در انتخابات مجلس میتواند این باشد که پایداریها وارد مجلس نشوند و بدنه اجتماعیشان از گروه فاصله بگیرد.
کابوس پایداری
تنها گروه سیاسی که حیاتش در گرو این انتخابات است، جبهه پایداری است. اگر جبهه پایداری در انتخابات با ضریبی در حدود پنج تا ده درصد وارد شود، نه تنها بد نیست؛ بلکه خیلی هم خوب است، اما اگر این گروه بتواند به یک فراکسیون بیست تا ۲۵ درصدی از کرسیها برسد، آن وقت کار دولت روحانی کمی سخت میشود.
جبهه پایداری کارنامه خوبی ندارد. اسلامگرایی رادیکال، عدالتجویی، غربستیزی و دسترسی آنان به مراکز تبلیغی آیینی (نماز جمعه و تکایا و نوحهخوانها و مساجد) نقطه قوت آنان بود. جز مورد آخر، سه موضوع اول حالا نه تنها وجود ندارد؛ بلکه به عکس خودش تبدیل شده است. پایداری ـ احمدینژادیها بزرگترین مفاسد اقتصادی را انجام دادند و شعار دولت پاک و عدالتجویی از آنها گرفته شده، غربستیزی هم با توافق ایران و آمریکا به کلی موضوعیتاش را از دست داده است. اسلامگرایی رادیکال هم بعد از ظهور داعش در منطقه و خوردن اتهام منحرف از سوی علمای اعلام اولترا تندرو به احمدینژادیها بیمعنی است. در واقع یکی از اهداف مهم در انتخابات مجلس میتواند این باشد که پایداریها وارد مجلس نشوند و بدنه اجتماعیشان از گروه فاصله بگیرد.
دوقطبی شدن انتخابات
انتخابات اسفند ۹۴ دوقطبی خواهد شد. محور این دو قطبی شدن، دولت روحانی خواهد بود. یک گروه اصلاحطبان، اعتدالیون و میانهروهای اصولگرا و حامیان هاشمی در جبهه حمایت از دولت حرکت خواهند کرد و جبهه پایداری و برخی اصولگرایان تندرو به کوبیدن دولت روحانی خواهند پرداخت. دولت روحانی با شعارهایی مانند دیپلماسی موثر و پیروز، متوقف کردن روند سقوط اقتصادی و همچنین بازگرداندن پولهای ایران بعد از تحریم به عنوان حاصل اقتصادی کار دولت و باز کردن جاده زندگی در جامعه پیشرفته جهان و همچنین پاکدست بودن روحانی و دولتش، همه برگهای جبهه پایداری را از آنها میگیرد و به دست اعتدالیون میدهد. یادمان نرود که به قول حمید جلاییپور، سرمایه بزرگ اصلاحطلبان، سلامت اخلاق سیاسی آنان، کارآمد بودنشان و سلامت مالیشان است.
میل مردم به وضع موجود
براساس یک واقعیت جامعهشناسی سیاسی، معمولا در هر انتخاباتی بخش مهمی که میتواند تا سی درصد جامعه را در بر بگیرد، خود به خود طرفدار رییس دولت هستند، حتی اگر کارش خوب نباشد یا از او خوششان نیاید. برای همین طبیعی است که بخش مهمی از جامعه به طرفداران دولت روحانی رای میدهند، چون او رییسجمهور است. این مساله علیرغم همه کاستیها و بدیهای احمدینژاد در مورد او هم صدق میکرد. دلیلش هم این است که بخش مهمی از مردم، تغییر وسیع دولت را به معنی ناامنی در زندگی کاریشان میدانند. در ایران که میلیونها نفر نانخور دولت هستند، این موضوع بسیار جدیتر است. در واقع امروز این عامل محافظهکارانه به نفع روحانی و در نهایت اصلاحطبان خواهد بود.
تا همین امروز بزرگان و نامداران اصلاحطلب، غالبا رد صلاحیت شدهاند، اما سرمایه واقعی و بزرگ اصلاحطلبان که متحد طبیعی اعتدالیون هستند، اعتماد مردم است. اصلاحطلبان باید در همه شهرها لیست کامل داده و به لیست کامل رای بدهند. هر نامزد گمنامی هم که مورد تایید اصلاحطلبان باشد، میتواند در عرض یک هفته به چهره شناخته شده اصلاحطلبان تبدیل شود. حتی با همین وضعیت موجود هم اصلاحطلبان امکان دست یافتن به یک نتیجه خوب را دارند. نتیجه خوب در شرایط امروز، به دست آوردن یک اکثریت اصلاحطلب در مجلس نیست؛ بلکه رسیدن به مجلسی است که بتواند برای دولت روحانی که منتخب اصلاحطلبان بوده و بخش مهمی از خواستههای آنان را برآورده کرده، بستر مناسب را برای بهبود وضع اقتصادی، حفظ اقتدار کشور در منطقه، ادامه دیپلماسی فعال و بازتر شدن فضای فرهنگی و سیاسی فراهم کند.
اصلاحطلبان خوشبختانه در حال حرکت معقولی هستند. این انتخابات نه فقط به عنوان تلاشی برای رسیدن به نتیجه بهتر؛ بلکه برای افزایش ظرفیت دموکراتیک انتخابات و استفاده از فرصت سیاسی انتخابات لازم است. ما باید در رسانههای اجتماعی با ساختن فضای تبلیغات محلی، برای فهرست اصلاحطلبان در هر شهر و منطقهای تلاش کنیم.