زیتون–مادر مهسا امینی، زنی که روز چهارشنبه ساعتی بعد از بازداشت به بیمارستان منتقل شده بود، به بیبیسی فارسی گفت که او روز جمعه جان باخته است. او گفت: «فرشته من را کشتند.»
روز پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ماه ۱۴۰۱ هجری شمسی، برای میلیونها نفر از شهروندان ایرانی، تبدیل به روز اندوه، خشم و ماتم شد. چرا که یک دختر جوان که به بهانهی حجاب نامناسب توسط نیروی گشت ارشاد دستگیر شده بود، به اغما رفت.
انتشار این خبر، موج گستردهای از نگرانی و خشم را به دنبال آورد و یک بار دیگر، خشم و انزجار از شیوهی عجیب و خشن دستگیری زنان و دختران به بهانهی حجاب، به اوج رسید.
حالا ساختمان پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرای تهران، تبدیل به قلعهی مخوفی شده که نام آن، لرزه بر تن میلیونها زن ایرانی میاندازد.
تنها مهسا بود که زنگ نزد
برای من، مانتوی گشاد بیاورید تا آزادم کنند. این درخواستی است که تاکنون از سوی هزاران زن و دختری که با خودروهای ون گشت ارشاد نیروی انتظامی به ساختمان وزار برده میشوند، تکرار شده است. آنان ساعات و تجارب هولناکی را از سر میگذرانند، تحقیر میشوند، سپس از آنها تعهد کتبی گرفته میشود و پس از چند ساعت معطلی، باید با خانواده تماس بگیرند و کسی برایشان مانتوی گشاد طراز جمهوری اسلامی بیاورد تا آزاد شوند.
اما مهسا یا ژینا امینی، دختر ۲۲ سالهی اهل سقز کردستان، که برای دیدار با خویشاوندان خود به تهران رفته و توسط گشت ارشاد دستگیر شده بود، تماسی نگرفت و مانتویی نخواست. چرا که او در ساختمان مخوف وزار، سیاهترین رویداد زندگی خود را به چشم دید. برادر مهسا که برای کسب اطلاع از سرنوشت خواهرش به وزرا رفته، با چنین پاسخی روبرو شده: «خواهر شما دچار سکتهی قلبی شده و او را به اورژانس فرستادهاند.» اما تنها پس از چند ساعت، مشخص شد که این خبر، رنگ و بویی از حقیقت ندارد و او مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
اطلاعیهای که مردم را خشمگینتر کرد
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، اطلاعیهی پلیس درباره مهسا امینی را با وصف «دربارهی زن هنجارشکن» منتشر کرد. در خود این اطلاعیه نیز آمده است: «خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که ناگهان در جمع سایر افراد هدایت شده به طور ناگهانی دچارعارضه قلبی شد. بلافاصله این خانم با همکاری پلیس و اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان و مداوا قرار دارد.» استفاده از الفاظی همچون توجیه و آموزش و هدایت، از آن دسته مفاهیمی است که بیان آن، شاید صرفا در توان نهادها و رسانههای حاکمیتی جمهوری اسلامی باشد.
یکی از وکلای با تجربه به نام علی مجتهدزاده، اظهارات پلیس تهران را به چالش کشیده و گفته است:«۱- اینکه مساله آموزش به این شکل که مردم را از وسط خیابان به زور به برخی مراکز ببرند در کجای وظایف قانونی پلیس آمده است؟ ۲- پلیس باید بتواند این ادعا که خانم امینی بدون دخالت ماموران و به طور ناگهانی دچار عارضه قلبی شده را در محکمه و با اتکا به مدارک قانونی اثبات کند. کشف حقیقت در این مورد بر عهده دادگاه است نه مرکز اطلاعرسانی پلیس.۳- در این مورد ملاک اصلی تعیین تکلیف قضیه گزارش پزشکی قانونی است، البته به شرط آنکه مستقل، بدون اعمال نفوذ و شفاف تهیه شود. ۴- در نهایت وقتی فردی به هر دلیلی در اختیار ضابط قرار می گیرد، در هر شرایطی مسئولیت تامین و حفظ امنیت جانی و سلامت او با ضابط است.»
روایت برادر مهسا، از جیغ دختران تا آژیر آمبولانس
شنیدن ماجرای مهسا امینی از زبان برادر او، حاوی نکاتی است که با ادعاهای پلیس، بسیار متفاوت است. کیارش امینی گفته است: «ما صدای جیغ و داد و فریاد از داخل وزرا شنیدیم و بسیار نگران شدیم و به اتفاق دیگر خانوادهها اعتراض کردیم که با عزیزان ما چه میکنید و داخل چه خبر است و… اما در مقابل ماموران ما را با خشونت از جلوی در عقب راندند و حتی کار به جایی رسید که در مقابل ما از گاز فلفل و باتوم استفاده کردند. حدود ۲۰ دقیقه بعد از این داد فریادها و اعتراض خانوادهها یک آمبولانس داخل وزرا میرود و بعد از حدود گذشت یک ربع تا ۲۰ دقیقه بعد از آنجا خارج میشود.»
توجه به فواصل زمانی این روایت اهمیت بسیاری دارد. چرا که تنها ۲۰ دقیقه بعد از جیغ و داد، آمبولانس آمده؛ آمبولانس یک ربع در داخل مانده و سپس خارج شده، پس از رفتن آمبولانس، زنان و دختران دستیگر شده آزاد شدهاند و بعد، کیارش امینی در ادامه گفته: «بعد از چند دقیقه یکبهیک بازداشتیها در حال خروج از وزرا بودند، آنها پس از بیرون آمدن به خانوادهها گفتند که یکی از بازداشتیها را با حال بسیار وخیمی سوار آمبولانس کرده و بردهاند. عکس خواهرم را به آنها نشان دادم و یکی از آنها او را شناخت و تایید کرد که خواهر من همان کسی است که چنین فاجعهای برایش رخ داده است. یکی از مأموران آمد و گفت برای پیگیری حال خواهرتان به بیمارستان کسری بروید.»
با توجه به این روایت، میتوان به ذکر چنین نکاتی پراخت:
1.اگر واقعا آن گونه که ماموران ادعا کردهاند، مهسا امینی به طور ناگهانی بیحال شده باشد، دلیلی برای جیغ و داد وجود ندارد و به احتمال قوی، وقایع دیگری رو داده و آزادشدگان تهدید شدهاند که نباید همه چیز را بازگو کنند.
2.مسئولان ساختمان وزار، خیلی دیر برای آوردن آمبولانس اقدام کردهاند.
3.آمبولانس بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه در داخل مانده و این نشان میدهد که پلیس از امدادگران خواسته، هر جوری شده مهسا را در همان مکان بازداشت، احیا کنند. اما کاری از دست آنها برنیامده و او را به بیمارستان بردهاند.
این اتفاقات برای مهسا امینی و خانوادهی او در حالی روی داده که رئیسی به سمرقند رفته است، وزیر کشور ساکت است و رئیس قوهی قضائیه یعنی محسنی اژهای که قبلا در کنفرانس مطبوعاتی، آموزش سوت بلبلی میداد، واکنشی به این ماجرا نشان نداد.
زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی در پیامی برای حمایت از مهسا امنیتی نوشت: «حاکمیت در نهایت خشونت و بیرحمی بدعتی را نسبت به زنان اعمال میکند که حتی در دیکتاتوریهای قرون وسطی نیز سابقه ندارد؛بدعتی که نه دین است و نه عرف، نه اخلاق است و نه شرف و نه حتی مندرج در قوانین خودنوشتهشان.»
طوفان تویتری برای مهسا
در فضای تویتر، پیامهاب بسیاری در مورد اقدام غیرانسانی پلیس گشت ارشاد منتشر شد.
محمود صادقی، نماینده سابق تهران در مجلس، هم نکتهای را در پیام خود آورده که رویکردهای سیاسی خامنهای در مورد رویدادهای مشابه را به چالش میکشد. او در تویت خود نوشته است: «رهبر معظم انقلاب که در مورد مرگ جورج فلوید، پلیس آمریکا را آن گونه به حق تقبیح کردند، در مورد برخورد پلیس ایران با مهسا امینی چه میفرمایند؟»
رهبر معظم انقلاب که در مورد مرگ #جورج_فلوید، پلیس آمریکا را آنگونه به حق تقبیح کردند در مورد برخورد پلیس ایران با #مهسا_امینی چه میفرمایند؟
— محمود صادقی (@mah_sadeghi) September 16, 2022
دکتر صادق زیباکلام اساد دانشگاه نیز نقبی به تاریخ زده و نوشته است: «کاملترین حرف را پیرامون مهسا امینی یکصد سال پیش میزا ملکم خان ناظم الدوله گفت : همه مصیبتهای مملکت از نبود قانون است. به راستی اگر در مملکت قانون حاکم میبود، ماشین خشونتی به نام گشت ارشاد ممکن بود هستی و زندگی ژینا های آنرا اینگونه پر پر نماید و کک حکومت هم نگزد؟»
کاملترین حرف را پیرامون مهسا امینی یکصد سال پیش میزاملکم خان ناظم الدوله گفت : «همه مصیبتهای مملکت از نبود قانون است.» براستی اگر در مملکت قانون حاکم میبود،ماشین خشونتی بنام گشت ارشاد ممکن بود هستی و زندگی ژینا های آنرا اینگونه پر پر نماید و کک حکومت هم نگزد؟
— sadeghZibakalam (@sadeghZibakalam) September 16, 2022
عباس عبدی جامعهشناس و تحلیلگر سیاسی، از زاویهی دیگری به این ماجرا نگریسته و نوشته است: «درباره خانم مهسا امینی چه باید گفت که پیشتر و در موارد کمابیش مشابه گفته نشده باشد؟ یک کلام این طرز اداره کشور نیست. نه قانونش مربوط مطابق خواست عمومی است، نه در اجرا میتوانند متعادل رفتار کنند، و نه قادرند که به شفافیت تن دهند. ماجرای تاسفبار خانم مهسا امینی یک بار دیگر نشان داد که رسانههای رسمی ایران حتی در حد بوق هم نیستند. مالهکشانی خودشیفته که در حقارت لنگه ندارند.»
ماجرای تاسفبار خانم #مهساامینی یک بار دیگر نشان داد که رسانههای رسمی ایران حتی در حد بوق هم نیستند.
مالهکشانی خودشیفته که در حقارت لنگه ندارند.— عباس عبدی (@abb_abdi) September 16, 2022
عبدی هچنین، یک کارتون معنیدار منتشر کرده که اثر یک دختر هنرمند اهل سیرجان است و با بیانی کنایی، نشان داده که ادعای ارشاد، چگونه جان میگیرد.
این را دوستی فرستاده و نوشته خانمی در سیرجان آن را طرحی و منتشر کرده است. هر کس طراح بوده ممنون pic.twitter.com/LjAsKJeb2i
— عباس عبدی (@abb_abdi) September 16, 2022
اگر چه دهها هزاران تویت در حمایت از مهسا امینی و محکوم کردن گشت ارشاد و جمهوری اسلامی منتشر شد، اما سایبریهای سپاه و حاکمیت نیز بیکار ننشستند و با روایات مستعمل و همیشگی، اول در تطهیر نیروی انتظامی کیبورد زدند و سپس تلاش کردند که خود مهسا امینی را به عنوان خاطی و مقصر جلوه دهند.
پیشداوری دادستان تهران به نفع قلعهبان وزرا
خبرگزاری میزان وابسته به قوهب قضائیه جمهوری اسلامی ایران نوشته است: «بر اساس دستور دادستان تهران، کارگروه ویژه پزشکی قانونی برای بررسی وضعیت مهسا امینی تشکیل شد. دادستان تهران تاکید نموده مشخص شود انتقال این خانم به مرکز پلیس از لحاظ پزشکی، چقدر در وقوع این حادثه موثر بوده است. همچنین از طرف دادستان تهران بازپرس ویژه و تیم مجربی برای بررسی ابعاد این پرونده تعیین گردیده است.»
اطلاعیهی قوهی قضائیه، حاوی یک پیشداوری و صدور حکم پیش از بررسی و بازجویی است. چرا که جملهی «انتقال این خانم به مرکز پلیس از لحاظ پزشکی، چقدر در وقوع این حادثه موثر بوده»، دال بر این است که از دید دادستان تهران، تنها اتفاقی که روی داده، انتقال مهسا امینی به ساختمان وزرا است و هیچ فرضیه و احتمالی در خصوص ضرب و شتم یا ایجاد فشار عصبی منجر به سکته وجود ندارد.
در نتیجه، حتی اگر مشخص شود که بر اساس نظریهی کمیسیون پزشکی، انتقال مهسا امینی او را به کام نیستی کشانده، قصوری در کار نیست و گشت ارشاد، صرفا به وظیفهب خود برای «صیانت از ارزشهای دینی و اخلاقی» عمل کرده است.
حقوقدانان چه میگویند؟
یکی از مهمترین مشکلات مربوط به مسالهب گشت ارشاد این است که نه تنها هیچ گونه زیرساخت و سند حقوقی خاصی برای تعریف حدود و ثغوری برای برخورد با بدحجابی وجود ندارد، بلکه اساسا تعریف خود حجاب بایستههای پوشش زنان و دختران در جمهوری اسلامی، تابع سلیقهی افراد و حال و هوای سیاسی جامعه است. هر وقت اصولگرایان دوآتشه در ایران به قدرت میرسند، شرکای قدرت و گروههایی که مجموعا پدیدهی «دولت پنهان» و دولا سایه را شکل میدهند، دوباره شمشیر گشت ارشاد را برمیدارند!
جلیل مالکی رئیس کانون وکلای دادگستری تهران و حقوقدان استاد دانشگاه گفته است: «وقتی حاکمیت قانون تبدیل به حاکمیت بر قانون شود و نهاد مدنی مدافع حقوق مردم تهدید و تحدید شود، حوادثی چون حادثه ناگوار مهسا امینی دور از انتظار نیست. ضمن محکومیت این اقدام، کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا ماموریت دارد موضوع را با دقت بررسی و گزارش آن را جهت اقدام قانونی و استحضار مردم منتشر نماید.»
بسیاری از فعالان فضای مجازی پرسیدهاند: چرا با ادامهی این رفتارهای تندروانه و خشن، فضای جامعه را برای زنان و دختران ناامن میکنید؟ حالا باید به انتظار این بنشینیم که آیا رویداد وحشتناکی که برای مهسا امینی اتفاق افتاد، باعث برچیده شدن گشت ارشاد میشود، یا این رشتهی مصائب، سر دراز خواهد داشت.
یک پاسخ
گریه کن
دشت کویر
به خروش درآ
دماوند سرفراز
طوفان بپا کن
دریای مازندران
مادر زاگرس
در ماتم فرشته اش
چشم در راه است.
به گفته شریعتی، آموزگار شهید، اگر بخواهی کسی را بکوبی یا خراب کنی، از او بد دفاع کن. این حرامیان چه چیره دست و زبردستند در اینکار! چگونه دین و باور مردم را با اینگونه کارکردهای شعنیشان بیشرمانه به بازی گرفته اند.
اما سخنی چند با زهرا رهنورد/محمود صادقی/صادق زیباکلام/عباس عبدی که به این جنایت دلخراش اعتراض نمودند. آیا شما نمی دانید که نخستین خشت کج را امام دجال شما در اسفند ۱۳۵۷ کاشت. آیا شما پس از آن برای سالیانی دراز تمام توان خودتان را در خدمت رژیمش ننهادید؟ اگر به راستی صادقید و برای ماهی گرفتن به میدان نیامدید. به مردم ایران زمین بگوئید چه بر مهساهای خردسال و گمنام و بی نام و نشان و دگراندیشان در دهه وحشت ناخدای شصت آوردید؟ برای نمونه بر سر زنده یاد طاهر احمدزاده چه بلائی آوردید؟ طاهر احمدزاده زندانی
رژیم شاه هم بود و علی رغم جرم سنگین پسران یلش در آن دوره با سربلندی و سلامت جسم و جان از زندان شاه بیرون آمد ولی در دوره امام شیادتان، پس از زندان از پروردگارش آرزوی مرگ می کرد!
دیدگاهها بستهاند.