اعتصاب در کردستان؛ از پیام متفاوت تا همبستگی ملی 

زیتون- فرید بهمنش: روز شنبه نهم مهر ماه سال جاری، برای مردم استان کردستان و چند شهر از استان‌های کردنشین ایلام و کرمانشاه، روز خاص و متفاوتی بود. روزی که بازارها، مراکز خرید و مغازه‌ها همگی تعطیل شدند و کرکرهای بالا نرفت تا صدای اعتراض، شنیده شود.

با آن که اینترنت در استان کردستان قطع شده اما به طور جسته و گریخته، ویدیوها و عکس‌هایی منتشر شده که نشان می‌دهد در شهرهای سنندج، سقز، ایلام، اشنویه، کامیاران، بوکان، مهاباد، پیرانشهر، ربط، سردشت، دیواندره، مریوان، روانسر، شاهو، پاوه، دهگلان و بخش‌هایی از نقده و ارومیه، مغازه‌داران در خانه ماندند و این شهرها؛ برای نخستین بار، همبستگی و رویکرد مشترک خود را به نمایش گذاشتند.

اما چیزی که جنبه‌ی متفاوتی به اعتصاب شهرهای کردنشین داد، این بود که مردم، علاوه بر کنشگری در چهارچوب اعتراضات سراسری موسوم به جنبش زنان و مهسا امینی، به حملات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به اقلیم کردستان عراق نیز اعتراض کردند.

مقامات سپاه می‌گویند که حملات موشکی و پهپادی آنان به مقرهای چند حزب و گروه که در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ضدانقلاب و معاند شناخته می‌شوند، تهدیدات تروریستی آنان را خنثی کرده است. سرداران سپاه می‌گویند در این حملات، دو شاخه‌ی کومله، دمکرات کردستان ایران و حزب پاک را هدف حمله قرار داده‌اند. اما انتشار ده‌ها تصویر در رسانه‌های منطقه و جهان، نشان داد که کودکان خردسالی که مدرسه آنها در کوی سنجاق عراق بمباران شده، به سختی در کنار سنگ‌ها و عوارض زمین منطقه پناه گرفته‌اند و یک مادر باردار نیز در این حملات جان خود را از دست داد و نوزاد او نیز پس از چند ساعت، از دست رفت.

اعتصاب سراسری مردم در شهرهای کردنشین ایران، در واقع پاسخ به درخواست یک نهاد مشترک احزاب کُرد ضد جمهور اسلامی به نام «مرکز همکاری احزاب کردستان ایران» بود. نکته‌ی مهم این است که این نهاد و احزاب مرتبط با آن، در مناطق کردنشین ایران، نفوذ و محبوبیت قابل توجهی ندارند و درخواست‌های قبلی آنان، همگی بدون جواب و بر زمین مانده است. به عنوان مثال، «مرکز همکاری احزاب کردستان ایران» همواره از کردهای ایران خواسته در انتخابات شرکت نکنند. اما مردم به این درخواست توجه نکرده‌اند اتفاقا در صدر لیست مشارکت استان‌ها قرار گرفته‌اند. همچنین در نمونه‌های دیگری از حملات ایران به احزاب کُردی و حتی اعدام چندین عضو این گروه‌ها، مردم حاضر نشده‌اند در دفاع از آنان، واکنش گسترده‌ای به این قضایا نشان دهند. اما این بار، یک عامل  همبستگی و  شتاب‌دهنده و کاتالیزوری به نام مهسا یا ژینا امینی، صحنه را تغییر داد و کل بازی عوض شد. در نمونه‌های قبلی، معمولا بخش قابل توجهی از سیاسیون و مردم، با تجزیه‌طلب خواندن گروه‌های کُردی، در برابر حملات موشکی و پهپادی سپاه به این گروه‌ها سکوت می‌کردند و عده‌ای نیز لب به تحسین می‌گشودند. اما حالا شاهد این هستیم که شعارهای بدیعی در بیان دردهای مشترک کردستان و آذربایجان مطرح شده و اتفاقا نمونه‌ی شگرف و بی‌نظیری از حمایت مردم ایران از مهسا امینی و کردها، نمایان شد.  بسیاری از فعالان فضای مجازی، در رثای مظلومیت ژینا امینی، پیام‌هایی به زبان کُردی منتشر کردند، چهره‌های محبوب و مشهور بسیاری از تهران و شهرهای دیگر بر سر مزار ژینا در سقز کردستان حضور پیدا کردند و در یک کلام، نوعی از همدلی و بیان «درد مشترک» ثبت شد که در تاریخ جمهوری اسلامی، نظیر نداشته است.

سه نکته‌ی مهم درباره‌ی حملات سپاه به احزاب کُرد
در همان روزهای نخست آغاز اعتراضات سراسری مردم ایران به قتل مهسا امینی، تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که حاوی حضور اعضای مسلح یا پیشمرگ احزاب کُردی در شهرهایی همچون اشنویه و حتی اطراف سقز و مهاباد بود. کاربران ناشناس در انتشار این تصاویر نقش مهمی داشتند و چنین چو انداختند که احزاب مسلح کُرد ضدانقلاب، فضا را مهیا دیده و به کشور آمده‌اند تا با سپاه درگیر شوند و کنترل شهرها را رد دست بگیرند. اما بررسی اولیه و اجمالی این تصاویر، نشان داد که ویدیوهای حضور پیشمرگ‌ها در شامگاهان تاریک شهرهای کردنشین، مربوط به سه سال پیش است! یعنی باز هم پای سایبری‌ها و امنیتی‌سازها در میان بود تا بتوانند از راه طرح دو ادعا، به اهداف خود برسند:
1.وانمود کنند که مساله مهسا امینی و اعتراض به حجاب اجباری نیست و اعتراضات، از سوی «دشمنان نظام و تجزیه‌طلبان» طراحی شده و همه باید به خانه‌هایشان بازگردند.
2.سپاه و نیروهای امنیتی، برای حفظ امنیت داخل، ناگزیر به برخورد قهری هستند.
3.سپاه پاسداران که در سوریه، عراق، لبنان و خلیج فارس، ضربات بسیاری از آمریکا و اسرائیل خورده، تنها زورش به عراق می‌رسد و صرفا در کشوری توان قدرت‌نمایی دارد که دولت آن دچار بحران سیاسی و مردمان آن، دچار بحران اقتصادی شده‌اند.

سایبری‌های تحت امر سپاه که سلامی فرمانده، تعداد آنها را ۲ هزار گردان عنوان کرده، با این مقدمات، زمینه‌ی حملات موضکی و پهپادی را فراهم کردند تا مسیر خبر و افکار عمومی را تغییر دهند و نشان دهند که ایران، گرفتار تهدیدات امنیتی خارجی شده است. اما مرگ غیرنظامیان و ترس و هراس زنان و کودکان و همچنین گسترده شدن اعتراضات مردم ایران، مجال بازی را از سپاه گرفت. با آن که جمهوری اسلامی تلاش کرد تا تهدید گروه‌های کُرد در غرب ایران و تهدید گروههای بلوچ در شرق ایران را برجسته کند و همان سناریوهای قدیمی را دوباره بر میز بگذارد، اما به توفیق قابل توجهی دست نیافت و اعتراضات در ایران، هنوز هم ادامه دارد.

اتاق فکر سپاه و نهاد امنیتی جمهوری اسلامی، با پناه بردن به خدعه‌ی امنیتی‌سازی و برساختن تهدید قومی و دوقطبی ملی، نشان داده که به هیچ مرز و اصول خاصی باور ندارد و صرفا به دنبال جمع‌کردن ماجراست.

رویدادهای اخیر نشان داده که اعتراض مردم به اقدامات جمهوری اسلامی و ناکارآمدی دولت و هیات حاکمه، از چنان قدرتی برخوردار است که با وجود همه‌ی تفاوت‌های قومی و فرهنگ‌سازی جمهوری اسلامی برای  برجسته‌سازی این تفاوت‌ها و تجزیه‌ی ملت ایران، نوعی از همبستگی ملی را بین مردم ایران به وجود آورده که تاکنون سابقه نداشته است.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

رسانه‌های گوناگون و برخی “کارشناسان” در تحلیل سیاست‌های آینده ترامپ در قبال حاکمیت ولایی، به‌طور مکرر از مفهوم “فشار حداکثری” (Maximum Pressure) استفاده می‌کنند. این اصطلاح شاید برای ایجاد هیجان سیاسی و عوام‌فریبی رسانه‌ای کاربرد

ادامه »

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده

ادامه »