زیتون-میرحسین موسوی، رهبر محصور جنبش سبز، با تأکید بر اینکه شعار «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» دیگر کارساز نیست، خواستار «برگزاری همهپرسی» و «تدوین قانون اساسی جدید» شد.
نخست وزیر سالهای جنگ، با اشاره به تعدادی از بحرانهای بههم پیوسته کشور، «ساختار تناقضآلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور» و «قدرت غیرپاسخگو و مسئولیتناپذیر» را بحرانِ بحرانها میخواند.
او میگوید که برای «حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت» باید «نظم موجود» تغییر کند و میثاقی تازه تدوین شود؛ «میثاقی که پیشنویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همهپرسی آزاد به تأیید ملت برسد».
رهبر محصور جنبش سبز که در بیانیههای ۱۷ گانهاش در سال ۱۳۸۸ همواره خواستار «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» بود، اینبار سه گام را برای تدوین قانون اساسی جدید بر شمرده است؛ «برگزاری همهپرسی» در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید، «تشکیل مجلس مؤسسان» و «همهپرسی» درباره قانون اساسی جدید.
متن کامل پیشنهاد میرحسین موسوی که در «کلمه» منتشر شده، در ادامه میآید.
بسمالله الرحمن الرحیم
اعتراضات به حق مردم و حوادث خونبار ماهها و سالهای اخیر حقایق بزرگی را به ملت ما ثابت کرد. لجاجت، اصرار بر روشهای سرکوبگرانه به جای گفتوگو و اقناع، و خودداری از برداشتن کوچکترین گامی در جهت احقاق حقوق مصرح شهروندان در قانون اساسی و مطالبات مردم سالبهسال بر دوری حاکمان از مردم افزود و جامعه را از اصلاح در چارچوب ساختار موجود مأیوس کرد.
زایش دلهرهآور فاصلههای طبقاتی، اثرات سیاستهای ماجراجویانه دشمنمحور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقهای، فساد گسترده در نهادهای پولی و مالی، خفقان گسترده فرهنگی، فقدان آزادیها و سرکوب وحشیانه زنان و مردان و حتی کودکان به ملت ما نشان داد که «اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید میرفت، دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.
قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا میدهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند. قانونی بهروزی به بار میآورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون میدانند.
اینک همه از وجود بحرانهای بههمپیوسته در کشور خبر دارند: بحران اقتصادی (از گسترش فقر تا سقوط آزاد ارزش پول ملی و تورم کمرشکنی که بار سنگین آن قامت اکثر مردم را خم کرده است)، بحران مدیریت و ناکارآمدی (از ناتوانی حاکمیت برای اجرای برنامهها و سیاستها تا فساد ساختاری و شبکهای)، بحران سیاست داخلی و خارجی، بحران زیستمحیطی، بحران اجتماعی، بحران مشروعیت، بحران فرهنگی و رسانهای و …. ولی بحرانِ بحرانها ساختار تناقضآلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور است. این قدرت غیرپاسخگو و مسئولیتناپذیر است که روزگار را بر ما تاریک میسازد و راه را بر بهروزی مردم رنجدیده میبندد.
ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادیناند، که خطوط اصلیاش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم میکند. این سه کلمه بذرهای آینده روشناند؛ آیندهای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژهاند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل میکنند؛ و در میانشان «زن» از همه امیدبخشتر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمیآید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمیرسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزهای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد.
همان حقی که شالوده انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسلهای بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گرههای کور در زندگی جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده قدرتطلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحرانها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردمسالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیشنویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همهپرسی آزاد به تأیید ملت برسد.
در این جهت اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابلسلب انسانها برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیتهای آزادیخواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونتپرهیز و توسعهگرا در میان میگذارم:
اول- برگزاری همهپرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.
دوم- در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.
سوم – همهپرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق باموازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم.
این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد. از آن بالاتر چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم. از آن مبرمتر، چگونه به تواناییمان برای عبور از این مرحله ایمان بیاوریم. مثلاً نگاه کنیم که نفس طرح یک سامان نو چگونه بنای قدرت خودکامه را به لرزه در میآورد و او را به واکنش وا خواهد داشت. زیرا مأوای اقتدار مردماند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو میریزد.
رفع این ابهامات نیاز به تأمل و همکاری دارد؛ برای نجات ایران، آن مادری که از او طفلی به نام شادی گم شده است، با چشمهای روشن براق، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر.
میرحسین موسوی
18 پاسخ
به امید اینکه بینش و باور چند جمله ای زیر به اصل اول قانون اساسی آینده ایران تبدیل شود:
《خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین ناجی و نبی و پسر و رسول برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه 》.
من معتقدم که دنبالچه علمیه از حوزه ها باید برداشته شود و بجای آن پسوند دینیه گذاشته شود و آنهم به این علت و دلیل ساده و بدیهی که در آن مراکز علم تدریس نمی شود بلکه دین.
تقویم هجری شمسی و ماه های ایرانی و زبان فارسی نباید دیگر بیش از این در پای تقویم هجری قمری و ماه ها و زبان عربی مانند بز و گوسفند این چنین ناجوانمردانه و بی رحمانه فدا و قربانی گردند.
اگر یک روز قرار باشد که مردم سرار جهان در طی برگزاری یک رفراندم بین المللی برای رای دادن به خداوند متعال به پای صندوق های رای بروند، من برگه رای خود را به صندوق هیچ آئین و دین و مذهب و فرقه و حلقه و ایدئولوژی نخواهم انداخت بلکه به صندوق علم و فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
شاید برای ما ایرانی ها مفید و مثمر ثمر باشد که زوج قدیمی و کهنه 《 خدا – دین 》را از لوح سر و دل خود بطور کامل پاک کنیم و زوج مدرن و نوین 《خدا – علم 》بجای آن بنویسیم.
تنها راه نجات ایران همین طرح است.
خدمت چپ تحصیلکرده روشنفکر و راست عقب مانده فاشیست و وسط بی خیال عرض کنم بنده از سال ۷۵ که دانشجو بودم مستمر مبارزه کرده و به هیچ حزبی گرایش نداشتم اما به شخص موسوی صرفا نظر مثبت داشتم و دارم. اولا عرض کنم میرحسین از همون سال ۸۸ تفکرات براندازی داشت. اما چون تنها رجال زنده معاصر ایران هست و هوش سیاسی بالایی داره آدم عجولی نیست و تنها کسیه که حکومت (آخوندها و پاسدارها) ازش میترسن. ولی فرصتی از عمر نداره و جایگزینی هم براش نداریم. حکومت دست نشانده پهلوی و حکومت دست نشانده جمهوری اسلامی بطور ۱۰۰درصد فاشیستی و ناسیونالیستی بر مبنای نژاد و زبان آریا-فارسی بناگذاشته شده. دلیل اصلی براندازی حکومت پهلوی و براندازی آینده جمهوری اسلامی هم همینه. در ایران اکثریت مطلق اقوامه غیره فارسه اما یکسری عقده حقارت فاشیست اصرار دارند ایران رو صرفا مال این قوم مهاجر بدونن. لذا نمیشه. اصرار دارن همه رو فارس کنن و همه جا بگن ما فرشین یا پرشین هستین. عزیز من نمیشه. لذا عموم سلطنت طلبها دنبال همینن یعنی نمیخوان سیطره مطلق خودشون رو بر این سرزمین کهن اقوام غیر فارس که در دو نظام دست نشانده اخیر به دست آوردن از دست بدن. برخی از چپها جهان شمول هستن مثل خود من. البته من تندروترین نوع چپ هستم. در مورد ایرانیان خارج از کشور. عزیزان شما صرف داشتن اموال و فامیل یا شناسنامه ایرانی در حال حاضر ایرانی به حساب نمیایید چون ساکن اینجا نیستید پس تند نرید. این مردم ساکن داخل هستند که تصمیم میگیرن چه نظامی رو تشکیل بدن. در ضمن چیزی به نام سلطنت حتی به رای هم در ایران گذاشته نخواهد شد چون بالفطره ضد دموکراسی و غلط و تخلف هست. پس امیدوار به رای گذاری سلطنت هم نباشید. تنها نظامی که در ایران رای خواهد آورد با اطمینان میگم نظام جمهوری غیر متمرکز ایالتی بر اساس اقوام هست. در غیر این صورت قطعا ایران بر اساس اقوام تقسیم خواهد شد. البته این اتفاق به زودی در تمام دنیا و کشورها اجرا خواهد شد. دوره مرزهای سیاسی که نام کشور گرفتن تموم شده و دوره حاکمیتها به پایان رسیده. جهان آینده جهان دولتهای محلی و سنای جهانی بر اساس جهان برای همه انسانها و جانداران پایه گذاری خواهد شد. موفق باشید. برخلاف جریال آب شنا نکنید چون بی فایده هست.
برادر حزب الهی سابق، که امروز در صف بوسه زدن بر آستان قدس ناتو پشت سر معصومه علینژاد و وطن فروشان دیگر از دست او بی صبری می کنید!
وقتی نطر (بدون توهین و فحاشی) مخالف را سانسور می کنید، نشان می دهد که عرصه را باختید و ادله و پاسخی در چنته اتان ندارید، پس عاجزانه سانسور می کنید.
برای پنهان نگه داشتن این باخت (مرگ سیاسی) از چشم خواننده، نظر مخالف را سانسور می کنید!
اما خود را فریب می دهید، چون زمان علیه شما در حرکت است. شما متعلق به گذشته اید.
خیر پیش
دیدگاه مردم ولله بالله عین حقالناس است، ملاخور نکنید
.
میرحسین موسوی رهبر جنبش سبز نوشت: ایران و ایرانیان نیازمند میثاقی هستند که پیشنویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم از هر قومیتی با هر گرایش سیاسی عقیدتی تهیه شود و در یک همهپرسی آزاد به تأیید ملت برسد.
آقای موسوی،
مطمئن باشید مادامیکه مردم از هر قومیتی با هر گرایش سیاسی عقیدتی حزب قانونی و علنی نداشته باشند تا اندیشههایشان را تبلیغ و ترویج نمایند هر پیشنویسی به همان پیشنویسی میانجامد که آیتالله خمینی در پاریس منتشر کرد رفراندوم گذشت و از آن حکومتی هزاران برابر خائنتر و فاسدتر و جنایتکارتر از دیکتاتوری قبلی متولد شد.
نی با تو دمی نشستنم سامانست، نی بی تو دمی زیستنم امکانست.
اندیشه در این واقعه سرگردانست، این واقعه نیست درد بی درمانست.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.
اگر ۹۰ درصد مردم مثل میر حسین موسوی فکر کنند و اعتقاد به صلح و دوستی با تمام کشورها داشته باشند ایا حاضری به کوه بزنی و در انجا احتکاف کنی به تنهایی؟ مرد مومن عقده های حقارت و کمبود خودت را به ۸۰ میلیون ایرانی نسبت نده …ایرانی دنبال یک زندگی شرافتمند و سالم و در یک محیط با صلح و دوستی می گردد…دوره چریک و یخه خود جریدن گذشته …
لقای مومنی پیشکش خود شما. انسان باید دارای فکر مستقل باشد، تاریخ را بشناسد و محیط پیرامون خود را با دقت و به دور از حب و بغض بررسی کند تا به “تحلیل مشخص از شرایط مشخص” برسد.
گیریم که ایران، سوریه، عراق، لیبی، افغانستان، یمن، لبنان، فلسطین، ویتنام، هائیتی، شیلی، آرژانتین و … همه ماجرا جو بودند که آمریکا به ناچار در آنها کودتا کرد، علیه آنها لشکر کشی کرد و تحریمشان کرد و موجب مرگ میلیون ها انسان شد. آلمان چطور؟ آلمانِ تسلیم، آلمانِ دوست، آلمانِ گوش به فرمان چطور؟
آدم حسابی! آمریکا با دامی که با جنگ در اوکراین برای آلمان در درجه اول و اروپا در درجه دوم پهن کرد، این کشور را برای همیشه صنعت زدایی کرد. و برای اطمینان از آنکه این کشور دوست (نوکر) یعنی آلمان، دیگر سر بلند نکند، نوردداستریم یک و دو را به هوا فرستاد. حال وقتی میبینیم که آمریکا با کشور مطیع و نوکر صفتی چون آلمان و یا فرانسه ( داستان به هم زدن معامله فروش زیر دریایی به استرالیا را می دانید؟) چنین رفتار خصمانه ای داشته باشد، حاضر به دوستی با ایران و کوبا و ونزوئلا و … است؟
کدام کشور دوست امریکا را اصلا سراغ دارید که از قبل دوستی با آمریکا چیزی کسب کرده باشد؟
شما اتفاقا خودکم بین هستی که بجای فکر کردن و مطالعه فکت ها، چشم و گوش بسته حرفهای رسانه های ناتو و کپی (بزبان فارسی) دروغ های آنها در روزنامه های زرد الیگارش های اصلاح طلب را تکرار می کنید ( هم میهن، شرق، اعتماد).
شما خود کم بین هستی که نژاد مو بور را برتر از خودت می دانی و چپاول کشورها و مردمان جهان را حق آنها!
کسی اگر یک جو شرافت سیاسی داشته باشد و حافظه ای کمی بزرگتر از ماهی قرمز، به شهادت کودتای ۲۸ مرداد، لحظه ای به امکان دوستی با آمریکا فکر نمی کند*.
شما را نمی دانم اما موسوی را می دانم که از این حافظه برخوردار است. باید دید چه چیزی را کم دارد!
*پ. ن.: برجام را که پاره کرد؟ ایران یا امریکا؟ تحریم ها بعد از برجام برداشته شدند؟ آیا می دانید که رهبر محبوبتان اوباما برجام را نوعی راستی آزمایی معرفی کرد؟ با چنین شیادانی شما میخواهید دوستی کنید؟ یا شاید زبانم لال قصدتان خدمت باشد؟
گرچه چند نکته ابهام انگیز در این منشور وجود دارد، مانند مفهوم دمکراسی که با افزودن حقوق بشر می توان محتوای آنر روشنتر کرد. با این حال بیانیه فرصتی است تا گرایشات جمهوری خواه و دمکراسی طلب که بارها بدرستی اعلام کرده اند منشاء تحولات در درون کشور است، پیرامون این منشور جمع و با تقویت ثقل جمهوری خواهی و گذار مسالمت آمیز از این پراکندگی خارج و تاثیر مثبتی در تحولات آتی ایران از خود بر جای بگذارند.
این بخش از بیانیه بودار است، آنجا که می نویسد:”سیاستهای ماجراجویانه دشمنمحور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقهای”.
موسوی همچون همکاران اصلاح طلبش بر سلطه جویی امپریالیسم و دشمنی ذاتی اش با خلقها و منجمله خلق ایران خط بطلان کشیده و فقط و فقط حکومت را مسئول روابط خارجی موجود معرفی می کند. از دو حال خارج نیست یا موسوی ناآگاه است یا خائن به منافع ملی. برای همین اگر وی و جریان مطبوعش دوباره بر مصدر امور قرار گیرند، با هر قانون اساسی ای که به تصویب برسانند، زیر یوغ امپریالیسم رفته و تغییر مثبتی در زندگی مردم و بویژه زحمتکشان رخ نخواهد داد.
آزموده را آزمودن خطاست. بیشترین زد و بندها با امریکا و اسرائیل در اوج شعارهای دروغین ضد آمریکایی و … در دوران زمامداری موسوی و یارانش انجام شد؛ در دوران طلایی امامشان!
اگر ۹۰ درصد مردم مثل میر حسین موسوی فکر کنند و اعتقاد به صلح و دوستی با تمام کشورها داشته باشند ایا حاضری به کوه بزنی و در انجا احتکاف کنی به تنهایی؟ مرد مومن عقده های حقارت و کمبود خودت را به ۸۰ میلیون ایرانی نسبت نده …ایرانی دنبال یک زندگی شرافتمند و سالم و در یک محیط با صلح و دوستی می گردد…دوره چریک و یخه خود جریدن گذشته …
لقای مومنی پیشکش خود شما. انسان باید دارای فکر مستقل باشد، تاریخ را بشناسد و محیط پیرامون خود را با دقت و به دور از حب و بغض بررسی کند تا به “تحلیل مشخص از شرایط مشخص” برسد.
گیریم که ایران، سوریه، عراق، لیبی، افغانستان، یمن، لبنان، فلسطین، ویتنام، هائیتی، شیلی، آرژانتین و … همه ماجرا جو بودند که آمریکا به ناچار در آنها کودتا کرد، علیه آنها لشکر کشی کرد و تحریمشان کرد و موجب مرگ میلیون ها انسان شد. آلمان چطور؟ آلمانِ تسلیم، آلمانِ دوست، آلمانِ گوش به فرمان چطور؟
آدم حسابی! آمریکا با دامی که با جنگ در اوکراین برای آلمان در درجه اول و اروپا در درجه دوم پهن کرد، این کشور را برای همیشه صنعت زدایی کرد. و برای اطمینان از آنکه این کشور دوست (نوکر) یعنی آلمان، دیگر سر بلند نکند، نوردداستریم یک و دو را به هوا فرستاد. حال وقتی میبینیم که آمریکا با کشور مطیع و نوکر صفتی چون آلمان و یا فرانسه ( داستان به هم زدن معامله فروش زیر دریایی به استرالیا را می دانید؟) چنین رفتار خصمانه ای داشته باشد، حاضر به دوستی با ایران و کوبا و ونزوئلا و … است؟
کدام کشور دوست امریکا را اصلا سراغ دارید که از قبل دوستی با آمریکا چیزی کسب کرده باشد؟
شما اتفاقا خودکم بین هستی که بجای فکر کردن و مطالعه فکت ها، چشم و گوش بسته حرفهای رسانه های ناتو و کپی (بزبان فارسی) دروغ های آنها در روزنامه های زرد الیگارش های اصلاح طلب را تکرار می کنید ( هم میهن، شرق، اعتماد).
شما خود کم بین هستی که نژاد مو بور را برتر از خودت می دانی و چپاول کشورها و مردمان جهان را حق آنها!
کسی اگر یک جو شرافت سیاسی داشته باشد و حافظه ای کمی بزرگتر از ماهی قرمز، به شهادت کودتای ۲۸ مرداد، لحظه ای به امکان دوستی با آمریکا فکر نمی کند*.
شما را نمی دانم اما موسوی را می دانم که از این حافظه برخوردار است. باید دید چه چیزی را کم دارد!
*پ. ن.: برجام را که پاره کرد؟ ایران یا امریکا؟ تحریم ها بعد از برجام برداشته شدند؟ آیا می دانید که رهبر محبوبتان اوباما برجام را نوعی راستی آزمایی معرفی کرد؟ با چنین شیادانی شما میخواهید دوستی کنید؟ یا شاید زبانم لال قصدتان خدمت باشد؟
خیلی جالبه حرفای سلطنت طلبهای شاه الهی آخرش مثل حرفهای سایبریهای ولایتمدار سپاهی تموم میشه. شماها با هم اتحادی بستید شیطونا؟ مغزهای قهوه ای بوگندو.
آفرین آقای موسوی، خیلی بجا و به موقع، باید ادامه بدهید تا از میان مردم داخل ایران، راهبرانی انتخاب شوند، تا ضد مردم در خارج جنبش مردم را مصادره نکنند!
آفرین آقای موسوی، خیلی بجا و به موقع، باید ادامه بدهید تا از میان مردم داخل ایران، راهبرانی انتخاب شوند، تا ضد مردم در خارج جنبش مردم را مصادره نکنند!
پاسخ به ابهامات میرحسین
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
بوسیلهى گروه نویسندگان
آقای میرحسین موسوی در آخرین بیانیه خود که روز ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ منتشر شد سه پیشنهاد مطرح کرد که – به اعتراف خودشان – با ابهاماتی همراه است. از آنجا که این پیشنهادها به «قانون اساسی» مربوط میشوند و در قلمرو دیسیپلین حقوق پارلمانی قرار میگیرند، کوشش میشود تا به ابهامات مطرح شده از سوی ایشان به اختصار پاسخهایی داده شود:
۱. برگزاری همه پرسی، و به طور کلی، برگزاری هر نوع انتخاباتی بخشی از حقوق مسلم مردم است و هیچ ربطی به دولت مستقر ندارد. مردم هر شهر و روستا، حق دارند هر وقت اراده کنند به دلخواه خودشان انتخابات برگزار کنند. حق تعیین روش برگزاری انتخابات و تعیین زمان و مکان آن نیز جزو حقوق اولیه و مسلم مردم هر شهر و روستاست. مردم هر شهر و روستا میتوانند فردی را به عنوان مسؤل انتخابات از میان خود برگزینند تا وی کمتیهای را برای این کار سازمان دهد و انتخابات را برگزار کند. یا خودشان اعضای کمیتهی انتخابات را تعیین کنند.
۲. ماهیت مجمع مؤسسان از منظر حقوق پارلمانی، کنوانسیون محسوب میشود و در واقع متشکل از نمایندگان حکومتهای محلی شهرها و روستاهای سراسر کشور است. در نتیجه، بعد از تشکیل حکومتهای محلی در شهرها، نمایندگان آنها مجمع مؤسسان یا کنوانسیون قانون اساسی را تشکیل خواهند داد. قانون عام پارلمانی، جزئیات مربوط به رویههای تشکیل و اداره کنوانسیونها را با دقت تشریح کرده است.
۳. هر قانونی باید روش اصلاح خودش را پیشبینی کند. این یک عرف شناخته شده است. اما باید اضافه کرد که یکی از اصول بنیادین قانون عام پارلمانی تصریح میکند که الزامها برای تغییر یک اقدام قبلی باید سختتر از الزامها برای انجام همان اقدام در مرحله اول باشد. طبق این اصل بنیادین قانون عام پارلمانی، اصلاح قانون باید سختتر از تصویب مفاد آن در مرحله اول باشد. این حق مردم است که میزان این «سختتر» بودن را تعیین کنند. معمولاً، قوانین با اکثریت آرای موافق مأخوذه به تصویب میرسند اما با دو سوم آرای موافق مأخوذه اصلاح میشوند. با توجه به این اصل است که مردم هر شهر و روستا و کشور میتوانند، الزام سختتری برای اصلاح قوانین اساسی خودشان تعیین کنند.
یادآوری این نکته ضروری است که «قانون اساسی» بیش از آنکه یک سند مکتوب باشد، یک فرهنگ است که نشان میدهد تکتک افراد جامعه به چنان بلوغی رسیدهاند که در چارچوب قواعدی رفتار میکنند که حقوق تمام شهروندان یک جامعه را به صورت برابر، تضمین میکند. هر روز که از حصر شما میگذرد نشان میدهد فاصله ما تا چنان فرهنگی دور و دورتر از آن است که تصور میشد. . .
تمام
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
گوش شنوایی خواهد بود هر وقت باند منفعتطلبتر رژیم هستهٔ سخت قدرت رو کنار بزنه. باندی که فعلا خوب بخشی از اپوزیسیون رو بازی داده ولی بعید میدونم بتونه اون هستهٔ سخت رو کنار بزنه. قبلا یه جا نوشته بودم اینو راجع به جریان دوباره میذارم:
” اصلاحطلبان و سلطنتطلبان حول محور فروپاشی کنترل شده زیر نظر برادران سپاه میتوانند ائتلاف کنند. قبلا یله پروژهٔ وکالت بود حالا میتونن دو موتوره با رفراندوم برن جلو. خیلی هم عالی ?”
نظر خوبی است به شرط اینکه همه گروه ها و رهبران گروه های مختلف در آن شرکت داشته باشند, از خارج از کشور گرفته مثل رضا پهلوی تا داخل کشور حتی تندروها. حتی تندروها, برای اینکه اگر تندروها که تعداد آنها زیاد هم نیست شرکت داشته باشند و آزاد باشند تا از خود و عقاید خود دفاع کنند, در بعد از گذار تبدیل به گروه آشوبگر نخواهند شد و به هر حال باید در ایران امکان زندگی مسالمت آمیز برای همه فراهم شود و بعلت شراکت در همه پرسی موظف به قبول نتیجه خواهند بود و اگرنه غیر مشروع خواهند شد و جایگاهی نخواهند داشت. و همینطور دیگر گروه ها هر کدام در روند دموکراتیک شرکت کنند و نماینده بخشی از مردم باشند و بپذیرند که در یک روند دموکراتیک شرکت داشته باشند میتواند تمام نخبگان ایران را جمع کند و امنیت ملی کشور و پایداری برای پیشرفت را تضمین کند.
دیدگاهها بستهاند.