‏روایت مجید کاظمی از زندان 

من اسلحه نداشتم..هی زدند و گفتند اسلحه‌ها مال توست، گفتم آره مال من است. زدند و گفتند باید بیایی بازسازی صحنه جرم..دوباره زدند و گفتند باید این را در دادگاه بگویی… من همه‌اش زیر شکنجه بودم. من نه اسلحه‌ای داشتم و نه کاری کردم

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

«یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است؟ ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری» نیک میدانم کثیری از هموطنان عزیز، نظیر من، این روزها دلمشغول و دلنگران وضعیت مملکت اند و اخبار سیاسی را

ادامه »

«احتیال» در منطق عبارت است از به کار بردن پنهانی و مستتر مکر و حیله در مقدمات یک گزاره، با هدف برتری جدلی در

ادامه »

امروز بیانیه مهمی از سوی گروه وسیعی از نخبگان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور ما در واکنش به تهدیدهای نظامی

ادامه »