فوتبال ملی، ملت و فروپاشی اجتماعی

علی افشاری

با احترام به ورزشکاران و ورزش‌های دیگر اما فوتبال از نقطه نظر ایجاد شادی جمعی، تقویت خودباوری و تحکیم پیوند اجتماعی، جایگاه ویژه و یکتایی دارد. موفقیت تیم‌ ملی فوتبال در تحلیل آخر به ملت ایران به عنوان مجموعه‌ای از انسان‌های متفاوت و متنوع تعلق دارد.

آنچه از پس موفقیت‌ها در گذر زمان باقی می‌ماند، ایران است و بس! این ظرفیت و سرمایه اجتماعی را حفظ کنیم و اجازه ندهیم عناصر وحدت‌بخش در جامعه ایران بیش از این تضعیف شوند. ایران باید برای آینده حفظ شود نه اینکه دچار فروپاشی اجتماعی شود!

ما نیاز به ریسمان‌هایی داریم که همه ایرانیان را به هم متصل سازد؛ مانند مسابقات فوتبال جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ امارات که همه در ورزشگاه نام ایران را فریاد زده و شادی بردها را حول آن جشن گرفتند. ایتالیایی‌ها در بیان افتخارات خود به چهار قهرمانی در جام جهانی فوتبال می‌بالند؛ کسی نمی‌گوید و به روی خودش نمی‌آورد که دو دوره قهرمانی در دوره حکومت فاشیست‌ها به دست آمده است و بازیکنان وقت تیم ملی فوتبال ایتالیا موضعی علنی علیه موسولینی و جنایت‌هایش نگرفتند! دنیا نیز از آن قهرمانی‌ها سلب افتخار نکرده و اعتبارش را به دولت-ملت ایتالیا و نه حکومت‌های آن می‌دهد.

دنیای امروز با سرمشق دولت-ملت اداره می‌شود. آزادی، توسعه، حقوق بشر، دمکراسی، رفاه همگانی، عدالت، شادی، فقرستیزی، تقلیل مرارت و دیگر شاخص‌های بهروزی و سعادت مردم همگی در چارچوب ملت واحد مرکب تحقق پیدا می‌کنند. ملتی که قواعد زیست مشترک را در چارچوب قرارداد اجتماعی با اتکا به موازین خرد زمانه و رویکرد مشارکتی و بین‌الاذهانی تنظیم می‌کند. ابتنای جامعه به ملتی است که در عین تفاوت در سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ارتباط ‌‌و‌ تعامل با یکدیگر زندگی می‌کنند.
قدرت ملت وقتی است که همه در کنار هم قرار می‌گیرند.

نمی‌توان در چارچوبی تقلیل‌گرا، ملت را بر اساس معیارهای سیاسی و کلان‌باورهای گروهی و جریانی تعریف کرد و چون جمهوری اسلامی دیگرانی که متفاوت می‌اندیشند را از حوزه ملت خارج کرد و از آنها انسان‌زدایی کرد!
ملت ایران در چارچوب عام شامل همه کسانی می‌شود که خود را ایرانی می‌دانند و در داخل کشور و یا جوامع مهاجر برون مرزی زندگی می‌کنند.

نظام‌های سیاسی اقتدارگرا عامدانه در همبستگی ملی و پیوند اجتماعی اختلال ایجاد می‌کنند اما در نهایت زوال آنها در شرایط اجتماعی مناسب با اراده ملتی رخ می‌دهد که بر اساس واقع‌بینی متعهد به آرمان پای تغییر می‌ایستند. اما تا آن موقع ملت ناگزیر از زیست و تلاش برای بهبود در سایه حکومت مستقر است که بر تمامی شئونات زندگی‌اش سیطره دارد. ملت نمی‌تواند و درست هم نیست که زندگی متعارف و پیشرفت کشور را تعطیل کند تا تغییر بزرگ موعود به وقوع بپیوندد.

منطقی نیست تا از آدم‌های متوسط و معمولی انتظار کنش اخلاق آرمانی داشت. کنش اخلاقی نیز امر انتزاعی نیست و تنها در ارتباط با ساحت روانی و ذهنی انسان‌ها بروز پیدا نمی‌کند، بلکه به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نیز وابستگی دارد. وقتی جامعه ایران گرفتار یک ترومای فرهنگی و ساختار اجتماعی آسیب‌دیده است، چگونه می‌توان شاقول ارزشگذاری ورزشکاران و یا هر قشر دیگر را انتظارات حداکثری قرار داد! وظیفه ورزشکار مبارزه سیاسی و فعالیت حقوق بشری نیست. اگر کسانی انجام دادند باید به آنها دست مریزاد گفت و در مقام پهلوان ستایش کرد اما با توجه به محدودیت‌ها و هزینه‌های موجود شایسته نیست، کسانی را که سکوت می‌کنند سرزنش کرد. البته افرادی که از اعمال جنایت‌کارانه حکومت حمایت می‌کنند را باید نقد کرد. در نهایت آنها سزاوار اطلاق برچسب پهلوان نیستند ولی کماکان به لحاظ حرفه‌ای قهرمان تلقی می‌شوند و نتیجه عمل‌شان برای پیشرفت ورزش کشور مفید است.

رشد ورزش تاثیرات ارزشمندی در بهبود اوضاع اجتماعی، توسعه همه‌جانبه، سلامت عمومی و شکوفایی فرهنگی دارد.
ذات ورزش از سیاست جدا است. در ایران پساجمهوری اسلامی باید ورزش از حکومت مستقل باشد. نمی‌توان ورزش را بر اساس ملاک‌های سیاسی و حقوق‌بشری ساماندهی کرد و نگاهی ابزاری به ورزش داشت. البته ورزشکاری که مرتکب جرم می‌شود باید متناسب با قوانین و اصول حرفه‌ای و اخلاقی خاص ورزش مجازات شود. در عین حال هر فرد ایرانی مجاز هستند داوری فردی خودشان را داشته باشند، از پیروزی خوشحال شود یا ناراحت و یا بی‌تفاوت. ولی درست نیست که انتظار داشت همه ارزیابی یکسانی داشته باشند. در نهایت نیز این ابراز نظر در حوزه فردی موضوعیت دارد اما در عرصه عمومی تیم های ملی ورزشی که بر اساس شایستگی‌های فنی انتخاب شدند، نمایندگان مشروع یک ملت در آوردگاه‌های جهانی هستند.

فوتبال در شرایط کنونی ایران از معدود مواردی است که می‌تواند همه آحاد ملت را حول ایران متحد کرده و حس همبستگی ملی را تقویت کند. شادی برد در مسابقات ورزشی بین‌المللی برای همه مردم ایران است؛ فرقی نمی‌کند مذهبی باشند یا خداناباور؛ محجب باشند یا بی‌حجاب؛ کدام سبک زندگی و ‌‌روابط جنسی را داشته باشند؛ شیعه باشند یا سنی، بهائی، یهودی، ارمنی، مندایی، زرتشتی، مسیحی تبشیری، درویش و دیگر فرق عرفانی؛ پهلوی‌طلب باشند یا جمهوری خواه، مشروطه‌خواه، اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، فدرالیست، چپ، راست و میانه.

نباید در واکنش به سوء استفاده حکومت در مصادره موفقیت‌های ورزشی از ورزشکاران ملی‌پوش اعتبارزدایی کرد و تعلق آنها به ملت ایران را نفی کرد. انتساب بی‌‌پایه تیم ملی به جمهوری اسلامی، خواسته و یا ناخواسته تبلیغ خامنه‌ای است که ساختار مدیریت ورزشی شکل گرفته زیر نظر او امکانات حداقلی را هم فراهم نکرده‌است! موفقیت‌ها مرهون همت و تلاش فردی بازیکنان برای خوشحالی مردم، افتخار‌آفرینی و پیشرفت شخصی است. موضع مناسب، محکوم کردن رفتار جمهوری اسلامی و برخورد با مصادره به مطلوب کردن است نه اینکه با اتهام‌زنی بلااستناد دیواری کوتاه‌تر از ورزشکاران ملی پیدا نکرد و خشم و عصبانیت را بر سر آنان خالی کرد.

آخر بر اساس چه معیاری باید ورزشکار حرفه‌ای و قهرمان ایرانی را بعد از سال‌ها تلاش و عرق ریختن مورد حمله قرار داد؟ روحیه او را خراب کرد و فرصت پیشرفت فردی و اجتماعی و افتخارآفرینی را از او سلب کرد. ورزشکار به خاطر اقتضاءات سنی فرصت محدودی برای کسب دستاورد ماندگار دارد. زمان هم بگذرد همه نام ورزشکار، تیم و کشور را به خاطر می‌سپرند. اینکه چه شرایط سیاسی و اجتماعی بر دستاوردهای ورزشی حاکم بوده‌، در تندباد زمان از یادها زدوده می‌شود. علاوه بر این، چنین نگاهی باعث هراس از تغییر در بخشی از جامعه می‌شود که ناگزیر از زندگی و فعالیت در درون چرخ‌دنده‌های ساختار رسمی کشور هستند. موفقیت جنبش اعتراضی نیز نیاز به نشاط اجتماعی و بالا رفتن روحیه دارد؛ نفس خشم یا به طغیان بی‌ثمر، یا خودویرانگری و یا افسردگی منجر می‌شود. چنین نگرش نابردبارانه‌ای ناتوان از فراهم آوردن نیروی اجتماعی مورد نیاز برای تغییر جمهوری اسلامی و کنار زدن آن از قدرت است.

همه مردم ایران امکان خروج از کشور را ندارند! میهن نیز نباید تبدیل به زمین سوخته شود! این طوری ویرانگری‌ها بیشتر شده و آینده تیره‌تر می‌شود. این ملت با همه مشکلات باید زندگی کنند و توان لازم برای نجات میهن را پیدا کنند.
رهایی از این چالش که مختص فوتبال نیست و‌ همه ابعاد مختلف جامعه را در بر می گیرد، از مسیر تمرکز بر منشا اصلی مشکل، حفظ سامان اجتماعی ملت و تقویت پیوندهای آن می‌گذرد. نباید جای قربانی و ظالم را عوض کرد و به جای علت با معلول برخورد نمود. اکثریت بزرگ جامعه در هم‌افرایی حول تقابل با علت‌العلل مشکلات و بنیادهای زندگی انسانی متحد می‌شود تا در سایه کنش جمعی و ترسیم آینده‌ای امیدوار کننده، سرنوشت خود را تغییر دهند.

حکومت‌های زورمدار عامدانه از هم‌گسیختگی اجتماعی را ترویج می‌کنند تا همبستگی لازم برای برانداختن آنها و گذار به حکمرانی خوب و عادلانه شکل نگیرد. دامن زدن به واگرایی در درون ملت، بازی در زمین اقتدارطلب‌های حاکم است.

گذار انقلابی از جمهوری اسلامی به دموکراسی، نیازمند حفظ شاکله ملت ایران است. باید مراقب بود که در دام مروجان تفرقه و به جان هم انداختن پاره‌های ملت و تبدیل اختلاف‌ها به تضادهای آشتی‌ناپذیر نیفتاد. ایران آزاد و آباد آینده نیازمند شرایطی است که همه آحاد ملت متنوع ایران امکان زیست مناسب را داشته و به سامان حکمرانی و عرصه عمومی تعلق داشته باشند. پایگاه اجتماعی حکومت که قابل حذف شدن نیست. برای جلوگیری از جنگ داخلی و بی‌ثباتی مستمر باید بخش مسلط آن را قانع کرد و یا ملزم نمود که از تحمیل باورهای خود در نظام حکمرانی دست بردارند و زندگی در یک سامان سیاسی بی‌طرف و عاری از تبعیض و مبتنی بر مشارکت همگانی را بپذیرند. باید امکان‌هایی را به وجود آورد که پیوند بین همه اجزاء مردم حول ایران‌گرایی را تضمین کند.

مراد، ایران‌گرایی شمول‌گرا است که همه ساکنان کنونی ایران با همه تفاوت‌های‌شان امکان مشارکت برابر و بدون تبعیض داشته باشند و زندگی شخصی خود را بدون مزاحمت ایدئولوژیک و خاص‌گرایی در دولت سامان بدهند.

تلگرام
توییتر
فیس بوک
واتزاپ

یک پاسخ

  1. اگر اندکی در بطن جامعه بوده باشید متوجه میشین که ورزش و مخصوصا فوتبال دیگه همبستگی که قبلا داشت رو ایجاد نمیکنه و وقتی این همبستگی هم از بین رفت، با مقاله نوشتن دوباره بوجود نمیاد، با دست برداشتن حکومت خودکامه از جز جز زندگی شهروندان بوجود میاد که فوتبال هم یکی از آن اجزا هست.
    مگه موسیقی، سینما، هنرهای تجسمی، نقاشی، عکاسی و … از گزند این خودکامگی دور بودن که حالا بخواد شامل حال فوتبال بشه.
    عمل هر فردی طرز برخورد جامعه با اون رو مشخص میکنه، بی توجهی به تیم ملی، در وهله ی اول نتیجه ی رفتار بازیکنانش هست و مصادره ی اون توسط جمهوری اسلامی فقط این روند رو تشدید کرد.
    بازیکنان تیم ملی وظیفه شون تلاش کردن با تمام وجود برای سربلندی ایران هست ولی در حال حاضر که اولویت ها براشون عوض شده، نمیشه از جامعه خواست که بر اساس اولویت ها باهاشون رفتار کنه.
    اونا میتونن برن و در هر تورنمنتی شرکت کنن و تلاش کنن برنده بشن، ما هم شاید بازی هاشون رو ببینیم، ولی دیگه نه احساسی به برد و باختشون داریم و نه قلبمون واسه برنده شدنشون می تپه.
    هیچ حسی…

دیدگاه‌ها بسته‌اند.

حدود هفده سال پیش و در زمان جدی شدن بحران هسته‌ای، در تحریریه روزنامه بحثی جدی میان من و یکی از همکاران و دوستان قدیمی که سابقه جنگ و خدمت در رده بالای سپاه را

ادامه »

بی‌شک وجود سکولاریسم آمرانه یا فرمایشی که توسط پهلوی‌ها در ایران برقرار‌شد تاثیر مهمی در شکل گیری و حمایت گسترده مردم از انقلابی که

ادامه »

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد.

ادامه »