یک، کابینه پزشکیان و استعفای ظریف
کابینه پزشکیان بعد از مقادیر معتنابهی پیشبینیهای سیاسی و فضایی و ایدئولوژیک و غیره تقریبا معرفی شد. میگویم تقریبا چون هنوز کاملا معرفی نشده و فعلا افراد مختلف در حال اظهار نظر درباره این کابینه هستند. در این میان چند گروه حائز اهمیت هستند( البته بقیه گروهها هم حائز اهمیت هستند، ولی نه مثل آن چند گروهی که در بالا نوشتم و در پائین توضیح خواهم داد):
یک، بخشی از افرادی که از اولین روز تبلیغات انتخاباتی پزشکیان از او ناامید بودند و معتقد بودند که ایشان هیچ فرقی با بقیه ندارد، اعلام کردند که کابینه پزشکیان اصولا هیچ جای امیدواری برای آنها نگذاشته و هنوز هم به او ناامیدند و ایشان هیچ فرقی با بقیه مخصوصا جلیلی ندارد. بخش مهمی از این افراد که از جواد ظریف متنفر بودند، از اینکه ظریف استعفا داده است، ابراز ناراحتی کردند.
دو، بخشی از افرادی که معتقد بودند پزشکیان اصلا اصلاحطلب نیست و به جای او باید میرحسین موسوی و یا سید محمد خاتمی یا حداقل نلسون ماندلا رئیس جمهور میشد، اعلام کردند که کابینه پزشکیان اصلا یک کابینه اصلاحطلب نیست و آنها که از اول هم به او اعتماد نداشتند، حالا هم به او اعتماد ندارند، و اگر آنگلا مرکل هم معاون پزشکیان بشود، به او اعتماد نخواهند کرد.
سه، بخشی دیگر از افرادی که معتقد بودند که نظام سیاسی ایران باید تغییر کند و سلطنتی بشود، حتی جمهوری و مشروطه سلطنتی هم نه، مطلقا سلطنتی، و پادشاه کشور هم نه رضا پهلوی بلکه شخص رضاشاه پهلوی باید بشود، بعد از اعلام کابینه اظهار داشتند که ظفرقندی کاندیدای وزیر بهداشت و دنیا مالی تجربه کافی برای وزارتخانه را ندارند. این گروه اعلام داشتند، ما بهانههایی مانند مرگ رضاشاه را نوعی توجیه و ماله کشی میدانیم.
چهار، گروه چهارم افرادی هستند که معتقد بودند که کابینه پزشکیان باید یک کابینه فراجناحی باشد، یعنی از اصولگرایان، اصلاحطلبان، کارگزاران و سایر جناحین سیاسی موجود در کشور حتما در هر وزارتخانه باید حداقل یک وزیر از هر جناحی موجود باشد، این افراد بعد از اعلام لیست وزرای معرفی شده به مجلس اعلام کردند که این ترکیب ارائه شده کابینه اصلاحطلب نیست و این افراد از جناحهای مختلف هستند و اعلام کردند که با اینکه از روز اول نسبت به پزشکیان پشیمان بودند، حالا پشیمانتر شدند.
در حال حاضر کابینه پزشکیان در حال بررسی اعتمادسنجی در مجلس است و فعلا غرغر زدن سر رئیس جمهور به سیاست ملی اغلب جناحهای سیاسی کشور تبدیل شده است. از ۱۹ وزیری که به مجلس معرفی شدند، ظاهرا خانم فرزانه صادق چون زن هستند، و میدری و ظفرقندی( چون مرد هستند) شانس کمتری برای گرفتن رای اعتماد دارند.
فعلا بازار صدور بیانیه و اعلام نظر در حمایت یا برائت از پزشکیان گرم است. جواد ظریف سه چهار روز قبل استعفا داد و موجی از شایعات را به وجود آورد. گروهی اعلام کردند که وضعیت تابعیت فرزندان ظریف دلیل استعفای اوست، اما خودش گفت: «هیچ نهاد نظارتی مخالفتی با معاونت بنده اعلام نکرده بود.» و البته به گمانم استعلام از اطلاعات برای معاون و مشاور ضروری نیست. از افرادی که در مورد پزشکیان اعلام نظر کردند، به نظرم اعلام نظر زیدآبادی قابل توجه بود، او گفت: «به فهرست وزرا میتوان انتقاد کرد و جای انتقاد هم دارد، اما فراتر رفتن از انتقاد، اظهار ناامیدی و پشیمانی کردن، حمله به پزشکیان و اتهام زنی به او بنیانی ندارد.»
البته آذرمنصوری به عنوان سخنگوی اصلاح طلبان اعلام کرد که « کابینه با معدل مورد انتظار جبهه اصلاحات فاصله دارد.» هاشمیطبا هم جمله ادیبانه صادر کرده و گفت: «در فضای مهآلود راه نروید آقای رئیس جمهور!»، و البته آقای سلاحورزی هم گفت: «بدترین کابینه پزشکیان هم از بهترین کابینه جلیلی کیلومترها فاصله دارد.» وی با این جمله دهان منتقدان بعدی را نسبتا بست. و در پایان سید محمد خاتمی از پزشکیان حمایت کرد.
مطلبی که هفته قبل در مورد پزشکیان نوشته بودم را در اینستاگرام منتشر کردم. برخی از فالوورهای من که انتظار دارند من آنها را فالو کنم، از اینکه من به پزشکیان رای دادم و حالا از او انتقاد میکنم از من انتقاد کرده بودند. یادم افتاد به مرحوم بابک داد که در دوران انتخابات دوم خرداد ۷۶ دائم در سفرهای خاتمی در کنارش بود و مطلبی با عنوان «صد روز با خاتمی» در روزنامه جامعه مینوشت. من در ستون پنجم خودم در جامعه وقتی خاتمی یکی دو بار با اتوبوس به محل کارش رفت، طنزی نوشتم که «رئیس جمهور با اتوبوس سر کار رفت.» بابک به من تلفن زد و گفت: تو برای چه از خاتمی انتقاد میکنی؟ به او پاسخ دادم که اصولا من به این دلیل به خاتمی رای دادم که بتوانم از او انتقاد کنم. حالا هم ماجرا همین است، اصولا من به پزشکیان رای دادم که از او انتقاد کنم. شما هم همین کار را بکنید.
دو، ایران، اسرائیل، نرمش دلاورانه
از همان روز اول گفتم: ایران اهل حمله کردن به اسرائیل نیست. فعلا همه ساعت روز قیامتشان را روی ساعت حمله ایران به اسرائیل تنظیم کردند. فاکسنیوز یک جوری سه روز قبل نوشت: «ایران ممکن است که ظرف کمتر از ۲۴ ساعت دیگر به اسرائیل حمله کند» که انگار در بیت آقا نماینده ثابت و دائم و غیرقابل تعویض دارد. یک جوری در مورد ایران پیشبینی میکنند انگار ایران یک حکومت منطقی قابل پیشبینی دارد.
میگویند حرف راست را باید از بچه شنفت، در همین رابطه آقای ترامپ اعلام کرد که «همه منتظر حمله ایران علیه اسرائیل هستند، اما ایرانیها حمله نخواهند کرد.» جدا فکر میکنید چرا ترامپ تنها کسی است که میتواند ایران را پیشبینی کند؟ خیلی طبیعی است، به این دلیل که هر دو تا( ترامپ و جمهوری اسلامی) موجودات غیرمنطقی و غیرقابل پیشبینی هستند.
فعلا رئیس سیا به دوحه سفر کرده و نمایندگان اسرائیل هم در قطر حضور دارند و پنجشنبه قرار است مذاکرات صلح در قطر را انجام دهند. من که کلا معتقدم که ایران به دلیل اینکه در رژیم سخت است، فعلا از هر نوع مصرف اضافی خودداری میکند، منتهی اگر کسی بپرسد چه شاهدی داری که ایران حمله نمیکند، خواهم گفت، بخاطر اینکه آقای خامنهای همین دو روز قبل صراحتا اعلام کرد: «عقب نشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی غضب الهی را به دنبال دارد.» این جمله حرف آدمی که میخواهد توی دهن اسرائیل بزند یا کلا واکنش نشان بدهد نیست.
فعلا اوضاع داخلی اسرائیل بخصوص وضعیت اقتصادی بشدت آشفته است و هر نوع تنش و دعوا بین ایران و اسرائیل مثل دعوای یک آدم شیک کراوات زده پوشت توی جیب گذاشته، دست توی دست بانو نهاده با کفش پاشنه بلند(اسرائیل)، با یک آدم فلانجا برهنه از توی گل و لای درآمده بدهکار آماده دعواست(ایران). یعنی کلا جنگ میان اسرائیل با ایران اگرچه مطلوب نتانیاهو است، اما اصلا اسرائیل آمادگی چنین جنگی را ندارد.
بسیاری از رسانههای ایرانی موضوع را عوض کرده و غالبا اعلام کردند که «عملیات روانی ایران بلای بزرگی سر اسرائیل آورده است.» یعنی یک جوری که ما داشتیم میزدیم، منتهی صبر کردیم خودش سر فرصت نابود شود. یعنی واقعا کاش چنین عقلی در این حکومت وجود داشت. البته جز فرافکنی محمد بن سلمان که نزدیکی خودش به اسرائیل را به عنوان یک خطر جانی برای خودش اعلام کرد، فعلا یک جنبش جدی در آمریکا برای فشار آوردن به کامالا هریس برای وادار کردن او به کاهش حمایت از اسرائیل برای بالا بردن رای مسلمانان و جوانان در انتخابات آبان ماه آمریکا دارد. از طرفی جورج کلونی بخاطر حمایت همسرش امل کلونی اعلام کرد که از مواضع ضداسرائیلی همسرش حمایت میکند. امل علم الدین همسر جورج کلونی وکیل و لبنانیالاصل است و یکی از موکلینش جولیان آسانژ ویکی لیکس بوده است.
سه، لیلی مرد بود یا زن یا ترنسجندر؟
المپیک پاریس هم به خیر و خوشی تمام شد. ایران در این المپیک کارنامه خوبی، (بهترین کارنامه بعد از المپیک لندن) داشت. در ردهبندی مدالها ایران در ردیف بیست و یکم بود، جز ازبکستان که در آسیای میانه است و بالاتر از ایران بود، ایران از تمام کشورهای اسلامی و منطقه در رده بالاتری بود. تبریک به همه بروبکس ورزش ایران. فرانسه به عنوان یکی از بهترین برگزارکنندههای المپیک از روز اول تا آخر، مدیریت و اجرای خوبی را داشت.
در این میان یک مشکل ابلهانه به وجود آمد، «ایمن خلیفه» بانوی بوکسور الجزایری بعد از اینکه حریف ایتالیایی خودش را در همان دقیقه اول چنان لوله کرد که طرف بعد از ۴۶ ثانیه مسابقه را متوقف کرد و اعلام کرد که حریفش زن نیست. ایلان ماسک هم که این روزها کلا بیخیال مریخ و تسلا و موشک و دوازده هزار تا شرکت دیگرش شده و مثل ترامپ از صبح تا شب در توئیتر ول میسابد، با ریتوئیت کردن یک توئیت علیه ایمن خلیفه بر زن بودن او شک کرد.
یعنی فقط مانده این ایلان ماسک در مورد دعوای زن و شوهری سحر دولتشاهی و همایون شجریان اعلام نظر کند. جی کی رولینگ خالق هری پاتر هم مواضعی به همین شکل گرفت، ترامپ هم به دلیل اینکه کلا همیشه مواضع فمینیستی گرفته و اصولا مسائل زنان برایش از نان شب واجبتر است، در این مورد اعلام کرد: «من مردان را از ورزش زنان دور نگه میدارم.»
فعلا ایمن خلیفه از همه این عزیزان شکایت کرده، و من جای او باشم از هر سه نفر افرادی که در مورد جنسیت او شک کردهاند، تا بیخ شکایت را پیش میبرم و یک پول حسابی از آنها میگیرم. ایمن جان! بیخیال نشوی ها!
چهار، رپرها پاپ بخوانند
یعنی در این یکی دو سه سالی که من طنز ننوشتم، چقدر همه چیز پیشرفت کرده. آقای محمود سالاری معاون هنری وزارت ارشاد اسلامی اعلام کرد: «خوانندگان رپ اگر موسیقی پاپ بخوانند، مجوز میگیرند.» به دنبال این اظهار نظر امینم سکته کرده و درگذشت، همچنین اعلام شد که «خوانندگان زن اگر مرد باشند، مجوز خواهند گرفت.» وزارت ارشاد همچنین اعلام کرد: «خبرنگاران خارجی اگر داخلی باشند مجوز فعالیت خبری خواهند گرفت.» این وزارتخانه همچنین گفت: «فیلمهای سینمایی اگر مثل تئاتر روی صحنه بروند، نیاز به مجوز ساخت نخواهند داشت.»
البته بعد از این اظهار نظر جناب سالاری مطابق معمول محسن رضایی در مسابقات پرتاب ذرت امسال هم پیشگام سایر کسانی است که حرف میزنند و نظر ول میکنند. توجه کنید! نظر دادن یعنی من روی چیزی فکر کردم و نظری دارم و آن نظر را ارائه میدهم، اما نظر ول کردن یعنی من داشتم خمیازه میکشیدم، دیدم حالا که دهانم باز هست یک چیزی هم بگویم. محسن رضایی اعلام کرد: «انقلاب اسلامی، یک بسیج تاریخی است که تا ظهور ادامه خواهد داشت.» به نظر شما محسن رضایی چه چیزی میخواست بگوید که از این جمله استفاده کرد. مثلا آیا میخواست بگوید: «بسیج از همان ابتدای جنگ نهاد مهمی بود؟» یا میخواست بگوید: «هر کسی بگوید امام زمان ظهور نمیکند، غلط کرده؟» یا میخواست بگوید: «اقتصاد رانتی اقتصاد فاسدی است؟» یا مثلا میخواسته بگوید: «پسرم بچه که بود در همان سالهای اول انقلاب رفت توی بسیج و امام زمان هم بعدا ظهور خواهد کرد؟»
یعنی هر چه فکر میکنم معنی این عبارت که انقلاب اسلامی یک بسیج تاریخی است، یعنی چی؟ و این که تا ظهور ادامه خواهد داشت، به چه معنی است؟ من که نمیفهمم، مطمئنم شما هم بیخودی دارید فکر میکنید فهمیدید. کلا محسن رضایی دچار بیماری گندهگویی است،( به من ربطی ندارد شما ادب ندارید) یعنی هر جملهای که میخواهد بگوید توی آن یک استراتژی، خاورمیانه، نهادیافتگی، فیل، نهنگ، کوسه، یک چیز گندهای توی جملاتش میگذارد که بر ما بیچارگان معلوم شود که منظور مهمی داشته. به هر حال هر کس فهمید منظور رضایی چه بوده، به هر کس که نفهمید توضیح بدهد و مردمی را از نگرانی بیرون بیاورد.
البته محسن رضایی یک جمله دیگر هم گفته که «ایران در چهارراه اقتصادی دنیا قرار دارد و جاده ابریشم از این کشور عبور میکرد.» برادر من! محسن جان! جاده ابریشم بعد از قرن پانزدهم که راههای دریایی کشف شد تمام شد و فعلا به موزه ایران باستان تعلق دارد. البته من براساس روانشناسی محسن رضایی میدانم که او چرا درباره جاده ابریشم حرف زده، چون جاده ابریشم درازترین راه در دنیای قدیم بوده، و محسن رضایی از هر چیزی که خیلی بزرگ، خیلی سنگین، خیلی کلفت، خیلی دراز، خیلی مرتفع و کلا «خیلی» باشد خوشش میآید.
پنج، محمد بوقی ممنوع شد
یعنی خدا میداند در مغز مدیران این مملکت چه میگذرد، به نظر من که مسئولان محترم فکر کردند که به چه چیز حضور زنان در ورزشگاه گیر بدهند، هیچ چیزی به ذهنشان نیامده، فکر کردند که چون در استادیوم طرفداران تیمهای فوتبال از الفاظ کشدار و زشت استفاده میکنند، پس بیایند فحش دادن را در استادیوم ممنوع کنند. بعد به آنها توضیح داده شده که خواهران کلا یک جایی هستند که برادران نیستند، بعد فکر کردند که چه چیزی هست که باعث میشود توی استادیوم ملت فحش بدهند؟ به این نتیجه رسیدند که مشکل اصلی ناشی از داوری است، بعد فکر کردند که ورود سماور را به استادیوم ممنوع کنند، بعد به آنان توضیح داده شده که کلا افرادی که به استادیوم میروند با خودشان ممکن است قلیان و منقل ببرند، منتهی چون اکثر سماورها برقی است، سماور به استادیوم نمیبرند. بعد فکر کردند حالا که نمیشود سماور یا هر چیز دیگری که شیر داشته باشد و بشود ورود آن را به استادیوم ممنوع کرد وجود ندارد، پس ورود بوق و شیپور به استادیوم را ممنوع کنند. طبق اعلام مسئولان ورزشی برای حفظ سلامت گوشها «استفاده از شیپور و بوق در استادیومهای ایران ممنوع شد.» یعنی واقعا که!
اگر به فکر سلامت گوشهای مردم هستید، لطفا کل رادیوی جمهوری اسلامی و نماز جمعه و کلا ماه محرم و صفر و عاشورا را ممنوع کنید.
شش، رئیسی شیخ قضانورد
خداوند رحمتش کند مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد را که در تذکره اهل سیاست مربوط به آیتالله خلخالی به او گفته بود «شیخ قضانورد». این روزها آقای علم الهدی و برادر مخبر هر هفته یکی از کرامات شهید رئیسی را زرپی پرت میکنند توی صورت ملت، فقط مانده بگویند که میزان تورم در دوره رئیسی به سه درصد رسید، قیمت دلار در دوره ایشان هر دلار هفت تومان بود، در دوره شهید رئیسی ایران رشد اقتصادی بالای هشت درصد داشت، رئیسی شخصا سه بار به اسرائیل حمله کرد و هر وقت دلش میخواست تنگه هرمز را گشاد میکرد. یک جوری در مورد دوره رئیسی حرف میزنند انگار در مورد دوره امیرعباس هویدا حرف میزنند.
در همین هفته برادر مخبر آخرین بازمانده عصر یخبندان دوم رئیسی گفت: «شهید رئیسی صنعت فضایی را احیا کرد.» لامروتها نمیگویند ایجاد کرد که آدم دلش آتش نگیرد، میگویند احیا کرد، یعنی بعد از اینکه احمدینژاد آپولو سیزده را فرستاد روی کره ماه، در دوره روحانی انجمن اسلامی ناسا تعطیل شد و رئیسی در همین سالهایی که ما و شما شاهد بودیم این صنعت را احیا کرد. لابد مهمترین اقدام شهید رئیسی برای احیای صنایع فضایی هم هلیکوپتری زدن آخرش بود. لامروت معنی احیا کردن را هم نمیدانند.
هفت، خبرهای قاطی پاطی
یعنی کمکم دارند اربعین را تبدیل به یک بازار مشترک المنافع میکنند. در مملکتی که قیمت دلار رفته و چسبیده به سقف و کلا دلاری در خزانه باقی نمانده اگر برای خرید دارو دلار نداشته باشیم، برای اربعین دلار داریم. من حدس میزنم بخش اعظم زنجیر و قمه و علم و کتل مملکت را در ووهان چین درست میکنند و چینیها دانششان در مورد محرم و اربعین از شیعیان بیشتر است. در این بازار شام اربعین کفش ملی اعلام کرد که «فروش ویژه اربعین کفش ملی آغاز شد.» فعلا بازار اربعین گرم که نه، داغ است.
گفتم اربعین بدون اینکه هیچ ربطی داشته باشد، یاد استنلی کوبریک افتادم. حالا چه ربطی دارد، لزومی ندارد در همه جزئیات به شما توضیح بدهم، همینقدر کافی است که فیلم زیبای درخشش یا بقول همشهریهای آستارایی ما «شاینینگ» ساخته استنلی کوبریک بود و اتفاقا در آن فیلم دو بازی درخشان از جک نیکلسون و شلی دووال( نقش وندی تورنس همسر جک نیکلسون) را دیدیم. صحنه شکستن در اتاق با تبر و صحنه آغاز دعوای جک نیکلسون و همسرش در محوطه پایین هتل، دو بازی درخشان از شلی دووال داشت. با آن چشمان گودرفته و صورت استخوانی و چشمان درشتش. حالا منظورم از این همه ذکر مصیبت چه بود؟ همین، شلی دووال درگذشت.
قصد دارم و از هفته قبل توضیح دادم که در این نوشته هفتهای یک کانال یوتیوبی را معرفی خواهم کرد. این هفته یک کانال موفق یوتیوبی را معرفی میکنم به نام «مری جین ریپورت» لابد فکر میکنید براساس سلیقه من باید یک کانال مربوط به تاریخ یا طنز یا سیاست باشد، ولی نه، این کانال مربوط به پروندههای جنایات واقعی بخصوص قتلهای زنجیرهای است. البته که من وقت اضافی ندارم، ولی شما هم جای من باشد، برای اینکه شب قبل از خواب آرامش پیدا کنید، بهتر است بروید گزارشهای مربوط به قاتلان زنجیرهای را نگاه کنید. از تد باندی گرفته تا جان وین گیسی و جفری دامر و ادی کمپر و بقیه قاتلان زنجیرهای در دنیا. مرجان، مجری این کانال یکی از بهترین راویانی است که در سالهای اخیر در قصهگویی پادکست به زیبایی برنامه منتشر میکند. کانال حدود ۱۰۰ هزار سابسکرایب دارد و تعداد زیادی ویدئو در آن منتشر شده. اگر مرض قتل زنجیرهای دارید به این کانال مراجعه کنید.
و همچنین در این بخش از این هفته یک سریال فارسی یا شاید هم بیشتر را برایتان معرفی کنم. در دو هفته گذشته دو سریال بسیار دیدنی را نشستم از سر تا ته نگاه کردم، اولی سریال افعی تهران با نوشته پیمان معادی بود، سریال بسیار تمیزی بود، با ساخت حرفهای و پرکشش. و البته سریال دوم که نوشته سعید هوشیار نبود، یعنی کلا اگر سریالی نوشته سعید هوشیار باشد طبیعتا خواهم گفت که نوشته اوست، سریال دوم به نام «در انتهای شب» که یک سریال نه قسمتی( مینی سریال) نوشته آیدا پناهنده و ارسلان امیری( همسر آیدا پناهنده) و به کارگردانی خانم آیدا پناهنده.
سریال بسیار بازیهای درخشانی داشت، پارسا پیروزفر، اینقدر خوب بازی کرده بود که مسعود فراستی حتی یک کلمه هم به او توهین نکرد، و همچنین بازی عالی و بینظیر هدی زینالعابدین که قبلا از او دو سریال «کرگدن» و «رهایم کن» را دیده بودم و یک بازی درخشان و حیرت انگیز از علیرضا داوود نژاد. کلا کارگردانی سریال بسیار خوب بود. یعنی حال میکنم که این خانمهای چهل پنجاه ساله که این سن برای کارگردانی سن جوانی است، کارهای درخشانی در این حد تولید میکنند، قبلا از خانم تینا پاکروان هم یک سریال دیدنی به نام خاتون دیدم که واقعا پروژه سنگین و دشواری بود و کارگردانی آن هم عالی بود.
فعلا تا هفته دیگر، شما را به خیر و ما را به سلامت