۱. در چند سال اخیر، در مقاطع مختلفی مانند تصویب برجام در مجلس، ماجرای رد صلاحیت لاریجانی، کشته شدن رئیسی، انتخابات ریاست جمهوری اخیر، نحوه واکنش ایران به ترور هنیه، اختلاف در بالاترین سطح تصمیمگیری نظام سیاسی ایران مشاهده شده است. منظور از بالاترین سطح کجاست؟ و اختلاف میان چه کسانی وجود دارد؟ بدیهی است یک طرف این قضیه – علی خامنهای – رهبر ایران است. در طرف دیگر چه کسی قرار دارد؟ قبلاً آیتالله منتظری، اصلاحطلبان، هاشمی رفسنجانی و روحانی در نقطه مقابل رهبر قرار گرفتند. تمامی آنها با حصر و حذف از ساختار قدرت کنار گذاشته شدند. این آخرین رقیب و مخالف رهبر کیست که تا کنون حذف نشده است؟ آیا در آستانه حذف شدن است؟
۲. در یکی-دو هفته گذشته، مجتبی خامنهای فایلی ویدیویی را منتشر ساخت و در آن کنارهگیری خود را از تدریس درس خارج اعلام کرد. نکته قابل توجه در آن فایل این بود که اعلام کرد این کار را بدون اطلاع پدر انجام داده است. اشاره به این نکته چه معنایی دارد؟ آیا به معنای وجود اختلاف میان وی و پدرش است؟ اگر جواب مثبت است، این اختلاف بر سر چیست؟ نگارنده بر این باور است که در کل، اختلاف بر سر کم و کیف برخورد با اسرائیل، آمریکا و غرب و امکان دسترسی به تسلیحات هستهای است. خامنهای در سالهای گذشته کم و بیش نشان داده است که به شدت از جنگ میهراسد و اگرچه سیاست نه جنگ و نه مذاکره را اعلام کرده است اما عملکرد وی نشان داده است که بیشتر به بخش اول سیاست خویش پایبند بوده است چون بارها دیدهایم که به انحای مختلف تن به مذاکره با امریکا و حتی اسرائیل داده است.
احتمالاً مجتبی این سیاست را نمیپسندد و اکنون که خامنهای -حتی با کشته شدن حسن نصرالله – حاضر به جنگ نیست و رئیس جمهوری را بر سر کار آورده است که از برادری با آمریکا و کنار گذاشتن تسلیحات سخن میگوید، اختلافها برجستهتر و جدیتر شده است. از آنجایی که تا کنون خامنهای دست بالا را دارد، احتمالاً مجتبی یا از سر ناتوانی و به نشانه اعتراض قهر را برگزیده است یا سرکشی کرده و حصری رقیق بر وی تحمیل شده است.
۳. در این گیرودار و قبل از کشته شدن حسن نصرالله، حسن خمینی در پیامی که برای وی ارسال کرد، ادبیاتی کاملاً تندروانه و غیر اصلاحطلبانه داشته و با حمله به کشورهای عربی و غربی خواهان حضور در لبنان شده است. در پیام تسلیت نیز همین ادبیات را حفظ کرده است. صرف نظر از ادبیاتی که در پیام حسن خمینی وجود دارد، گویی، در این شرایط که مجتبی قهر کرده یا حصر شده، میدان را خالی دیده و میخواهد برای مطرح شدن به عنوان جانشین رهبری خودی نشان دهد.
۴. این اختلاف، اکنون و در پی کشته شدن حسن نصرالله و فرماندهان حزبالله و سپاه قدس بیش از پیش شدت یافته است. صدا و سیما و برخی از نهادهای امنیتی به طور مداوم بر طبل جنگ و ضرورت ورود مستقیم ایران به جنگ سخن میگویند، شایعات مختلف در مورد سلامت رهبری منتشر میکنند و … آمدن حسن خمینی نیز بهانه دیگری است برای اینکه مخالفان خامنهای به طور جدی احساس خطر بکنند و همچنان که پست ریاست جمهوری را از دست دادند، رهبری آینده نیز سهم کسان دیگری شود. به همین دلایل، احتمال کودتا و حصر و خانهنشین کردن علی خامنهای بیش از پیش شده است. احتمالاً اگر حسن نصرالله زنده بود، امکان کودتا هم بیشتر بود. کودتایی که طی آن مجتبی رهبر و احمدینژاد رئیس جمهور آن خواهد شد.
*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.